«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ * رَبِّ اشْرَحْ لی‏ صَدْری * وَ یَسِّرْ لی‏ أَمْریَ * وَ احْللْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‏ * یَفْقَهُوا قَوْلی[۱]‏».

«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العَالَمینَ وَ الصّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ طَبِیبِنا حَبیِبنَا شَفِیعِ ذُنوبِنَا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّهُ بَقِیَّهِ اللهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنَا اللهُ صُحبَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلَی أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ».

Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (11)Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (8)

انسان باید نسبت به حقیقت نیازهای خودش توجّه داشته باشد

توفیق ناخواسته و پیش‌بینی نشده‌ای بود که چند جمله‌ای با الهام الهی و عنایات ذوات مصعومین (سلام الله علیهم اجمعین) در این لحظات خوب شهر رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، عرائضی را به محضر شریف شما تقدیم کنیم. حقیقت دعا توجّه به فقر و نیاز است. لذا خداوند متعال فرموده است: «یَسْأَلُهُ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ[۲]»؛ تمام آسمانی‌ها و زمینی‌ها سائل هستند.‌ معنای آن این نیست که همه دست‌های خود را باز کرده‌اند و می‌گویند: خدایا بده؛ بلکه این نَفس کشیدن تقاضای ماست که خداوند متعال به ما نَفس می‌دهد. چون به آن نیاز داریم، به هوا نیاز داریم، به نور نیاز داریم. اگر متوجّه بشوم که نیاز ما به امام زمان (ارواحنا فداه) بیش از نیازمان به نور و هوا و آب و غذاست، خداوند شاهد بر این حرف است؛ «بِیُمنِهِ رُزِقَ الوَری‌ وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الأرضُ و السَّماء[۳]»؛ اگر ما جان نداشته باشیم، روح نداشته باشیم، بدن ما هیچ‌کاره است. اگر بدن داریم و این بدن نیازهایی را احساس می‌نماید، مربوط به یک حقیقت نامرئی است که قرآن کریم از آن به عنوان «روح» یاد کرده است. ما آن هستیم ولی خودمان را نشناخته‌ایم که چه چیزی و چه کسی هستیم. نه به دنبال آن هستیم و نه با این حرف‌ها می‌توان حقیقت انسانی را شناخت که چه چیزی است. ولی آن‌چه مُسلّم است و می‌توانیم ذهنیّتی از آن داشته باشیم که بالاخره وقتی خداوند متعال ما را توفّی می‌کند و خودِ ما را از این ابزاری که داده است می‌گیرد، دیگر کاری از این بدن ساخته نیست. مور و مار و کِرم و این‌ها در این بدن جولان می‌دهند و هیچ‌کاری از ما برنمی‌آید. اگر وجود مبارک حضرت امام زمان (ارواحنا فداه) نباشد، همه‌‌ی ما همان بدنی هستیم که کِرم داخل آن می‌افتد و هیچ‌کاری هم نمی‌توانیم انجام بدهیم. نیاز ما به حقیقت وجود حضرت مهدی (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) است. امام زمان‌مان (ارواحنا فداه) ـ که همه‌ی ما به قُربان ایشان بشویم ـ یک نیاز دائمی و تکونی و مُستمر هستند. هر زمانی ما این نیاز را متوجّه بشویم، جزء منتظرین حضرت حجّت (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) خواهیم بود و و بیقراری می‌کنیم و نبود ایشان را نمی‌توانیم تحمّل نماییم و شب و روز با همه‌ی وجودمان عطش آمدن ایشان را خواهیم داشت. این دعا که انسان توجّه داشته باشد که نیازمند است و این نیاز هم به صورت عینی و طبیعی و ما در کُمون و تکوین‌مان سراسر نیاز هستیم و چه بر زبان بیاوریم و چه بر زبان نیاوریم، ما سائل هستیم و او مُعطی است. هرچه داریم اُمید است و ما دائماً این سؤال را داریم و او هم دائماً به ما عنایت می‌کند. لذا فرموده است: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ». خداوند متعال هیچ‌گاه دستگاه فیض خود را تعطیل نکرده است و عَلی‌الدّوام برای ما کار می‌کند و رَفعِ مشکلات و نیازهای همه‌ی مخلوقاتش را خودش بر عُهده دارد؛ «وَ مَا مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ[۴]».

Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (3) Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (10)

ائمه‌ی اطهار (سلام الله علیهم اجمعین) حقیقت وجودی خودشان را دَرک نموده‌اند

امتیازی که حضرات ائمه‌ی معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) دارند، دَرک حقیقت خودشان است که هیچ‌چیزی ندارند. «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یَدْعُوکَ بِهِ وُلاَهُ أَمْرِکَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّکَ»؛ سپس می‌گوییم: «لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ[۵]»؛ منظور از این «عِبَادُک» این است که حقیقت را در رَفع شُبهه و توجّه به واقعیّت که این‌ها عَبد هستند و عَبد چیزی از خودش ندارد. خداوند متعال هرچه در عالَم وجود دارد، از طریق این‌ها به عالَم عنایت فرموده است. «بِکُمْ فَتَحَ اللّهُ، وَبِکُمْ یَخْتِمُ[۶]»؛ چه کسی می‌تواند «بِکُمْ فَتَحَ اللّهُ، وَبِکُمْ یَخْتِمُ» را بفهمد؟! اما خودشان کاره‌ای نیستند.‌ هم کارشان را خداوند انجام می‌دهد و هم اراده‌ی آن‌ها از جانب خداوند متعال است و هم دار و ندارشان را می‌یابند که هیچ‌چیزی ندارند. در ارتباط با حضرت هادی (علیه السلام) که سلام خداوند بر ایشان باد، دیدند که حضرت مُنقلب شدند، از ایشان پرسیدند: چه اتّفاقی افتاد؟ ایشان فرمودند: پدرم شهید شدند. پرسیدند: از کجا متوجّه شدید؟ حضرت امام هادی (علیه السلام) پاسخ دادند: یک ذلّتی را احساس کردم، یا به تعبیر بنده فقری را احساس کردم که تا کنون این حقیقت را نداشتم. امام در یافتن فقر و نیاز به خداوند، در جایگاه نخست قرار دارد. لذا ما در دعای ندبه می‌خوانیم: «أَیْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذِی یُجابُ إِذا دَعا؟[۷]»؛ مُضطرّ واقعی پیامبران الهی (سلام الله علیهم اجمعین) هستند، ائمه‌ی ما (علیهم السلام) هستند و اضطرارشان هم تمام‌شدنی نیست و همیشه مُضطرّ، همیشه نَدار، همیشه سائل، همیشه خاضع و همیشه وابسته هستند. لحظه‌ای برای این‌ها توهّم استقلال برایشان پیش نمی‌آید.

Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (9)Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (7)

نماز حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) از جانب حق‌تعالی عنایت شده است

دعاهای حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) از جانب خداوند متعال است.‌ بَشر نمی‌تواند این‌گونه با خداوند متعال سخن بگوید. کما این‌که نمازشان را خداوند به آن‌ها عنایت فرموده است و در قرآن کریم هم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده است که بگو این نماز از من نیست؛ «قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ[۸]»؛ نماز و هر عبادتی که می‌کنم، متعلّق به پروردگار عالَمیان است. مگر من می‌توانم او را عبادت کنم؟ «ما للتُّرابُ وَرَبّ الأرْبابِ»؛ فقرِ محض با غنای محض چه تناسبی دارد؟ وجودِ محض با عَدمِ محض چه تناسبی دارد؟ لذا این جلوه‌های عبودیّتی که در وجود آن‌ها منشأ تربیت ما هم می‌تواند باشد، از جانب پروردگار متعال است. نمازشان هم من‌الاوّل اِلی الآخر افاضه‌ی حق‌تعالی است و اگر خداوند متعال کَرَم نکرده بود و نماز را به ما نداده بود و به ما نیاموخته بود و تکویناً به ما برای نماز آمادگی نداده بود، ما در کجا بودیم و عبادت به این زیبایی در کجا قرار داشت؟ نماز برای اهل آن بسیار زیباست و چیزی زیباتر از نماز وجود ندارد. لذا کسانی که متوجّه شدند که نماز چه حقیقتی دارد، عاشق نماز بودند. وجود نازنین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌فرمودند: همان‌گونه که شما آب می‌نوشید و غذا می‌خورید و چشم شما نور می‌گیرد و به تعبیر بنده اگر نخورید چشم شما سیاهی می‌رود، من نماز می‌خوانم و چشمم نور می‌گیرد. ولی تفاوت من با شما در این است که شما از غذاخوردن سیر می‌شوید، ولی من هیچ‌گاه از نمازخواندن سیر نمی‌شوم. نماز این‌قدر لذیذ و زیباست. هرچه نماز می‌خوانید، بازهم عطش نماز دارید. عطش پایان‌ناپذیرِ نماز را دارید. برای عالِمی که مَفتون به دنیا باشد، حضرت داود (علیه السلام) می‌فرماید: «أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ[۹]»؛ کم‌ترین عذابی که در مورد عالِم مَفتون به دنیا اعمال می‌کنم، این است که لذّت مناجاتم را از او سَلب می‌کنم. از نمازش بَهره‌ای ندارد. نماز تحمیل است و یکی از علائم نفاق هم همین است؛ «وَ إِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاهِ قَامُوا کُسَالَى[۱۰]». هیچ‌گاه با شوق به سُراغ نماز نمی‌رود. گویا یک کار سنگینی است و برای او سخت است که برخیزد و نماز بخواند. به خداوند پَناه می‌بریم. ما اَمراض خودمان را متوجّه نمی‌شویم. از گرفتاری‌های ما همین است که بی‌دَرد هستیم. بی‌دَردی دردِ بَدی است، دردِ بی‌درمان است. ما درد نداریم، دردِ فراق نداریم، دردِ نبود لذّت در عبادت را نداریم؛ ولی خداوند قادر است تا به ما عنایت کند و ما را عاقبت به خیر نماید.

Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (12)Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (4)

دعاهای حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) مانند قرآن صاعد و مُستمر است

حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) همان‌گونه که نمازهایشان در عالَم تابلویی است که هیچ‌کسی نتوانسته است تابلویی را به این زیبایی ترسیم نماید، دعاهایشان هم به همین صورت است. دعاهای حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) قرآن صاعد است. خداوند متعال «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ[۱۱]» است. قرآن کریم هم «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» است. «قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَ الْجِنُّ عَلَى أَنْ یَأْتُوا بِمِثْلِ هَذَا الْقُرْآنِ لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیرًا[۱۲]»؛ اگر همه‌ی عالَم جمع بشود، جنّ و اِنس جمع بشوند که شبیه و بَدلی مانند قرآن کریم بیاورند، «لَا یَأْتُونَ بِمِثْلِهِ» امکان ندارد که موفّق بشوند. این از خبرهای غیبی و از مُعجزات مُستمرّ قرآن کریم است. این کار شدنی نیست. همان‌گونه که قرآن کریم هم «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» است و اگر همه‌ی عالَم جمع بشوند، نمی‌توانند مانند آن را بیاورند، دعاهای حضرات معصومین (سلام الله علیهم اجمعین) هم قرآن صاعد هستند. نه کسی می‌تواند به قُلّه‌ی آن برسد و نه کسی می‌تواند عُمق آن را دَرک نماید. یکی از آن شاهکارهای خلقت، مناجات شعبانیه وجود نازنین مولی‌الموّحدین حضرت امیرالمؤمنین (ارواحنا فداه و علیه صلوات المُصلّین) است. بنده همین یک جمله را از مناجات شعبانیه مقدّمه‌ی روضه‌ی خود قرار می‌دهم. ما حرف می‌زنیم و شما دل پاکی دارید و دلتان نسبت به خودتان می‌سوزد و ان‌شاءالله خداوند بیدارتان نماید و مانند بنده عُمر خود را به غفلت نگذرانید تا بر سر سُفره‌ی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این دعاها ارتزاق نمایید و آن‌گونه که از قرآن نازل علاقه دارید، ارتزاق کنید.

Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (1)Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (5)

شرح فرازی از مناجات شعبانیه حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام)

«قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسِى فِى النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها[۱۳]»؛ این جمله متعلّق به مولاست. من به خودم جور کردم و به فکر برنامه‌ریزی برای خودم نبودم. «قَدْ جُرْتُ عَلى نَفْسِى فِى النَّظَرِ لَها»؛ کسی که باید فرزند خود را خوب تربیت کند، او را رها می‌کند و ناگاه متوجّه می‌شود که فرزندش بزرگ شده است، ولی اصلاً ادب ندارد و به درد هیچ‌کاری نمی‌خورد؛ غَرق در حسرت می‌شود و می‌گوید که به فرزند خود ظُلم کرده‌ام. از کودکی او را به صورت صحیح تربیت نکردم و حال دیگر فُرصت از دست رفته است و او چنین شده است و نمی توان کاری کرد. اگر انسان متوجّه بشود که چه‌ اندازه عقب‌ماندگی دارد، چه اندازه تضییع عُمر دارد، آن‌گاه به حقّ دادش بلند می‌شود. «وَ أَفْرَطَ بِى سُوءُ حالِى، وَ قَصُرَتْ بِى أَعْمالِى، وَ قَعَدَتْ بِى أَغْلالِى، وَ حَبَسَنِى عَنْ نَفْعِى بُعْدُ أَمَلِى، وَ خَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِها، وَ نَفْسِى بِجِنایَتِها[۱۴]»؛ این نَفس جانی چه بر سَرم آورده است و خودم متوجّه نبودم. «قَدْ جُرْتُ»؛ من به خودم در نظر کردن و تربیت خودم جور و ظُلم کردم، ولی حال که بیدار شده‌ام، دیگر کار از من گذشته است. «قَدْ جئتک تائباً ممّا کَانَ[۱۵]»؛ وقتی جناب «حُرّ» نزد حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) آمد، این حالت را داشت. دید که همه‌ی پُل‌های پُشت سرش خراب شده است و راهی ندارد. به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام) عرض کرد: «قَدْ جئتک تائباً ممّا کَانَ»؛ یا حسین! از من گذشت کن. وقتی به پُشت سر خود می‌نگرم، نقطه‌ی روشنی را نمی‌بینم. اما تو سُفره‌ی کَرَم خداوند هستی. آیا می‌شود که من را هم نجات بدهی؟ «هل لی من توبه؟[۱۶]»؛ توبه از آن طرف است و از این سو نیست. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این جمله می‌فرمایند: از من گذشت، «فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها»، تنها اُمیدم این دَری است که برای اهل توبه باز کرده‌ای. اگر مغفرت تو نباشد، وای بر من! وای بر من!

Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (2)Sadighi-14011209-Heyat Hoze-Thaqalain_IR (6)

روضه و توسّل به حضرت سیدالشهدا (علیه السلام)

صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین (علیه السلام)

در آستانه‌ی نیمه‌ی ماه شعبان هستیم که دالان ورودی لَیالی‌قَدر ماه رمضان هم، لَیله‌ی شعبان است و شب‌قَدر است، شب احیاء است و شبِ طلوع آخرین خورشید هدایت الهی، وجود نازنین صاحب این خانه، صاحب این عَمامه‌ها، صاحب این طلبه‌های خوب، حضرت حجّت (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) است. بنده از زبان حضرت حجّت (عَجّل الله تعالی فرجه الشریف) که گاهی مرحوم «آیت الله بهجت» (سلام الله علیه) خودشان هم روضه می‌خواندند. این سه جمله از امام زمان (ارواحنا فداه) از ایشان در ذهن بنده نقش بسته است که وقتی حضرت صاحب الزمان (ارواحنا فداه) تشریف می‌آورند، به عالَم اعلان می‌کنند: «أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین[۱۷]»؛ ای اهل عالَم! بالاترین افتخار من این است که من فرزند حسین (علیه السلام) هستم. امام زمان (ارواحنا فداه) سه مصیبت از مصائب حضرت امام حسین (علیه السلام) را در بَدو ورود اعلان می‌کنند، زیرا می‌خواهند عالَم را اداره نمایند و باید به حضرت امام حسین (علیه السلام) توسّل پیدا کنند تا خداوند به ایشان یاری رساند. «قتل عَطشاناً[۱۸]»؛ اوّل مصیبت عطش را می‌خوانند. روضه‌ی دوّم این است که می‌فرمایند: «طَرَحُوهُ عُریانَاً[۱۹]»؛ جدّ من را کُشتند، ولی وقتی کسی را می‌کُشند، او را برهنه نمی‌کنندو نه تنها او را کَفن نکردند، بلکه لباس او را هم درآوردند. بدن عُریان جدّم را در آن‌جا رها کردند؛ «طَرَحُوهُ عُریانَاً». روضه‌ی سوّم امام زمان (ارواحنا فداه) بسیار جانکاه است. می‌فرماید: «سَحَقُوهُ عُدوانَاً[۲۰]»؛ ای کاش اجازه می‌دادند تا بدن برهنه‌ی جدّم بر روی زمین می‌ماند؛ این بدن برهنه را در زیر سُم اسب‌ها لَگدمال کردند. یا بقیه‌الله! تقبّل منّا. این روضه‌ای است که خودتان خوانده‌اید و ما هم آن را می‌خوانیم.

لا حول و لا قوّه الّا بالله العلیّ العظیم

اَلا لَعنَتُ الله عَلی القُومِ الظّالِمین

دعا

خدایا! به عصمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و ضلع مَکسوره‌اش، به اَنوار خَمسه‌ی طیّبه، به تَقرُّب آل‌الله (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم فَرج حضرت امام‌ زمان‌ (ارواحنا فداه) را در همین سال قرار بده.

خدایا! آرزوی دیدار امام‌ زمان‌ (ارواحنا فداه) را به ما عنایت بفرما.

خدایا! روح انتظار به ما عنایت کن.

خدایا! چشم ما را به جمال امام‌ زمان‌ (ارواحنا فداه) و قلب ما را به حُبّ و معرفتش روشن بدار.

خدایا! گناهان ما را به وجود نازنین حضرت امام‌ زمان‌ (ارواحنا فداه) ببخش و بیامُرز.

خدایا! در باقی‌مانده‌ی عُمرمان ما را از خطر نَفس و از خطر شیاطین مَصون بفرما.

خدایا! به حَیای حضرت زینب کبری، به عصمت و شَرف حضرت زهرا (سلام الله علیها) هرچه زودتر این کَشف‌حجاب را از این مملکت دور بفرما.

خدایا! اَمانت‌داری به همه‌ی مسئولین ما عنایت بفرما.

خدایا! عُلمای ما را اُمنای خدا و اُمّت محسوب بفرما.

خدایا! در هزینه‌ی عُمر خودمان ما را اَمین خودت قرار بده.

خدایا! عُمرمان را در مسیر خودت موقوف بفرما.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم سایه‌ی عُلمای صالح، مُعلّمین، مُدرّسین، طُلّاب، سربازان شَفاف امام زمان (ارواحنا فداه) و عُشّاق ایشان را در ایفای رسالت‌شان یاری بفرما.

خدایا! حَسرت عُمرمان و فُرصت‌هایمان را برای روز قیامت قرار مَده.

خدایا! ما را گرفتار حَسرت عُمر نکن.

خدایا! به محمّد و آل محمّد (سلام الله علیهم اجمعین) قَسمت می‌دهیم سایه‌ی پُر برکت کشتی‌بان انقلاب، رهبر عزیزمان را با کرامت و کفایت و موفقیّت مُستدام بدار.

خدایا! این سیّد مظلومی که پَرچم اجرایی کشور در دست او قرار دارد و از خودمان است، حوزوی است و روحیه‌ی طلبگی دارد، دلی با اهل‌بیت (سلام الله علیهم اجمعین) دارد، تواضع و ادب دارد و در ولایت‌مداری راسخ است، به حقّ مادرش حضرت زهرا (سلام الله علیها) او را دشمن‌شاد نکن.

خدایا! ایشان را از این پیچ خطرناک در مسائل اقتصادی و فرهنگی عبور بده.

خدایا! استکبار آمریکا و اَذنابش، خصوصاً صهیونیست‌ها، تروریست‌ها، سَران کشورهای منطقه خصوصاً سَران ذَلیل عربستان سعودی و بحرین و کشورهای اطراف که نوکر آمریکا و نوکر کافر هستند و راه‌صاف‌کُن کُفر هستند را به همین زودی همه‌ی آن‌ها را سرنگون بگردان.

خدایا! نفوذی‌های داخلی ما را برای مردم مُعرّفی و نقشه‌های آن‌ها را نقش بر آب بگردان.

خدایا! شرّشان را به خودشان برگردان.

خدایا! مردم ما را از شرّ اَشرار در اَمان بدار.

خدایا! ما را از شرّ نَفس خودمان که شَرورترین شَرورها نَفس اَمّاره است، به مقام حضرت زهرا (سلام الله علیها) ما را از شرّ نَفس خودمان در اَمان بدار.

خدایا! همه‌ی مریض‌ها و چند مریض بیچاره‌ی مورد نظر را شِفای عاجل روزی بفرما.

از این‌که تحمّل کردید و با وجود عَدم آمادگی ما با پَراکنده‌گویی ما ساختید، باید از همه‌ی شما درس بگیریم و خداوند متعال ما را ادب کند و قَدردانِ شماها قرار بدهد، عُذر ما را هم خودش بپذیرد و هم شما بپذیرید.

غفرالله لنا و لکم

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحمّدٍ وَ آلِ مُحمّد وَ عَجِّل فَرَجّهُم


[۱] سوره مبارکه طه، آیات ۲۵ تا ۲۸.

[۲] سوره مبارکه الرحمن، آیه ۲۹٫

[۳] زاد المعاد، علامه مجلسی، ص ۴۲۲؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای عدیله.

«أَشْهَدُ أَنَّ الْأَئِمَّهَ الْأَبْرَارَ وَ الْخُلَفَاءَ الْأَخْیَارَ بَعْدَ الرَّسُولِ … ثُمَّ الْحُجَّهُ الْخَلَفُ الْقَائِمُ الْمُنْتَظَرُ الْمَهْدِیُّ الْمُرْجَى الَّذِی بِبَقَائِهِ بَقِیَتِ الدُّنْیَا وَ بِیُمْنِهِ رُزِقَ الْوَرَى وَ بِوُجُودِهِ ثَبَتَتِ الْأَرْضُ وَ السَّمَاءُ وَ بِهِ یَمْلَأُ اللَّهُ الْأَرْضَ قِسْطا وَ عَدْلا بَعْدَ مَا مُلِئَتْ ظُلْما وَ جَوْرا …».

[۴] سوره مبارکه هود، آیه ۶٫

[۵] مفاتیح الجنان، توقیع ناحیه مقدسه در ماه رجب.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَانِی جَمِیعِ مَا یَدْعُوکَ بِهِ وُلاَهُ أَمْرِکَ الْمَأْمُونُونَ عَلَى سِرِّکَ‏ الْمُسْتَبْشِرُونَ بِأَمْرِکَ الْوَاصِفُونَ لِقُدْرَتِکَ الْمُعْلِنُونَ لِعَظَمَتِکَ‏ أَسْأَلُکَ بِمَا نَطَقَ فِیهِمْ مِنْ مَشِیَّتِکَ فَجَعَلْتَهُمْ مَعَادِنَ لِکَلِمَاتِکَ‏ وَ أَرْکَاناً لِتَوْحِیدِکَ وَ آیَاتِکَ وَ مَقَامَاتِکَ الَّتِی لاَ تَعْطِیلَ لَهَا فِی کُلِّ مَکَانٍ یَعْرِفُکَ بِهَا مَنْ عَرَفَکَ‏ لاَ فَرْقَ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهَا إِلاَّ أَنَّهُمْ عِبَادُکَ وَ خَلْقُکَ فَتْقُهَا وَ رَتْقُهَا بِیَدِکَ بَدْؤُهَا مِنْکَ وَ عَوْدُهَا إِلَیْکَ‏ أَعْضَادٌ وَ أَشْهَادٌ وَ مُنَاهٌ وَ أَذْوَادٌ وَ حَفَظَهٌ وَ رُوَّادٌ فَبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ‏ فَبِذَلِکَ أَسْأَلُکَ وَ بِمَوَاقِعِ الْعِزِّ مِنْ رَحْمَتِکَ وَ بِمَقَامَاتِکَ وَ عَلاَمَاتِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ وَ أَنْ تَزِیدَنِی إِیمَاناً وَ تَثْبِیتاً یَا بَاطِناً فِی ظُهُورِهِ وَ ظَاهِراً فِی بُطُونِهِ وَ مَکْنُونِهِ‏ یَا مُفَرِّقاً بَیْنَ النُّورِ وَ الدَّیْجُورِ یَا مَوْصُوفاً بِغَیْرِ کُنْهٍ وَ مَعْرُوفاً بِغَیْرِ شِبْهٍ‏ حَادَّ کُلِّ مَحْدُودٍ وَ شَاهِدَ کُلِّ مَشْهُودٍ وَ مُوجِدَ کُلِّ مَوْجُودٍ وَ مُحْصِیَ کُلِّ مَعْدُودٍ وَ فَاقِدَ کُلِّ مَفْقُودٍ لَیْسَ دُونَکَ مِنْ مَعْبُودٍ أَهْلَ الْکِبْرِیَاءِ وَ الْجُود یَا مَنْ لاَ یُکَیَّفُ بِکَیْفٍ وَ لاَ یُؤَیَّنُ بِأَیْنٍ یَا مُحْتَجِباً عَنْ کُلِّ عَیْنٍ‏ یَا دَیْمُومُ یَا قَیُّومُ وَ عَالِمَ کُلِّ مَعْلُومٍ‏ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ عَلَى عِبَادِکَ الْمُنْتَجَبِینَ‏ وَ بَشَرِکَ الْمُحْتَجِبِینَ وَ مَلاَئِکَتِکَ الْمُقَرَّبِینَ وَ الْبُهْمِ الصَّافِّینَ الْحَافِّینَ‏ وَ بَارِکْ لَنَا فِی شَهْرِنَا هَذَا الْمُرَجَّبِ الْمُکَرَّمِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَشْهُرِ الْحُرُمِ‏ وَ أَسْبِغْ عَلَیْنَا فِیهِ النِّعَمَ وَ أَجْزِلْ لَنَا فِیهِ الْقِسَمَ وَ أَبْرِرْ لَنَا فِیهِ الْقَسَمَ‏ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ الْأَعْظَمِ الْأَجَلِّ الْأَکْرَمِ الَّذِی وَضَعْتَهُ عَلَى النَّهَارِ فَأَضَاءَ وَ عَلَى اللَّیْلِ فَأَظْلَمَ‏ وَ اغْفِرْ لَنَا مَا تَعْلَمُ مِنَّا وَ مَا لاَ نَعْلَمُ وَ اعْصِمْنَا مِنَ الذُّنُوبِ خَیْرَ الْعِصَمِ‏ وَ اکْفِنَا کَوَافِیَ قَدَرِکَ وَ امْنُنْ عَلَیْنَا بِحُسْنِ نَظَرِکَ وَ لاَ تَکِلْنَا إِلَى غَیْرِکَ وَ لاَ تَمْنَعْنَا مِنْ خَیْرِکَ‏ وَ بَارِکْ لَنَا فِیمَا کَتَبْتَهُ لَنَا مِنْ أَعْمَارِنَا وَ أَصْلِحْ لَنَا خَبِیئَهَ أَسْرَارِنَا وَ أَعْطِنَا مِنْکَ الْأَمَانَ وَ اسْتَعْمِلْنَا بِحُسْنِ الْإِیمَانِ‏ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ الصِّیَامِ وَ مَا بَعْدَهُ مِنَ الْأَیَّامِ وَ الْأَعْوَامِ یَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الْإِکْرَامِ‏».

[۶] مفاتیح الجنان، فرازی از زیارت شریف جامعه کبیره.

[۷] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ندبه.

[۸] سوره مبارکه انعام، آیه ۱۶۵٫

«قُلْ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ».

[۹] المؤمن، جلد ۱، صفحه ۵۶؛ حدیث قدسی.

«وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ قَالَ: أَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى دَاوُدَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ إِنَّ اَلْعَبْدَ مِنْ عِبَادِی لَیَأْتِینِی بِالْحَسَنَهِ فَأُبِیحُهُ جَنَّتِی فَقَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ وَ مَا تِلْکَ اَلْحَسَنَهُ قَالَ یُدْخِلُ عَلَى عَبْدِیَ اَلْمُؤْمِنِ سُرُوراً وَ لَوْ بِتَمْرَهٍ قَالَ دَاوُدُ یَا رَبِّ حَقٌّ لِمَنْ عَرَفَکَ أَنْ لاَ یَقْطَعَ رَجَاءَهُ مِنْکَ».

[۱۰] سوره مبارکه نساء، آیه ۱۴۲٫

«إِنَّ الْمُنَافِقِینَ یُخَادِعُونَ اللَّهَ وَ هُوَ خَادِعُهُمْ وَ إِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاهِ قَامُوا کُسَالَىٰ یُرَاءُونَ النَّاسَ وَ لَا یَذْکُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِیلًا».

[۱۱] سوره مبارکه شوری، آیه ۱۱٫

«فَاطِرُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۚ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا وَ مِنَ الْأَنْعَامِ أَزْوَاجًا ۖ یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ ۚ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ ۖ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».

[۱۲] سوره مبارکه اسراء، آیه ۸۸٫

[۱۳] مفاتیح الجنان، فرازی از مناجات شعبانیه (مناجات ائمه (علیهم السلام) در ماه شعبان).

«إِلٰهِى إِنْ عَفَوْتَ فَمَنْ أَوْلىٰ مِنْکَ بِذٰلِکَ ؟ وَ إِنْ کانَ قَدْ دَنا أَجَلِى وَ لَمْ یُدْنِنِى مِنْکَ عَمَلِى فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِى . إِلٰهِى قَدْ جُرْتُ عَلىٰ نَفْسِى فِى النَّظَرِ لَها فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَها. إِلٰهِى لَمْ یَزَلْ بِرُّکَ عَلَىَّ أَیَّامَ حَیاتِى فَلا تَقْطَعْ بِرَّکَ عَنِّى فِى مَماتِى».

[۱۴] مفاتیح الجنان، فرازی از دعای شریف کمیل.

«اللّٰهُمَّ عَظُمَ بَلَائِى، وَ أَفْرَطَ بِى سُوءُ حالِى، وَ قَصُرَتْ بِى أَعْمالِى، وَ قَعَدَتْ بِى أَغْلالِى، وَ حَبَسَنِى عَنْ نَفْعِى بُعْدُ أَمَلِى، وَ خَدَعَتْنِى الدُّنْیا بِغُرُورِها، وَ نَفْسِى بِجِنایَتِها وَ مِطالِى ، یَا سَیِّدِى فَأَسْأَلُکَ بِعِزَّتِکَ أَنْ لَایَحْجُبَ عَنْکَ دُعائِى سُوءُ عَمَلِى وَ فِعالِى، وَ لَا تَفْضَحْنِى بِخَفِیِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَیْهِ مِنْ سِرِّى، وَ لَا تُعاجِلْنِى بِالْعُقُوبَهِ عَلىٰ مَا عَمِلْتُهُ فِى خَلَواتِى مِنْ سُوءِ فِعْلِى وَ إِساءَتِى، وَ دَوامِ تَفْرِیطِى وَ جَهالَتِى، وَ کَثْرَهِ شَهَواتِى وَ غَفْلَتِى وَ کُنِ اللّٰهُمَّ بِعِزَّتِکَ لِى فِى کُلِّ الْأَحْوالِ رَؤُوفاً، وَ عَلَىَّ فِى جَمِیعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً، إِلٰهِى وَ رَبِّى مَنْ لِى غَیْرُکَ، أَسْأَلُهُ کَشْفَ ضُرِّى، وَ النَّظَرَ فِى أَمْرِى؛».

[۱۵] قال الصدوق: فضرب الحر بن یزید فرسه و جاز عسکر عمر بن سعد لعنه الله الی عسکر الحسین (ع) واضعا یده علی رأسه و هو یقول اللهم إلیک انیب (انبت) فتب علیّ فقد ارعیت قلوب اولیائک و اولاد نبیّک، یابن رسول الله هل لی من توبه؟ قال: نعم تاب الله علیک، قال: یابن رسول الله اتاذن لی فاقاتل عنک؟ فاذن له. الامالی: ۱۳۵٫؛ / تاریخ الطبری ۳: ۳۲۰، الارشاد: ۲۳۵، اللهوف: ۱۵۹، الکامل فی التاریخ ۲: ۵۶۳، مقتل الخوارزمی ۲: ۹، مع اختلاف فی الالفاظ و فیه الحق مع غلامه الترکی، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۲: ۲۷۹، العوالم ۱۷: ۲۵۴ مختصراً، موسوعه کلمات الامام الحسین (ع): ۴۳۷ ح ۴۱۳٫.

«قال الطبریّ: قَالَ أَبُو مخنف: عن أبی جناب الکلبی، عن عدی بن حرمله، قَالَ: ثُمَّ إنّ الحرّ بن یَزِیدَ لمّا زحف عُمَر بن سَعْدٍ قَالَ لَهُ: أصلحک اللَّه! مقاتل أنت هَذَا الرّجل؟ قَالَ: إی وَ اللَّهِ قتالاً أیسره أن تسقط الرؤوس و تطیح الأیدی؛ قَالَ: أفما لکم فِی واحده من الخصال الَّتِی عرض عَلَیْکُمْ رضاً؟ قَالَ عُمَر بن سَعْد: أما وَ اللَّهِ لو کَانَ الأمر إلیّ لفعلت، و لکن أمیرک قَدْ أبى ذَلِکَ؛ فأقبل حَتَّى وقف مِنَ النَّاسِ موقفاً، وَ مَعَهُ رجل من قومه یقال لَهُ: قرّه بن قیس، فَقَالَ: یَا قرّه، هل سقیت فرسک الْیَوْم؟ قَالَ: لا؛ قَالَ: إنّما ترید أن تسقیه؟ قَالَ: فظننت وَ اللَّهِ إنّه یرید أن یتنحّى فلا یشهد القتال، و کره أن أراه حین یصنع ذَلِکَ، فیخاف أن أرفعه عَلَیْهِ؛ فقلت لَهُ: لم أسقه، و أنا منطلق فساقیه، قَالَ: فاعتزلت ذَلِکَ المکان الَّذِی کَانَ فِیهِ؛ قَالَ: فو الله لو أنّه أطّلعنی عَلَى الَّذِی یرید لخرجت مَعَهُ إِلَى الْحُسَیْن؛ قَالَ: فأخذ یدنو من حُسَیْن قلیلاً قلیلاً، فَقَالَ لَهُ رجل من قومه یقال له: المهاجر ابن أوس: ما ترید یا بن یَزِیدَ؟ أترید أن تحمل؟ فسکت و أخذه مثل العرواء، فقال له: یا بن یَزِیدَ؟ أترید أن تحمل؟ فسکت و أخذه مثل العرواء، فقال له یا بن یَزِیدَ، وَ اللَّهِ إن أمرک لمریب، وَ اللَّهِ مَا رأیت مِنْکَ فِی موقف قطّ مثل شَیْء أراه الآن، و لو قیل لی: من أشجع أهل الْکُوفَه رجلا مَا عدوتک، فما هَذَا الَّذِی أَرَى مِنْکَ! قَالَ: إنّی وَ اللَّهِ أخیر نفسی بین الجنّه و النّار، و و الله لا أختار عَلَى الجنّه شَیْئًا و لو قطّعت و حرّقت؛ ثمّ ضرب فرسه فلحق بحسین (ع)، فقال له: جعلنی الله فداک یا بن رَسُول اللَّهِ! أنا صاحبک الَّذِی حبستک عن الرّجوع، و سایرتک فِی الطّریق، و جعجعت بک فِی هَذَا المکان، وَ اللَّهِ الَّذِی لا إِلَهَ إِلا هُوَ مَا ظننت أنّ القوم یردّون عَلَیْک مَا عرضت عَلَیْهِم أبداً، وَ لا یبلغون مِنْکَ هَذِهِ المنزله. فقلت فِی نفسی: لا أبالی أن أطیع القوم فِی بعض أمرهم، وَ لا یرون أنّی خرجت من طاعتهم و أمّا هم فسیقبلون من حُسَیْن هَذِهِ الخصال الّتی یعرض علیهم، و و الله لو ظننت أَنَّهُمْ لا یقبلونها مِنْکَ مَا رکبتها مِنْکَ و إنّی قَدْ جئتک[۱] تائباً ممّا کَانَ منی إِلَى ربیّ، و مواسیاً لک بنفسی حَتَّى أموت بین یدیک، أفترى ذَلِکَ لی توبه؟ قَالَ: نعم، یتوب اللَّه عَلَیْک، و یغفر لک، مَا اسمک؟ قَالَ: أنا الحرّ بن یَزِیدَ؛ قَالَ: أنت الحرّ کما سمّتک أمّک، أنت الحرّ إِنْ شَاءَ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا والآخره؛ انزل، قَالَ: أنا لک فارساً خیر منّی راجلاً، أقاتلهم عَلَى فرسی ساعه، و إلى النّزول مَا یصیر آخر أمری. قَالَ الْحُسَیْن: فاصنع یرحمک اللَّه مَا بدا لک. فاستقدم أمام أَصْحَابه ثُمَّ قَالَ: أیّها القوم، أَلا تقبلون من حُسَیْن خصله من هَذِهِ الخصال الَّتِی عرض عَلَیْکُمْ فیعافیکم اللَّه من حربه و قتاله؟ قَالُوا: هَذَا الأمیر عُمَر بن سَعْد فکلّمه، فکلّمه بمثل مَا کلمه بِهِ قبل، و بمثل ما کلّمه بِهِ أَصْحَابه؛ قَالَ عمر: قَدْ حرصت، لو وجدت إِلَى ذَلِکَ سبیلا فعلت، فَقَالَ: یَا أَهْلَ الْکُوفَهِ: لأمّکم الهبل و العبر إذ دعوتموه حتى إذا أتاکم اسلمتموه، و زعمتم انّکم قاتلو أنفسکم دونه، ثُمَّ عدوتم عَلَیْهِ لتقتلوه، أمسکتم بنفسه، و أخذتم بکظمه، و أحطتم بِهِ من کل جانب، فمنعتموه التوجّه فِی بلاد اللَّه العریضه حَتَّى یأمن و یأمن أهل بیته، و أصبح فِی أیدیکم کالأسیر لا یملک لنفسه نفعاً، وَ لا یدفع ضرّاً، و حلأتموه و نساءه و أصیبیته و أَصْحَابه عن ماء الفرات الجاری الّذی یشربه الیهودیّ و المجوسی و النصرانی، و تمرّغ فِیهِ خنازیر السواد و کلابه، وها هم أولاء قَدْ صرعهم العطش، بئسما خلفتم مُحَمَّداً فِی ذرّیّته! لا سقاکم اللَّه یوم الظّمأ إن لم تتوبوا و تنزعوا عمّا أنتم عَلَیْهِ من یومکم هَذَا فِی ساعتکم هَذِهِ. فحملت عَلَیْهِ رجّاله لَهُمْ ترمیه بالنّبل».

[۱۶] همان.

[۱۷] إلزام الناصب، ج‏۲، ص۲۳۳.

«فی الموائد: إذا ظهر القائم (عج) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسه: الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم، الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان، الرابع: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا، الخامس: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا».

[۱۸] همان.

[۱۹] همان.

[۲۰] همان.