- فضایل امیر المؤمنین (علیه السّلام)
- مسابقه در اسلام
- مغفرت و پوشاندن گناه
- مغفرت کلید ورود به بهشت
- حضور در هر کار خیر
- از ویژگیهای امام علی (علیه السّلام)
- انفاقات امام علی (علیه السّلام)
- الگو بودن انفاق امام علی (علیه السّلام)
- شدّت غیرت امام علی (علیه السّلام)
- بصیرت و باز بودن چشم دل
- حبّ علی (علیه السّلام) شراب ناب پروردگار
- سخن پروردگار با حضرت موسی علیه السلام
- عهد با حضرت علی (علیه السّلام) و رسیدن به عالم حضور
السَّلَامُ عَلَیْکَ بِجَوَامِعِ السَّلَامِ
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی * وَ یَسِّرلِی أَمْرِی * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسَانِی * یَفْقَهُوا قُوْلِی»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَى خَاتَمِ الْمُرسَلین طَبِیبِ نُفُوسِنا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْکَهْفِ الْحَصِینِ مَوْلَانَا الْحُجَّه بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا فِداهُ وَ عَجَّلَ اللهُ فَرجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ نُصرَتَهُ وَ رِضَاهُ وَ رَأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
فضایل امیر المؤمنین (علیه السّلام)
در ارتباط با وجود مقدّس حضرت امیر المؤمنین که نفس یاد امیر المؤمنین عبادت است و نظر به علیّ بن ابیطالب عبادت است و حبّ امیر المؤمنین فرض است و واجب است. در ارتباط با زندگی امیر المؤمنین، عظمت امیر المؤمنین، آموزههای حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) مطالب به قدری وسیع است که انسان از ادای حقّ مطلب در هر بُعدی از ابعاد زندگی حضرت عاجز است. ولی چند نکته را با استمداد از وجود مقدّس خود خدمت شما تقدیم میدارم.
” نفس یاد امیر المؤمنین عبادت است و نظر به علیّ بن ابیطالب عبادت است و حبّ امیر المؤمنین فرض است و واجب است “
مسابقه در اسلام
در اسلام مسابقهی در ارزشها، مسابقهی در تقرّب به خدا، مسابقهی در آبرو، مسابقهی در کسب درجات بهشت موجب تأکید قرآن کریم قرار گرفته است، در سورهی مبارکهی حدید میفرماید: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[۱] پیشی بگیرید، پیشگام شوید، پیشاهنگ شوید که عمری بتوانید جز برندگان در میدان مسابقه باشید.
مغفرت و پوشاندن گناه
اوّل کسب مغفرت یک کاری انجام دهید که شما جز اوّلین کسانی باشید که خدا شما را میبخشد. مغفرت الهی، پوشش عزّت و آبرو است که خدا به بندگانی که سابقهی آنها مطالبی دارند، خدا به آن پوشش میدهد. بعضیها گرفتار گناه هستند آنها آدمهای بسیار بیچاره و ضعیف هستند که اگر خدا پرده را کنار بزند آبروی آنها میرود. «کَمْ مِنْ قَبِیحٍ سَتَرْتَهُ»[۲] ای مهربان اگر تو نپوشانده بودی، پیش این مردم من آبرویی نداشتم، تو آبروداری کردی، تو پردهپوشی کردی، تو نگذاشتی این خلوتهای من، باطن من در نزد مردم ظاهر شود. خدای متعال هم از این طرف بدیها را میپوشاند، «فَکَمْ مِنْ سَیِّئَهٍ أَخْفَاهَا حِلْمُکَ حَتَّى دَخِلَتْ»[۳] این در دعای قبل از حضرت ابا الحسن، علیّ بن موسی الرّضا است. خدایا چه بسیار بدیها، زشتیها در قلب من بود، در زندگی من بود، ولی حلم تو آن را مخفی کرد، نگذاشت که دیگران متوجّه شوند؛ چون آبروداری کردی کم کم از بین رفت، وقتی پروندهی من مورد رسیدگی قرار نگرفت، کم کم دیگر از نظر دور میشود و حساسیّتی به آن قائل نمیشوند.
محبّت خداوند نسبت به بنده
خدا با بندگان خود اینقدر مهربان است «فَکَمْ مِنْ سَیِّئَهٍ أَخْفَاهَا حِلْمُکَ حَتَّى دَخِلَتْ» از آن طرف هم در دعای کمیل و هم در دعاهای دیگر «وَ کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلًا لَهُ نَشَرْتَهُ» این علاقهای که مردم به ما دارند، ما به یکدیگر داریم، محبّت امر الهی است، این هنر ما نیست که از دل کسی بتوانیم بروز کنیم، مقلّب القلوب خدا است، خداوند منّان بسیاری از تعریفها و خوشنامیها را لطف میکند «کَمْ مِنْ ثَنَاءٍ جَمِیلٍ لَسْتُ أَهْلًا لَهُ نَشَرْتَهُ» خدایا من خود را میشناسم، من نمرهای پیش تو، در پیش وجدان خود نمرهای ندارم، امّا تو آنقدر بزرگ هستی که یک کار کوچک من را در پیش بندگان خود آنقدر بزرگ میکنی که آنها علاقه پیدا میکنند، آنها ما را به عنوان افراد خوشنام یاد میکنند، این از من نیست، از بزرگی تو است. من اهلیّت و استحباب این محبوبیّت و خوشنامی را ندارم. در دعا هم داریم که «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ»[۴] ای خدایی که زشتیها را میپوشانی، امّا کار کوچک و خوبی کرده باشم آن را بزرگ میکنی، تو خوب میگذاری، آن را نزد مردم پر فروغ میکنی، دلپذیر میکنی «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ».
مغفرت کلید ورود به بهشت
بنابراین قرآن کریم میگوید حالا که شما چنین خدایی دارید، دوست دارد شما پرواز کنید، جلو بیفتید، دکاندار شوید، مدال بگیرید، برنده شوید، حالا که اینطور است چرا تنبلی میکنید؟ چرا به به امید جذب عنایت حق تعالی در این مسابقه حضور ندارید «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ»[۵] اوّل مسابقهی شما در کسب مغفرت و درشمور عفو الهی باشد و بعد از آنکه توانستید این گناهان را از خدای خود در میدان مسابقه عفو دریافت کنید، نکتهی بعدی این است که «وَ جَنَّهٍ» تا گناه است، تا بیماری دل است، تا رذایل اخلاقی است کسی به بهشت راه پیدا نمیکند. «یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ * إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»[۶] قلب سلیمی نباشد انسان حقّ ورود به ثنای الهی را ندارد. خدا سلام است و بهشت او هم دار السّلام است. دل بیمار، آدم حسود، آدم متکبّر، آدم خائف، آدم بد دل، آدم بد چشم، آدمی که دزد است اینها مریض هستند، بهشت مریضخانه نیست، آدمهای مریض به بهشت راه ندارند. اوّل باید مغفرت را کسب کنید تا مانع ورود به بهشت برداشته شود، آنگاه وارد بهشت میشوید «وَ جَنَّهٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[۷]
حضور در هر کار خیر
در عبارت دیگری دارد «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»[۸] شما در هر کار خیر و خوب سعی کنید حضور داشته باشید، اینطور نباشد که همّت شما پایین باشد یک نماز دست و پا شکسته خواندید فکر کردید که به دین خود عمل کردید. یک نگاهی به موفّقین عالم کنید، ببینید که از عمر خود چقدر استفاده کردند. مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت، استاد فقه ایشان آیت الله حاج محمّد حسین غروی میفرمودند که در روز هزار بار سورهی اخلاص را میخواند که یکی از چیزهایی که در این شبها توصیه شده است هزار بار قرائت سورهی قدر است، کسی بخواهد هزار بار سورهی قدر را بخواند، حدود چهار ساعت طول میکشد. مرحوم حاج شیخ محمّد حسین نه در شبهای قدر، در طول سال هر روز هزار بار سورهی قدر میخواند، هر روز نماز جعفر طیّار میخواند، هیچ وقت زیارت عاشورا با صد لعن و صد صلوات از او ترک نشده است، هیچ وقت نماز شب از او ترک نشده است، در عین حال هیچ وقت درس او ترک نشده است. مجتهدپرور بوده است، آقای خوئی را تربیت کرده است، آقای بهجت را تربیت کرده است، علّامهی طباطبایی را تربیت کرده است. چه فقهای عظیم الشّأنی را با درس بسیار عمیق خود توانسته است تربیت کند، اجتهادات علمی او مانع کارهای عبادتی نشده است. میگویند کسی که در میدان مسابقه آمده است و رکود شکسته است و برنده شده است و به قلّه رسیده است و پرچم پیروزی در مسابقه را در قلّهی تقرّب الهی نصب کرده است. چرا همّت ما اینقدر کم است؟ اگر باور داشته باشیم مرگ حق است، قیامت حق است، زندگی طولانی در پیش داریم، ما به فکر میرویم که یک کارهایی انجام دهیم، عقب نمانیم، نیاز ما در عالم برزخ و عالم قبر بیش از اینها است.
از ویژگیهای امام علی (علیه السّلام)
یکی از ویژگیهای امیر المؤمنین که به عنوان الگوی میتوانیم دل به محضر او بدهیم، ما مجذوب او شویم، ما را با خود ببرند مسابقه است. «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۹] امیر المؤمنین در مسابقه جزو مقرّبین است. اوّل کسی که ایمان آورده است علی است، اوّل کسی که با پیغمبر نماز خوانده است علی است، اوّل کسی که در جهاد حضور پیدا کرده است علی است، اوّل کسی که هزار نخل خرما با یک حرکت تولیدی و اقتصادی… اقتصاد مقاومتی به این میگویند، عرضه داشته باشد مردم را بسیج کند که خود به میدان بیایند، دست به دست هم دهند، منتظر نباشند که مشکلات آنها را دشمن حل کند، امیر المؤمنین (علیه الصّلاه و السّلام) در یک حرکت اقتصادی هزار هستهی نخل خرما کاشت، همه رویش کرد، کنار هر درختی دو رکعت نماز میخواند. امیر المؤمنین اینطور عبادت اقتصادی میکند، در کنار هر رویش اقتصادی بندگی خدا میکند و این اقتصاد را نعمت خدا میداند «اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ»[۱۰] او وقتی نماز میخواند، ناله میکند، ضجّه میکند، این نالهها و ضجّهها از روی شکر و خجالتی در برابر این همه نعمتهایی است که خدا به او داده است. امیر المؤمنین همیشه نعمت میبیند، لطف میبیند، احسان میبیند و هر مقدار کار میکند، احساس میکند کم آورده است، حقّ نعمت الهی را به وجود نیاورده است.
انفاقات امام علی (علیه السّلام)
این امیر المؤمنین است که قرآن کریم میفرماید «الَّذینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّیْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیَهً»[۱۱] هم انفاقات لیلیه داشت، هم انفاقات نهاریّه داشت، هم در خفا کمک میکرد، هم در علم کمک میکرد. گاهی در ظاهر کمک میکرد که بندگان خدا تشویق شوند، ولی آنچه را که در باطن انجام میدهد، قابل مقایسه با انفاقات ظاهری نبود. امیر المؤمنین در دل شب همواره انقاه بر دوش خود میگذاشت و در بیغولهها، خرابهها میگشت و افراد غریب و افتاده را پیدا میکرد و به آنها غذا میرساند. امیر المؤمنین خانوادههایی را اداره میکرد که بعد از شهادت حضرت امیر آنها دیدند که قطع شد، فهمیدند آنکه شبها میآورد و به اینها میرسید وجود مقدّس حضرت امیر (علیه الصّلاه و السّلام) است.
الگو بودن انفاق امام علی (علیه السّلام)
شما بین خود و خدای خود چه شباهتی به مولا امیر المؤمنین دارید؟ شما هم یک کارهایی میکنید که هیچ کس جز خدا باخبر نباشد در دل شب باشد؟ به حساب کسانی میریزید که حتّی ندانند که چه کسی این انفاق را کرده است؟ حضرت علی در دل شب میرفت تازه نقاب روی صورت خود میکشید، هم در تاریکی باشد که طرف خجالت نکشد و هم با نقاب بود که احیاناً نور ماه یا خورشید موجب نشود که علی را بشناسد و فردا خجالتزده امیر المؤمنین باشد و وجود نازنین امیر المؤمنین در همهی این کارهایی که انجام داد و همّت او بالاتر از رسیدن به بهشت یا نجات از جهنّم بود «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً * إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُریدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً»[۱۲] حضرت امیر کمک، احسان، خدمت، نجات اشخاص را که به عهده داشت، از احدی توقّع تشکّر نداشت. اگر به جای تشکّر علی را فحش میدادند پشیمان نمیشد، با خدا معامله میکرد نه با مردم معامله میکرد. مولا با کد یمین و عرق جبین خود هزار بنده آزاد کرده بود، نه از بیت المال داده باشد، نه اینکه از مردم کمک گرفته بود، خود کار میکرد، به مزرعه میرفت، بیل میزد، چشمه جاری میکرد و از درآمد خود هزار برده را آزاد کرده بود. ما چند زندانی را آزاد کردیم؟ ما چند نفر گرفتاری که طلبکارها دنبال او هستند و فراری است او را به خانهی خود برگرداندیم؟ الگوی ما علی بن ابیطالب (علیه الصّلاه و السّلام) است.
شدّت غیرت امام علی (علیه السّلام)
امیر المؤمنین در میدان غیرت آنچنان غیرت دارد و ظلمناپذیر است و با ظالم درگیر میشود که نه تنها به ناموس مسلمانها حساسیّت دارد، وقتی لشکریان معاویه گزارش دادند بسر بن ارطاه مثل همین داعشیها بود، یک آدم یاغی شورشگری بود، آتشپاره بود، ویرانی میکرد، آدم میکشت، ترور میکرد، غارت میکرد و میرفت. خبر آمد بسر آمده است و در یکی از شهرهای تحت حکومت امیر المؤمنین، متعرّض یک زن ذمیه شده است، یک زن اهل کتاب که مسلمان هم نبوده است، امّا دیده بود که زنهای عرب به پاهای او خلخال میانداختند، این خلخال را از پای زن عرب کشیده است با اینکه نامسلمان بوده است. امیر المؤمنین فرمود: اگر بعد از این آدم دق کند و بمیرد ملامت ندارد. این غیرت امیر المؤمنین است، حالا آدم چگونه میتواند تحمّل کند؟ این اسرائیل اینطور قتل و عام کند، حمّام خون به راه بیندازد، چند سال است که شیعهها را در سوریّه سر میبرند، کودکان را به دار میکشند، جلوی چشم بچّهها پدر و مادر را سر میبُرند، بعد هم سر بچّهها را میبرند. در عراق هم همین کارها شروع شده است «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَهٍ»[۱۳] امیر المؤمنین «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ * أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ»[۱۴] بوده است.
بصیرت و باز بودن چشم دل
عبادت امیر المؤمنین عبادت ذهنی نبود، علی خدا را میدید. ما تا چه موقع قرار است محجوب باشیم، امام زمان خود را نبینیم، مگر امام زمان ما بر حسب آیات و روایات او سایهی خدا نیست؟ مگر او همه جا حضور ندارد؟ مگر قرآن نمیگوید «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»[۱۵] از مرحوم جمال السالکین، زین العارفین مرحوم آقای میرزا علی قاضی میپرسند شما امام زمان خود را دیدهاید؟ میگوید چشمی که از خواب بلند میشود امام زمان را نبیند آن چشم کور باد تا چه موقع قرار است ما اینطور کور باشیم و امام زمان خود را نبینیم؟ «یا أَیُّهَا الْعَزیزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَهٍ مُزْجاهٍ»[۱۶] علی خدا را شهود میکرد. ذعلب از امیر المؤمنین سؤال میکند «هَلْ رَأَیْتَ رَبَّکَ»[۱۷] آیا خدای خود را دیدهای؟ حضرت امیر فرمودند: «وَیْلَکَ» وای بر تو این چه سؤالی است که از علی میکنی «لَمْ أَکُنْ بِالَّذِی أَعْبُدُ رَبّاً لَمْ أَرَهُ» اساساً کلاس علی این نیست، خدایی را عبادت کند که او را نمیبیند. بعد برای اینکه آدم گرفتار جهالت وهابیهای کوردل بدبخت دنیا و آخرت نشود، حضرت علی توضیح دادند «لَمْ تَرَهُ الْعُیُونُ بِمُشَاهَدَهِ الْأَبْصَارِ» اشتباه نکنید خدا را چشم سر نمیبیند، کما اینکه امیر المؤمنین را چشم سر نمیبیند، پیغمبر ما را چشم سر نمیبیند، آنها از دنیا رفتند، جسم شریف آنها، آن جسمی که میتوانستیم دست او را ببوسیم، دور او بگردیم، او زیر خاک خفته است.
حبّ علی (علیه السّلام) شراب ناب پروردگار
امشب امیر المؤمنین را امام مجتبی و بچّهها در دل شب تشیع کردند، در نجف دفن کردند. امّا وجود ماورای امیر المؤمنین میشود شهود کرد، قرآن کریم اینها را شاهد معرّفی میکند، اینها همه جا حضور دارند «فَسَیَرَى اللَّهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[۱۸] حضرت علی مجلس خود را میبیند، خود اداره میکند. امیر المؤمنین شما را به اینجا دعوت کرده است که به اینجا آمدید، هیچ کدام خود نیامدید، علی در مجالس خود حضور دارد، امّا ما علی را نمیبینیم، چشم آیت الله خوشبخت میخواهد که در ماه مبارک رمضان نصیب او شده بود، هم حضرت علی را دیده بود، هم از دست امیر المؤمنین جام گرفته بود و این جام را وقتی نوش جان کرده بود، ایشان میفرمودند که وقتی جام امیر المؤمنین را خوردم، همه چیز را از من گرفت (بیچاره کنی هر دو جهانش بخشی) همه چیز خود را از دست دادم، باختم در قمار عشق امیر المؤمنین «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً»[۱۹] یک جرعه به آدم میدهند، دار و ندار را از آدم میگیرند. گفت دار و ندار من را گرفت، بعد از آنکه بیچارهی او شدم دیگر هیچ چیز نداشتم. اوّلین چیزی که به من داد، درهای پهن قرآن را به روی من باز کرد و به من قرآن داد و در آن (دوش وقت سحر از قصّه نجاتم دادند) آب حیات را در دل شب میدهند، یک جرعه به کام آدم میریزند، دار و ندار را از آدم میگیرند. حبّ علی شراب ناب پروردگار متعال است، به هر که نصیب شده است، سرسپرده شده است، از خود گذشته شده است.
سخن پروردگار با حضرت موسی علیه السلام
من میخواهم حاج هادی ابهری در نجف اشرف امیر المؤمنین را زیارت کرده بود، علی را دیده بود. امیر المؤمنین در این میدان به شیعیان خود همّت میدهد که به مقام شهود برسند و این تنها حدیث نیست. سورهی مبارکهی طه را بخوانید «طه * ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى * إِلاَّ تَذْکِرَهً لِمَنْ یَخْشى»[۲۰] بعد جریان حضرت موسی را نقل میکند که «فَقالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ ناراً لَعَلِّی آتیکُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً»[۲۱] از دور تصوّر کرد آتش است، به سراغ آتش رفت، ندا آمد «نُودِیَ… * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ… * فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى… * إِنَّنی أَنَا اللَّهُ، فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ» (ظاهراً این آیات مد نظر ایشان است: «أَتاها نُودِیَ… * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ… * …فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى * إِنَّنی أَنَا اللَّهُ…»[۲۲]) موسی «إِنِّی أَنَا رَبُّکَ» صدای خدا را شنید، حضرت موسی صدای خود خدا را شنید، خود من پروردگار تو هستم، نعلین خود را دربیاور که امام زمان (ارواحنا فداه) میگویند «فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ»[۲۳] چون عیال او در حال زایمان بود، دل او آنجا بود، خداوند متعال فرمود باید دل تو پیش من باشد، هر چه در دل داری بیرون بریز، اینجا من خود تو را پذیرفتم، من پروردگار تو هستم، مقام امیر المؤمنین بالاتر از حضرت موسی بود.
عهد با حضرت علی (علیه السّلام) و رسیدن به عالم حضور
ما هم اگر چهل روز از شب قدر به امیر المؤمنین قول دهید، بعضی از طلبههای عزیز ما گاهی چلههای ترک غیبت دارند، چلههای ترک لهو دارند. شما هم امشب با علی عهد کنید با عهد کنید که چهل روز امیر المؤمنین را ناراضی نکنید، اطرافیان امیر المؤمنین، امیر المؤمنین را خون جگر کردند، علی به آنها نفرین کرد، در مثل شبهای گذشتهای بود که به امام حسن فرمود: من در عالم رؤیا پیغمبر را دیدم و شکایت دوستان خود را به پیغمبر کردم، پیغمبر فرمود: علی نفرین کن. من هم در محضر پیغمبر نفرین کردم، گفتم خدایا من را از اینها بگیر، چه نفرینی بالاتر از این! پیغمبر خدا فرمود آمدند با آستین خود خاک را از صورت من را پاک کردند، تعبیری که حضرت امیر داشت معلوم میشود که نقاب جسم را از صورت من کنار میزند، حسن جان دیگر روزهای آخر عمر من است. پیغمبر آمد که ؟؟. گناه حجاب است، اگر در این شبهای قدر دامن امیر المؤمنین را بگیرید، گناه شما به حرمت علی بخشیده شود، بدانید دل که شفاف شد، هم میشود با چشم دل خدا را دید و کسی که با چشم دل خدا را ببیند:
چشم دل باز کن که جان بینی آنچه نادیدنی است آن بینی
چون پیغمبرو ائمّهی اطهار و شهدا پیش خدا هستند، چشم باطن شما همهی آنها را میتواند شهود کند و عالم حضور به شما دست میدهد بعد هم میبینید که عبد شدید و وقتی که عبد شدید خود خدا امور شما را کفایت میکند. (روضهخوانی و مراسم شب قدر)
[۱]– سورهی حدید، آیه ۲۱٫
[۲]– إقبال الأعمال، ج ۲، ص ۷۰۷٫
[۳]– بحار الأنوار، ج ۹۹، ص ۵۶٫
[۴]– الکافی، ج ۲، ص ۵۷۸٫
[۵]– سورهی حدید، آیه ۲۱٫
[۶]– سورهی شعراء، آیات ۸۸ و ۸۹٫
[۷]– سورهی حدید، آیه ۲۱٫
[۸]– سورهی بقره، آیه ۱۴۸٫
[۹]– سورهی واقعه، آیات ۱۰ و ۱۱٫
[۱۰]– سورهی سبأ، آیه ۱۳٫
[۱۱]– سورهی بقره، آیه ۲۷۴٫
[۱۲]– سورهی انسان، آیات ۸ و ۹٫
[۱۳]– سورهی حدید، آیه ۲۱٫
[۱۴]– سورهی واقعه، آیات ۱۰ و ۱۱٫
[۱۵]– سورهی زمر، آیه ۶۹٫
[۱۶]– سورهی یوسف، آیه ۸۸٫
[۱۷]– الأمالی (للصدوق)، ص ۳۴۲٫
[۱۸]– سورهی توبه، آیه ۱۰۵٫
[۱۹]– سورهی انسان، آیه ۲۱٫
[۲۰]– سورهی طه، آیات ۱ تا ۳٫
[۲۱]– همان، آیه ۱۰٫
[۲۲]– همان، آیات ۱۱ تا ۱۴٫
[۲۳]– همان، آیه ۱۲٫
پاسخ دهید