تقدیم به محضر مبارک مولا و سیدمان، طبیب و امیدمان حضرت ولی عصر امام زمان ارواحنا فداه
اعوذُ بِالله مِن الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِى وَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِى وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِ یَفْقَهُواْ قَوْلىِ
الحمد لله و الصلاۀ علی خاتم الانبیاء، حبیب قلوبنا، طبیب نفوسنا، ابی القاسم محمد و آله المعصومین، و لا سیَما مولانا کهف الحصین، و غیاث المضطرِ المستکین. و ملجأ الحاربین و بقیۀ الله فی العالمین ارواحنا فداه و عجل الله فرجه، و سهل الله ظهوره، و رزقنا الله رویته و خدمته و صحبته و نصرته، و رضاه و رغبۀ؛ و اللعن علی اعداهم اجمعین اِلی یوم الدین
خدا را به عدد مخلوقاتش، به وسعت اسما و صفاتش، شکر، [که] یک بار دیگر هم اجازه فرمود، مقدر فرمود، ما مهمان سفرۀ رمضان باشیم و از فیوضات این ماه بزرگ به توفیق ذات کریمانهاش بهرهمند بشویم. چون بنایمان این است که در این ایام نورانی مباحث قرآنی داشته باشیم، امروز به حول الله و قوته، از ویژگیهای قرآن چند نکتهای را تقدیم میداریم.
حقیقت قرآن و نحوه نزول آن
قرآن حقیقتی دارد که فوق عقول ما است. «مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ عَلیم». نمل؛ ۶ حقیقتی است که پیش خدا است. حقیقت الهی دارد و ما این حقیقت را درک نمیکنیم، اما در سیر صعودی، خدا شهدا را آنجا میبرد. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ». آل عمران؛ ۱۶۹ مطلب دوم این است که: «الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکیمٍ خَبیرٍ». هود؛ ۱ این که ما الآن قرآن را سوره به سوره میبینیم، آیه به آیه تلاوت میکنیم، بحث میکنیم، مفاهیمی از این منبع عظیم عرشی در ذهن خودمان آشکار میکنیم، مبادله میکنیم، این برای تسهیل بهره برداری ما بوده است! وگرنه، «کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ» قرآن دارای یک پارچگی در قرآن بوده و نور واحدی، حقیقت واحدی بوده است. ثُمَّ فُصِّلَتْ، در مراحل بعد به صورت تفصیل در آمده است.
این حقیقت که کتابی است از ذات احدیت، بین خدا و کتاب، هیچ فاصله و حجابی نبوده است. این به قدری عظمت دارد که در پیشگاه خدا راه دارد. همان جایی که در سورۀ مبارکۀ نجم می فرماید: ثمَُّ دَنَا فَتَدَلىَ(۸) فَکاَنَ قَابَ قَوْسَینِْ أَوْ أَدْنىَ(۹). این پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله ما آن قدر به خدا نزدیک شد، که بر حسب روایات، جبرئیل هم آنجا نتوانست برود! مرحلهای، نشئهای، عالمی، تعبیر که نداریم که از آن یاد کنیم، ماسوا به آنجا راه ندارند، فقط خود پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله ما به آنجا رسیده است!
قرآن در آن جایگاه است، در آن رتبه است، در آن نشئه است؛ اما همان طوری که فرموده: «وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُومٍ». حجر؛ ۲۱ خدای متعال این کتاب را نازل فرموده است. نزول قرآن هم باز از ویژگیهای قرآن است که در متن این کتاب الهی، هم تعبیر به انزال شده و هم تعبیر به تنزیل شده است. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، قدر؛ ۱ و در آیۀ تَنْزیلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمین، واقعه؛ ۸۰.
نزول دفعی قرآن
بزرگان فرمودهاند این انزال، مرحلۀ دفعی قرآن کریم است. قرآن در یک شب به یک دل با یک حقیقت نازل شده است. إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهٍ مُبارَکَهٍ دخان؛ ۳ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَهِ الْقَدْر. قدر؛ ۱ قلب مبارک پیغمبر خدا صلیاللهوعلیهوآله، در یک شب، همۀ قرآن را با همۀ وسعتش دریافت کرده است. و یک مرحلۀ تنزیلی هم دارد که به تدریج، طی بیست و سه سال، به مناسبتها و در شرایط مختلف، آیه به آیه، سوره به سوره، نازل شده است! بعضی از سورهها مثل سورۀ یوسف یکجا آمده است و بعضی سور در مراحل مختلف به اقتضات آمده است؛ لذا هم کلمۀ انزال در موردش صادق است، و هم کلمه تنزیل در موردش صادق است.
مطلب دیگری که در مورد قرآن است این آیهای بود که در ابتدای صحبتمان تلاوت کردیم. نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمین. شعرا؛ ۱۹۳ عَلىَ قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ. شعرا؛ ۱۹۴ خدای متعال در مرحلهای این قرآن را توسط روحالامین بر قلب پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله نازل کرده و این نزول بر قلب پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله، مبدأ مأموریتی برای پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله ما شده است. «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمین عَلىَ قَلْبِک»
جایگاه قرآن
نکتۀ قابل توجه این است که جایگاه قرآن، قلب است. انسان وجودش مراتب دارد. مرتبۀ مادی و عالم کثرتی دارد که بدن ماست. اما مراتب دیگری هم دارد؛ مراتب ذهنی داریم، فکر داریم، مفهوم داریم. این مراتبی که نفس انسان دارد، مرتبه ای از قلب هستند. قرآن را خدای متعال بر قلب پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله نازل کرده است. این قلب سرمایهای است که باید از آن مراقبت بشود و اگر مراقبت نشود، انسان هستی و سرمایهاش از دستش رفته است! یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُون. شعرا؛ ۸۸ إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ. شعرا؛ ۸۹
این قلب وعا و ظرف نور است، ظرف قرآن کریم است؛ و پیغمبر اکرم صلیاللهوعلیهوآله قلبشان ظرف قرآن کریم بود، اما این نزول و دریافت، برای این بود که پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله بیدارگر بشود، لِتَکُونَ مِنَ الْمُنذِرِینَ.
مأموریت پیغمبر خدا صلیاللهوعلیهوآله
سِمَت پیغمبر، رسالت پیغمبر، مأموریت پیغمبر خدا صلیاللهوعلیهوآله این است که افکار غفلت زده را، افکار خواب رفته را بیدار کند. این بیدارگری انرژی میخواهد، تنبه میخواهد، بیداری میخواهد تا بیدارگر باشیم! قلب پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله با نزول قرآن کریم، آنچنان انرژی عالم گیری پیدا کرده است که ندای پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله، فرا زمانی و فرا مکانی شده است! پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله فرای زمان، بعد از نزول قرآن تا دامنۀ قیامت منتظر هستند. بشر احتیاج به انزار دارد. این هم نکته ای است که اگر کسی دوست دارد از این تحفۀ الهی، از این نور عند ربی، بهره ببرد؛ باید بداند فرودگاه این نور، قلب مبارک پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله است!
انسان باید سنخیتی با آن قلب پیدا بکند؛ قلب سلیم و سالم پیدا بکند تا قرآن او را زنده کند. اگر انسان ارتباط قلبی با پیغمبر خدا صلیاللهوعلیهوآله نداشته باشد، یا سنخیتی نداشته باشد، از حقیقت این قرآن کریم نمی تواند بهرهای داشته باشد.
مقدمۀ تزکیه
مطلب دیگر این است که در مأموریتهایی که قرآن کریم برای پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله ما مطرح فرموده است، در سورۀ مبارکۀ جمعه می فرماید: «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ». جمعه؛ ۲٫ یکی از شئون پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله، تلاوت قرآن کریم است. لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ. احزاب؛ ۲۱٫ هر کس تابع پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله است، باید آیات قرآن را نیز تلاوت بکند، بر دیگران هم تلاوت بکند. این تلاوت آیات بر مردم، مقدمۀ تزکیه است. قرآن کتاب تزکیه است و اگر جمعیتی، قومی، گروهی، افرادی، اشخاصی بخواهند رشد کنند، پاکیزه بشوند، با تلاوت آیات قرآن این راه برایشان هموار میشود.
یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ. تلاوت آیات بر مردم، مقدمۀ پاکسازی زندگی مردم است. قلب مردم، اخلاق مردم، داد و ستد مردم، فکر مردم، برخورد مردم، تعلیم و تعلم مردم، روابط خانوادگی مردم اینها نیاز به تلاوت آیات قرآن دارد. آیات قرآن نسخۀ شفابخش، اکسیر تحول و انقلاب، در وجود بشر است. «وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ» اینها از نظر رتبه، با هم دیگر تقدم و تأخر دارند؛ اما از نظر واقعیت ملازم هستند، جدای از یک دیگر نیستند.
میوۀ این تعلیم و تعلم پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله
تلاوت آیات خدا پاکی بشر و عالم شدن بشر است که انسان، شاگرد پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله بشود. پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله معلم بشود، با تلاوت آیات، این دروس و رموز را بر دل ما بنشاند، تا فرآوردهاش و میوۀ این تعلیم و تعلم چه باشد؟! یکی کتاب است و دیگری حکمت است. یکی از ویژگیهای قرآن همین است که کتاب الله است.
معانی کتاب
این کتاب به معانی مختلف کتاب است. یکی این که در لوح محفوظ نوشته شده است، سابقه دارد. در مراحل بالا، نقش آنجا است که اینجا پیاده میشود. در بیت المأمور نزول دارد، نوشته شده است. در قلب پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله نوشته شده است. این کتاب است. خدای متعال خواسته که این بماند. هر چیزی بخواهد بماند، باید ثبت بشود، باید کتابت بشود. چون روزه قانون دائمی است، فرمود: کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ. بقره؛ ۱۸۳٫ حرف نیست، نوشته شده است. چیزی نیست که به یک ماه هوا بشود، این را خدای متعال مکتوب کرده است. چیزی که فرض است، لازم است، واجب است، این مکتوب است؛ نمیشود کاری کرد! خدای متعال این قرآن را مکتوب کرده است. کسی نمیتواند در آن دست ببرد. این کتاب الله است.
احتمال و وجه دیگر، این است که کتاب به معنی نامه باشد. خداوند متعال برای بندگان خودش نامه نوشته است. مرحوم شیخ مرتضی طالقانی اعلیاللهمقامهشریف عالم بوده، فقیه بوده، عارف بوده، الگو بوده، خود ساخته بوده؛ و کسی بوده است که خدای متعال او را پیش خودش بُرد. فرشی بود و عرشی شد! ایشان در دهات طالقان آ کشاورز زاده و گوسفند چران بوده است، چوپان بوده است. گوسفندهای مردم را به بیابان می برده و در آنجا آیاتی از قرآن کریم به سمعش رسیده است. حالا قاری آیات فرشته بوده، امام زمان ارواحنا فداه بوده، خدا می داند!
تالی کتاب الله
یکی از القاب حضرت امام زمان ارواحنا فداه که در زیارت آل یاسین آمده است، تالی کتاب الله می باشد. حضرت ربانی آیات خداست، تالی کتاب الله است. بعضیها توفیق پیدا کردهاند تلاوت امام عصر ارواحنا فداه را استماع کردند! به عنوان نمونه، شاهدان گفتهاند که دیدیم مرحوم سید بحر العلوم اعلی الله مقامه موقع ورود به حرم مطهر حضرت مولی الموحدین امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام، برای اذن دخول توقف نکرد، بلکه سراسیمه حالت هروله داشت و دوان دوان وارد حرم شد و موقع ورود به حرم، این شعر را ترنم میکرد:
چه خوش است صوت قرآن، ز تو دلربا شنیدن / به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن!
حرمت مهمان
خدایا ماه رمضان است، ما مهمان هستیم. پیغمبرت صلیاللهوعلیهوآله بر حسب نقلی به امتشان دستور دادند: “اَکْرِمِ الضَّیْفَ وَلَوْ کانَ کافِراً“ [مهمان اگر کافر هم بود؛ سخاوتمندانه و با اکرام از او پذیرایی کن. – بحار الأنوار؛ ترجمه جلد ۶۷ و ۶۸ / ترجمه موسوى همدانى، ج۱، ص۳۸۰٫] اَکْرِمِ الضَّیْفَ جز آموزههای اخلاقی دین ما است. مهمان احترام دارد. مهمان را باید محترم شمرد. به مهمان باید تکریم کرد. ما مهمان تو هستیم. پیغمبرت دعوت نامۀ شما را به ما اعلام فرموده است: هو شهر دعیتم فیه إلى ضیافه الله و جعلتم فیه من أهل کرامه الله! در این ماه خدا ما را به ضیافت خودش دعوت کرده است، پیکش هم پیغمبرش بوده است. دعوتنامه را او برای ما آورده است. خدایا مهمان تو هستیم! هم مهمان تو هستیم و هم به تو پناه آوردهایم! خدایا بد هستیم یا خوب هستیم مهمانیم. یکی از پذیراییهایی که در این ماه از تو مسئلت داریم، درک حقیقت ماه رمضان و حقیقت شب قدر و وجود نازنین امام زمان ارواحنا فداه ما است.
ما هم دل داریم! خودت این محبت را در دل ما قرار دادی! هم در تشریع واجب کردی: قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى. شوری، ۲۳٫ و هم در تکوین، در قلب ما محبت آل بیت علیهمالصلاهوالسلام و امام زمان عجاللهتعالیفرجهالشریف را قرار دادی! آدم کسی را که دوست دارد، هجرانش برایش تلخ است، وصالش برایش مطلوب است. ما هم دوست داریم آقا را ببینیم! تلاوت قرآن را از ایشان استماع کنیم.
مرحوم شیخ مرتضی طالقانی در حال چوپانی، آیاتی از قرآن کریم را استماع کرده است و جز امور مرموزی است که در این جهت، مایۀ جهش و تحول این شیخ بزرگوار شده است، چون کتاب خدا برای تحول ما آمده است. اگر آمادگی باشد، ما هم این طور میشویم که شیخ مرتضای طالقانی شد! ایشان میگوید: وقتی من این آیات را شنیدم، گفتم این نامۀ خدا برای دوستان خودش می باشد. حیف است که خدا برای من نامه فرستاده باشد و من نفهمم خدا در این نامه برای من چه نوشته است!؟ لذا از همان جا به سوی دهشان می رود و امانات مردم را تحویل میدهد!
مرحوم علامه آ شیخ محمدتقی جعفری رضواناللهتعالیعلیه فرمودند: من رفتم آن روستا را هم پیدا کردم و نامزدی که ایشان داشته به نام مرضیه خانم بوده است؛ اما این کتاب الله ایشان را از همه چیز منقطع کرد و به کلی همه چیز را شست و کنار گذاشت، خودش را هم کنار گذاشت، جز خدا دیگر چیزی در وجودش باقی نماند! فرمودند رفتیم آنها را هم پیدا کردیم و ریشههای تاریخی حرکت شیخ مرتضی طالقانی را خواستیم به دست بیاوریم. اجمالاً گاهی در نامه معشوق برای عاشق خودش خط میدهد، رمز وصال میدهد. راه را برای انسان تسهیل میکند.
خدای متعال ما را برای خودش خلق کرده است. یا ایها الانسان خلقت الاشیاء لک و خلقتک لنفسی؛ ای انسان همه اشیا را برای تو خلق کردم و تو را هم مخصوص خودم خلق کردم. همه چیز برای بشر خلق شده است. در قرآن کریم هم از این حقیقت پرده برداشته شده است. وَ سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً. جاثیه؛ ۱۳٫ یا سَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِأَمْرِهِ. نحل؛ ۱۲٫ و روشنترین آیه در این جهت آخرین آیۀ سورۀ مبارکۀ طلاق است که خداوند متعال در این آیه فرمود: اللَّهُ الَّذِى خَلَقَ سَبْعَ سمََاوَاتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنزََّلُ الْأَمْرُ بَیْنهَُنَّ لِتَعْلَمُواْ. طلاق؛ ۱۲٫
چه قدر ما مفت باختیم! هدف را نفهمیدیم! رابطهمان را با خدایمان نتوانستیم بفهمیم! خدا میگوید هر چه آفریدم از آسمان، زمین، نزول امر بین آسمانها و زمین؛ همۀ اینها برای این بود که تو بتوانی حجاب را کنار بزنی! با علم ما آشنا بشوی! با قدرت ما آشنا بشوی! خدای متعال همۀ عوالم را مقدمۀ آشنایی ما با ذات احدیت خودش قرار داده است، نمیخواهی بروی با او آشنا بشوی؟! نمیخواهی او را بشناسی؟
خداوند تمامی موجودات را با عنوان دفتر و کتاب و درس قرار داده است، تا ما با نگاه به این خطوط، او را بشناسیم و با او آشنا بشویم. لِتَعْلَمُواْ، خدا میخواست تو عالم بشوی، چرا نمیخواهی عالم بشوی؟! خدای متعال این عالم را مدرسۀ تو قرار داده است. تمام عوالم را خودش نوشته است تا تو بخوانی. برای خواندن تو این عوالم را نوشته است. نمیخواهی به نزدش بروی تا چیزی یادت بدهد؟!
کتاب الهی
الرَّحْمَانُ(۱) عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲) خَلَقَ الْانسَنَ(۳) عَلَّمَهُ الْبَیَانَ(۴). سوره مبارکه الرحمن. خدای متعال این کتاب را خودش نوشته است، کتاب خودش است، نوشتۀ خودش است. این کتاب آئینۀ تکوین است! این را نوشته است که شما از این جا با همۀ عوالم، که جلوهای خداست آشنا شوید و به خدا برسید؛ نه اینکه با گوشه ای آشنا بشوید، بلکه به مرکز وصل بشوید، دل به دلدار بدهید! معلم قرآن خودش است، الرَّحْمَانُ(۱) عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲) خدا خودش معلم این کتاب است. هر کسی کلام خود را، خودش به دیگران آموزش میدهد و این کتاب، کلام الله است، کتاب الله است، این نامۀ خودش است، لذا هیچکسی مثل خودش نمی تواند آنرا تعلیم دهد!
چه کنیم که این قرآن که درس الهی است، نوشتۀ الهی است، نامۀ الهی است، به ما هم یاد بدهد!؟ او این قرآن را به پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله یاد داده است! عَلَّمَهُ شَدیدُ الْقُوى. نجم؛ ۵٫ این کتاب را در قلب پیغمبر صلیاللهوعلیهوآله نازل فرموده است. بعد هم که آیات نازل میشد، خدای متعال فرمود: برای حفظ این عجله نکن! لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ. قیامت؛ ۱۶٫ ما خودمان آن را به عهده گرفتیم، إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. قیامت؛ ۱۷٫ ما خودمان بر تو قرائت کردیم، خودمان هم برای تو حفظ میکنیم! قلبت در اختیار ماست، دلت پیش ماست، ما دل داریم! إِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ. هم جمعش و هم قرآنش به عهدۀ ماست، معلوم میشود خدا هم معلم است، هم قاری است؛ خودش قرائت میکند.
راه دستیابی به آموزش خاصه الهی
کلام هرکسی را باید از خود گوینده شنید. امام صادق علیهالسلام در نقلی که از وجود نازنینشان به ما رسیده است، فرمودند: این آیات را تکرار کردم تا از خودش شنیدم! این کتاب الله است، این کلام الله است، باید از خود گوینده شنید، باید از خود نویسنده یاد گرفت. خداوند در سورۀ الرحمن خودش را این طور معرفی کرد؛ فرمود: یکی از ویژگی های قرآن کریم این است که معلمش الرحمن است، الرَّحْمَانُ(۱) عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲) رحمان باید تعلیم قرآن بکند، حالا راهش چیست که مشمول آموزش خاصه خداوند شویم؟
این صفت و خصوصیاتی از قرآن کریم بود که قرآن امر ماورائی است، امر لدنی الهی است. قرآن محکم است. تفصیل پیدا کرده است. قرآن جایی بوده است، سپس نزول پیدا کرده است. نازل شده است. انزال با نزول فرق دارد، با تجلی فرق دارد. چیزی که نازل شده جا خالی نکرده است. این همه مراحل را پوشش میدهد. هم پیش خدا هست؛ و هم اگر دلت را به این بدهی، تو را پیش خدا میبرد و خود خدا معلم شما میشود. خدا آموزگار بشر است. این بشر آن چنان موقعیت و رتبه و ظرفیتی دارد، که میتواند به عرش ارتقا پیدا بکند! هم تلاوت خدا، هم قرائت خدا را استماع بکند و هم به تعلیم الهی صاحب قرآن بشود! و با علوم الهی آشنایی پیدا بکند! حالا راهش چه چیز است؟ امید است انشا الله در ارتباط با این معنا یک جلسه داشته باشیم که چه کنیم، حقیقت قرآن را از صاحب قرآن، که نازل کنندۀ قرآن است آموزش ببینیم. در خود قرآن راه را به ما نشان داده است!
چند ویژگی از قرآن کریم
یکی دو تا از ویژگیهای قرآن کریم را هم امروز خدمت شما تقدیم بداریم. یکی از ویژگیهای این کتاب عظیم، این است که إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَریمٌ. واقعه؛ ۷۷٫ این قرآن کریم است. خدا خودش کریم است و کلامش هم از این وصف برخوردار است. اینها همه برای این است که ما تشویق بشویم، بدانیم که این سفرۀ پذیرایی کریمانۀ پروردگار متعال است. وقتی قرآن کریم است، باید خداوند سبحان با اکرامش این را در دل ما القا بکند؛ لذا در سورۀ مبارکۀ علق، در آنجا دارد: اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ(۱) خَلَقَ الْانسَانَ مِنْ عَلَقٍ(۲) اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ(۳) الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ(۴) عَلَّمَ الْانسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ(۵) هم دقت در وصف الرحمان است که علم القرآن، خدا چرا این صفت را مطرح میکند؟! قُلِ ادْعُوا اللَّهَ أَوِ ادْعُوا الرَّحْمنَ أَیًّا ما تَدْعُوا فَلَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى. اسراء؛ ۱۱۰٫
الرَّحْمَانُ(۱) عَلَّمَ الْقُرْءَانَ(۲) خدا رحمان است، معلم قرآن است؛ و چون رحمان است، هم معلم قرآن است، هم خالق انسان است. خلقت انسان برای رسیدن به قرآن بوده است که خدای متعال این کتاب را نوشته است، شاگردش انسان بوده، معلمش خودش است. معلم الهی نیز میتواند خودش مجرای قرآن و خود قرآن باشد که، عَلَّمَهُ الْبَیَانَ. اینها همه برای ما رموزی است که میتواند ما را با پدیدۀ الهی، با این تحفۀ آسمانی، مأنوس کند، عاشق کند، بی قرار او بکند، تا انشا الله سر سفرهاش به ما از این چیزها بدهد، از این رموز به ما بدهد.
اقْرَأْ وَ رَبُّکَ الْأَکْرَمُ. علق؛ ۳٫ او که اکرم است، پذیراییاش نیز کریمانه است. قرآن سفرۀ پذیرایی خداوند منان است! ببینیم به توفیق الهی خدای متعال، در روزهای بعد چه به ما عنایت میکند که با هم سر این سفره باشیم و استفاده کنیم. آخر جلسات ما توسل به یکی از حقایق برجستۀ قرآنی، حضرت ابی عبد الله الحسین علیهالسلام است.
هر کس بخواهد با خدا آشنا بشود، آن آشنایی که ماورای لفظ و ذهن است، خدا باید در وجود انسان جلوه کند؛ خدا باید آدم را آب کند، تا آدم خدا را بیابد! انسان خودش حجاب است. ماه رمضان برای این است که ما بتوانیم خودمان را بشوییم. از چه بشوییم؟ از خودمان بشوییم. خودمان را انشا الله ذوب کنیم و با خدا آشنا بشویم، جلوۀ خدا بشویم، آیۀ خدا بشویم، نمود الهی بشویم. برای رسیدن به این معنا مرحوم علامۀ مجلسی اعلیاللهمقامهشریف، میگویند: روزنههای عالم غیب، عالم معنویت و معرفت، یکی در موقع تلاوت قرآن برای ما باز میشد؛ یکی موقع توسل به حضرت سالار شهیدان ابی عبد الله علیهالسلام.
پاسخ دهید