روز پنجشنبه مورخ ۲۸ اسفند ماه ۱۳۹۹ و همزمان با فرا رسیدن ماه شعبان و ایام ولادت باسعادت حضرت سیدالشهدا، حضرت اباالفضل العباس و امام زین العابدین(علیهم السلام)، مراسم جشن میلاد سرداران کربلا در امامزاده اسماعیل(ع) چیذر با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروح این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدمه
«وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ ۖ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ»[۲].
میلاد انوار درخشان عرش الهی، آسمان ملکوت، حضرت امام عظیم الشأن، احیاءگر اسلام، افشاءگر کفر و نفاق، آموزگار انقلاب، آموزگار مبارزه، آموزگار آزادگی و حرّیت، آموزگار عشق و معرفت و ایثار و شهادت، سفینهی نجات، حضرت اباعبدالله الحسین صلوات الله علیه، و پرچمدار میدان تسلیم و رضا، عاشقِ محضِ امام زمان خود، باب الحوائجمان حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، و سیّد ساجدین، زینت عابدین، صابرِ بیبدیل، حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین صلوات الله علیه را به شما و همهی عزیزانی که این سخنان را میشنوند تبریک و تهنیت عرض میکنم.
مهمترین رسالتِ انسانِ سعادتمند
مهمترین رسالتِ یک انسانِ سعادتمند، نیل به مقام بندگی است.
خدای متعال دو عالَم خلق کرده است، یک عالَم عالَمِ امر است و یک عالَم هم عالَمِ خلق. در این عالَمِ خلق و عالَمِ امر، یک تقسیمِ دیگری هست، و آن این است که خدای متعال یک عالَمی به نام عالَمِ تکوین آفریده است، و یک عالَمی به نام عالَمِ تشریع دارد.
در عالم امر «تدریج» نیست. سوره مبارکه یاسین که قلب قرآن کریم است و برای قرائت این سوره تأکید شده است و آثار و برکات زیادی هم دارد، مرحوم آقای کشمیری میفرمودند که اگر کسی مشکلی داشته داشت سوره مبارکه یاسین را بخواند و ثواب قرائتِ آن را به «بابا رکنالدین» که در تخت فولاد اصفهان مدفون است، و شیخ بهائی اعلی الله مقامه الشّریف که صاحب تشرّف بود و جامع معقول و منقول بود و در میان علمای شیعه جزوِ اخترانِ آسمان عرفان و فقاهت و حکمت هست، و از ایشان سؤال میکنند که آیا شما امام زمان خودتان را زیارت کردهاید؟ پاسخ میدهند: هم در خواب دیدهام و هم در بیداری. اگر کسی ثواب قرائت سوره مبارکه یاسین را به این عارف بزرگوار هدیه کند حاجتِ او برآورده میشود. من خودم شبها ثواب قرائت سوره مبارکه یاسین را به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هدیه میکنم، و خدا را شکر صبحها هم مقیّد هستم که ترک نکنم و به جناب نرجس خاتون سلام الله علیها مادر امام زمان روحی فداه تقدیم میدارم، چشمداشتی هم ندارم، ولی میدانم که آنها بدهکار کسی نمیمانند، اگر انسان یک قدم کوچک هم برای آن بزرگواران بردارد آن بزرگواران در حدّ کَرَمشان دستِ ما را میگیرند.
چرا سوره مبارکه یاسین «قلب قرآن» است؟
چرا این سوره مبارکه یاسین را قلب قرآن معرّفی کردهاند؟
مرحوم آقا سیّد عبدالکریم کشمیری رضوان الله تعالی علیه که مورد علاقه شدید حضرت امام رضوان الله تعالی علیه بود، و فرزند عارف و فقیه و حکیم و شهید امام یعنی مرحوم حاج آقا مصطفی جزوِ مریدان آقا سیّد عبدالکریم کشمیری بودند، ایشان میگفتند که این قلبِ قرآن بودنِ سوره مبارکه یاسین بخاطرِ این آیه «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»[۳] است، ما در قرآن کریم مژدهای بالاتر از این نداریم، بهشت و فواکه و لحم طیر و حورالعین و انهار من لبن و عسل مصفی و انواع نعمتهایی که خدای متعال در قرآن کریم برای بهشتیها وعده داده است، همه یک طرف، اینکه خدای متعال در آنجا به بندهی خود سلامِ قولی میدهد، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» از همهی اینها بالاتر است.
کسانی که جمال الهی را با چشم دل میبینند، بغیر از خدای متعال هیچ تعلّقی ندارند، چون لذّتِ آن با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست، کسی در بهشت گوشی پیدا کند که آن گوش دیگر گوشِ مادّی نیست، آن گوشِ جان است، و خدای متعال به او سلام کند، این تسبیح است دیگر، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ» است، خدای متعال هم از روی رحمتِ رحیمیه و از روی مهربانی که به بندهی خود دارد به بندهی خود سلام میکند، لذا در قرآن کریم چنین وعدهای به بشر داده شده است، از این جهت این سورهای که بشر را اینطور بالا میبرد، به حدّی میرساند که هستی لایتنهی و قدرت مطلق و کمالِ مطلق، بندهنوازی او اینطور است که به بنده سلام میکند، یعنی بنده اینقدر اوج میگیرد، از این جهت جای دارد که این سوره قلب قرآن کریم باشد.
اما صاحب تفسیر باارزش کمنظیر قرآن کریم، صاحب تفسیر المیزان، علامه آقای طباطبایی رضوان الله تعالی علیه میفرمودند که استاد ما آیت الحق، برهان العارفین، آمیرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف، که ایشان این تفسیر را هم از ایشان داشتند، و تفسیر علامه قاضی اعلی الله مقامه الشّریف تفسیرِ بدیع و آیه به آیه بوده است و علامه طباطبایی اعلی الله مقامه الشّریف هم با همین مشی این تفسیر را به یادگار گذاشتند.
ایشان میفرمودند استاد آیت الحق آمیرزا علی آقای قاضی اعلی الله مقامه الشّریف میگفتند که رمزِ اینکه سوره مبارکه یاسین قلب قرآن است این است که در آنجا این آیه وجود دارد «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ * فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»[۴].
عالَمِ امر
خدای متعال در اینجا در یک مورد عالم امر را برای ما تفسیر کرده است، خدای متعال دو عالم دارد که یک عالم عالمِ امر است و یک عالم هم عالمِ خلق، عالم امر کدام عالم است؟ خدای متعال در این آیه عالم امر را معرّفی فرموده است، «إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».
یکی از درخششهای بینظیر ماه شعبان این است که ماه میلاد امام زمان روحی فداه است، شب نیمهی شعبان خدای متعال آقای ما و منجی نهایی را رسانده است، نزدیک به صد نام برای حضرت حجّت ارواحنا فداه نقل شده است، یکی از اسماء مشهور امام زمان روحی فداه که همهی شما با آن آشنا هستید «صاحب الامر» است، امام زمان روحی فداه صاحب الامر هستند.
در قرآن کریم آیهای که برای اثبات امامت حضرات ائمه اثنی عشر علیهم السلام و استمرار امامت استدلال میکنند این آیه است: «أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۵]، آیا این «أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» یعنی هر کسی که صاحب فرمان شد؟ ولو اینکه یزید باشد؟ یا نه معنای خاص دارد؟
اگر کسی بخواهد «أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ» را تکثیر کند باید به سوره مبارکه یاسین مراجعه کند، در سوره مبارکه یاسین فرمود: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»، اولی الأمر و صاحب الزّمان ما که صاحب الأمر هستند باید در این کرسی مستقر باشند، یعنی مشیّه الله باشند، هر چیزی را که اراده کنند بشود، ارادهی امام همانا و تحققِ اراده در خارج همان، چون خدای متعال عالم امر را به این کیفیت توصیف کرد: «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»، عالم امر خدا انحصاراً عالمی است که در آن عالم ارادهی خدای متعال به هر چیزی تعلق بگیرد منتظرِ فراهم کردنِ اسباب نیست و خودِ او سببساز است، خدای متعال هر ارادهای داشته باشد، اراده همانا و شدن همان، «وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَهٌ کَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ»[۶]، عالم امر خدای متعال با یک «کُن» گفتن ایجاد شده است، در آنجا زمان نیست، تدریج نیست، کثرت نیست، اینهایی که دستشان از همه جا کوتاه میشود، به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام متوسّل میشوند، آیا حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اینها را در بیمارستان میخوابانند و به تدریج معالجه میکنند؟ اینطور نیست، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام یک نگاه به او میکنند و کار تمام است،
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند آیا بُوَد که گوشهی چشمی به ما کنند؟
وجود مقدس حضرت ثامن الحجج، ولینعمتِ ما، مگر اینهایی که به پشت پنجره فولاد میروند، مگر حضرت امام رضا صلوات الله علیه آنها را در آنجا معطل میکنند؟ اگر امام رضا صلوات الله علیه اراده کنند کار تمام است، آنقدر مریضهایی که دکترها آنها را ناامید کردهاند و از حضرات معصومین علیهم السلام و امامزادهها و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شفاء گرفتهاند، ولی نگفتهاند که منتظر بمانید، نگاه کردن همانا و شدن هم همانا، این عالَم عالَمِ امر است.
حال در مورد حضرات انبیاء علیهم السلام، قرآن کریم میفرماید: «وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّهً»، این جعل جعلِ تکوینی است، جعلِ عالَمِ امری است، امامت کلاس ندارد، کتاب ندارد، امام اینطور نیست که به دانشگاه و حوزهای برود و مدّتی درس بخواند و بعد به او مدرک امامت بدهند، اصلاً اینطور نیست، امام ممکن است در زمانِ تولّد امام باشد، حضرت جواد الائمه هفت سال داشتند که امام شدند، پسرشان امام هادی صلوات الله علیه در همان سنین بودند که خدای متعال ایشان را امام کردند، صاحب ولایت مطلقهی کلّیهی الهیه، هر چیزی که میپرسیدند ایشان پاسخ را میدانستند، مانند نبوت، نبوت که کلاس ندارد، نبوت جعل الهی میخواهد، نبوت برای عالم امر است، حضرت عیسی صلوات الله علیه چند ساله بودند که به نبوّت رسیدند؟ تازه متولّد شده بودند، بچهی تازه به دنیا آمده، مردم به دورِ مادرِ ایشان ریختند و شروع کردند به زخم زبان زدن و تهمت زدن، حضرت مریم سلام الله علیها هم اشاره میکردند که من روزهی سکوت گرفتهام و حرف نمیزنم، به این نوزاد اشاره میکردند، ناگهان همین طفل تازه به دنیا آمده لب باز کرد و گفت: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا»[۷]، یعنی من پیغمبر هستم و ایشان مادرِ پیغمبر هستند و به ایشان تهمت نزنید، اول اینکه من عبدالله هستم، صاحب کتاب و شریعت و پیغمبر اولوالعزم هستم، پیغمبر منطقهای و یک شهر نیستم، پیغمبر زمان خودم هستم و پیغمبر بین المللی هستم و صاحب کتاب هستم، «وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا»[۸]، خدای متعال وجود من را مبارک قرار داده است.
برکت حضرت عیسی علیه السلام هم این بود که مُرده را زنده میکردند، کورِ مادرزاد را شفاء میدادند، کسی که بیماری پیسی داشت را شفاء میدادند، هیچ کدام از اینها را هم به بیمارستان نمیبرد، دارو هم تزریق نمیکرد، به او آمپول هم نمیزد، وقتی اراده میکرد که اینها خوب بشوند خوب میشدند، این برای عالَمِ امر است، عالَمِ امر عالَمِ تدریج نیست، خدای متعال پیغمبر را که پیغمبر میکند، در همان لحظهای که او نبی باشد، یک روح و نور و وجودی در او ایجاد میکند که با داشتنِ آن نور و آن وجود این مقام مقامِ امامت و نبوّت است.
کسی نه با آراء مردم امام میشود، نه با رأی مردم و انتخابات مردم پیغمبر میشود، اینها اولی الأمر هستند، مقامشان را از عالَمِ امر گرفتهاند.
شناخت محمد حنفیه از امام حسین علیه السلام
اما در غیر از حضرات ائمه معصومین… حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قبل از ولادتِ خودشان، در عالَمِ قبل، در عالَمِ زر و قدس و ملکوت این امامت را داشتند.
حضرت محمد حنفیه کنار برادر بزرگوار خود امام حسن مجتبی صلوات الله علیه که در بستر شهادت بودند فرمودند بروید و محمد حنفیه را صدا بزنید، صدا زدند و آمد، به محمد حنفیه فرمودند که برادرم! من در تو احتمال حسد نمیدهم، چون حسد برای کفار است، ولی خواستم حجّت برای تو تمام بشود، امامِ تو بعد از من حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هستند، محمد حنفیه اجازه خواست، عرض کرد: آقا! آیا اجازه میدهید من اعتقادِ خودم را در مورد برادرم حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه نزدِ شما که امام زمان من هستید عرض کنم؟ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه فرمودند: بله بگو، گفت: «ان الحسین علیه السلام اعلم الناس علما، و اعظم الناس حلما، کان امام و لم یخلق، و قرء القرآن و لم ینطق»، وقتی پسرِ حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه وقتی معرفت داشته باشد امامِ خود را اینطور میشناسد، عرضه داشت: هیچ کسی از نظرِ علمی علمِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را ندارد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در عالَمِ امکان از همه عالِمتر هستند، همان حلمی که امام حسن مجتبی صلوات الله علیه داشتند حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم داشتند، این ده سالی که بعد از حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه امام حسن مجتبی صلوات الله علیه امامِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند، و معاویه را تحمل کردند، و زمینه را برای انقلاب حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه فراهم کردند، خودِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم تحمل میکردند و دست به شمشیر نبردند، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تسلیمِ برادرشان امام حسن مجتبی صلوات الله علیه بودند، امام حسن مجتبی صلوات الله علیه مقتدای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند، در حلم هم به امام حسن مجتبی صلوات الله علیه اقتدا میکردند، آن مقداری که حلم امام حسن مجتبی صلوات الله علیه… مروان میگفت که حلمِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه کوهها را آب میکرد، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه هم همان حلم را داشتند، و محمد حنفیه در مورد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه میگوید: «اعظم الناس حلماً»، حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه از نظرِ حلم از همه حلیمتر بودند، دریای بیکرانِ صبر و حلم و بردباری و ظرفیت هستند، ولی مهمتر این دو جمله است… محمد حنفیه امام نیست که کلامِ او برای ما حجّت باشد، ولی نزدِ امام حسن مجتبی صلوات الله علیه عرض کرد و امام معصوم هم رد نکردند، یعنی تقریرِ امام این است که این مطلب حق است، و این مطلب مورد امضای امام زمانِ محمد حنفیه رسیده است، آن دو جمله این است که میگوید حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه «کان امام و لم یخلق» هنوز حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه خلقتِ مُلکی پیدا نکرده بودند جزوِ امامان بودند.
توسّل حضرت آدم به امام حسین علیه السلام
ما در قرآن کریم دو آیه داریم که به کمک روایات نشان میدهد حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قبل از عالَمِ مُلک وجود داشتهاند، و وقتی حضرت آدم از بهشت بیرون شد توبهی او با توسّل به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه قبول شده است، پس مسلّماً حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه در یک عالَمی بودهاند که حضرت آدم توسّل پیدا میکند، یک آیه از آن دو آیه این است که در مورد حضرت آدم فرمود: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»[۹]، حضرت آدم کلماتی را تلقّی کرد… کلمه در اصطلاحاتِ ما به معنی لفظ است، ولی در اصطلاحات قرآن کریم به معنی مخلوق است، «قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی»[۱۰]، اگر دریاها مرکّب بودند و بنا بود مخلوقات خدا را بنویسند، دریا تمام میشد ولی کلمات خدا تمام نمیشد؛ قرآن کریم در مورد حضرت مسیح علیه السلام میفرماید: مسیح کلمه الله است، حضرت عیسی بن مریم علیه السلام بعنوان کلمه الله مطرح شدهاند.
من در محضر مبارک حضرت آقا مقام معظم رهبری، نایب امام زمان روحی فداه، مرجع بزرگمان، یک بحثی در یکی از منبرهای خود داشتم که ائمه علیهم السلام «کلمات الله» هستند، و اینکه در این نماز جعفر طیّار که خیلی سفارش شده است، مخصوصاً آیت الله بهجت رضوان الله تعالی علیه در تمام گرههایی که برای اشخاص پیش میآمد و به ایشان مراجعه میکردند و نسخه میخواستند، ایشان میفرمودند نماز جعفر طیّار بخوانید، یک دعایی بعد از نماز جعفر طیّار هست که در «زاد المعاد» مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه است و محدّث قمی اعلی الله مقامه الشّریف این را در مفاتیح نیاورده است، میفرمودند نماز جعفر طیّار بخوانید و بعد از آن هم آن دعایی که مرحوم مجلسی رضوان الله تعالی علیه در کتاب زاد المعاد آوردهاند را هم بخوانید، آن دعا هم دعای عجیبی است و خواندنی و تماشایی است، در سجدهی آخر نماز جعفر طیّار خدای متعال را به «بِمَعاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ ، وَمُنْتَهَی الرَّحْمَهِ مِنْ کِتابِکَ ، وَاسْمِکَ الْأَعْظَمِ وَکَلِماتِکَ التَّامَّهِ الَّتِی تَمَّتْ صِدْقاً وَعَدْلاً» قسم میدهیم، کلمهی تامّهای که از نظر صدق و عدل کم ندارد، لفظ که صدق و عدل ندارد، این صدق و عدل برای موجود خارجی است، این برای خلفاءالله است، برای حجج بالغهی پروردگار متعال است که در قرآن کریم در یک موردِ آن حضرت مسیح را بعنوان کلمه الله بیان فرموده است.
در این آیه کریمه میفرماید: «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ»، زمانی که حضرت آدم بخاطر طمعی که برای او پیش آمد و از بهشت بیرون شد… طمع انسان را از بهشت محروم میکند، طمع گناههای زیادی با خود به همراه دارد… حضرت آدم چه کرد که درِ بستهی بهشت به روی او باز شد؟ کلمات را تلقّی کرد، این کلمات چه بود؟ روایات شیعه و سنّی دارد که جبرئیل بعد از چهل سال گریهای که حضرت آدم کرد و گریهها دلِ او را صاف کرد و حال آینهی دلِ او میتواند جمالِ حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و حضرت امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را ببیند، این کلمات را تلقّی کرد: «اِلهی! یا حَمیدُ بِحَقِّ مُحَمَد. یا عالیُ بِحَقِّ علی. یا فاطِرُ بِحَقِّ فاطمه. یا مُحْسِنُ بِحَقِّ الحسن. یا قدیمَ الاِ حسان بِحَقِّ الحُسَیْن»، که وقتی جناب آدم علیه السلام نام امام حسین صلوات الله علیه را شنید بهم ریخت و رمزِ این موضوع را از حضرت جبرئیل خواست، و جبرئیل حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را به حضرت آدم علیه السلام معرّفی کرد و خبر از شهادتِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه داد و آدم نجات پیدا کرد.
حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه کشتی نجات همهی انبیاء از آدم تا خاتم هستند.
این بزرگواران اولی الأمر هستند، «إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» هستند.
جایگاه حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه
اما آیا کسی در غیر از پیامبران و امامان میتواند به عالم امر دسترسی پیدا کند؟ بله! مصداق بارز آن حضرت قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام هستند، راهِ آن چیست؟ راهِ آن بندگی است.
این حدیث قدسی را برای شما بخوانم و بعد هم شما را دعا کنم.
«عَبْدِی أَطِعْنِی أَجْعَلْکَ مِثْلِی، أَنَا حَیٌّ لاَ أَمُوتُ أَجْعَلُکَ حَیّاً لاَ تَمُوتُ، أَنَا غَنِیٌّ لاَ أَفْتَقِرُ أَجْعَلُکَ غَنِیّاً لاَ تَفْتَقِرُ، أَنَا مَهْمَا أَشَاءُ یَکُونُ أَجْعَلُکَ مَهْمَا تَشَاءُ یَکُونُ»[۱۱]، بندهی من! مطیعِ من باش، من تو را آینهی خودم قرار میدهم، همانطور که من به هر چیزی اراده کنم بشود میشود، تو هم مظهرِ من میشوی و رنگ خدا میگیری… چون خودِ قرآن کریم فرموده است: «صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً»[۱۲]، رنگِ خدا و رنگی بهتر از رنگ خدا و زیباتر از رنگ خدا وجود ندارد، انسان صفات الهی را از خدای متعال دریافت میکند، انسان کریم میشود، انسان رئوف میشود، انسان غیاث المسغیثین میشود، انسان مجیب المضطرین میشود، این امام راحل، این آقای بهجت، این بزرگان ما که هر کدام از آنها که یکی از اسماءالله بودند، اسماء الهی در وجودِ آنها تبلور داشت.
«عَبْدِی أَطِعْنِی أَجْعَلْکَ مِثْلِی»، بندهی من!… مَثَلِ اعلای این مولای ما باب الحوائج حضرت قمر منیر بنیهاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بودند که در زیارتنامهی ایشان میخوانیم: «السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ»، این عنوانِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام عبودیتِ محض است، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام در عمر شریف خود غیر از بندگی هیچ کاری نکردهاند، چون بندهی محض خدا بودند، چون در عمر شریفشان بجز برای رضای خدا هیچ کاری نکردند، خدای متعال هم ایشان را مظهر «کن فیکون» قرار دادهاند، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام باب الحوائج بین المللی هستند، همهی نسلها، همهی عصرها نسبت به حضرت اباالفضل العباس علیه السلام زانو میزنند و حضرت اباالفضل العباس علیه السلام هم گرهی همه را باز میکنند.
ان شاء الله خدای متعال آقای خطیب را رحمت کند، او مداح خوبی بود، روضههای اول ماه ما میآمد و خیلی هم خوشگریه بود، میگفت: من روزهای تاسوعا به منزل یک یهودی در خیابان شیخ هادی میروم و آنجا روضه میخوانم، این یهودی یک پسر داشت که مریض شد و او را به بیمارستان بردند و دکترها او را ناامید کردند، وقتی بچه را از بیمارستان آورده بود روز تاسوعا بود، جلوی سقاخانه آمده بود و گفته بود: ای اباالفضلی که باب الحوائج مسلمانها هستی! من همین یک فرزند را دارم و او را از تو میخواهم، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام هم به اذن خدا او را شفاء دادند، او هم نام فرزند خود را «اباالفضل» گذاشته است، و هر سال هم برای حضرت اباالفضل العباس علیه السلام روضه میگیرد.
حضرت اباالفضل العباس علیه السلام باب الحوائج علی الاطلاق هستند، حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مظهرِ خدای متعال هستند، مظهر جمال و جلال و کَرَم و تمام صفات پروردگار متعال هستند، قمر منیر بنی هاشم حضرت اباالفضل العباس علیه السلام…
امام زین العابدین صلوات الله علیه فرزندِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را در مدینه دیدند و گریه کردند، فرمودند: «رَحِمَ الله عَمّی العَبّاس»… خدا عموی مرا رحمت کند، خدای متعال به او درجهای داده است که شهدای عالَم قبطهی مقام حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را میخورند.
روضه حضرت اباالفضل العباس سلام الله علیه
حضرت اباالفضل العباس علیه السلام ستونِ امنیتِ فرزندانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه بودند، باب الحوائجِ بیکَسها بودند، مقامِ حضرت اباالفضل العباس علیه السلام مقام سقّایی نبود، مقامِ ایشان مقام فرماندهی و نیابت و سرلشگری بود، ولی عاطفهی الهی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام آنقدر بود که طاقتِ شنیدن صدای العطش فرزندانِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را نداشتند، و مهم این است، «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ وَ سَتَرَ الْقَبِیحَ»، مگر وقتی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام واردِ شریعه شدند دوربین عکاسی بود؟ مگر فیلم بود؟ مگر ضبط صوت بود؟ چه کسی نقل کرده است که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام دست زیر آب بردند، ولی وقتی بالا آوردند و در مقابل لبهای مبارکشان قرار گرفت آب را ریختند؟ «فذکر عطش الحسین»… همینکه عطشِ حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه را بیاد آوردند نتوانستند آب بنوشند، خلاف شرع هم نبود، ولی به این «عشق» میگویند، اگر حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه تشنه باشند حضرت اباالفضل العباس علیه السلام نمیتوانند سیراب باشند.
این روضه نبود، میخواهیم بگوییم که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام اینطور بودند که خدای متعال خداییِ خود را به ایشان دادهاند، و هر کاری که حضرت اباالفضل العباس علیه السلام بخواهند در عالم میشود.
یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ علیه السلام…
مرحوم آمیرز احمد آشتیانی رضوان الله تعالی علیه کتاب کوچکی به نام «هدیه احمدیه» دارند، تعدادی از دعاهای جالب را آنجا جمع کردهاند، آنجا میگویند مجرب است که اگر کسی حاجت داشته باشد، یکصد و سی و سه مرتبه بگوید «یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِکْشِفْ کَرْبى بِحَقِ اَخْیکَ الْحُسَیْنِ».
خدای متعال حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را رد نمیکنند، وقتی حضرت اباالفضل العباس علیه السلام را صدا بزنید و دامان ایشان را بگیرید ان شاء الله گرهی شما باز میشود.
دعا
خدایا! تو را به حقیقت حضرت اباالفضل العباس علیه السلام، به حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه و به حضرت سجّاد صلوات الله علیه قسم میدهیم، که این عزیزان ما به اعتبار پذیرایی این سه نور عرش الهی دورِ یکدیگر جمع شدهاند، خدایا! همه را حاجتروا بفرما.
خدایا! مریضها را شفاء بده.
خدایا! گناهان ما را به این بزرگواران ببخش و بیامرز.
خدایا! شب جمعه است، پدران و مادران و ذوی الحقوق ما را ببخش و بیامرز.
خدایا! طبقهایی از نور به ارواح شهدا و امام شهدا نازل بفرما.
خدایا! سایه پُربرکت رهبر بزرگوار و نورانی ما را، و همهی عزیزانی که در خط شهدا و احیای دین و زمینهسازی برای ظهور امام زمان روحی فداه، استقامت و ثبات قدم دارند، خدایا! نصرت خودت را بر آنها نازل بفرما.
خدایا! این وجود نازنین را تا ظهور امام زمان روحی فداه مستدام بدار.
خدایا! فقر و گرفتاری و تبعیض و عذوبت جوانها را از این مملکت برطرف بفرما.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم هر کسی که به اقتصاد مملکت ضربه زده است، به هر نیّتی که بوده است، دستِ او را کوتاه بگردان.
خدایا! اوضاع را تبدیل به احسن بفرما.
صلوات ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه انبیاء، آیه ۷۳
[۳] سوره مبارکه یس، آیه ۵۸
[۴] سوره مبارکه یس، آیات ۸۲ و ۸۳
[۵] سوره مبارکه نساء، آیه ۵۹ (یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَأُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ۖ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا)
[۶] سوره مبارکه قمر، آیه ۵۰
[۷] سوره مبارکه مریم، آیه ۳۰
[۸] سوره مبارکه مریم، آیه ۳۱ (وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنْتُ وَأَوْصَانِی بِالصَّلَاهِ وَالزَّکَاهِ مَا دُمْتُ حَیًّا)
[۹] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۷ (فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)
[۱۰] سوره مبارکه کهف، آیه ۱۰۹ (قُلْ لَوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا)
[۱۱] کلیات حدیث قدسی ، جلد ۱ ، صفحه ۷۰۹
[۱۲] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۳۸ (صِبْغَهَ اللَّهِ ۖ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَهً ۖ وَنَحْنُ لَهُ عَابِدُونَ)
پاسخ دهید