یکی این مسئلهی تسلیم محض بودن است خوب امتحان دادن است. دوم این است که خدا امامت را جعل میکند. هم جعل تکوینی و هم جعل تشریعی. جعل تکوینی یعنی در وجود او یک نوری قرار داده است که دیگران این نور را ندارند، یک روحی در آنجا آفریده است که دیگران از این روح ممنوع هستند، محروم هستند؛ همانگونه که خدا به انسان یک روحی داده است که حیوان آن روح را ندارد، خدا به امام یک روحی داده است که مردم عادی آن روح را ندارند، یک چیز اضافی دارند، این تکوین است. تشریعاً هم خدای متعال او را به جای خود گفته است امر و نهی بکن. «وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»[۱] امر و نهی خدا از کانال پیغمبر او، امام به مردم القاء میشود؛ هر چه پیغمبر میگوید مردم باید اطاعت بکنند. هم آن که به عنوان فرض الله است مردم باید اطاعت بکنند، هم آن که فرض النّبی است، دست او باز است، میتواند قانون بگذارد و همه هم باید اطاعت بکنند، این جعل تشریع است. یعنی مسئلهی قانونگذاری. مسئلهی اجرای قانون از شئون امامت یک امام است، دیگران حقّ قانونگذاری ندارند. «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ»[۲] «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»[۳] «وَ مَنْ لَمْ یَحْکُمْ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْکافِرُونَ»[۴]ََ کسی خلاف قانون خدا قانونی را وضع بکند، خدا سه تا آرم جهنّمی به او داده است. یکی اینکه خدا او را فاسق معرّفی کرده است، دوم خدا او را ظالم معرّفی کرده است، سوم خدا او را کافر معرّفی کرده است. تشریع برای امام است. او به نمایندگی از خدا قانونگذاری میکند. امّا دیگران یک چنین حقّی را ندارند؛ نمیتوانند آزادیهای مردم را به بهانههای قانونی محدود بکنند مگر اینکه خدا اجازه داده باشد بدون اذن الهی «لَا تَکُنْ عَبْدَ غَیْرِکَ َ وَ قَدْ جَعَلَکَ اللَّهُ حُرّاً»[۵] خدا همه را آزاد آفریده است، هیچ قانونگذاری حقّ محدود کردن آزادی بندگان خدا را ندارد؛ این حق برای امام است. لذا امام تشریعاً هم جعل تشریعی دارد و هم جعل تکوینی دارد.
[۱]– سورهی حشر، آیه ۷٫
[۲]– سورهی مائده، آیه ۴۷٫
[۳]– همان، آیه ۴۵٫
[۴]– همان، آیه ۴۴٫
[۵]– نهج البلاغه (للصبحی صالح)، ص ۴۰۱ .
پاسخ دهید