روز شنبه مورخ ۰۱ آبان ماه ۱۴۰۰ و مصادف با شب ولادت پیامبر رحمت حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم و امام جعفر صادق علیه السلام، مراسمی در مسجد جامع ازگل با سخنرانی حضرت «آیت الله صدیقی» برگزار گردید که مشروخ این جلسه تقدیم حضورتان می گردد.
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ * رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری * وَ یَسِّرْ لی أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی * یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱].
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».
مقدّمه
«الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ».[۲]
چه شبهای پُرنوری است، چه ایّام پُربرکتی است، چه ابرِ رحمتی بر فرازِ همهی آدمیان باریدن گرفته است، چه سفرهی نعمت و برکتی برای همهی بشر تا قیامِ قیامت پهن شده است، چه دریچههایی از علم و معرفت و کمال به روی دلهای شایسته باز شده است، و چه جلال و جمالی از خدای متعال برای آدمیان جلوه کرده است.
آری! خورشیدِ عالمتابِ وجودِ خاتم الأنبیاء صلی الله علیه و آله و سلّم طلوع فرموده است و وجود پُربرکتِ احیاءگرِ سنّت نبوی و پرچمدارِ انقلاب فرهنگی و کشّافِ حقائق امام جعفر صادق سلام الله علیه قدم بر فرقِ ما گذاشتهاند و عالَم را مفتخر فرمودهاند.
آیاتی که در ارتباط با مولود امشب قاری عزیز در همین محفل گذشته تلاوت کردند و بخشی از آیات را تلاوت نکردند، من به نکاتی از این آیات به قلب پاک جوانهای عزیزمان، آیندهسازانِ جامعهی جعفری و نبوی و ولوی و انقلابیمان، و به قلوب پاک همهی مستمعین عزیز و محترمین و فرهیختگان تقدیم میدارم.
بشارتِ آمدنِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم توسّط پیامبران
نکتهی اول این است که وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پیشِ همهی انبیاء علیهم السلام معروف بودهاند و پیامبران بشارتِ آمدنِ ایشان را داده بودند.
اینکه کجا متولّد میشوند، کجا حکومت تشکیل میدهند، چه چهرهای دارند، سبک زندگی ایشان چطور است، معال و نتیجهی حرکتِ ایشان چه خواهد شد.
یکی از آیاتی که ما در ارتباط با آشنایی حضرت آدم با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم سراغ داریم این است که «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ».[۳]
حضرت آدم از بهشت محروم شد، بین او و خدای متعال یک دنیا فاصله افتاد، گرفتار حجاب کثرت شد، این امر برای او بعد از آنکه جلال و جمال الهی را بدون واسطه در بهشت مییافت طاقت فرسا شد، با آن غفلتی که برای او پیش آمد و ترک اولایی که کرد خدای متعال او را از بهشت محروم کرد. وجود نازنین حضرت آدم علیه السلام مانند ما نبود که بهشت برای او مهم نباشد، ما مهمتر از بهشت نداریم.
فرمود: هیچ شرّی شر نیست که بعد از آن بهشت باشد، هیچ خیری خیر نیست که بعد از آن جهنّم باشد.
امیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرمودند: من کسی را سراغ ندارم که اینقدر غافل باشد که بهشت در مقابل او باشد و او بتواند بخوابد، من در تعجّب هستم و چنین غفلت سنگینی را سراغ ندارم که آتش در مقابل پای انسان باشد و انسان بتواند بخوابد و در آتش جهنّم بیفتد.
نکند خواب دنیا و غفلت دنیا بهشت را از ما بگیرد، آدم از این موضوع که خدای متعال بهشت را از او گرفته بود شب و روز نداشت، حداقل چهل سال گریه کرد، و این گریهها برای او فتح الفتوح پیش آورد، «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ»، چون با توبه نصوح و ندامت واقعی و اشک فراق حریم خدا را که دل او بود شستشو داد، جبرئیل آمد و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و خمسه طیّبه علیهم السلام را به او معرّفی کرد و توبهی او به برکت پیغمبر ما قبول شد و درِ بهشت به روی او باز شد، «فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ».
وقتی بنا بود حضرت نوح علیه السلام هم گرفتار طوفان بشود، «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ»، خدای متعال همیشه خدایی است که حتّی غضب او زیر پرچم رحمت اوست، خدای متعال غضبِ انتقامجویانه ندارد، رحمت غضب را هدایت میکند، «یَا مَنْ سَبَقَتْ رَحْمَتُهُ غَضَبَهُ».
وقتی حضرت نوح علیه السلام ناامید شد و به این شنها نگاه کرد، دید هم خودِ این موجوداتی که به شکل آدم هستند ولی آدم نشدهاند قابل هدایت نیستند، هم در نسلشان یک مؤمن هم بوجود نخواهد آمد. لذا نوح که نبی بود با علم غیب خودش به خدای متعال عرضه داشت: «رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا * إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا»،[۴] خدایا! دیّاری از اینها بر روی زمین نگذار، همه را نابود کن. چرا؟ برای اینکه اگر اینها بمانند نه تنها خودشان گمراه هستند، بلکه بندگان تو را هم فاسد میکنند، هم خودشان فاسد هستند و هم مفسد هستند، من در ژنِ اینها هیچ مؤمنی نمیبینم، زاد و ولد اینها همه درّنده و کافر و بیدین خواهند بود.
خدای متعال هم به حضرت نوح علیه السلام وعده داد که من اینها را نابود میکنم، ولی قبل از آنکه غضب خدای متعال مشتعل بشود و کفّار را بسوزاند، ابتدا دستور داد کشتی برای نجات مؤمنین درست بشود، تا زمانی که کشتی نجات آماده نشد طوفان مأمور نشد که اینها را از بین ببرد، خدای متعال ابتدا برای نجات مؤمنین کشتی میسازد، وقتی نجات اینها را قطعی کرد بعد دیگران را که اهل نیستند را به وادی هلاکت سوق میدهد.
این کشتی که «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا»،[۵] این کشتی با بادبان نبود، این کشتی با موتور گازی و بنزینی حرکت نمیکرد، با بسم الله حرکت میکرد، با اسم اعظم حرکت میکرد. خدای متعال به حضرت موسی علیه السلام دستور داد که پنج میخ محکم به اینها بچسباند، نام مبارک پنج تن مایهی قوام این کشتی بود که خدای متعال میفرماید «بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا». قرآن کریم هم فرمود که «وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَى فَادْعُوهُ بِهَا»،[۶] خدای متعال اسماء زیبایی دارد، وقتی میخواهید خدای متعال را بخوانید، خدای متعال را با اسماء زیبای خدا بخوانید، ائمه علیهم السلام فرمودند که ما اسماء حسنی خدا هستیم. پس وقتی خدای متعال میفرماید خدا را با اسماء زیبای الهی بخوانید یعنی با وجود نازنین پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به در خانه خدا بروید، با نام مبارک امیرالمؤمنین صلوات الله علیه درِ بسته را بزنید، با نام مبارک حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه این در را بزنید.
این بسم الله که کشتی نوح را حرکت میدهد و وقتی کشتی میخواهد لنگر بیندازد موجب لنگر کشتی میشود، این نام مبارک محمد صلی الله علیه و آله و سلّم و امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها و امام حسن مجتبی صلوات الله علیه و حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه است.
قرآن کریم در سوره مبارکه بقره از قول حضرت ابراهیم علیه السلام اینطور میگوید که وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام کعبه را بنا میکرد گفت: «رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ»،[۷] همه جا «یُزَکِّیهِمْ» و «یُعَلِّمُهُمُ» هست، که در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، خدای متعال هر کجا که خواسته است رسالت پیغمبر خود را به ما بگوید ابتدا تزکیه را گفته است و بعد تعلیم را، اما وقتی حضرت ابراهیم علیه السلام دعا کرده است گفته است: رسولی در اینجا مبعوث کن که معلم باشد و بعد مزکّی.
این دعای حضرت ابراهیم علیه السلام در مورد نبی مکرم اسلام برای حضرت ابراهیم علیه السلام شناخته شده بود، لذا میگفت: «رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ»،[۸] وگرنه حضرت ابراهیم علیه السلام که ذرّیهای نداشت، یک اسماعیل بود، برای چه گفت من ذرّیهام را در اینجا مستقر کردم؟ منظور او پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و دودمان پیغمبر بود.
حضرت ابراهیم علیه السلام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را میشناخت و در حق ایشان دعا کرد که خدای متعال این وجود نازنین را در وقت خودش برای نجات بشر مأموریت بدهد.
در مورد حضرت موسی کلیم علیه السلام و حضرت عیسی بن مریم علیه السلام یکی این آیه است که تلاوت کردم و یک توضیح مختصری میدهم، یکی هم آیه سوره مبارکه صف است، «وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»،[۹] گفت: من پیغمبر خدا هستم، نسبت به انبیاء گذشته اینطور بوده است که همهی انبیاء علیهم السلام یکدیگر را تأیید کردهاند، بر خلاف مسئولین و رؤسا و پادشاهان که هر کسی که میآید نفر قبلی را تخریب میکند، اما هر پیغمبری آمده است آن پیغمبر قبلی را تأیید کرده است، گفته است او راه را تا اینجا رسانده است و از اینجا به بعد ما هستیم.
حضرت عیسی علیه السلام گفت: من آمدهام تا تورات را تصدیق کنم، ولی میخواهم به شما یک مژده بدهم، بعد از من رسولی میآید که نام مبارک او «احمد» است.
وصف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم توسّط خدای متعال در قرآن کریم
در این آیه کریمه سوره اعراف هم که در آغاز عرض خود به محضر شما تلاوت کردم، خدای متعال میفرماید: «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ». از پیغمبر من تبعیّت کنید، از این نبیّ امّی، آن کسی که انبیاء گذشته خبر او را دادهاند، «الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ»، خبر این پیغمبر را، آداب و رسوم این پیغمبر را، فرهنگ این پیغمبر را، مرام این پیغمبر را، مکتب این پیغمبر را هم در تورات و هم در انجیل مییافتند.
تورات و انجیل پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را به چه وصفی توصیف کردهاند؟ یک: این پیغمبری است که «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ» امر میکند و فرمان میدهد و وادار میکند که بشر کارهای خوب کند، چیزی که عقل به رسمیت میشناسد، چیزی که فطرت به رسمیت میشناسد، چیزی که دین خدا او را به رسمیت میشناسد، شناخته شده است، خوبیهایی که هیچ کسی نمیتواند آن را انکار کند و بگوید خوب نیست، مانند عدالت و محبّت و خدمت و امنیت، اینها چیزهایی نیست که یک مکتبی ابداع کرده باشد، اینها در فطرت ما شناخته شده است و ادیان الهی آمدهاند و مطابق با فطرت… پیغمبر خدا دینی آورده است که امر به چیزهایی میکند که پیش خودتان و عقلتان و وجدانتان و فطرتتان برای شما شناخته شده است، «وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ»، این پیغمبر آنچه که منکر است، یعنی بیگانه و اجنبی است را نهی میکند، ظلم و آشوب و فتنه و آبروی مردم را بردن و نمامی کردن منکر هستند، هیچ وجدانی این کارها را قبول نمیکند، هیچ فطرت پاکی اینها را یگانه نمیداند، اینها بیگانه است، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدهاند و خوبیها را از درون شما استخراج میکنند و بعنوان گنج به شما تحویل میدهند و میفرمایند که اینها سرمایهی شماست، و آن منکرات را هم از درون شما بیرون میکشند و میفرمایند که اینها آسیبهای شماست، «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ».
صفت سوم از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که در اینجا آمده است «یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ» است.
پیغمبر آمده است تا آن چیزهایی که طیّب و دلپذیر است و وجود انسان و فطرت انسان آن را میطلبد را برای شما حلال کرده است. اسلام هیچ چیز خوبی را حرام نکرده است، اسلام هر چیزی را که حرام کرده است خبیث بوده است، آن چیزی که طیّب و طاهر و پاک بوده است و با وجود شما آشنایی داشته است و دلپذیر بوده است را برای شما حلال کرده است.
«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ»،[۱۰] راه این طیّبات را باز کرده است که بتوانید استفاده کنید.
ازدواج طیّب است، کسب حلال طیّب است، مسکن خوب طیّب است، فرزند خوب طیّب است، خدای متعال این میوهها را برای شما آفریده است، اینها طیّبات است، کسی نمیتواند بیاید و این طیّباتی را که خدای متعال برای شما دلنشین قرار داده است و فطرت و وجود شما و سعادت شما اینها را میطلبد را بر شما حرام کند، اسلام دینِ رهبانیت نیست، دینِ ریاضت نیست، دینی است که میگوید از طیّبات استفاده کنید، وقتی چیزی را حلال کرده است یعنی درواقع در را به روی شما باز کرده است و میتوانید وارد شوید و از اینها استفاده کنید، ولی «یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ»، آن چیزی که در اسلام حرام است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آن را تحریم کرده است خبائث هستند، امور ناپاک هستند، اینها با سعادت بشر منافرت دارد، اینها چیزهایی است که طبعِ یک انسانِ سالم با آن هماهنگ نیست.
آیا شراب خوراک انسان است؟ وقتی انسان شراب میخورد و عقل خود را از دست میدهد و عربده میکشد، آیا باید حلال باشد؟ آیا تجاوز به نظام خانواده و بیناموسی واقعاً با طبع بشر و پاکیِ زندگی انسانها سازگار است؟
بدانید آنچه را که خدای متعال حرام کرده است خبث و ناپاکی و پلیدی داشته است که خدای متعال اینها را حرام کرده است، «یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ».
دو صفت دیگری که خدای متعال در این آیه برای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نقل کرده است، «یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ»، آنچه بر دوش بشر سنگینی میکند و بار سنگین مانعِ حرکتِ انسان میشود، آمده است تا بارهای سنگین را از دوش شما بردارد تا شما بتوانید بالا بروید. گناه انسان را سنگین میکند، ظلم انسان را سنگین میکند، وزر است، وزر به معنای سنگینی است. خدای متعال آن چیزی که بر روی دوش انسان سنگینی میکند را برمیدارد که سبکبار بشوید، بار خودتان را سبک کنید تا بتوانید با سرعت ملحق بشوید و به انبیاء و اولیاء برسید.
«وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ»، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است تا بشر را از زنجیرهایی که او را وابسته و اسیر کرده است آزاد کند. اسارتِ شهوت، اسارتِ قدرت، اسارتِ شهرت، اسارتِ حرص و طمع، اینها بشر را اسیر میکند، اینها نمیگذارد که انسان آزاد فکر کند.
علامه مجلسی اعلی الله مقامه الشّریف میخواهد در ارتباط با آب چاه فتوا بدهد، در خانهی خودش چاه بود، اول این چاه را پُر کرد که اسیر این چاه نباشد و این چاه در فکر او اثر بگذارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است تا شما را از نظر فکری و اخلاقی و عملی از زنجیرهایی که شما را وابسته کرده است رها کند، حرّیت و آزادی آورده است.
غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود از آنچه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است
بالاترین خدمتِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به بشریت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمده است تا شما را حرّ کند.
شخصی به خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرضه داشت: چرا من نماز شب نمیخوانم؟ حضرت فرمودند: برای اینکه زنجیر داری و نمیگذارد تو از خواب بیدار بشوی، این زنجیرِ گناه و تعلّقات است، اگر این را قطع کنی میتوانی نماز شب بخوانی.
چرا عدّهای برای شهادت و رفتن به جبهه پر میکشند؟ امّا وقتی به عدّهای گفته میشود کأنّه الآن مرگ به سراغ آنها آمده است، چون آنقدر سنگین است که نمیتواند به جهاد و جبهه برود و دفاع کند و جان خود را فدا کند؟ چرا یک نفر پرواز میکند اما دیگری نمیتواند پرواز کند؟ برای اینکه این دیگری چسبیده است، به دنیا چسبیده است، به مال و مقام و میز چسبیده است، ولی آنهایی که نچسبیدهاند درواقع پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آنها را آزاد کرده است و زنجیرهایشان را قطع کرده است، اینها میتوانند برای شهادت از همه چیز دل بکنند.
این دل دادن به اشیاء «زنجیرهای تعلّق» است، بالاترین خدمتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به بشر کردهاند این بوده است که مرگ ما را آسان کردهاند، دنیا میگذرد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مرگ ما را شیرین کردهاند، تعلّقات دنیوی مرگ را تلخ میکند، عالم برزخ انسان را گودال و حبس و زندان میکند، قیامت انسان را مواجه دشواریها میکند، درِ بهشت را به روی انسان میبندد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدهاند و راه اتّصال به خدا که نماز است را به ما نشان دادهاند. چرا بعضیها در طول عمر خود نتوانستهاند حتّی دو رکعت نماز بالذّت بخوانند؟ باید نماز را خورد، نماز خوراکِ روح است، خوراکِ دل است، باید مزمزه کرد، نماز باید شیرین باشد، نماز باید لذیذ باشد، اما ما لذّت نماز را نمیدانیم، چرا؟ برای اینکه زنجیر داریم، حجاب داریم.
بالاترین خدمت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به بشریت این بود که این حجاب بین ما و خدا را برداشتند، این زنجیرهایی که نمیگذارند ما از حبسِ نفس خلاص بشویم… تا زمانی که در زندان نفس أمّاره هستیم که به خدا نمیرسیم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمدهاند تا ما را از زندانِ نفسِ خودمان آزاد کنند تا ما را با خدای متعال انیس و مونس کنند.
در این رابطه جاذبهی وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم، خدماتی که عاشقانه به بندگان خدا میکردند، کمک میکرد که ما امید داشته باشیم و با رذائل اخلاقی و گناهان و شیاطین مبارزه کنیم تا بالا برویم، هر آیهای که میخوانیم باید یک پلّه به خدای متعال نزدیک بشویم، ولی اگر ابسته باشیم هر اندازه هم که قرآن بخوانیم باز هم بالا نمیرویم، نماز ما بالا نمیرود، دعای ما بالا نمیرود، «اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَ»،[۱۱] این حبس بدین معنا نیست که دعا را محبوس کرده است، دل ما در حبسِ نفسِ ماست.
بالاترین خدمتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به بشریت کردهاند این است که آنهایی مرد بودند و میخواستند درِ زندان را باز کنند و آزاد بشوند، به آزادی آنها کمک کرده است و آنها را از زندان شهوت و قدرت و حرص و حسد و تکبّر آزاد کرده است و در آخرت برای آزادگان مقام قرب الهی و بهشت برین را آماده کردهاند.
این اخلاق و خدمت و امید دادنِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم است.
دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای جوان
جوانی به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! من جوان هستم و غریزهی جوانی…
از جوانهای عزیزم توقّع دارم، باور کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم طبیب شما هستند، باور کنید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناه شما هستند، اگر تحت فشار هستید و بیپناه هستید و راهی برای حلال ندارید به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پناه ببرید.
این جوان به محضر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد و عرضه داشت: یا رسول الله! جوان هستم و امکان ازدواج برای من محیا نیست، آمدهام تا از شما اجازه بگیرم و از حرام استفاده کنم، حرام در دسترس من هست، زنهایی هستند که با من موافق هستند، به من اجازه بدهید که در حد ضرورت مرا از این بنبست نجات بدهند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم اخم نکردند، نفرمودند بیادب، نفرمودند این چه حرفی است و مزخرف نگو، نفرمودند برو، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم طبیب هستند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم پدر هستند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روح و جان هستند، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم روح خداست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم مهربانِ ماست، «بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ»[۱۲] هستند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم لبخندی زدند و با یک دنیا آرامش با این جوان انس گرفتند و گپ زدند. به تعبیر من پرسیدند: فرزندم! آیا مادر شما زنده است؟ عرض کرد: بله! فرمودند: آیا خواهر هم داری؟ آیا خاله و عمّه هم داری؟ عرض کرد: بله!
حضرت فرمودند: اگر کسی مانند تو گرفتار باشد و بخواهد بیاید و با مادر یا خواهر تو رابطه برقرار کند، آیا تو میپذیری؟ عرض کرد: نه! مگر انسان میتواند اینقدر بیغیرت باشد؟
درست دقّت کنید و این مسئله را هضم کنید، لذا چشم شما پاک باشد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به شما فرموده است: «غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب»،[۱۳] مواظب چشمان خودتان باشید، اگر چشم شکار پیدا نکند دل شما اینقدر اذیت نمیشود. این چشم را رها نکنید که این چشم میرود و شکار پیدا میکند و دل شما گرفتار میشود و شما را بدبخت میکند، «غُضُّوا اَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ الْعَجَائِب».
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم این سؤال را کردند آن جوان یکّه خورد، منفعل شد، عرض کرد: یا رسول الله! من به شما پناه آوردهام، شما بفرمایید من چکار کنم؟
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند: جلو بیا! سپس دستی از سر تا شکم او کشیدند و او را سه دعا کردند، یک: «اللهمَّ اغفر ذنبَه»،[۱۴] اگر انسان از ابتدای بلوغ خود اهل مراقبه باشد و به سراغ گناه نرود چنین هوسهایی برای او پیش نمیآید که چشم انسان به دنبال ناموس مردم باشد، این یک نوع خباثتی است در وجود انسان که در اثر بیتقوایی پیش آمده است و دل انسان بیقرار میشود، وگرنه اگر از اول تقوا داشتیم این نوع تمایلی که ما را اذیت کند برای ما پیش نمیآمد، اولین کاری که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم کردند این بود که خواستند این درد و مرض او را که درواقع گناهان سابق اوست پاک کند، «اللهمَّ اغفر ذنبَه».
دوم: «اللهمَّ طهِّرْ قلبَه»، هم گناهان عملی او را ببخش، هم حجابی که دلِ او را کور کرده است و تو را نمیبیند و نامحرم را میبیند شفاء بده.
مرحوم حاج آقا رحیم ارباب سلام الله علیه حکیم و فقیه بود و نماز جمعه را هم واجب میدانست، در اصفهان نماز جمعه میخواند، او گفته بود: من در عمر خود نامحرم ندیدهام.
این امر شدنی است، یا حبیب القلوب، یا محبوب القلوب، خودت دلم را ببر تا دل من به جای دیگری نرود.
«اللهمَّ طهِّرْ قلبَه»، خدایا! قلب این جوان را پاک کن.
قلب سلیم غذای سالم میخواهد، انسانِ سالم نمیتواند غذای آلوده را بخورد و بالا میآورد، اما وقتی انسان مریض شد و مذاق انسان بد شد دیگر غذای لذیذ به کام او تلخ است و غذاهای بدمزه را به خورد او میدهند، «اللهمَّ طهِّرْ قلبَه»، خدایا! مزاج این جوان را درست کن تا به دنبال غذای سالم و پاک و حلال برود و نسبت به غذای حرام نفرت داشته باشد، غذای حرام متعفّن است، گناه عفونت دارد، گناه ناپاکی و خباثت دارد، اینکه انسان به دنبال گناه برود علامتِ مریضی قلب است.
میبینید که در آیه قرآن چه فرموده است، به زنان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم دستور میدهد که هنگام راه رفتن پاهای خودتان را محکم روی زمین نزنید که جوانها را متوجّه کنید، «فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ»،[۱۵] قرآن کریم میفرماید اینکه یادِ محرم میکند درواقع دل مریضی دارد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم به سراغ درمان دل او رفتند و فرمودند: «اللهمَّ طهِّرْ قلبَه»، خدایا! مزاج این جوان را درست کن. مزاج این جوان منحرف شده است و به دنبال غذاهای آلوده میرود، «اللهمَّ طهِّرْ قلبَه».
سومین دعایی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فرمودند عجب دعایی بود، «و حَصِّن فَرْجَه»، خدایا! غریزهی این جوان را آرام کن، این طغیان را فرو بنشان، برای او حصاری ایجاد کن که این طغیان غریزه سدّ ایمان این جوان را نشکند و ویران کند، اگر سد بشکند سیل میآید و میبرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم برای این جوان از خدای متعال خواست که یک سدّی جلوی غریزهی این جوان باشد و طوفانها این سد را نشکند که خانهی ایمان این جوان را از بیخ و بُن برکند و ویران کند، «و حَصِّن فَرْجَه».
با این تصرّفی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در وجود این جوان کرد و سه دعا به زبان مبارک پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آمد، تصرّف ولایی بود، این کار از امام زمان ارواحنا فداه ساخته است، این کار از آقای بهجت اعلی الله مقامه الشّریف ساخته بود، این کار از بزرگان ما مانند مرحوم آشیخ جواد انصاری رضوان الله تعالی علیه، آقای آیت الله آشیخ حسن پهلوانی…
آیت الله پهلوانی میفرمودند که آیت الله انصاری اهل حرف نبودند، ولی برای اشخاصی که میخواست کارهایی میکرد. در وجودشان تصرّف میکرد.
این جوان میگوید که بعد از این دعا و تصرّف پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم تا آخر عمر خود حتّی یک مرتبه هم هوسِ نامحرم نکرد، اصلاً این هوس بکلّی رفت.
دعا
خدایا! تو را به حقیقت و تقرّب و نورانیّت و زهرا و وصیّ و اوصیای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قسم میدهیم عیدی ما را ظهور امام زمان ارواحنا فداه قرار بده.
خدایا! این حسرت را بر دل ما مگذار.
خدایا! ما را جزو یاران و اعوان و انصار حضرت حجّت ارواحنا فداه مکتوب بفرما.
خدایا! گرههای زندگی ما را با دعای خیر امام زمان ارواحنا فداه باز بفرما.
خدایا! جوانهای عزیز ما را مشمول این دعای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم قرار بده.
خدایا! جوانهای ما را به سامان برسان.
خدایا! تو را به عصمت و رأفتِ مادرانهی حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها قسم میدهیم دردهای ظاهری و باطنی ما و منظورین را دوا بفرما.
خدایا! اشخاص گرفتاری که به ما رو آوردهاند و التماس دعا داشتهاند، یا فکر میکنند مشکلشان با دست ما باز میشود، خدایا! تو را به دست گرهگشای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم و اهل بیت سلام الله علیهم أجمعین قسم میدهیم گرههایشان را باز بفرما.
خدایا! سایه پُربرکت علمای صالح انقلابی ما، خاصّه مرجع عالیقدر و زعیم بزرگوار و کشتیبانِ کشتی انقلاب و علمدار نهضت اسلامی ما و پناه جبههی مقاومتمان رهبر بزرگوارمان را با اقتدار و عزّت و سلامت و سعادت و کرامت و کفایت تا ظهور حضرت مهدی عجّل الله تعالی فرجه الشّریف و کنار حضرت مستدام بفرما.
خدایا! مردم عزیز ما را بیش از سابق قدردان وجود رهبری قرار بده.
خدایا! لذّت نماز و بندگی را به ما بچشان.
خدایا! تلخی گناه را به ما بچشان.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم درِ جهنّم را برای همیشه به روی ما ببند.
خدایا! تو را به محمد و آل محمد علیهم السلام قسم میدهیم درِ بهشت و عبادت و خیر خدمت را به روی ما باز کن، و اگر باز است مفتوح نگه دار.
خدایا! این جوانهای ما را عالِم، عامل، نورانی، پُربرکت برای عالم اسلام قرار بده.
خدایا! هر کسی هر آرزویی دارد، هر مطلبی دارد، به هر امیدی دامانِ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم را گرفته است و بر درِ خانهی امام صادق سلام الله علیه نشسته است، خدایا! همه را به آرزوها برسان.
خدایا! ملتمسین دعای ما را حاجتروا بفرما.
خدایا! امام ما، شهیدان ما، پدران و مادران و ذوی الحقوق ما را الساعه بر سرِ سفرهی رحمه للعالمین مشمول بهار مغفرت و رحمت خودت قرار بده.
ان شاء الله همیشه شاداب باشید و دلِ پُرنوری داشته باشید، ان شاء الله خدای متعال توفیق عبادت زیبا و مقبول را همیشه به شما بدهد، صلواتی ختم بفرمایید.
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّل فَرَجَهُم
[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸
[۲] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۵۷(الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِنْدَهُمْ فِی التَّوْرَاهِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ)
[۳] سوره مبارکه بقره، آیه ۳۷ (فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَیْهِ ۚ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ)
[۴] سوره مبارکه نوح، آیات ۲۶ و۲۷
[۵] سوره مبارکه هود، آیه ۴۱ (وَقَالَ ارْکَبُوا فِیهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا ۚ إِنَّ رَبِّی لَغَفُورٌ رَحِیمٌ)
[۶] سوره مبارکه اعراف، آیه ۱۸۰ (وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ فَادْعُوهُ بِهَا ۖ وَذَرُوا الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَائِهِ ۚ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُوا یَعْمَلُونَ)
[۷] سوره مبارکه بقره، آیه ۱۲۹ (رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَهَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ)
[۸] سوره مبارکه ابراهیم، آیه ۳۷ (رَبَّنَا إِنِّی أَسْکَنْتُ مِنْ ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِنْدَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاهَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَهً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ)
[۹] سوره مبارکه صف، آیه ۶ (وَ إِذْ قالَ عیسَی ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنی إِسْرائیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ)
[۱۰] سوره مبارکه اعراف، آیه ۳۲ (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا خَالِصَهً یَوْمَ الْقِیَامَهِ ۗ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ)
[۱۱] دعای کمیل
[۱۲] سوره مبارکه توبه، آیه ۱۲۸ (لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَحِیمٌ)
[۱۳] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام ، جلد ۱۰۱ ، صفحه ۴۱ (قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ غُضُّوا أَبْصَارَکُمْ تَرَوْنَ اَلْعَجَائِبَ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصٰارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ)
[۱۴] تفسیر المنار، جلد ۴، صفحات ۳۳ و ۳۴ (أنَّ غلامًا شابًّا أتى النبیَّ صلَّى اللهُ علیهِ وسلَّم فقال : یا نبیَّ اللهِ أتأذنُ لی فی الزنا ؟ فصاح الناسُ به , فقال النبیُّ صلَّى اللهُ علیهِ وسلَّم قَرِّبوهُ , ادْنُ فدنا حتى جلس بین یدیْهِ , فقال النبیُّ علیه الصلاهُ والسلامُ : أتحبُّه لأُمِّکَ فقال : لا , جعلنی اللهُ فداک , قال : کذلک الناسُ لا یُحبُّونَه لِأمَّهاتِهم , أتحبُّه لابنتِک ؟ قال : لا ، جعلنی اللهُ فداک قال : کذلک الناسُ لا یُحبُّونَه لبناتِهم , أتحبُّه لأختِک ؟ وزاد ابنُ عوفٍ حتى ذکر العمَّهَ والخالهَ , وهو یقولُ فی کلِّ واحدٍ لا , جعلنی اللهُ فداک , وهو صلَّى اللهُ علیهِ وسلَّم یقولُ کذلک الناسُ لا یُحبُّونَه , وقالا جمیعًا فی حدیثِهما – أعنی ابنَ عوفٍ والراوی الآخرَ – : فوضع رسولُ اللهِ صلَّى اللهُ علیهِ وسلَّم یدَه على صدرِه وقال : اللهمَّ طهِّرْ قلبَه واغفر ذنبَه وحصِّنْ فَرْجَه فلم یکن شیءٌ أبغضَ إلیه منه .)
[۱۵] سوره مبارکه احزاب، آیه ۳۲ (یَا نِسَاءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّسَاءِ ۚ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلَا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفًا)
پاسخ دهید