بسم الله الرحمن الرحیم

 سخنی باطلاب!

امیدواریم  از این چله ی ابتدایی که در پیش داشتید ، خبر های خوشی بشنویم و نسبت به شما امید پیدا کنیم و شما برای ما جزء الگو ها باشید. ما نیز  -انشاء الله – با پیروی از شما چنین  اعمال شایسته ای را در خود ایجاد کنیم تا به خواست خداوند چله های دیگر را آغاز کنیم. ابتداخوب است بدانیم آنهایی که  در این چله موفق بودند و توانسته اند یک ماه زبانشان را از یک گناه بسیار مهم[البته] با توجه، نگه دارند چند نفر  هستند.آنهایی که  این کار را انجام داده اند و موفق بودند دست هایشان را بالا بگیرند![ بله گویا حدود پنج نفر موفق بوده اند]. البته شاید بعضی ها خجالت می کشند[و] یا دوست ندارند اعلام کنند؛ ولی[انها بدانندکه] این ریا نیست. این عمل بحمد الله پیروزی است و خدا نیز آن را می پسندد. امیدوارم انشاء الله خداوند به بقیه ی افراد هم این توفیق را بدهد. انشاء الله با این [بزرگواران] باید بعداً نشستی داشته باشیم [تاازآنها]بهره هایی بگیریم و عرض ادبی هم خدمتشان داشته باشیم.

 

«لا حول ولا قوه الّا بالله العلی العظیم». 

 خدا نکند آدم این [مطالب و احادیث را بخواند] ،ودرآن اثری نبیند؛ [چرا که در این صورت]قصاوت قلب بیشتر می شود وحسرت برای روزقیامت خواهد بود .

 

 

دو گروه از علماء

قال رسول (الله صل الله علیه و آله و سلم) : «عُلَمَاءُ هَذِهِ الْأُمَّهِ رَجُلَانِ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَطَلَبَ بِهِ وَجْهَ اللَّهِ وَ الدَّارَ الْآخِرَهَ وَ بَذَلَهُ لِلنَّاسِ وَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَیْهِ طَمَعاً وَ لَمْ یَشْتَرِ بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَذَلِکَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی الْبُحُورِ وَ دَوَابُّ الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ وَ الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ یَقْدَمُ عَلَى اللَّهِ سَیِّداً شَرِیفاً وَ رَجُلٌ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فَبَخِلَ بِهِ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ وَ أَخَذَ عَلَیْهِ طَمَعاً وَ اشْتَرَى بِهِ ثَمَناً قَلِیلًا فَذَلِکَ یُلْجَمُ‏ یَوْمَ‏ الْقِیَامَهِ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ وَ یُنَادِی مَلَکٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ هَذَا فُلَانُ بْنُ فُلَانٍ آتَاهُ اللَّهُ عِلْماً فِی دَارِ الدُّنْیَا فَبَخِلَ بِهِ عَلَى عِبَادِهِ حَتَّى یَفْرُغَ مِنَ الْحِسَابِ.» بحار الأنوار (ط – بیروت) ج‏۲ ص۵۴ باب ۱۱ صفات العلماء (۰۴:۱۶)   

این حدیث، خیلی  واضح و تکان دهنده است  و برای موفقین، بشارت فوق العاده ای است. [خوب است حدیث را]تیمناً و تبرکاً ترجمه هم بکنیم؛ [چراکه مایه ی ] تذکر بیشتری است و الا معنای آن برای همه شما واضح است.

رسول خدا (صل الله علیه و آله و صلم) فرمودند: علماء این امت دو گروه هستند: یک گروه آنهایی هستند که خداوند به آنها علم داده است و این علم را آنها وسیله قرار داده اند برای وجه الله و کسب خانه آخرت. [منظور از]  وجه الله همان است که در آیات قرآن در شأن امیر المومنین علیه سلام و اهل بیت آمده است. [خدای تعالی می فرماید: ] وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضات اللَّه.بقره؛۲۰۷وازمردم کسانی هستندکه جانشان را برای خدا می فروشند یا در سوره مبارکه دهر ( انسان) آمده است که إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراانسان ؛۹_جزاین نیست که شمارابرای خدا اطعام می کنیم واز شما نه پاداشی می خواهیم نه سپاسی کسی که دیگری را دوست داشته باشد به او توجه می کند و به او روی می آورد. [اگر این] برای جلب رضای خدا باشد و این که خدا به او اقبال و نگاه کند و خوشش بیاید، این می شود وجه الله [اما] دار الاخره از فروعات آن است و اصل این است که می خواهد آنها را مورد توجه قرار بدهد و به آنها نگاه کند.

[چنین]کسی که علم دارد، علمش را خرج جلب رضای خدا می کند و برای ذخیره آخرتش این علم را به کار می برد و علمش را برای مردم بذل می کند، با دو ویژگی : یکی اینکه در صرف علمش از کسی طمعی  ندارد؛ [یعنی] متوقعانه به کسی درس نمی دهد  یا تبلیغ نمی کند [و این طور نیست که] توقع به ازای مادی داشته باشد. [البته] طمع نداشتن غیر از این است که اگر کسی هدیه ای به او داد قبول کند؛ ولی [این طور است که هدیه را] بدهند یا ندهند [برایش] فرقی نمی کند، مجلس را می رود درس را می دهد؛ بنابراین [برای طمع] این کار را نمی کند. دوم اینکه برای این کار قیمت مادی تعیین نمی کند. این طمع مال آنهایی است که می دانند  اگر اینجا ما به ازای مادی نداشته باشد، نمی رود؛ [اما کسی که علمش برای جلب رضای خداست] اگر هم رفت  نمی گوید چقدر [دستمزد] می خواهم. این گروه اول هستند که کمی شرافت دارند. از این جهت که مثل  ثمن مادی قیمت گذاری نمی کنند.(۷:۵۴)

 (پناه می بریم به خدا) اخیراً[به ما] گفتند که از آقای مشهوری برای ایام  تحویل سال دعوت کردیم که در یک کانون [برای] جمع زیادی صحبت کند. گفت که نرخ من بالا است! این [آدم ها] اهل این کار نیستند.

[گروه اول ]علمشان را بذل  می کنند برای مردم و توقعی ندارند؛ لِیَشْتَرُوا بِهِ ثَمَناً قَلیلابقره؛۷۹_تابه بهای اندک

عملشان را بفروشند. و به بهای اندک هم علمشان را معامله نمی کنند. در دعا نیز داریم اللَّهُم‏َ لَا تَجْعَلِ الدُّنْیَا أَکْبَرَ هَمِّنَا وَ لَا مَبْلَغَ‏ عِلْمِنَا زاد المعاد – مفتاح الجنان   ص ۶۰٫      

دنیا را بهای علم خود قرارندهیم. وجود مبارک حضرت امام رضوان الله علیه در مورد بعضی از آخوند ها می فرمودند: «علم دین را به دنیا فروختن، دین به دنیا فروختن است». اینها یک گروه هستند؛ بنابراین از ابتدا ما [باید]دندان طمع را بکشیم. وقتی طلبه  شدیم باید بنای ما بر این باشد که هر جا نیاز به تبلیغی بود برویم و هر جا بدعت و انحرافی بود آن را افشا کنیم [و در این کار] مضایقه نکنیم و علممان را نگه نداریم؛ [چرا که] « اذا

ظهرت البدع فللعالم أن‏ یظهر علمه‏ و الا فعلیه لعنه اللّه‏»[۱].

زمانی که در جایی بیماری های اخلاقی حادث شده (۱۰) و مردم از آن بی اطلاع هستند و فریب  می خورند، در اینجا [شخصی که عالم است و آگاهی دارد] باید افشاگری کند. اگر این کار را نکند حدیث [در رابطه با چنین شخصی] می گوید: «وعلیه لعنه الله». این فرد ملعون است.

[گروه اول ]اهل بخل نیست در روشنگری، در افشاگری، در ارشاد ضالّ، در تعلیم جاهل و در تنبیه غافل آمادگی دارد و این کار را می کند ولی انگیزه اش جلب توجه خداوند متعال و رسیدن به درجات عالم آخرت است.

 

عالَم در خدمت عالِم!

[در رابطه با]گروه دوم وجود نازنین پیغمبر خدا عنایت الهی را اینگونه برایشان تبیین می کنند و می فرمایند: فَذَلِکَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ مَنْ فِی الْبُحُورِ این لفظ «من» که برای ذوی العقول است نشان می دهد که خداوند متعال در دریا ها نیز بندگانی دارد. حال [یک احتمال این است که این موجودات] ملائکه دریا هستند؛ [چرا که] تمام موجودات مادی ورائشان ملائکه است واینها ذوی العقول هستند. [در این صورت] آنهایی که از جانب خدا مأموریت اداره ی دریا را دارند اینها هستند. یا اینکه  [ممکن است] منظور حضرت خضر و ایادی ایشان باشد. [همان] کسانی که در دریا گیر می کنند و به حضرت خضر -که از انبیاء است و همراهی حضرت موسی را در آن [سفربعهده داشتند.] و[ایشان] اهل ولایت و باطن هم  هستند- توسل می کنند. یکی از مأموریت های ویژه این حضرت رسیدگی به گرفتاران دریا است. [خوب است اشاره کنیم]در روایتی نیز آمده که اگر حاجتی داشتید، به حضرت خضر سلام بدهید ودعاکنید و آمین بگویید؛ [زیرا] او بر همه جا اشراف دارد و جواب سلام شما را می دهد و دعایتان مستجاب می شود. در «براری» و «صحور» توسل به حضرت اباصالح و در «بحور» توسل به جناب خضر [آمده است]. هر کدام [از این احتمالات که منظور] باشد [فرقی نمی کند] شاید هم همه اینها منظور باشد. [چه مراد]ملائکه دریا و چه آن بزرگواری که از گرفتار شدگان در طوفان دریا دستگیری می کند، برای چنین عالمی استغفار می کنند و چون اینها معصوم هستند قطعاً استغفار آنها استغفار نتیجه بخشی است.[در این صورت] اگر عالم گناهی داشته باشد، این استغفار پاکش می کند والّا استغفار اینها برای آن عالم ارتقاء درجات خواهد بود.(۱۳:۱۷)

وَ دَوَابُّ الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ ؛ علاوه بر اینکه ملائکه و موجودات ذوی العقول برای عالم روشنگرِ هدایتگرِ بی توقع غیر تاجر استغفار می کنند، دواب  بحر و بر [یعنی] تمام جنبنده های دریا و خشکی برای او استغفار می کنند. این امر خیلی بار[معنوی] دارد؛[و] نشان می دهد که تمام موجودات به چنین عالم ربانی که جزء ربیون [است] و انتصاب به حضرت حق [دارد]، معرفت[می ورزند] و سر سفره علم او ارتزاق می کنند؛ لذا بهره او به بحر و بر می رسد و تمام موجودات جنبنده او را می شناسند. این امر نشان می دهد که عالم یک نوری دارد که این نور برای موجودات عالم سرنوشت ساز است و آنها قدردان آن عالم هستند و برای او استغفار می کنند. آیاتی نظیر سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمحدید؛۱-هرانچه درآسمان وزمین است به تسبیح خدا که مقتدر وحکیم است مشغولند، نشان می دهد که تمامی موجودات هم حیات دارند و هم شعور و این موجودات که همه جلوه های خدا هستند و خدای حی آنها را آفریده است، نسبت به اولیاء الهی وابستگی دارند و عکس العمل آنها در برابر کارهای خیرشان جزء وظایف وجودی آنها است. والطیر فی جو السماء؛ (۱۵) این ارتباط تکمینی بین عالم ربانی و پرندگان آسمان هم برقرار است و آنها هم استغفار می کنند.

 

در جایگاه سادات و شرفا

و یقدم علی الله سیداً شریفاً؛ چنین کسی در موقع حشرو در پیشگاه پروردگار متعال ، آقا و شریف محشور می شود (سیدا شریفا). البته می دانید که در اصطلاح عرب سید و سیده [همانطور که] امیر المومنین علیه سلام نیز به حضرت زهرا سلام الله علیها خطاب «سیدتی» می کند، به معنای «بی بی» است.[چنین] کسی که غلامان و کنیز های متعدد دارد ملتزم است به حضرت زهرا بگوید سیدتی. امیر المومنین در مقام معرفی حضرت زهرا سلام الله علیها می خواهد بگوید در وجود بی بی فاطمه[ی] عالم، ولایت الهی است و در همه ی کائنات، او سیده است و حضرت امیر المومنین در بعد مُلکی اش به آن مقام، قوام و قیام دارد؛ لذا در آن بُعد با ولایت علوی همراه است و این بُعد مُلکی قائم به آن سیدتی است. (۱۶:۲۲) خدای متعال این [عالم] را سید و شریف محشور می کند؛ یعنی ولایت تکوینی پیدا می کند و جزء اشراف آن عالم خواهد بود.

آنهایی که قربتاً الی الله درس می خوانند و به خاطر این علمشان  برای نیازمندان به معارف و اخلاق و احکام، [به اصطلاح] قیافه نمی گیرند، بلکه خودشان را وقف جامعه می کنند و گره های معنوی و مذهبی افراد نیازمند را باز می کنند،  هم مورد توجه تمام موجودات عالم قرار می گیرند و هم مقربین خداوند برای آنها استغفار می کنند. همچنین در روز حشر در رتبه سادات و شرفا خواهند بود.

 

عالم بخیل

«و رجلٌ آتاه الله علماً فبَخِل»؛ بعضی افراد وقتی ملّا می شوند کتابشان را مخفی می کنند! مطالب مختصری را به دیگران می گویند تا آنها یاد بگیرند و بروند به نام خودشان بگویند و دائماً دست به عصا هستند که مطالب به درد بخور را نگویند. اگر هم کسی [سؤالی از آنها]  بپرسد یک چیز را می گویند و یک چیز را نمی گویند. یک حالت لئامت و پستی در وجود چنین کسانی  هست که با وجود اینکه راه را بلد هستند و می دانند کسی نابلد است و [ممکن است] در چاه بیفتد، نمی گویند این چاه است و راه و چاه را به راهیان نشان نمی دهند. «و رجل آتاه الله علما  فبخل به الی عبادلله»؛ [این شخص در] آنجایی هم که به میدان می آید و درسی می دهد و مطلبی یا حکمی می گوید و یا افشا و ارشادی می کند طمعاً و تجارتاً [این کار را] می کند. قرارداد می کند که من برای شما فلان درس را می گویم یا فلان مطلب را تبلیغ می کنم [و در ازای آن] این رقم را می گیرم. این گروه منشاء و انگیزه کارشان الهی نیست بلکه دنیوی است، «فذلک یلجم یوم القیامه»؛ [این افراد] مثل الاغ و اسبی هستندکه به آنها لجام می زنند و دهانشان را می بندند! [آنها مانند اسب والاغ] دهانه دارند و لجام به دهانشان می زنند، [با این تفاوت که این] لجام از آتش است. ملکی از ملائکه ندا می دهد: «علی رئوس الاشهاد هذا فلان ابن فلان»؛  در محضر همه حاضرین در قیامت این [عالم] را معرفی می کنند که این فلان کس است که خدا در دار دنیا به او علم داد اما علمش را به دیگران نشر نداد، در مقام معالجه بیماری های جامعه بر نیامد و مردم را با معارف و اخلاق و احکام آشنا نکرد.

همینگونه او را در آنجا رسوا می کنند و ملائکه با لجامی که از آتش است او را می گردانند و به این کیفیت او را (۲۰) معرفی می کنند تا وقتی که خلائق از حساب فارق شوند؛ یعنی این [انسان] بدبخت در میان اولین و آخرین [نفر] شهره می شود به اینکه علم خودش را ارزان فروخته است. علمی که عرشی است و جلوه خدا است، علمی که نشعی است و ربوبیت پروردگار متعال است، نصیبش شده است ولی با دنیا معاوضه و آن را آلوده کرده است؛ بنابراین عالمی که اخلاص ندارد خیلی بدبخت است.[همچنین] عالمی که با خدا معامله نمی کندو با خلق خدا معامله می کند خیلی بدبخت است؛ اما اگر انگیزه [عالم] این است که در مقام تربیت مردم باشد و معارف و اخلاقیات دین و احکام الهی را [بیان کند] و به هر جا که می رود به اقتضاء نیاز آنجا و با زبان خودشان با آنها صحبت کند این شخص به خاطر پول [نخواهدرفت] به خاطر طمع [مادی] این کار را [نخواهدکرد]؛ لکن مردم هم در راه خدا نذر می کنند یا قربت الی الله به او هدیه می دهند یا بر خودشان وظیفه می دانند که به فرهنگ سازان جامعه خود خدمت کنند. چنین چیزی نه تنها مانعی ندارد بلکه هیچ منافاتی با بندگی خدا و با آخرت طلبی نیزندارد.

 

سفارش به شیخ هادی خراسانی، در عالم رؤیا

مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت -که سلام خدا بر ایشان باد-  فرمودند که مرحوم آقا شیخ هادی خراسانی فقیه بود و [مقام ایشان] در حدی بود که حقاً باید رساله می داد و مقلد نیزداشت؛ اما علی رغم درخواست گروهی از اشخاص که ایشان را می شناختند او خودش را در مقام مرجعیت  قرار نداد و رساله ننوشت. [ایشان] در عالم رؤیا نبی مکرم اسلام را دید؛ حضرت فرمودند: «چرا رساله ندادی؟» عرض کرد: آقا مدیریت خودم را تست نکردم (به تعبیر من)، اطمینان نداشتم که می توانم پست مرجعیت را اداره کنم). وجود مبارک پیغمبر خدا فرمودند: «حالا که نخواستی در پست مرجعیت پرچمی داشته باشی، به منبر برو و برای مردم تبلیغ کن و آنها را هدایت و ارشاد کن. سپس فرمودند: (البته مضمون فرمایش پیغمبر اکرم در عالم رویا این است)، در منبر به مردم چیزی نگو که  مثلاً دخالت در امورشان باشد؛ [به طور مثال اگر] کسی درگوشی با کسی صحبت می کند او را انگشت نما نکن که آقا حرف نزن! یا مثلاً اگرکسی می رود و می آید [و به نظم جلسه ممکن است خدشه وارد کند، او را انگشت نما نکن]. این  مطالب خیلی دقیق است. [اگر] آدم در مقام هدایت مردم باشد به فکر این نیست که کار خودش [به اصطلاح] بگیرد [و رونق داشته باشد] و خیلی به شئون خودش توجه ندارد؛ [بلکه] به این توجه  دارد که مطلبی را بگوید و مردم را با خدا آشتی دهد. آمده مردم را با خدا آشتی بدهد. حالا [اگر]کسی در گوشه ی مجلس چیزی گفت یا توجه نکرد و غافل بود نباید او را انگشت نما کرد و نباید به کسی کاری داشت.

 مطلب دوم اینکه [حضرت در عالم رؤیا] فرموده بودند که اگر هدیه ای به تو  دادند آن را بگیر[و قبول کن]؛ این مسأله از قاعده ی لا یردّ الاحسان الّا الحمار مستثنا نیست. وقتی انسان برای خدا کاری کرده است وکسی  قربتاً الی الله از او قدر دانی می کند و به او هدیه ای می دهد، وجود نازنین پیغمبر خدا صلی الله‌و‌علیه‌و‌آله فرمودند: [هدیه را] دریافت کن. سیره ی علماء بزرگ ما نیز همین بوده است. اینها [با نیت]  قربت الی الله، هیچ کجا معلومات دینی و مذهبیشان را با مردم  مزایده نکرده اند؛ ولی اگر نذری یا هدیه ای بوده آن را رد نمی کرده اند. اما [فراموش نشود که] انگیزه باید خدا باشد و انسان باید در مقام ارشاد و تدریس، علمش را با دنیا معاوضه نکند. (۲۵) اگر انسان این جهت را در نظر داشته باشد و مردم نیز احسانی داشته باشند رد احسان مطلوب نیست.

– صل الله علیک یا سیدتی و یا مولاتی یا فاطمه- .آقای بهجت در مورد آیت الله آقا شیخ هادی خراسانی فرمودند: روضه های فاطمیه مرحوم آقا سید ابوالحسن را ایشان می خواندند. یک سال تصمیم گرفت در این مجلس شرکت نکند. شب در عالم خواب حضرت زهرا سلام الله‌علیها را دید. بی بی فرمودند: آقا شیخ هادی چرا نمی روی به مردم بگویی هنوز زخم های پهلوی ما خوب نشده است!

لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

 خدایا به حقیقت حضرت زهرا سلام الله‌علیها عاقبت همه ما را ختم به خیر قرار بده. خدایا ما را در مسیر تعالی و قرب خودت قرار بده. بار الها ما را زین و آراستگی برای دین و ولایت قرار بده. بحق حضرت زهرا سلام الله‌علیها ما را وسیله نجات بندگانت قرار بده. خودمان را نیزاهل نجات قرار بده. سایه همه خوبانمان، عالمان ربانی، مراجع بزرگوارمان و در رأس این قائمه رهبر عزیزمان را با کرامت و کفایت تا ظهور امام زمان علیه‌السلام مستدام بفرما. الها در تمام زندگی ما را قرین اخلاص و بندگی قرار بده. شرّ نفس و شیطان را از ما دور بفرما.

– غفر الله لنا و لکم و سلام علیکم و رحمه الله و برکاته

 

. الأمالی (للمفید)  النص ص۱۲۲      [۱]