- تفکّر در نظم عالم
- استفاده تعالیم الهی در برنامهی زندگی
- بهره گرفتن از اهل ذکر و علم در برنامهریزی
- راضی بودن به تقدیرات الهی
- لزوم استفاده از تعالیم انبیاء برای رسیدن به رضایت الهی
- معنای لغوی فقیه:
- بهرهگیری از دانش فقیهان در زندگی
- سفارش آیت الله بهجت در مورد مراجعه به فقیهان
- آیهی در مورد جنبهی سلبی لزوم مراجعه به بزرگان دین
- آیهای در مورد جنبهی اثباتی لزوم مراجعه به بزرگان دین
- توجّه به دستورات راهنمایان دین
- ویژگی بیادبان نسبت به رهبر آسمانی
- توجّه به ویژگی اعتقادی ناشران اخبار
- دقّت در صحّت خبر فاسق
- فضای شبکههای مجازی
- همراهی با دشمن علامت خطر
- استفاده از اطّلاعات افراد آگاه به مسائل
- اشارهی قرآن به فاسق بودن ولید
- شناخت دشمن، بصیرت ایمانی
- جهاد فرهنگی امام باقر (علیه السّلام)
- امام باقر توسعهدهندهی علم
- توجّه امام باقر به باطنگرایی
- داستانی در مورد نور بودن وجود امامان
- عظمت روز عرفه
- سفارش به خواندن دعای عرفهی امام حسین
برای شنیدن توصیه ی حضرت استاد صدیقی برای روز عرفه، اینجا کلیک نمایید
برای دانلود کلیپ « بلا هم نعمت است » مربوط به این جلسه، با حجم ۷ مگابایت اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود کلیپ « نقش مرجع تقلید » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۸ مگابایت اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود کلیپ « اهل ذکر » مربوط به این جلسه، با حجم ۵ مگابایت اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود کلیپ « نور امام معصوم » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۲ مگابایت اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود کلیپ « روز عرفه » مربوط به این جلسه، با حجم ۱۶ مگابایت اینجا کلیک نمایید.
برای دانلود تمام کلیپ های این جلسه با حجم ۸۲ مگابایت به صورت یکجا، اینجا کلیک نمایید.
***شایان ذکر است برای دانلود صوت و فیلم این جلسه، از آیکون دانلود بالای صفحه استفاده نمایید***
عرض تسلیت به مناسبت شهادت پنجمین امام عالم امکان، وارث انبیاء، وصی اوصیاء، حضرت امام محمّد باقر (علیه الصّلاه و السّلام) به محضر شریف امام زمان.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی».[۱]
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنَا شَفیعِ ذُنُوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهِ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ أَرْوَاحُنَا وَ أرْواحُ مَنْ سِوَاهُ فِدَاهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ».
تفکّر در نظم عالم
براساس تربیت تعالیم آسمانی، بشر باید در امور اهل تقوا باشد، اهل ذکر باشد و اهل فکر باشد. فکر و اندیشه اقتضا میکند که انسان هر جا کار حسابشده، کار برنامهریزی شده به نظر او رسید، از این نظم، از این حسابگری و از این چینش مناسب و به جا کشف میکند که هدفی در پیش است و مجموعهی عالم از نظام فوق العاده برخوردار است. پیشرفتهای علمی که نصیب بشر شده است، همه براساس مطالعهی دقیق در نظم عالم بوده است. اگر عالم هدف دارد، بشری که با این عالم مأنوس است، او هم هدف دارد و اگر هدف دارد، باید نظم داشته باشد، برنامه داشته باشد. خود ادب نظم است. ادب در زندگی جزء نظاماتی است که برای بشر ثمرات دارد. خداوند متعال برای ایجاد نظم اخلاقی، نظم سیاسی، نظم اجتماعی، نظم فرهنگی، کلّیاتی را ندارد و گاهی برنامه را اجرایی و عملی ترسیم فرموده است که در سورهی مبارکهی حجرات خداوند علیّ عزّت، خداوند حکیم علیم، براساس لطفی که به بندگان خود دارد، برنامه را به طور مشخّص عملی و اجرایی به ما آموزش میدهد.
استفاده تعالیم الهی در برنامهی زندگی
برنامهی اوّل این است شما که میخواهید منظّم زندگی بکنید، یک قانونی، یک برنامهای، یک اصولی را میخواهید در زندگی خود حاکم بکنید تا ناهماهنگ با عالم خلقت نباشید و گرفتار تزاحم نشوید، خلاف موج کلّی عالم حرکت نکنید، بیایید برنامه را از کسی بگیرید که او به خورشید برنامه داده است، او ستارگان و اجرام کیهانی را قانونمندکرده است و در مدارهای منظّم قرار داده است. شما هم از یاد خدا نرفته بودید، خدا برای اینکه شما هم سالم به مقصد برسید، هر کدام از انسانها خود یک منظومه هستند. باید مدار حرکت خود را از خدا بگیرند، چگونه شروع بکنند، از کجا شروع بکنند، نوع ارتباط خود و تعامل خود را با خالق، با خلق با خود با درون خود و بیرون خود چگونه تنظیم بکنند. مطلب اوّلی که در این راستا خداوند منّان در سورهی مبارکهی حجرات مطرح فرمودند این بود که در تمام حرکات و سکنات خود چشم به وحی الهی داشته باشید، چشم به دستورات پیغمبر و ائمّه داشته باشید. «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[۲] آدم از خدا برنامه بخواهد، خدا آدم را هدایت میکند.
بهره گرفتن از اهل ذکر و علم در برنامهریزی
آدمهای عجول تأمّل نمیکنند. حال مشورت ندارند، به اهل ذکر مراجعه نمیکنند در حالی که خداوند منّان دستور داده است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[۳] اگر نمیدانید کار خود را به چه شکل انجام بدهید، چه زمانی انجام بدهید، در چه فضای انجام بدهید که برای شما نفع ابدی داشته باشد، خدا را از شما راضی بکند، زندگی شما در این عالم برای ذخیرهسازی رضای خدا است.
راضی بودن به تقدیرات الهی
بنا است شما به نفس مطمئنه نائل بشوید و هم شما از خدا راضی باشید و هم خدا از شما راضی باشد. «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ * ارْجِعی إِلى رَبِّکِ راضِیَهً مَرْضِیَّهً»[۴] یا نهایتاً به نوعی زندگی بکنید که هر چه پیش آید، خوش آید. در بلا هم شما لذّت بچشید. از بلا هم شما باید ابتهاج داشته باشید، بلا را بلا نبینید. بلا را نعمت ببینید. مثل انبیاء باشید، مثل ائمّه باشید. هر چه از خدا رسید، آن را برای خود نعمت تلّقی بکنید.
لزوم استفاده از تعالیم انبیاء برای رسیدن به رضایت الهی
اگر بخواهید به مقام رضا برسید و اگر میخواهید منصب مرضی بودن در پیشگاه پروردگار متعال را تحصیل بکنید، باید با یک بلدچی حرکت بکنید. شما که آدرس رضای خدا را بلد نیستید. راهی را که شما را در گودال غضب الهی میاندازد که گودال غضب الهی همان جهنّم است، آدم وقتی آدرس نداشت و بیراهه رفت، به جهنّم میافتد. یک کاری بکنید، در یک خطّی بروید که در جهنّم نیفتید و سر از بهشت دربیاورید، وارد مقام عندیّت بشوید. عند رب بشوید؛ «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[۵] بشوید؛ اگر قرار است اینطور بشود حتماً سراغ بلدچیها بروید، بلدچیها انبیاء هستند، ائمّه هستند و در زمان غیبت امامان ما هم، فقهای ما هستند.
معنای لغوی فقیه:
فقیه به معنی دقیق لغوی و قرانی کلمه: یعنی دینشناس. فقیه یعنی کسی که دین را با بصیرت میشناسد، هم در بُعد فکری، هم در بُعد اخلاقی، هم در بُعد عملی میداند رضای خدا در چیست. او شما را با رضای خدا در خطّ خدا میبرد و لحظه به لحظهی زندگی شما را با رضای خدا ذخیرهی آخرت شما میکند.
بهرهگیری از دانش فقیهان در زندگی
این است که جلوتر از دریافت فرمان اخلاقی، فرمان فقهی، فرمان اعتقادی حرکت نکنید. حتماً مراجعه بکنید در کارهای خود دستور بگیرید. بنده هستید، شاهی نکنید. بلکه بندگی بکنید. ما بزرگانی را میشناختیم در کارهای عادی خود، یک مسافرتی دعوت کردند، بنا است برود یک مسافرت دینی هم است ولی میآمدند از مرحوم آیت الله بهاء الدّینی نظرخواهی میکردند. آقا بنا است من در این سفر بروم، شما اجازه میدهید بروم؟ این میخواست بگوید: من بنده هستم، من خودسر هیچ کاری نمیکنم. ولو راه، راه روشنی است ولی من نمیخواهم زیب بندگی را از دست بدهم. چون بنده هستم، حتماً باید دستور بگیرم. حالا که من خدا را نمیتوانم، پیغمبر نیستم، مستقیماً از خدا دستور بگیرم؛ زمان هم زمانی است که باید بگویم «اللَّهُمَّ إِلَیْکَ نَشْکُو فَقْدَ نَبِیِّنَا وَ غَیْبَهَ وَلِیِّنَا»[۶] خدایا شکایت میکنم ما پیغمبر خود را از دست دادیم، گرفتار رحلت پیغمبر هستیم، ما پیغمبر خود را درک نکردیم، زیارت نکردیم. جانشین پیغمبر که امام زمان است، او هم مقدّر این بوده است که ما در زمانی آمدیم که آقای ما در زندان غیبت است، پدر ما بالای سر ما نیست، حالا که ما به پیغمبر و امام معصوم دسترسی نداریم، آنهایی را که پیغمبر و ائمّهی معصومین (علیهم السّلام) برای زمان غیبت، برای مردم به عنوان بلدچی، راهنما، تابلو، به عنوان راهبر، به عنوان معلّم، به عنوان الگو معرّفی کردند، باید به آنها مراجعه کرد و از آنها نظرخواهی گرفت. اگر حکم شرعی بلد نیستیم، از مرجع تقلید خود بپرسیم، تا درست مشخّص نشده است که این معامله حلال است یا حرام است، اقدام به این معامله نکنیم. در هر کاری، در هر سفری، در هر اقدامی اگر وجه شرعی برای ما روشن نیست، قطعاً باید منتظر بمانیم تا وجه شرعی برای ما روشن بشود.
سفارش آیت الله بهجت در مورد مراجعه به فقیهان
مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت ما سلام خدا بر ایشان باد- آیت الله بهجت سفارش مؤکد و مکرّر ایشان این بود به یقینیات خود عمل بکنید، هر کجا مسئله برای شما روشن نیست، یقینی نیست، توقّف بکنید تا اینکه راه برای شما روشن بشود، وارد راه روشن بشوید. با آدرس بروید، وارد بیراهه نشوید.
آیهی در مورد جنبهی سلبی لزوم مراجعه به بزرگان دین
لذا قرآن کریم هم در این آیات سورهی مبارکهی حجرات فرمود: «لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ»[۷] و هم در آن آیهی کریمه اینجا جنبهی سلبی آن است، بدون بلدچی، بدون دوست، بدون راهنما در راههای پر خطر حرکت نکنید. خدا و رسول برای شما راهنما قرار دادند، با راهنما بروید.
آیهای در مورد جنبهی اثباتی لزوم مراجعه به بزرگان دین
در آیهی دیگر جنبهی اثباتی آن را مطرح فرموده است: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[۸] اهل ذکر، اهل علمی است که صاحب دل است. اهل علمی که ذکر ندارد، یعنی به یاد خدا نیست، با خدا نیست، تقوای لازم را ندارد، او قطّاع الطّریق است. دزد راه است، به سراغ آنها هم نروید. اینکه فرمود: اهل ذکر، نفرمود اهل دل، اهل ذکر اهل خشیّت است و اهل خشیّت علمای اهل دل هستند. باید عالم صاحب دل پیدا کرد و با او همراهی کرد.
توجّه به دستورات راهنمایان دین
بعد فرمود: در نحوهی سخن گفتن با بلدچیهای آسمانی خود خیرهسر نباشید، خود را پایین بیاورید، رعایت انضباط سخن گفتن را داشته باشید، آرام سخن بگویید، آهسته سخن بگویید. عجله نکنید، قبل از آن که رهبر شما، الگوی شما، پیامبر شما از منزل بیرون نیامده است، با سر و صدا او را بیرون نکشید. علیه بیوت نور جوّی نسازید، آنها را تحت فشار قرار ندهید؛ «وَ لَوْ أَنَّهُمْ صَبَرُوا حَتَّى تَخْرُجَ إِلَیْهِمْ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ»[۹] اگر صبر میکردند، شما تشریف میآوردید، طبیب او میآمد، ویزیت میکرد، بهتر بود تا اینکه تحت فشار قرار بدهند. بعد هم آن طرف، کسانی که رعایت سخن گفتن، برخورد کردن با رهبر آسمانی خود ندارند را مذمّت فرمودند.
ویژگی بیادبان نسبت به رهبر آسمانی
اینها «لا یَعْقِلُونَ» هستند و مشکل دیگر هم این است که احیاناً اینها گرفتار بیخاصیّت شدن اعمال خود میشوند. خداوند اثر عبادتهای آنها را از بین میبرد، گرفتار حبط عمل میشوند.
توجّه به ویژگی اعتقادی ناشران اخبار
آیات بعدی باز به قسمتهای دیگری از زندگی اجتماعی بشر توجّه کرده است و رهنمودهای لازم را برای تنظیم سبک زندگی منطقی الهی قرآنی ارائه فرموده است. فرمود: «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ»[۱۰] از یک طرف گوش شما به دستورات الهی و پیامآوران دین خود باشد. کسانی که پیام دین را بلد هستند، گوش شما به آنها باشد. از یک طرفی اگر کسانی که اهل فسق هستند، اعتقادات آنها، اعتقادات ریشهدار نیست، تظاهر به دین میکنند ولی دین باطنی ندارند. اگر اینها برای شما خبرهایی آوردند، نکند به اخبار اهل فسق و فجور ترتیب اثر بدهد، نکند به شایعات تن بدهید، نکند به غوغا سالاریها، جوّسازیها تسلیم بشوید، آن وقت گرفتار فتنه میشوید. پشیمانی برای شما به وجود میآورد.
دقّت در صحّت خبر فاسق
«إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» آقایان طلبه خیلی با این آیهی کریمه مأنوس هستند. از جمله آیاتی که در حجّیّت خبر واحد به آن استدلال میکنند، این آیهی کریمه است. خبر فاسق را حتماً تا تبیّن نکردید، تا اطراف آن را ارزیابی نکردید، صحّت و سقم آن را به دست نیاوردید با شایعات بیرون نریزید، وارد خیابانها نشوید، عکس العملی در برابر همدیگر نداشته باشید. گوش ما به بوق دشمنان نباشد. گوش نکنید. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ» این مسئلهی روز است.
فضای شبکههای مجازی
امروز این شبکههای مجازی، فضای مجازی، این شبکههایی که با اسمهای مختلف برای شما خبرهای مختلف میدهند، پیامهای مختلف میدهند. اینها ممکن است هزار مورد خبر درست به شما بدهند، تا در موقعیت فتنه با یک خبر دروغ شما را به جان یکدیگر بیندازند. شیطان اینطور است، همیشه که یک خبر دروغ به شما نمیگوید. شیطان حرفهای راست هم دارد، منتها نیّت او در حرفهای راست خود هم درست نیست. او حرف راست را میگوید تا اعتماد شما را جلب بکند. بعد از آن که اعتماد شما را جلب کرد، شما را از یک مسیری میبرد که در جهنّم میافتید. او به شما خیرخواهی ندارد، دشمن قسم خورده است.
همراهی با دشمن علامت خطر
امروز شیطان ما این آمریکا است، این انگلیس است، این یهودیها هستند، این صهیونیستها هستند. ببینید این شبکههایی که به موبایلهای شما وصل است و از آن استفاده میکنید بین خدا و خود، خبر از دوست میگیرید یا خبر از دشمن میگیرید. اینها مسائل روز است، برای سالم زندگی کردن ما… قرآن کریم، کهنه نیست. هر روز حرف جدید دارد و مسائل کاربردی روز را دارد به ما القا میکند. این ماهوارههای دشمن، این شبکهها و این محافلی که وصل به بیگانه هستند، شما اینها را در رسانهها، در روزنامهها تیترها را ببینید، بعد اگر اهل پیگیری هستید و مجاز هستید که به خارجی سر بزنید، بعد ببینید که اینها در تلویزیونهای خود، در اخبار خود، در نشریات خود چه مناسبتی با داخلیهای ما دارند. اگر دیدید دارند یک طور حرف میزند، بدانید که یک شبکهای در بیرون است و درون یک شبکهای هستند و اینها متّحداً علیه سعادت شما، علیه استقلال شما دارند حرکت میکنند. همراهی با دشمن یکی از علائم خطر است. این زنگ خطر است این چراغ قرمز است.
استفاده از اطّلاعات افراد آگاه به مسائل
ببینید چه کسی با دشمنان همراه است. قابل تشخیص است. خود شما وقت ندارید ولی میتوانید از اشخاصی که اهل تشخیص هستند، اطّلاعات جهانی دارند، سراغ بگیرید. این صریح آیهی قرآن است. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» اگر فاسقی برای شما خبری آورد، شما خبر فاسق را همینطور قبول نکنید. گاهی قبول میکنید، دست به یک شورشی میزنید، دست به یک عکس العملی میزنید. آن وقت خونهایی ریخته میشود، خود شما هم نابود میشوید، «فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» آن وقت شما از کردهی خود پشیمان خواهید شد.
اشارهی قرآن به فاسق بودن ولید
این آیهی کریمه مربوط به ولید است، این عشرهی مبشّرهای که عدّهای اینها را اهل بهشت میدانند و حدیث جعل کردند که ده نفر اهل بهشت هستند، یکی از آنها همین آقای ولید است که قرآن کریم این را فاسق نامگذاری کرده است. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ» هر کسی که در محضر پیامبر بوده است، صحابهی پیغمبر بوده است، دلیل بر عدالت او نیست. از جمله دلایلی که نشان میدهد بعضی از یاران پیغمبر، کسان پیغمبر با پیغمبر همراهی نداشتند، بلکه خلاف شرع انجام میدهند، خدا آنها را فاسق معرّفی کرده است همین ولید است. یک قومی آمدند اسلام قبول کردند و وجود نازنین پیامبر خدا از اینها قول گرفت که اینها زکات بدهند و پیغمبر خدا ولید را مأمور جمعآوری زکات از آن قوم تازه اسلام آورده کرد. او سابقهی دشمنی با آن قوم داشت، آنها به استقبال آمده بودند، سفیر پیغمبر، نمایندهی پیغمبر دارد میآید از اینها زکات بگیرد، آنها هم با یک تشریفاتی، با یک شوق و ذوقی به استقبال میآمدند و او برگشت به پیغمبر گزارش داد، اینها نه تنها زکات نداند، بلکه اینها مرتد شدند و میخواستند ما را بکشند، ما از دست آنها فرار کردیم. آن وقت وجود نازنین پیغمبر خدا قبل از آنکه در این رابطه تصمیمی بگیرن، آیهی قرآن نازل شد «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا» حالا اگر پیغمبر این حرف را از اینها قبول میکرد و قشونی را اعزام میکرد و درگیری پیش میآمد و انسانهای بیگناهی در این درگیری کشته میشدند، خسارت چقدر بالا بود؟
شناخت دشمن، بصیرت ایمانی
اینکه انسان در هر زمانی دشمن را بشناسد. شناخت دشمن جزء بصیرتهای ایمانی است. قرآن کریم در آیات زیادی روی دشمنشناسی تأکید دارد. هم نفاق را بشناسید، هم منافق را بشناسید، هم فاسق را بشناسید و هم دشمنان حربی خود را بشناسید. شما در جبهههای مختلف دشمن دارید. جبههی نفاق دارید، جبههی کفر دارید، جبههی الحاد دارید و جبههی ظلم و فساد استکبار همهی اینها جبهههایی هستند که مقابله شما هستند. اگر شما اینها را تشخیص ندهید، اینها را به جای دوست میگیرید، حرفهای اینها را قبول میکنید، با حرف اینها شورش و فتنه میکنید، در عوض اینکه با دشمن مبارزه بکنید، خودزنی میکنید. خود شما خود را از بین میبرید. «إِنْ جاءَکُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُوا أَنْ تُصیبُوا قَوْماً بِجَهالَهٍ» اینکه شما به یک قومی آن هم از روی ناآگاهی حمله بکنید، بعد از آنکه کار از کار گذشت، «فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمینَ» دیگر گاهی پشیمانی هم سودی ندارد. این از آن دستورات بسیار کاربردی تازه و نو است که کهنگی هم دارد و همیشه هم برای یک انسانی که میخواهد با منطق محکم زندگی بکند، کارهای او پشیمانی نداشته باشد، باید از دشمن قبول نکند تا مطلب برای او روشن نشود، تن به شایعات ندهد و از این و آن خبرگیری نکند مگر اینکه وضعیت برای او روشن باشد.
جهاد فرهنگی امام باقر (علیه السّلام)
امروزی که گذشت روز شهادت حضرت باقر العلوم (علیه السّلام) بود. امام (رضوان الله تعالی علیه) در وصیت نامهی سیاسی و عبادی خود نکتهای راجع به حضرت امام باقر دارند که جزء پیغمبر خدا و خدای پیغمبر، کسی از عظمت امام باقر باخبر نیست. این نشان میدهد که نقش امام باقر در نجات ما از منجلابهای فرهنگی و جهالت و مسائلی که ما را از خدا دور میکند، نقش تعیینکننده است.
امام باقر توسعهدهندهی علم
آن کسی که علم را توسعه داد، تبقّر به معنای توسّع است. هم در مجمع البحرین، هم در لسان العرب از کتابهای لغت بقرَ، باقر هم به معنای شکافنده است، هم به معنی توسعهدهنده است و لذا امام باقر تنها کسی است که یک فرصتی از دوران خفقان بنی امیّه برای او پیش آمد، از این فرصت استفاده کرد و علوم انبیاء و خاتم انبیاء را به صورت کالاهای قابل عرضه به افکار عمومی جهانی برای همهی نسلها از طریق شاگردان خود آماده کرد و این حوزههای علمیه همه سر سفرهی امام باقر (علیه الصّلاه و السّلام) است و مجموعه روایاتی که از وجود نازنین پیغمبر اکرم و امامان ما (علیهم السّلام) به ما رسیده است، حدود سه میلیون حدیث در دسترس ما است. نصف این احادیث برای حضرت باقر العلوم و حضرت امام صادق (علیهم الصّلاه و السّلام) است.
توجّه امام باقر به باطنگرایی
یکی از روزنههایی که حضرت باقر (علیه السّلام) به روی اهل علم باز کرد، باطنگرایی بود. نور باطن بود. «لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتی فِی الصُّدُورِ»[۱۱] کوری چشم سر، کوری نیست، کوری چشم دل، کوری است. ما امام را از دیدگاه قرآن کریم و روایات نور میدانیم، نور خدا است. در زیارت جامعه میخوانیم: «خَلَقَکُمُ اللَّهُ أَنْوَاراً اً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِینَ حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ» خداوند شما را انوار خلق کرد، اینها نور عالم وجود هستند و وقتی هم خدای متعال بر ما منّت گذاشت اینها را در یک بیوتی قرار داد که این بیوت پایگاههای اتّصال خلق به خالق است. یعنی هر ذکری به کانون ذکر که بیوت وجود نازنین حضرات ائمّهی ما هستند وصل نشود، تا دل به اینها وصل نشود، ذکر و عبادت این دل بالا نمیرود. «فَجَعَلَکُمْ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ» و قرآن شریف هم آیات مبارکهی سورهی نور، آیات مختلف آن مربوط به اهل بیت عصمت و طهارت است و هم خود آیهی نور «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاهٍ»[۱۲] خدا نور آسمانها و زمین است. ولی ما طاقت تماشای آن نور را نداریم. لذا خدای متعال ۱۴ آیینه قرار داده است و صفات خدا در این آیینهها برای ما قابل تماشا است. هر کسی حقیقت امام را بیاید، جمال و جلال خدا را در وجود امام تماشا میکند، میبیند. امام مرآت تمام نما است.
داستانی در مورد نور بودن وجود امامان
وجود مقدّس حضرت امام باقر (علیه الصّلاه و السّلام) نور هستند. وارد مسجد شدند و کنار ابو بصیر پشت ستون ایستادند. فرمودند: ابو بصیر از اینها که وارد مسجد میشوند، سؤال بکن ببین من را میبینند یا نمیبینند. اشخاصی که وارد میشدند، ابو بصیر میپرسید که آیا حضرت ابا جعفر را میبینید؟ این اشخاصی نگاهی به اطراف مسجد میکردند و میگفتند: نه، حضرت اینجا تشریف ندارند. تا یک نابینایی وارد شد، مکفوف بود، کور مادرزاد بود که چشم او هیچ زمینهی دید هم نداشت، مکفوف بود. وارد شد، ابو بصیر گفت: آیا امام باقر را در این مسجد فکر میکنی است؟ گفت: «کَیفَ لَا اری» چطور من او را نبینم؟ «وَ هُوَ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض» این امام باقر نور آسمانها و زمین است که در مورد امام زمان ما علاوه بر آیات سورهی مبارکهی نور، خداوند منّان فرمود: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها»[۱۳]
(چشم دل باز کن که جان بینی) اگر حجاب دل بالا برود، انسان چشم خود را هم که ببندد امام زمان را میبیند. امّا اگر حجاب داشته باشد، وجود مقدّس امام زمان در کنار او هم ایستاده باشد، امام را نمیبیند. او نور خدا است و گناه حجاب است، رذائل اخلاقی حجاب است، این حجابها نمیگذارد، آدم آن نور را بیابد.
عظمت روز عرفه
إنشاءالله در این لیالی بسیار با برکت مخصوصاً روز عرفه خود را آماده بکنید، إنشاءالله که ماه مبارک رمضان، شبهای قدر بخشیده شدیم. ولی اگر کسی شب قدر بخشیده نشد، جاماندههای شب قدر منتظر روز عرفه هستند. کسی در عرفات باشد، عرفات بعد ملکی آن مهم نیست، بعد ملکوتی آدم به عرفات وصل باید باشد. روز عرفه، روز خاصّی است و مثل شب قدر است و إنشاءالله آن روز را اگر میتوانید روزه باشید و اگر روزه گرفتید نمیتوانید نیایش و مناجات و ابتهال و تضرّع و گریه و زاری داشته باشید، روزه را قربه الی الله نگیرید که حال دعا داشته باشد. غالباً انسانی که روزه میگیرد، دل او بیشتر میسوزد، رقّت قلب او بیشتر میشود. «جَوِّعْ نَفْسَکَ حَتَّی تَرَنِی» ولی اشخاص فرق میکنند، بعضیها روزه بگیرند، ضعف نمیگذارد آن حال حضور را پیدا بکنند. برای اینکه نور امامت را پیدا بکنیم که نور امامت طوری است که امام زمان ما هر کجا باشد، همه جا است. وجود فیزیکی آقا جان ما محدود به یکجایی است ولی آن محدودیّت مثل محدودیّت ما نیست. با وجود فیزیکی هم حضرت اشراف دارند علاوه بر آن یک وجود نوری دارند که امیر المؤمنین فرمود: «مَعْرِفَتِی بِالنُّورَانِیَّهِ مَعْرِفَهُ اللَّهِ»[۱۴] معرفت من با عنصر معرفت من، معرفت خدا است. هر کسی علی را با آن مرتبهی خود ببیند، خدا را دیده است. یقیناً خدا را دیده است. امام زمان ما، ائمّهی ما، نور خدا هستند و نور خدا همهی عوالم را روشن میکند «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» ارتباط با این نور رفع حجب دل میخواهد و از کتاب شریف اقبال الاعمال مرحوم سیّد بن طاووس غفلت نکنید.
سفارش به خواندن دعای عرفهی امام حسین
آن روز قبلاً دعاهایی که از حضرت صادق از حضرت سجّاد از ائمّه (علیهم السّلام) آمده است در آنجا آمده است انتخاب بکنید و بهترین دعا، دعای عرفهی مولای ما حضرت اباعبدالله الحسین است که محشراست. حضرت امام حسین قبل از آن که با خون خود در کربلا محشری به پا بکنند، با اشک و نیایش خود در جبل الرّحمهی عرفات این محشر را به پا کردند. هم خون او محشر است هم اشک او محشر است و نیایش حضرت سیّد الشّهدا از محشرهایی است که نمیشود مثل و نظیری برای آن پیدا کرد.
[۱]– سورهی طه، آیه ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی حجرات، آیه ۱٫
[۳]– سورهی نحل، آیه ۴۳ و سورهی انبیاء، آیه ۷
[۴]– سورهی فجر، آیات ۲۷ و ۲۸٫
[۵]– سورهی قمر، آیه ۵۵٫
[۶]– جمال الأسبوع بکمال العمل المشروع، ص ۴۱۵٫
[۷]– سورهی حجرات، آیه ۱٫
[۸]– سورهی نحل، آیه ۴۳ و سورهی انبیاء، آیه ۷
[۹]– سورهی حجرات، آیه ۵٫
[۱۰]– همان، آیه ۶٫
[۱۱]– سورهی حج، آیه ۴۶٫
[۱۲]– سورهی نور، آیه ۳۵٫
[۱۳]– سورهی زمر، آیه ۶۹٫
[۱۴]– بحار الأنوار، ج ۲۶، ص ۱٫
پاسخ دهید