در این متن می خوانید:
      1. جواز مقایسه میان مریم(سلام الله علیها) و فاطمه علیهاالسلام
      2. شایستگى بیشتر فاطمه علیهاالسلام براى تقدس
      3. مقایسه فاطمه مقدس علیهاالسلام با مریم مقدس(س)
      4. ۱ – شرافت خانوادگى
      5. ۲ – پدر
      6. ۳ – مادر
      7. ۴ – آگاهانیدن پدر به پاکى فرزند قبل از ولادت
      8. ۵ – قابله و پرستار هنگام تولد
      9. ۶ – نامگذارى آسمانى
      10. ۷ – رویش نیکو و مبارک
      11. ۸ – کفیل و سرپرست
      12. ۹ – محل تربیت
      13. ۱۱ – زیبایى ظاهرى
      14. ۱۲ – قلب پر از ایمان و یقین
      15. ۱۳ – نیل به آخرین درجه کمال
      16. ۱۴ – مقام ولایت الهى
      17. ۱۵ – صدیقه و هم رتبه با انبیاء
      18. ۱۶ ـ – کمال علم و آگاهى
      19. ۱۷ – عصمت و تطهیر
      20. ۱۸ – پاکى از خون زنانه
      21. ۱۹ – پاکدامنى و عفت
      22. ۲۰ – فرزند پاک؛ نتیجه پاکدامنى
      23. ۲۱ – بشارت خداوند به فرزند
      24. ۲۲ ـ سفارش خدا به احسان به مادر
      25. ۲۳ – واسطه الحاق نسل به انبیاء
      26. ۲۴ – عبادت و قنوت
      27. ۲۵ – خدمتگزار خدا
      28. ۲۶ – حضور عبادى در جمع مردان
      29. ۲۷ – برگزیدگى و برترى بر زنان
      30. ۲۸ – محدّثه و نزول فرشتگان
      31. ۲۹ – تسلى و رفع حزن به وسیله جبرئیل و فرشتگان
      32. ۳۰ – کرامت و تصرف تکوینى
      33. ۳۱ – دریافت غذاى بهشتى
      34. ۳۲ – ایجاد شگفتى در پیامبر
      35. ۳۳ – مکرمت امیدبخش
      36. ۳۴ – مصائب و سختیها
      37. ۳۵ – قذف و نسبت ناروا
      38. ۳۶ – آرزوى مرگ
      39. ۳۷ – سکوت و تحریم سخن
      40. ۳۸ – غسل صدیقه به دست صدیق
      41. ۳۹ – اشتیاق به بهشت
      42. ۴۰ – بهشت جایگاه ابدى
      43. نتیجه گیرى
      44.  
      45. منابع و مآخذ
      46. پی نوشت ها:

جواز مقایسه میان مریم(سلام الله علیها) و فاطمه علیهاالسلام

یکى از بهترین روشهاى شناخت بزرگان، مقایسه و مقارنه میان شخصیت، نظریات، رفتار و گفتار آنان و دوستان و دشمنان ایشان مى باشد. امّا این سؤال مطرح است که آیا مقایسه میان حضرت مریم(س) و حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام جایز و بایسته است؟ 
پاسخ این سؤال مثبت است، چون در طول تاریخ به مناسبتهاى مختلف معصومین علیهم السلام و اولیاء میان آن دو بانوى برگزیده مقایسه به عمل آورده اند. پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله اولین شخصى است که بارها با مقایسه فاطمه علیهاالسلام با مریم(س) عظمت و برترى فاطمه علیهاالسلام بر مریم(س) را به مسلمانان، بلکه بشریت تفهیم مى نمود(۱). بعد از آن جناب خود حضرت زهرا است که از پدر گرامیشان سؤال مى کنند: «اى پدر آیا من بهترم یا مریم؟! رسول خدا جواب مى دهد: تو در میان قوم و امت اسلامى بهترین هستى و مریم در میان قوم خود»؛ «یا أبه أنا خیر أم مریم؟ فقال رسول اللّه  صلى الله علیه و آله : أنت فى قومک و مریم فى قومه»(۲). 
در کلمات امام صادق علیه السلام و امام باقر علیه السلام بیشترین مقایسه میان مریم(س) و فاطمه زهرا علیهاالسلام به چشم مى خورد(۳). از بزرگان صدر اسلام جناب ام سلمه که در مسجد پیامبر پس از اهانت ابوبکر به دفاع از زهرا علیهاالسلام مى پردازد و مى فرماید: «فاطمه بهترین و برگزیده زنان و مادر جوانان اهل بهشت و عدیله و نظیر مریم است»(۴). باز حسان بن ثابت که در شعر مقایسه کرده و گفته است: 
و ان مریم أحصنت فرجها و جائت بعیسى کبدر الدجى 
فقد أحصنت فاطمه بعدها و جاءت بسبطى نبى الهدى(۵) 
دانشمندان متأخّر نیز در نثر و نظم زیاد مقایسه به عمل آورده اند که به دو نمونه اشاره مى شود. مرحوم آیه اللّه  محمّد حسین اصفهانى معروف به کمپانى در مدح حضرت صدیقه علیهاالسلام اشعار فراوانى دارد؛ از جمله: 
هى البتول الطهر و العذراء کمریم الطّهر و لا سواء 
او بتول، طاهر و عذراء است؛ مانند مریم طاهره، ولى این دو یکسان نیستند(۶). 
شاعرى دیگر چنین سروده است: 
إن قیل حواء قلت: فاطم فخرها أو قیل مریم قلت: فاطمه افضل 
اگر گفته شود حوا، گویم فاطمه افتخار وى است و اگر گفته شود مریم، گویم فاطمه برتر از اوست. 
أفهل لحواء والد کمحمّدٍ؟ أم هل لمریم مثل فاطمه اَشْبُلُ 
آیا حوا را پدرى مانند محمّد صلى الله علیه و آله مى باشد؟ و آیا براى مریم مانند فاطمه، شیربچگانى است. 
کلّ لها حین الولاده حاله منها عقول ذوى البصائر تذهل 
براى هر یک از آنان به هنگام تولّد حالتى است که از آن حالت عقول صاحبان خرد مى روند(۷). 
جناب دکتر بى آزار شیرازى در مقاله اى میان آن دو زن به طور موجز، سیزده مورد مقایسه به عمل آورده است(۸).

شایستگى بیشتر فاطمه علیهاالسلام براى تقدس

بیشتر اوصافى که قرآن و روایات براى حضرت مریم(س) برشمرده اند به طریق اولى در فاطمه زهرا علیهاالسلام وجود داشت که در ضمن مقایسه آن دو بانو خواهد آمد. در رفتار و گفتار شگفت و رمزآلود پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در باره فاطمه زهرا علیهاالسلام پیام مهمى براى مسلمانان و جامعه بشرى نهفته است. آن پیام عبارت است از اعلام بالاترین تقدس براى فاطمه علیهاالسلام و معیار قرار دادن آن حضرت در سنجش ایمان قلبى و دیندارى مسلمانان. قرآن با تعبیر شگفت «نسائنا» (زنان ما) از فاطمه زهرا علیهاالسلام در آیه مباهله بیان مى کند که فاطمه علیهاالسلام تجلى اوصاف نیک زنان بهشتى بوده، تقدس همه آنها در او جمع است. 
با این همه بسى جاى تأسف است که عده اى از مسلمانان در صدر اسلام با آگاهى از تقدس آن بانو در مقابل ثمنى بخس، نه تنها قداست فاطمه زهرا علیهاالسلام را به بشریت اعلام و تثبیت نکردند، بلکه آن را کتمان نمودند. آنان براى حفظ حکومت غاصبانه مهم ترین مانع یعنى فاطمه علیهاالسلام را ترور شخصیت و شخص نمودند و از طرف دیگر براى عقده گشایى ها و بالا بردن عایشه نگذاشتند قدر آن بانوى مقدس شناخته و معهود گردد. 
متأسفانه آنان با آن کتمان و ترور نه تنها به اسلام جفا کردند، بلکه بر بشریت ظلم روا داشتند؛ زیرا اگر امروز فاطمه علیهاالسلام همانند مریم(س) در میان تمام مسلمانان به عنوان فاطمه مقدس مشهور و معهود بود، بالاترین نماد و دلیل مبنى بر احترام اسلام به زن در اختیار مسلمانان بود. آنان مهم ترین معیار سنجش دیندارى و تقرب به پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را از مسلمانان گرفتند. 
بسى مایه تعجب است که امروز هیچ مسیحى نیست که مریم را به عنوان مقدس نشناسد و نام نبرد، امّا با کمال تأسف نگارنده با یک افسر مصرى در کنار خانه کعبه در سال ۱۳۷۶ ملاقات و گفت و گو نمود و معلوم گردید او اصلاً فاطمه زهرا علیهاالسلام را نمى شناسد و نمى داند پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله چنین دخترى داشته است؟! 
در میان پیروان مسیح نیز اختلاف و شکافى عمیق پدید آمده است. پروتستانها اختلافات فراوانى با کاتولیکها دارند و حتى میان آنها نزاعهاى خونین در گرفت که هنوز ادامه دارد. لوتر به عنوان رهبر پروتستانها که با تقدس زدایى از کلیسا و کشیشها مبارزه خود را علیه کاتولیکها شروع نمود، هرگز در صدد برنیامد که تقدس حضرت مریم یا حضرت مسیح را نفى کند، بلکه در بالاترین حد به تقدس حضرت مریم اعتراف دارد و تأکید مى کند. با تمام اختلافاتى که در میان مسیحیها وجود دارد روى تقدس مریم اتفاق نظر دارند، لذا چه کاتولیک و چه پروتستان در گرفتاریها ندا مى دهد: اى مریم مقدس. این در حالى است که فاطمه زهرا علیهاالسلام براى مقدس بودن شایسته تر و سزاوارتر است، امّا متأسفانه برخى بعد از رحلت رسول اکرم صلى الله علیه و آله از سر غرض یا جهل بعد از غصب خلافت و خانه نشین کردن على علیه السلام به تقدس زدایى از فاطمه علیهاالسلام اقدام کردند. 
تأسف آورتر اینکه امروزه برخى از روشنفکران مسلمان حتى شیعى، با تقلید از لوتر، به گمان خود به دنبال نهضت اصلاح دینى و پروتستانتیسم اسلامى هستند، امّا هرگز حد لوتر را نگه نداشته، اعتقادى به تقدس فاطمه زهرا علیهاالسلام از خود نشان نمى دهند.

مقایسه فاطمه مقدس علیهاالسلام با مریم مقدس(س)

۱ – شرافت خانوادگى

مریم از خاندان ماثان از فرزندان حضرت داوود علیه السلام بود و عمران پدر مریم، بزرگ این خاندان پیش از عهد هیرودوس(۹) و از خانواده نبوت و دیانت بود(۱۰). 
در شرافت خانوادگى حضرت مریم همین بس که حضرت عیسى علیه السلام از پیامبران بزرگ و ولیده آن خانواده است. خداوند سوره مریم را به نام این خانواده نام نهاده و چندین بار از این خانواده سخن گفته است. در آیه «اِنَّ اللّه  اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحا وَ آلَ اِبْرَاهِیمَ وَ آلَ عِمْرَانَ عَلَى العَالَمِینَ»(۱۱) این خانواده را یکى از چهار خانواده برگزیده معرفى کرده است. 
در بیان شرافت خانوادگى حضرت فاطمه نیز سخن بسیار و امرى روشن براى مسلمانان است. طبق روایت امام رضا علیه السلام (۱۲) و روایات(۱۳) دیگر، آل ابراهیم در آیه یاد شده ـ خانواده پیامبر اکرم ـ از چهار خانواده برگزیده است. 
افزون بر اینکه بدون هیچ تردیدى خداوند در آیه تطهیر(۱۴) از اهل بیت رسول به صراحت یاد کرده است و در سوره ابراهیم با تعبیر شجره مبارکه(۱۵) و بیوت در آیه «فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللّه  أَنْ تُرفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالغُدُوِّ وَ الآصَالِ»(۱۶) به خانواده حضرت فاطمه اشاره کرده است. خداوند سوره دهر یا هل أتى را در باره اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله نازل فرموده است(۱۷). از همه مهم تر اینکه خداوند اجر رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله را عشق به خاندان محمّد (قربى) قرار داده و فرموده است: «قُل لاَ أَسْأَ لُکُمْ عَلَیهِ اَجْرا إلاَّ المَوَدَّهَ فِى القُرْبى»(۱۸). 
صاحب الغدیر نُه روایت از طریق اهل سنت با اسناد آن آورده است که در آیه یاد شده مراد از قربى، اهل بیت رسول اکرم است(۱۹). در روایات حتّى به طرق اهل سنّت آمده است که آل محمّد همان صادقون(۲۰) در آیه شریفه «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّـقُوا اللّه  وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»(۲۱) و سابقون(۲۲) در آیه شریفه «وَ السَّابِقُونَ السَّابِقُونَ. أُولـئِکَ المُقَرَّبُونَ»(۲۳) و صراط مستقیم(۲۴) در آیه «اِهْدِنَا الصِّرَاطَ المُسْتَقِیمَ»(۲۵) مى باشند. بدون تردید شرف هر خانواده به شرافت پدر، مادر و فرزندان است که در ادامه به بحث در این باره مى پردازیم.

۲ – پدر

عمران پدر حضرت مریم بود که قبل از تولّد حضرت مریم درگذشت(۲۶). نام او در قرآن آمده است: «اِذ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ»(۲۷). طبق گزارش ابن اسحاق، نسب او با چهارده واسطه به حضرت داوود علیه السلام مى رسد و او را صاحب صلاه بنى اسرائیل خوانده اند(۲۸). او از بندگان مؤمن و پاک خداوند بود. مورخان او را از روحانیون و کاهنان بزرگ زمان خود معرفى کرده اند(۲۹)، امّا با توجّه به وحى الهى به عمران، بر طبق دلالت روایت امام صادق علیه السلام و تصریح امام باقر علیه السلام ، از پیامبران قوم خود بوده است(۳۰). 
امّا پدر فاطمه زهرا علیهاالسلام محمّد بن عبد اللّه  صلى الله علیه و آله ، برترین پیامبران الهى(۳۱) و خاتم آنان بود.

۳ – مادر

مادر حضرت مریم حنه همسر عمران از زنان عبادتگر زمان خود بود(۳۲). خداوند متعال در قرآن از او به بزرگى یاد کرده است: «اِذ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ…»(۳۳) حدود سى سال(۳۴) صاحب فرزند نمى شد، تا اینکه با قلبى شکسته از خداوند درخواست نمود و آن گاه با لطف الهى(۳۵) باردار شد. او به شکرانه این نعمت با نیّت خالص نذر نمود که فرزند عزیز خود را معتکف و خدمتگزار بیت المقدس قرار دهد: «اِنّى نَذَرتُ لَکَ مَا فِى بَطْنى مُحَرَّرا» او نذر خود را ادا کرد. شرف ایشان وقتى معلوم مى شود که خداوند اعلام داشت که نذر او را به نیکى قبول کرده است: «فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ»(۳۶). 
امّا مادر فاطمه زهرا علیهاالسلام حضرت خدیجه سلام اللّه  علیه است. قرآن به کنایه از آن حضرت یاد مى کند: «وَ وَجَدَکَ عَائِلاً فَاَغْنَى»(۳۷). مرحوم مجلسى طبق روایات مى گوید که این آیه شریفه به حضرت خدیجه اشاره دارد(۳۸). ابن عبّاس در تفسیر این آیه مى فرماید: «خداوند پیامبر را فقیر یافت و مردم مى گفتند پیامبر مالى ندارد؛ پس خداوند با مال خدیجه وى را غنى و بى نیاز گرداند.»(۳۹) 
در شرافت حضرت خدیجه همین بس که او اولین زنى بود که اسلام آورد و رسالت پیامبر صلى الله علیه و آله را تصدیق نمود و تا آخرین لحظه در کنار رسول اکرم صلى الله علیه و آله ماند و براى ایشان کمک کار و دلسوز و مهربان بود. پیامبر فرمود: «دین اسلام به وسیله دو عامل استوار شد؛ یکى شمشیر على علیه السلام و دیگر مال خدیجه علیهاالسلام .»(۴۰) او تمام اموال خود را وقف اسلام و اهداف پیامبر صلى الله علیه و آله نمود. 
در روایات آمده است که او یکى از چهار زن برگزیده(۴۱) و بهشت مشتاق اوست(۴۲). او بعد از مرگ، همدم مریم و آسیه خواهد بود(۴۳). 
آن حضرت این شرف را داشت که نطفه آخرین دخترش فاطمه علیهاالسلام از مائده بهشتى(۴۴) باشد و در هنگام حزن و نگرانى نسبت به رسول اکرم صلى الله علیه و آله در زمان باردارى، فرزندش فاطمه علیهاالسلام از باطن او با او سخن گوید و به او دلدارى دهد(۴۵).

۴ – آگاهانیدن پدر به پاکى فرزند قبل از ولادت

خداوند قبل از انعقاد نطفه و ولادت حضرت مریم از طریق بشارت ولادت فرزندش عیسى علیه السلام خبر داد که فرزندى سالم و مبارک به او هدیه خواهد کرد؛ پسرى که به اذن پروردگار بیماران را شفا خواهد داد و مردگان را زنده خواهد کرد و او را رسول خود قرار خواهد داد(۴۶). 
امّا ولادت حضرت فاطمه علیهاالسلام به طور مستقیم به پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله در معراج و در زمین و حتّى چگونگى شکل گیرى او از طعام بهشتى خبر داده شد(۴۷). 
خداوند قبل از ولادت فاطمه علیهاالسلام به پیامبر صلى الله علیه و آله خبر داد که شکم خدیجه ظرف امامت است. پیامبر به مناسبتى به فاطمه زهرا علیهاالسلام فرمود: «إنّ بطن أمّک کان للإمامه وعاء»؛ یعنى شکم مادر تو ظرف امامت بود(۴۸).

۵ – قابله و پرستار هنگام تولد

هنگام ولادت، قابله حضرت مریم و پرستار مادرش همسر حضرت زکریا به نام الیزابت بود، امّا قابله فاطمه زهرا علیهاالسلام چهار زن بهشتى به نام حضرت حوا، آسیه، کلثوم خواهر موسى و حضرت مریم بودند(۴۹).

۶ – نامگذارى آسمانى

نامگذارى حضرت مریم توسط مادر ایشان صورت گرفت: «اِنِّى سَمَّیْتُهَا مَرْیَم»(۵۰) و مریم به معناى عابد یا خدمتگزار است.
امّا اسم فاطمه علیهاالسلام از جانب خداوند متعال تعیین گردید. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «براى فاطمه نزد خداوند نُه اسم است. آنها عبارت اند از: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره، زکیه، راضیه، مرضیه، محدثه و زهرا.»(۵۱) 
امام باقر علیه السلام در روایت دیگر مى فرماید: «هنگامى که فاطمه زهرا علیهاالسلام ولادت یافت خداوند متعال به فرشته اى وحى نمود تا این نام (فاطمه) را بر زبان محمّد صلى الله علیه و آله جارى نماید؛ لذا حضرت او را فاطمه نام نهاد.»(۵۲) 
از اهل سنّت قسطلانى، زرقانى، غسانى، خطیب بغدادى و حافظ دمشقى با نقل روایت اعتراف کرده اند که اسم فاطمه از طرف خداوند بوده است(۵۳).

۷ – رویش نیکو و مبارک

خداوند درباره حضرت مریم فرمود: «وَ اَنبَتَها نَباتا حَسَنا»(۵۴). مراد این است که به مریم و فرزند او رشد و پاکیزگى داده شد و به او و هر یک از ذریه و شاخه اى که از تنه درخت وجودى او مى رویَد، حیاتى افاضه شد که آمیخته با نفس شیطان و پلیدى و نفسانیات و وسوسه هاى او نباشد، خلاصه آنکه حیاتى طیب و طاهر و مستمر به او و فرزندش افاضه گردید(۵۵) و نسل پاک او هنوز استمرار دارد و حضرت عیسى علیه السلام در حال حیات طیب است. 
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز مبارکه؛ یعنى خیر، سعادت و فزونى، نافع و مقدس(۵۶) و زکیه؛ یعنى نمو و زیادتى(۵۷) و کوثر یا خیر کثیر، کثیر الخیر و کثیر النسل(۵۸) است. 
خداوند به او و نسلش پاکى، برکت، کثرت و استمرار بخشید و عمر فرزندش حضرت بقیه اللّه  را به استمرار عمر عیسى علیه السلام قرار داد. حضرت زهرا علیهاالسلام پس از شهادت، دو پسر و دو دختر بر جاى گذاشت و به رغم واقعه کربلا که از امام حسن علیه السلام هفت فرزند و از زینب کبرى یک فرزند و از امام حسین علیه السلام جز امام سجاد بقیه شهید شدند وام کلثوم نیز فرزندى نداشت و نیز به رغم واقعه حره(۵۹)، واقعه زید بن على بن الحسین که در مقابل هشام بن عبد الملک ایستاد و سرانجام تمام همراهان او که بیشتر آنها از ذریه فاطمه علیهاالسلام بودند شهید شدند و واقعه فخ که جنگ یکى از نوادگان امام حسن علیه السلام با بنى العباس بود و تمام آنان کشته شدند، نسل فاطمه علیهاالسلام به طور گسترده ادامه یافت و اسلام ناب به دست آنها تا امروز استمرار پیدا کرد و بالاخره امام عصر ـ روحى و ارواح العالمین لمقدمه الفداء ـ که از نهمین نسل فاطمه زهرا علیهاالسلام است، ثمره انماء و رویاندن پاک الهى مى باشد و امروز کلمه باقیه على علیه السلام و فاطمه زهرا علیهاالسلام است «وَ جَعَلَهَا کَلِمَهً بَاقِیَهً فِى عَقِبِهِ»(۶۰)، تا حکومت الهى و مورد خواست خدا را برپا نماید.

۸ – کفیل و سرپرست

پدر مریم قبل از تولّد او وفات یافت و مادرش او را نذر معبد نمود و چون نمى توانست سرپرستى و کفالت او را برعهده گیرد وى را به معبد سپرد. درباره کفالت او میان راهبان معبد اختلاف شد و بر اساس قرعه کفالت او بر عهده حضرت زکریاى پیامبر که شوهر خاله او بود(۶۱) قرار گرفت: «وَ کَفَّلَهَا زَکَرِیّا»(۶۲). 
امّا کفیل و مربى فاطمه زهرا علیهاالسلام پدرشان پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله مربى، معلم و هادى تمام مردم بود و تا چندین سال حضرت خدیجه، مادر آن بانو در کنارشان بود.

۹ – محل تربیت

محل تربیت حضرت مریم مسجد و محراب بود: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا المِحْرَابَ»(۶۳). محل تربیت حضرت فاطمه علیهاالسلام ، بیت رسول اکرم صلى الله علیه و آله در جوار خانه کعبه در مکه و در مدینه خانه آن حضرت در جوار مسجد و خانه رسول اکرم بود. خداوند از تربیتگاه و خانه او در قرآن به نیکى یاد کرده و فرموده است: «فِى بُیُوتٍ اَذِنَ اللّه  أنْ تُرفَعَ وَ یُذکَرَ فِیهَا اسْمُهُ…»(۶۴).

۱۰ ـ صاحب محراب

محراب جایى ویژه عبادت است؛ حال چه در مسجد باشد و چه در خانه(۶۵). حضرت مریم داراى محرابى بود که در آن به عبادت خداوند و ستیز با پلیدى و شیطان مشغول بود: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا المِحْرَابَ»(۶۶). 
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز داراى محرابى بود که پیامبر و ائمه بارها از آن سخن گفتند. امام صادق علیه السلام مى فرماید: «اذ قامت فى محرابها زهر نورها لأهل السماء.»(۶۷) 
امام حسن علیه السلام در روایتى از محراب مادر چنین یاد مى کند: «رأیت أمّى فاطمه قامت فى محرابها لیله جمعتها.»(۶۸)

۱۱ – زیبایى ظاهرى

امام باقر علیه السلام درباره حضرت مریم مى فرماید: «او زیباترین زنان بود؛ اجمل النساء.»(۶۹) 
در روایت دیگر نقل شده است که در قیامت زنانى که به خاطر زیبایى خود دچار فتنه شده اند و آن زیبایى را بهانه قرار مى دهند، حضرت مریم را حاضر مى کنند و از آنان مى پرسند آیا شما از حضرت مریم زیباتر بودید؟!(۷۰) در واقع زیبایى آن حضرت حجتى براى سایر زنان است. 
از حضرت فاطمه علیهاالسلام در قرآن به کوکب دُرّى یاد شده است(۷۱) و طبق روایات از شدت درخشندگى چهره، آن حضرت را زهرا نامیده اند(۷۲). پیامبر صلى الله علیه و آله درباره خلقت ایشان فرمودند: «فاطمه حوراء انسیه خلق شده است»(۷۳)؛ یعنى او حوریه اى است به صورت انسان. از مجموع روایات به دست مى آید که بانوى دو عالم، از چهره درخشنده و نورانى و پر تلألؤ بهره مند بودند. 
او آن چنان زیبا بود که گویى ماه شب چهارده است و پندارى که گردن وى از سپیدى مانند تُنگ بلورى مى ماند، همواره متبسم بود و زمانى که تبسم مى نمود دندانهایش مانند لؤلؤ منظم مشاهده مى شد(۷۴).

۱۲ – قلب پر از ایمان و یقین

حضرت مریم قلبى پر از ایمان و یقین به خداوند داشت. به همین سبب نیز خداوند درباره ایشان مى فرماید: «صَدَّقَت بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُبِهِ»(۷۵). روشن است کسى که وحى الهى به پیامبران و تمام وعد و وعید و اوامر و نواهى خداوند و تمام کتب آسمانى را تصدیق مى کند، قلبى پر از ایمان و یقین دارد. 
وجود مطهر حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام از هر نوع شرک خالى بود و قلبى که پاک و مطهر از هر نوع آلودگى و دنسى باشد پر از ایمان و یقین است. به طور خاص درباره ایمان و یقین فاطمه زهرا علیهاالسلام روایات متعددى به دست ما رسیده است. پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله در این باره مى فرماید: «یا سلمان إنّ ابنتى فاطمه ملأ اللّه  قلبها و جوارحها ایمانا الى مشاشها تفرغت لطاعه اللّه .»(۷۶) 
تأمل و دقت در خطبه زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه در دفاع از فدک(۷۷)، منزلت ایمان آن حضرت را روشن مى سازد.

۱۳ – نیل به آخرین درجه کمال

حضرت مریم(س) و حضرت فاطمه علیهاالسلام هر دو به نهایت کمال ممکن دست یافته بودند. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: «مردان زیادى به نهایت کمال رسیدند، امّا از زنان فقط حضرت آسیه دختر مزاحم همسر فرعون، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد و حضرت فاطمه علیهاالسلام به نهایت کمال رسیدند.»(۷۸)

۱۴ – مقام ولایت الهى

حضرت مریم چنان عبادت پروردگار نمود که خداوند به او ولایت بخشید. از همین رو در باب پیامبرى او اختلاف است و جمعى از مسلمانان او را از پیامبران دانسته اند(۷۹). 
فاطمه زهرا نیز ولیه اللّه  بود و مقام ولایت به او اعطا شده بود و پدرش رسول اکرم صلى الله علیه و آله همسرش على علیه السلام و فرزندانش و خود آن حضرت به آن مقام مفتخر بودند.

۱۵ – صدیقه و هم رتبه با انبیاء

حضرت مریم صدیقه بود: «وَ اُمُّهُ صِدِّیقَه»(۸۰). حضرت زهرا نیز صدیقه بود، لذا یکى از اسامى آن بانو صدیقه است. به طرق متعددِ اهل سنت از عایشه نقل شده که گفت: «ما رأیتُ أصدق لهجه من فاطمه.» 
پیامبر صلى الله علیه و آله در روایتى فرمود: «… اى على علیه السلام ، همسرى صدیقه مانند دختر من به تو داده شد که من چنین همسرى ندارم.»(۸۱) 
امام صادق علیه السلام فرمود: «فاطمه را على علیه السلام غسل داد، چون صدیقه را کسى جز صدیق غسل نمى دهد.»(۸۲) 
معانى متعددى براى صدیقه ذکر کرده اند: 
۱ ـ بسیار راستگو؛ ۲ ـ کسى که فراوان راست مى گوید؛ ۳ ـ کسى که در راستگویى کامل است؛ ۴ ـ کسى که هرگز دروغ نگفته است؛ ۵ ـ آن که سخن خود را باعمل خویش تصدیق مى کند؛ ۶ ـ کسى که آنچه خدا به او فرموده و به انبیاء خود امر نموده تصدیق مى کند و در وحى الهى هیچ گاه دچار تردید نمى شود. 
از آیات و روایات به روشنى به دست مى آید مرتبه صدیقین در ردیف مراتب انبیاء و شهدا مى باشد: «وَ مَنْ یُطِعِ اللّه  وَ الرَّسُول فَاولـئِکَ مَعَ الَّذِینَ اَنعَمَ اللّه  عَلَیهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَدَاءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ اولـئِکَ رَفِیقا»(۸۳).

۱۶ ـ – کمال علم و آگاهى

حضرت مریم از علم و آگاهى بالایى برخوردار بود. قرآن درباره ایشان مى فرماید: «وَ صَدَّقَتْ بِکَلِمَاتِ رَبِّهَا وَ کُتُبِهِ»(۸۴). پر واضح است که تصدیق تمام کلمات خداوند و تعالیم وحیانى و کتب انبیاء الهى فرع بر علم و آگاهى داشتن به آنهاست و گر نه تصدیق بدون علم تصدیق نیست، بلکه جهل است. 
حضرت زهرا علیهاالسلام نیز در علم و آگاهى به کمال رسیده بود. امام باقر علیه السلام در وجه تسمیه آن حضرت به فاطمه مى فرماید: هر آینه من (خداوند) شیر را به وسیله علم در وجود تو (فاطمه) قطع نمودم؛ «… انّى فطمتک بالعلم.»(۸۵) 
علاوه بر گواهى سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام به خصوص خطبه طولانى در مسجد مدینه(۸۶)، میزان علم آن حضرت از پاسخگویى به پرسشهاى زنان(۸۷) و از تبادل افکار با على علیه السلام و ازمصحف فاطمه(۸۸) به دست مى آید. 
عمار یاسر درباره آگاهى و علم بى نهایت آن حضرت نقل مى کند: «روزى حضرت فاطمه علیهاالسلام خطاب به حضرت امیر علیه السلام فرمود: على جان نزدیک بیا تا اطلاع دهم شما را از آنچه در گذشته اتفاق افتاد و آنچه در حالِ به وقوع پیوستن است و آنچه در آینده رخ خواهد داد.»(۸۹)

۱۷ – عصمت و تطهیر

خداوند هم حضرت مریم(س) و هم حضرت فاطمه علیهاالسلام را تطهیر نمود. قرآن درباره حضرت مریم مى فرماید: «وَ اِذ قَالَتِ المَلائِکَهُ یَا مَریَمُ إنَّ اللّه  اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ»(۹۰). 
از اسامى حضرت زهرا علیهاالسلام یکى طاهر است و روشن ترین و بهترین سخن درباره تطهیر فاطمه علیهاالسلام قول خداوند متعال است که فرمود: «اِنَّما یُرِیدُ اللّه  لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهلَ البَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرا»(۹۱). 
بدون هیچ تردیدى فاطمه زهرا یکى از اهل بیت و از مصادیق قطعى آیه یاد شده است. بیش از بیست نفر از بزرگان محدث و مفسر از اهل سنت اعتراف کرده اند که فاطمه زهرا علیهاالسلام جزء اهل بیت در آیه مزبور مى باشد(۹۲).

۱۸ – پاکى از خون زنانه

پیامبر صلى الله علیه و آله در نامه اى که به نجاشى مى نویسد از مریم با صفت طیبه بتول یاد مى کند(۹۳). طبق سخن رسول خدا صلى الله علیه و آله ، مریم مانند فاطمه علیهاالسلام بتول بود: «عن على علیه السلام أن النبى صلى الله علیه و آله سئل ما البتول؟ فانا سمعناک یا رسول اللّه  تقول: إن مریم بتول و فاطمه بتول، فقال: البتول لم تر حمره قطّ، اى لم تحض، فانّ الحیض مکروه فى بنات الأنبیاء»(۹۴). 
از رسول خدا درباره کلمه بتول سؤال شد که اى رسول خدا، شما فرموده اید: مریم بتول است و فاطمه نیز بتول است، فرمودند: بتول کسى است که هرگز خون ندیده؛ زیرا خونریزى ماهیانه در دختران انبیاء ناپسند است. 
در باره فاطمه زهرا علیهاالسلام احادیث صحیحى بر این معنى تصریح مى کند. دانشمندان بزرگ اهل سنّت نیز به این ویژگى حضرت فاطمه اقرار کرده اند(۹۵). 
قندوزى در ینابیع الموده از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى کند که فاطمه بتول نامیده شد؛ زیرا خداى متعال حیض و نفاس را از وى دور فرمود(۹۶). البته پاک بودن از حیض و نفاس در خصوص فاطمه زهرا علیهاالسلام امرى قطعى است، امّا درباره مریم(س) روایات متفاوت است. در برخى روایات آمده است که ایشان هنگام عادت ماهانه از مسجد بیرون مى رفتند(۹۷). در این صورت بتول درباره ایشان به معناى بریدن از دنیا و ناپاکیها خواهد بود.

۱۹ – پاکدامنى و عفت

قرآن درباره حضرت مریم یادآورى مى کند: «مَرْیَمُ ابْنَتِ عِمْرَانَ الَّتِى أَحصَنَتْ فَرْجَهَا»(۹۸). این عبارت به عفت و پاکدامنى آن حضرت اشاره دارد. 
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله نیز به همین معنى درباره فاطمه زهرا علیهاالسلام تصریح مى کند: «عن الرضا عن آبائه علیهم السلام قال: قال النبى صلى الله علیه و آله : أنّ فاطمه أحصنت فرجها فحرّم اللّه  ذرّیتها على النار.»(۹۹) 
محدّثان و دانشمندان متعددى از اهل سنت این عبارت را درباره حضرت زهرا علیهاالسلام از پیامبر گرامى اسلام صلى الله علیه و آله نقل کرده اند و به نهایت پاکدامنى و عفت آن بانو اعتراف کرده اند(۱۰۰). علامه امینى شانزده نفر از بزرگان اهل سنت را نام مى برد که حدیث مزبور را در کتب خود نقل کرده و بر آن صحه گذاشته اند(۱۰۱).

۲۰ – فرزند پاک؛ نتیجه پاکدامنى

قرآن در باره حضرت مریم مى فرماید: «مَریَمُ ابْنَتِ عِمْرَان الَّتِى اَحصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِیهِ منْ رُوحِنَا»(۱۰۲). خداوند به دنبال پاکدامنى حضرت مریم، روح خود را در او دمید و نتیجه آن پدید آمدن حضرت عیسى علیه السلام بود. 
خداوند امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را نیز به دنبال پاکدامنى حضرت زهرا علیهاالسلام به آن بانوى مقدس عطا فرمود. حسان این مطلب را به شعر کشیده و گفته است: 
و إن مریمٌ أحصنت فرجها و جاءت بعیسى کبدر الدجى 
فقد أحصنت فاطم بعدها و جاءت بسبطى نبىّ الهدى(۱۰۳)

۲۱ – بشارت خداوند به فرزند

خداوند، حضرت مریم را به عیسى (کلمه اللّه ) بشارت داد و فرمود: «إنَّ اللّه  یُبَشِّرُکَ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ المَسِیحُ عِیسَى ابنُ مَریَمَ»(۱۰۴). 
فاطمه زهرا علیهاالسلام به حسن و حسین علیهماالسلام ـ دو کلمه باقیه و از کلمات تامه خداوند ـ بشارت داده شدند(۱۰۵). در حدیث نبوى آمده است که در هنگام ولادت هر یک از دو سرور جوانان بهشت، پیامبر صلى الله علیه و آله به فاطمه زهرا علیهاالسلام بشارت داد و پیشاپیش تبریک گفت که از او امامى متولد مى شود که اهل بهشت از وى سود خواهند برد(۱۰۶).

۲۲ ـ سفارش خدا به احسان به مادر

حضرت مریم بعد از شش ماه باردارى حضرت عیسى علیه السلام را به دنیا آورد(۱۰۷) و ایشان به اذن الهى در گهواره کودکى سخن گفت: «قَال إنِّى عَبدُ اللّه … وَ جَعَلَنِى مُبَارَکا أینَ مَا کُنْتُ وَ اَوصَانِى… وَ بَرّا بِوَالِدَتِى…»(۱۰۸)؛ یعنى… من عبد اللّه  هستم و خداوند مرا هر کجا که باشم مبارک قرار داده و مرا به… و احسان و نیکى به مادرم توصیه کرده است. 
حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز بعد از شش ماه باردارى حضرت حسین علیه السلام را به دنیا آورد(۱۰۹) و قبل از آنکه حسین علیه السلام فرزندى به نام عبد اللّه  داشته باشد به جهت کمال و اوج عبودیت خدا کنیه ابا عبد اللّه  را به وى دادند و آیه شریفه: «وَ وَصَّینَا الانسَانَ بِوَالِدَیهِ اِحسَانا»(۱۱۰) در شأن او و مادر مقدسش نازل گردید(۱۱۱).

۲۳ – واسطه الحاق نسل به انبیاء

از آنجا که حضرت مریم شوهر نداشت واسطه الحاق حضرت عیسى علیه السلام به نسل انبیاء بود. قرآن مى فرماید: «… وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ دَاوُدَ وَ سُلَیمَانَ وَ اَیُّوبَ وَ یوسُفَ وَ مُوسى وَ هَارُونَ وَ کَذَلِکَ نَجْزِى المُحْسِنِینَ. وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَى وَ عِیسى…»(۱۱۲)؛ یعنى از اولاد ابراهیم، داوود، سلیمان و… عیسى… بود. 
حضرت زهرا علیهاالسلام نیز واسطه الحاق و انتساب نسلش به پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و انبیاء بود(۱۱۳). امام موسى بن جعفر علیه السلام در مناظره با هارون الرشید مى فرماید: «خداوند حضرت عیسى را از طریق مریم(س) به نسل انبیاء ملحق نمود و به همین گونه ما را از طریق مادرمان فاطمه علیهاالسلام به نبى اکرم صلى الله علیه و آله ملحق نموده است.»(۱۱۴) 
از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده که خداوند متعال نسل هر پیامبرى را در صلب خود آن پیامبر قرار داد و حال آنکه نسل مرا در صلب على علیه السلام قرار داد(۱۱۵).

۲۴ – عبادت و قنوت

قرآن در باره حضرت مریم مى فرماید: «وَ کَانَتْ مِنَ القَانِتِینَ»(۱۱۶) و «یَا مَریَمُ اقْنُتِى لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِى وَ ارْکَعِى مَعَ الرَّاکِعِینَ»(۱۱۷). طبق دلالت آیات یاد شده آن حضرت داراى دوام طاعت، نماز، طول قیام و دعا بود. ابن خلدون مى نویسد مریم چنان در عبادت پاى فشرد که به او مَثَل مى زنند(۱۱۸). 
عبادت و مداومت حضرت زهرا علیهاالسلام در طول عمر کوتاهشان بر قیام، نماز و دعا زبانزد است. امام حسن علیه السلام در این باره مى فرماید: «مادرم فاطمه علیهاالسلام را دیدم که در شب جمعه اى در محراب عبادت ایستاده بود و مرتب در حال رکوع و سجود بود تا سپیده صبح آشکار شد و مى شنیدم که مردان و زنان مؤمن را دعا مى فرمود…»(۱۱۹). 
حسن بصرى گوید: در این امت عابدتر از فاطمه زهرا علیهاالسلام پیدا نمى شود، آن قدر در عبادت بر سرپا مى ایستادند تا پایشان ورم مى کرد(۱۲۰). 
ابن فهد حلى در کتاب خود آورده است که صدیقه طاهره در نماز از ترس خدا نفس نفس مى زد(۱۲۱). از همه گویاتر اینکه دغدغه حضرت علیهاالسلام در شب عروسى، عبادت و قنوت پروردگار بود. امام على علیه السلام مى گوید در شب عروسى فاطمه را نگران و گریان دیدم، پرسیدم: چرا ناراحتى!؟ 
حضرت زهرا علیهاالسلام پاسخ داد: پیرامون حال و امر خویش فکر کردم که هنگام مرگ و سرازیر شدن به قبر چگونه خواهد بود. امروز از خانه پدر به خانه شما منتقل شدم و روزى دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. پس تو را به خدا سوگند بیا تا به نماز بایستیم و با هم در این شب خدا را عبادت کنیم(۱۲۲). 
قیام، عبادت و قنوت فاطمه علیهاالسلام به حدى بود که بنا به فرمایش رسول اکرم صلى الله علیه و آله آیه شریفه: «الَّذِینَ یَذکُرُونَ اللّه  قِیَاما وَ قُعُودا…»(۱۲۳) در شأن ایشان نازل شد(۱۲۴).

۲۵ – خدمتگزار خدا

حضرت مریم به دلیل نذر مادرش خدمتگزار خداوند و خانه او بود: «اِنِّى نَذَرْتُ لَکَ مَا فِى بَطْنِى مُحَرَّرا»(۱۲۵). 
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز با عرفان، آگاهى و عشق، خدمتگزار خداوند بود. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روزى از دخترش پرسید: «فاطمه! چه درخواست و حاجتى دارى؟ هم اکنون فرشته وحى در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده تا هر چه بخواهى تحقق پذیرد. 
فاطمه علیهاالسلام پاسخ داد: لذتى که از خدمت خدا مى برم مرا از خواهش کردن از او باز داشته است، حاجتى جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیباى والاى خداوند باشم»(۱۲۶).

۲۶ – حضور عبادى در جمع مردان

خداوند به حضرت مریم امر نمود که: «وَارکَعِى مَعَ الرَّاکِعِینَ»(۱۲۷). لازمه اجراى این دستور، حضور در اجتماع مردان نمازگزار بود و مریم این دستور را امتثال نمود و با راهبان در معبد به نماز و رکوع پرداخت. 
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز براى انجام رسالت الهى و تحقق اهداف پیامبر صلى الله علیه و آله و دفاع از حق و امامت على علیه السلام ، با حضور در برخى اجتماعات مردان به وظایف الهى خود پرداخت.

۲۷ – برگزیدگى و برترى بر زنان

حضرت مریم برتر از زنان زمانش بود، امّا فاطمه زهرا علیهاالسلام برترین زنان از اولین تا آخرین است. خداوند درباره حضرت مریم مى فرماید: «اِنَّ اللّه  اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلى نِساء العَالَمِینَ»(۱۲۸). درباره اصطفاى اول در آیه فوق گفته اند گزینش براى تطهیر و رسالت الهى و اصطفاى دوم ـ که همراه با حرف «على» است ـ گزینش و برترى دادن بر زنان مى باشد(۱۲۹). 
درباره برترى فاطمه زهرا علیهاالسلام بر تمام زنان جهان از اولین تا آخرین ایشان روایات متعددى وجود دارد(۱۳۰). روایتى از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله رسیده که فرمود: «مریم سیده نساء عالم خود بود، امّا فاطمه سیده نساء عالمین از اولین تا آخرین است و به تحقیق چون او در محرابش به عبادت مى ایستد، هفتاد هزار فرشته مقرب به او سلام مى دهند و با همان ندایى که به مریم مى دادند خطاب به فاطمه ندا مى دهند که اى فاطمه! خدا تو را برگزید و تطهیر نمود و تو را بر زنان عالمین برترى داد(۱۳۱). 
ابن ابى الحدید از دانشمندان اهل سنت مى گوید: سخن پیامبر که فرمود فاطمه علیهاالسلام برترین زن عالم است نص و قطعى است(۱۳۲).

۲۸ – محدّثه و نزول فرشتگان

مریم محدّثه بود و فرشتگان و جبرئیل بر او نازل مى شدند و با او سخن مى گفتند: «اِذْ قَالَتِ المَلائِکَهُ یَا مَریَمُ اِنَّ اللّه  یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنه…»(۱۳۳)؛ یعنى یاد آر زمانى که فرشتگان به مریم گفتند: اى مریم خداوند تو را به کلمه اى از جانب خود بشارت مى دهد… و یا «… قَالَ اِنَّمَا اَنَا رَسُولُ رَبِّکِ لاِءهَب لَکِ غُلاما زَکِیّا…»(۱۳۴) و «یَا مَریَمُ اِنَّ اللّه  اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلى نِسَاءِ العَالَمِینَ»(۱۳۵). 
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز محدّثه بود؛ چون فرشتگان و جبرئیل بر او نازل شده، با او سخن مى گفتند. در این باره روایات بسیار و متواتر معنوى وجود دارد و بزرگان اهل سنت با نقل روایات بر صحت مطلب اعتراف کرده اند(۱۳۶). 
از جمله روایات اینکه امام صادق علیه السلام مى فرماید: «به این جهت فاطمه زهرا علیهاالسلام را محدّثه نامیده اند که فرشتگان از آسمان بر ایشان نازل مى شدند و همانند مریم به او ندا مى دادند که اى فاطمه اِنَّ اللّه  اصْطَفَاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفَاکِ عَلى نِسَاءِ العَالَمِینَ یا فاطمهُ اقنتى لربّک و اسجُدى و ارکَعى مع الراکعینَ». مصحف فاطمه حاصل گفت و گوى فرشته مقرب با آن حضرت بود(۱۳۷).

۲۹ – تسلى و رفع حزن به وسیله جبرئیل و فرشتگان

حضرت مریم پس از باردار شدن و تنهایى و خوف از زبان مردم، دچار حزن و اندوه گردید. در این حال ندایى آمد که اى مریم اندوهگین مباش، «فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا ألاّ تَحزَنِى…»(۱۳۸). برخى از مفسران ندا دهنده را حضرت مسیح که در بطن مریم بود دانسته اند(۱۳۹) و برخى گفته اند فرشته یا جبرئیل ندا داد(۱۴۰). 
حضرت زهرا پس از وفات پدر دچار حزن و اندوه شدیدى شد. خداوند متعال براى کاستن حزن و اندوه آن بانو و تسلى دادن به وى فرشتگان و جبرئیل را بر وى نازل مى نمود تا به او تسلى دهند و از حزن او بکاهند(۱۴۱): «… و کان جبرئیل یأتیها فیحسن عزاءها على ابیها و یطیب نفسها و یخبرها عن أبیها و مکانه…»

۳۰ – کرامت و تصرف تکوینى

حضرت مریم به اذن پروردگار درخت خرماى خشکیده را جنباند و بلافاصله درخت میوه دار شد و خرماى تازه آورد و مریم از آن تناول نمود: «وَ هُزِّى اِلَیکِ بِجِذْعِ النَّخْلَهِ تُسَاقِطْ عَلَیکِ رُطَبا جَنِیّا».(۱۴۲) شاخه این نخل را به سوى خود تکان ده، رطب تازه بر تو فرو ریزد. 
حضرت فاطمه علیهاالسلام نیز داراى کرامات و معجزه هاى بسیارى بود که نشان از تصرف تکوینى آن بانو داشت؛ مانند چرخش سنگ آسیاب(۱۴۳)؛ و گردش گهواره(۱۴۴) و آماده شدن غذا(۱۴۵) بدون آنکه دست انسانى در کار باشد. 
اباذر نقل مى کند: «رسول خدا مرا فرستاد تا على علیه السلام را خدمت ایشان دعوت کنم، چون به خانه على علیه السلام رفتم و صدا زدم کسى جواب مرا نداد، امّا دیدم سنگ آسیاب خود به خود مى چرخد و گندم را آرد مى نماید و هیچ کس نیز در کنار آن نیست، پس بازگشتم و خدمت رسول اللّه  صلى الله علیه و آله عرض کردم چیزى دیدم که نمى فهمم! من در شگفتم که سنگ آسیاب در خانه على علیه السلام مى چرخد و هیچ کس نیز با آن نبود تا بچرخاند. 
پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: هر آینه خداوند قلب دختر مرا پر از یقین و وجودش را پر از ایمان نموده است و خداوند از ضعف او خبر دارد؛ لذا به او کمک مى کند و کفایت کارهایش را مى نماید. آیا تو نمى دانى که خداوند فرشتگانى دارد که کمک کار آل محمّد صلى الله علیه و آله هستند؟!»(۱۴۶)

۳۱ – دریافت غذاى بهشتى

از کرامات حضرت مریم(س) این بود که غذاى بهشتى از جانب خداوند دریافت مى کرد: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرِیَّا المِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقا قَالَ یَا مَرْیَمُ أنّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّه  یَرزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»(۱۴۷). 
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز در موارد متعددى غذاهاى بهشتى دریافت نمود(۱۴۸). در احادیث آمده است که در یکى از روزهاى سخت زندگى که گرسنگى بر خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله فشار آورد فاطمه علیهاالسلام وضو گرفت و دست به دعا برداشت و پس از خواندن دو رکعت نماز از خداوند درخواست مائده اى از آسمان نمود. ناگهان ظرفى از غذا و طعام بهشتى نازل شد که بوى عطر آن، منزل على علیه السلام را معطر ساخت. 
امام على علیه السلام پرسید: انّى لک هذا؟ 
حضرت پاسخ داد: هو من عند اللّه . 
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله که خبردار شد فرمود: حمد و ستایش خداوندى را که دخترى به من عطا فرمود مانند حضرت مریم که «هرگاه زکریاى پیغمبر در محراب عبادت او حاضر مى شد، پیش او خوردنى مى یافت. مى گفت: اینها از کجاست؟ 
مریم جواب مى داد: از جانب خدا»(۱۴۹). 
این ماجرا را زمخشرى در کشاف نقل کرده است.

۳۲ – ایجاد شگفتى در پیامبر

حضرت زکریا چون وارد محراب حضرت مریم گردید، مشاهده نمود که غذاى زمستانى در تابستان و غذاى تابستانى در زمستان نزد مریم است؛ از این واقعه به شگفت آمد، لذا پرسش نمود. «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیهَا زَکَرِیَّا المِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقا قَالَ یَا مَرْیَمُ أنّى لَکِ هَذَا…»(۱۵۰). 
فاطمه علیهاالسلام نیز کرامات بسیارى داشت و یا گفتار و رفتارى از آن بانو اظهار مى شد که پیامبر صلى الله علیه و آله (۱۵۱) یا على علیه السلام (۱۵۲) و گاهى اصحابى چون سلمان و اباذر(۱۵۳) را به شگفتى وا مى داشت.

۳۳ – مکرمت امیدبخش

حضرت زکریا علیه السلام با مشاهده مائده بهشتى نزد حضرت مریم و شنیدن جمله آن زن که فرمود: «یَرزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیرِ حِسَابٍ»(۱۵۴) امیدوار شد و با خود اندیشید حال که چنین است، رزق یک فرزند از جانب خدا به وى نیز ممکن خواهد بود؛ لذا در سن پیرى با این امید درخواست فرزند نمود(۱۵۵). 
زهرا علیهاالسلام نیز داراى کرامات و توجهات خاص الهى بود که پیامبر صلى الله علیه و آله ، على علیه السلام و به ویژه اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و آله مانند سلمان، اباذر و مقداد را امیدوار مى نمود و به آنان دلگرمى مى بخشید.

۳۴ – مصائب و سختیها

مصائب و سختیها در مسیر کمال عامل مؤثرى بوده، در تقرب به خداوند نقش روشنى دارد، لذا خداوند تمام اولیاء خود را به مصائب و سختیهاى خاص مبتلا مى نماید. امام صادق علیه السلام از قول على علیه السلام فرمود: «انّ أشدّ الناس بلاء النبیّون ثم الوصیّون ثم الأمثل فالأمثل…»(۱۵۶). 
حضرت مریم متحمل مصائب و بلاهاى زیادى شد. سخت ترین آنها عبارت بود از دورى از مادر و پدر در تمام دوران زندگى، خدمتگزارى بیت المقدس از کودکى، تهمت و سوء ظن مردم در عین پاکى، باردارى و زایمان در تنهایى و غربت، نداشتن محل استراحت و غذا و پناه بردن به کنار درخت خرما، نگهدارى کودک بدون پدر با آن برخوردها و نگاههاى بد مردم. 
امّا مصائب و سختیهاى فاطمه علیهاالسلام از دوران کودکى حد و حصرى نداشت. در بطن مادر تنهایى و نگرانى و حزن مادر را درک مى نمود(۱۵۷) و چون چشم به دنیا گشود، شاهد اذیت و آزار پدر بود(۱۵۸). چندى نگذشت که خود را در کنار پدر در شعب ابى طالب متحمل سختیها دید و غم و رنج پدر را با خود تقسیم مى نمود و در بیم و هراس پدر از مکه هجرت نمود. رنجهاى پدر در مدینه به ویژه جنگ احد(۱۵۹) را به عنوان نزدیک ترین زن به پدر بر خود هموار نمود تا نوبت به وفات پدر بزرگوارش رسید. وفات پیامبر صلى الله علیه و آله با حزن، گریه، مصائب، رنجهاى طاقت فرسا و قتل فرزندش محسن شروع شد و به آرزوى مرگ و شهادت آن بانو انجامید.

۳۵ – قذف و نسبت ناروا

مردم نادان حضرت مریم را قذف نمودند و نسبتهاى ناروایى به ایشان دادند. این قذف به رغم آگاهى آنان به پاکى خاندان و شرافت حضرت مریم بود: «قَالُوا یَا مَریَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَیْئا فَرِیّا. یَا اُخْتَ هَارُونَ مَا کَانَ اَبُوکِ سَوءٍ وَ مَا کَانَت اُمُّکِ بَغِیّا»(۱۶۰). 
اى مریم به راستى کار بسیار ناپسندى مرتکب شده اى، اى خواهر هارون! پدر تو مرد بدى نبود و مادرت نیز بدکار نبود. 
امام صادق علیه السلام نیز در روایتى طولانى درباره هفت گناه کبیره که در قرآن آمده و هر هفت مورد را برخى از نادانهاى امت اسلامى نسبت به اهل بیت علیهم السلام مرتکب شدند مى فرماید: «… امّا قذف محصنه همان است که برخى بر سر منابر فاطمه زهرا علیهاالسلام را قذف نمودند و نسبتهاى نادرستى به ایشان دادند…»(۱۶۱).

۳۶ – آرزوى مرگ

حضرت مریم از شدت حزن و ترس از تکذیب مردم و افترا آرزوى مرگ نمود و از خداوند آن را درخواست کرد و فرمود: «یَا لَیْتَنِى مِتُّ قبلَ هَذَا»(۱۶۲). 
حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز از شدت حزن و رنج آرزوى مرگ نمود و از خداوند درخواست کرد هر چه زودتر مرگش را برساند: «الهى عجّل وفاتى سریعا». پروردگار نیز دعاى او را اجابت نمود(۱۶۳).

۳۷ – سکوت و تحریم سخن

حضرت مریم به امر پروردگار در مواجهه با اهانت مردم نادان و مغرض روزه سکوت گرفت و سخن گفتن با آنان را تحریم نمود: «فَلَنْ اُکَلِّمَ الیَومَ اِنسِیّا»(۱۶۴). 
فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز پس از شنیدن اهانت برخى از منبر پیامبر صلى الله علیه و آله در مسجد آن حضرت و اهانت برخى دیگر در آستانه مسجد پیامبر صلى الله علیه و آله و تکذیب دختر رسول خدا صلى الله علیه و آله ، نسبت به آن دو سکوت اختیار نمود و آنان را از گفت و گو با خود تحریم نمود و فرمود هرگز با آنان سخن نخواهم گفت: «فلن اکلم من رأس کلمه»(۱۶۵).

۳۸ – غسل صدیقه به دست صدیق

حضرت مریم(س) پس از فوت به وسیله عیسى علیه السلام غسل داده شد. حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز به دست حضرت على علیه السلام غسل داده و کفن و دفن شد. مفضل از اصحاب بزرگ امام صادق نقل مى کند که از آن حضرت پرسیدم چه کسى فاطمه زهرا علیهاالسلام را غسل داد؟ فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام . 
مفضل مى گوید من این مطلب برایم بزرگ آمد و تعجب کردم؛ لذا حضرت فرمود: گویا از آنچه به تو گفتم دلتنگ شدى؟ 
عرض کردم: آرى چنین است فدایت شوم. 
حضرت فرمود: دلتنگ مباش؛ زیرا فاطمه علیهاالسلام صدیقه بود و جز صدیق نباید او را غسل دهد، مگر نمى دانى که مریم را جز عیسى کسى غسل نداد(۱۶۶).

۳۹ – اشتیاق به بهشت

در روایات آمده است که فاطمه زهرا علیهاالسلام و حضرت مریم دو زن از چهار زن بهشتى هستند(۱۶۷) که بهشت مشتاق آنان است: «اشتاق الجنّه الى اربع من النساء: مریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم زوجه فرعون و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمّد.»(۱۶۸)

۴۰ – بهشت جایگاه ابدى

آیات قرآن و عصمت و سیره حضرت زهرا علیهاالسلام و مریم(س) در این دنیا که روایات و تاریخ ثبت کرده، به خوبى جایگاه ابدى آن دو را نشان مى دهد. افزون بر اینکه روایات اسلامى فراوانى وجود دارد که به صراحت، بهشتى بودن آنان را بیان مى کند. روشنى مطلب به حدى است که آن را جزء ضروریات دین قرار مى دهد. در روایات آمده است که اولین زن، بلکه اولین شخصى که وارد بهشت مى شود حضرت زهرا علیهاالسلام است و بعد از آن جناب نوبت ورود زنان مقدس دیگرى چون حضرت مریم(س) مى رسد(۱۶۹).

نتیجه گیرى

نکات زیر را مى توان به عنوان مهم ترین نتایج تحقیق در مقاله حاضر بیان کرد: 
۱ ـ خداوند، مقدس اصیل است و اشخاص و اشیاء بر حسب انتساب خاص و تجلى خداوند در آنها و متجلى شدن خداوند به وسیله آنان از قداست نسبى برخوردار مى باشند. 
۲ ـ حضرت مریم نزد همه مسیحیها با تمام اختلافاتى که میان آنها وجود دارد مقدس است و هیچ امرى در دین مسیح نتوانسته قداست آن حضرت را بپوشاند. 
۳ ـ قرآن مبانى تقدس مریم(س) را صفات و ویژگیهایى در آن بانو بیان داشته است. 
۴ ـ تمام صفات حضرت مریم(س) که مبناى تقدس آن حضرت بود، به طریق اولى در حضرت زهرا علیهاالسلام وجود داشت. افزون بر اینکه فاطمه زهرا علیهاالسلام از صفات دیگرى نیز برخوردار بود که به تنهایى مى تواند منشأ تقدس باشد. 
۵ ـ عقده ها و کینه ها و جاه طلبیهاى برخى از افراد در صدر اسلام باعث شد جریان قداست پوشى فاطمه زهرا علیهاالسلام بعد از رحلت پیامبر صلى الله علیه و آله آغاز شود و جهل و تعصب آن را استمرار بخشید. 
۶ ـ کتمان قداست زهرا علیهاالسلام نه تنها ظلم به آن حضرت بود، بلکه موجب ستم به اسلام و بشریت گردید و لواى اسلام در احترام کردن و تکریم زن و جایگاه والاى زن در این آیین از مسلمانان گرفته شد. این در حالى است که در عالم غربِ مدعى مسیحیت بسیارى از کوتاهیها نسبت به زن با شعار و لواى تقدس مریم پوشش داده شده است.

 

منابع و مآخذ

۱ ـ ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دار احیاء الکتب العربیه، ۱۹۶۲ م. 
۲ ـ ابن خلدون، العبر تاریخ ابن خلدون، ترجمه عبدالحمید آیتى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، ۱۳۶۳ش. 
۳ ـ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، قم انتشارات علامه، بى تا. 
۴ ـ ابن کثیر ابوالفداء اسماعیل، قصص الانبیاء، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۴۰۲ق. 
۵ ـ اربلى، على بن عیسى، کشف الغمّه، بیروت، دارالکتاب الاسلامى، ۱۴۰۱ق. 
۶ ـ امینى، عبد الحسین احمد، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، بیروت، دارالکتاب العربى، ۱۴۰۳ق. 
۷ ـ بحرانى، سید هاشم، البرهان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق. 
۸ ـ بى آزار شیرازى، عبدالکریم، مجموعه مقالات چهارمین کنفرانس علوم قرآن، قم، دارالقرآن الکریم ۱۳۷۳ش. 
۹ ـ تسترى، نور اللّه ، احقاق الحق، تهران، دارالکتب الاسلامیه، بى تا. 
۱۰ ـ خمینى، روح اللّه ، چهل حدیث، تهران، مرکز نشر فرهنگى رجا، ۱۳۶۸ش. 
۱۱ ـ دشتى، محمّد، فرهنگ سخنان حضرت فاطمه علیهاالسلام ، تهران، سازمان تبلیغات اسلامى، شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۷۹ش. 
۱۲ ـ راغب اصفهانى، ابى القاسم الحسین، المفردات فى ترتیب القرآن، تهران، کتابفروشى مرتضوى، ۱۳۶۲ش. 
۱۳ ـ سلمانپور، محمّد جواد، على علیه السلام قرآن ناطق، تهران، نشر عابد، ۱۳۸۰ش. 
۱۴ ـ صدوق، ابو جعفر محمّد بن على، علل الشرایع، بیروت، دار احیاء التراث العربى، ۱۳۸۵ق. 
۱۵ ـ صدوق، ابو جعفر محمّد بن على، کتاب الخصال، قم، جامعه المدرسین فى الحوزه العلمیه، ۱۳۶۲ش. 
۱۶ ـ طباطبائى، محمّد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسه الاعلمى للمطبوعات، ۱۳۹۲ق. 
۱۷ ـ طبرسى، ابى على، مجمع البیان لعلوم القرآن، تهران، مکتبه العلمیه الاسلامیه، بى تا، ۵ ج. 
۱۸ ـ طبرى، ابو جعفر محمّد بن جریر، تاریخ الطبرى، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۰۸ق. 
۱۹ ـ طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، تهران، المکتبه المرتضوى، ۱۳۶۲ش. 
۲۰ ـ کلینى، ابو جعفر محمّد بن یعقوب، اصول کافى، ترجمه سید جواد مصطفوى، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت، بى تا، ۴ ج. 
۲۱ ـ فعال عراقى، حسین، داستانهاى قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، تهران، سبحان، ۱۳۷۸ش. 
۲۲ ـ قزوینى، محمّد کاظم، فاطمه الزهراء من المهد الى اللحد، ترجمه دکتر حسن فریدونى، آفاق، ۱۴۰۴ق. 
۲۳ ـ مجلسى، محمّد باقر، بحارالأنوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ق. 
۲۴ ـ نجمى، محمّد صادق، سیرى در صحیحین، قم، دفتر انتشارات اسلامى، ۱۳۵۹ش.


پی نوشت ها:

۱ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۴۸، ۴۹ و ۷۷؛ ج ۱۴، ص ۲۰۱٫ 
۲ ـ همان، ج ۴۳، ص ۷۷٫ 
۳ ـ همان، ج ۴۳، ص ۴۹-۴۸؛ ج ۱۴، ص ۱۹۷ و ۲۰۶٫ 
۴ ـ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۴۸۸٫ 
۵ ـ الغدیر، ج ۲، ص ۶۱؛ مناقب، ج ۴، ص ۲۴٫ 
۶ ـ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۶۳۸٫ 
۷ ـ فاطمه، ص ۶۴۹٫ 
۸ ـ مجموعه سخنرانیها و مقالات قرآنى، ص ۸۲٫ 
۹ ـ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۵۹٫ 
۱۰ ـ قصص الأنبیاء، ص ۳۷۶٫ 
۱۱ ـ آل عمران / ۳۳٫ 
۱۲ ـ الخصال، ج ۱، ص ۲۲۵٫ 
۱۳ ـ البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۷۸-۲۷۷٫ 
۱۴ ـ احزاب / ۳۳٫ 
۱۵ ـ ابراهیم / ۲۴٫ 
۱۶ ـ نور / ۳۶٫ 
۱۷ ـ الغدیر، ج ۳، ص ۱۰۷٫ 
۱۸ ـ شورى / ۲۳٫ 
۱۹ ـ الغدیر، ج ۳، ص ۳۱٫ 
۲۰ ـ همان، ج ۳، ص ۳۵۰٫ 
۲۱ ـ توبه / ۱۱۹٫ 
۲۲ ـ الغدیر، ج ۲، ص ۳۰۶٫ 
۲۳ ـ واقعه / ۱۱-۱۰٫ 
۲۴ ـ الغدیر، ج ۲، ص ۲۱۱٫ 
۲۵ ـ فاتحه الکتاب / ۶٫ 
۲۶ ـ قصص قرآن در المیزان، ج ۲، ص ۴۰۷٫ 
۲۷ ـ آل عمران / ۳۵٫ 
۲۸ ـ قصص الأنبیاء، ص ۳۵۲٫ 
۲۹ ـ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۵۹٫ 
۳۰ ـ المیزان، ج ۳، ص ۱۸۴٫ 
۳۱ ـ علل الشرایع، ص ۱۲۴٫ 
۳۲ ـ قصص الأنبیاء، ص ۳۵۲٫ 
۳۳ ـ آل عمران / ۳۵٫ 
۳۴ ـ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۵۹٫ 
۳۵ ـ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۱۹۴٫ 
۳۶ ـ آل عمران / ۳۷٫ 
۳۷ ـ ضحى / ۸٫ 
۳۸ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۴۹٫ 
۳۹ ـ البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۴۷۳٫ 
۴۰ ـ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۴۳۹٫ 
۴۱ ـ الخصال، ج ۱، ص ۲۰۶٫ 
۴۲ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۵۳٫ 
۴۳ ـ همان، ج ۴۳، ص ۲۸٫ 
۴۴ ـ همان، ج ۴۳، ص ۴٫ 
۴۵ ـ همان، ج ۴۳، ص ۲٫ 
۴۶ ـ المیزان، ج ۳، ص ۱۸۳؛ اصول کافى، ج ۲، ص ۴۸۴؛ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۱۹۹٫ 
۴۷ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۵-۴٫ 
۴۸ ـ همان، ج ۴۳، ص ۴۳٫ 
۴۹ ـ همان، ج ۴۳، ص ۳٫ 
۵۰ ـ آل عمران / ۳۶٫ 
۵۱ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۰؛ علل الشرایع، ص ۱۷۸٫ 
۵۲ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۳؛ علل الشرایع، ص ۱۷۹٫ 
۵۳ ـ الغدیر، ج ۲، ص ۲۹۵٫ 
۵۴ ـ آل عمران / ۳۷٫ 
۵۵ ـ المیزان، ج ۳، ص ۱۷۳٫ 
۵۶ ـ مفردات راغب، ص ۴۴؛ مجمع البحرین، ج ۵، ص ۲۵۸٫ 
۵۷ ـ مفردات راغب، ص ۲۱۲٫ 
۵۸ ـ همان، ص ۳۲۶؛ مجمع البحرین، ج ۳، ص ۴۶۹٫ 
۵۹ ـ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۵۵۳٫ 
۶۰ ـ زخرف / ۲۸٫ 
۶۱ ـ قصص قرآن، ص ۲۳۲٫ 
۶۲ ـ آل عمران / ۳۶٫ 
۶۳ ـ آل عمران / ۳۷٫ 
۶۴ ـ نور / ۳۶٫ 
۶۵ ـ المیزان، ج ۳، ص ۱۷۴٫ 
۶۶ ـ آل عمران / ۳۷۹٫ 
۶۷ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۲؛ علل الشرایع، ص ۱۸۱٫ 
۶۸ ـ علل الشرایع، ص ۱۸۲؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۵؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۸۱ . 
۶۹ ـ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۰۴٫ 
۷۰ ـ همان، ج ۱۴، ص ۱۹۲٫ 
۷۱ ـ البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۳، ص ۱۳۳٫ 
۷۲ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۶٫ 
۷۳ ـ همان، ج ۴۳، ص ۱۸٫ 
۷۴ ـ بنگرید به: فاطمه زهرا، از تولّد تا شهادت، ص ۳۳-۳۱٫ 
۷۵ ـ تحریم / ۱۲٫ 
۷۶ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۶۴٫ 
۷۷ ـ کشف الغمه، ج ۲، ص ۴۰؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸٫ 
۷۸ ـ المیزان، ج ۱۹، ص ۳۴۶؛ مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۲۰٫ 
۷۹ ـ تاریخ ابن خلدون، ص ۱۶۱٫ 
۸۰ ـ مائده / ۷۵٫ 
۸۱ ـ الغدیر، ج ۲، ص ۳۱۲٫ 
۸۲ ـ علل الشرایع، ص ۱۸۴٫ 
۸۳ ـ نساء / ۶۸٫ 
۸۴ ـ تحریم / ۱۲٫ 
۸۵ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۳٫ 
۸۶ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۶، ص ۲۱۲؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵۸٫ 
۸۷ ـ بحارالأنوار، ج ۲، ص ۳٫ 
۸۸ ـ بنگرید به: على قرآن ناطق، ص ۸۶٫ 
۸۹ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۸ . 
۹۰ ـ آل عمران / ۴۲٫ 
۹۱ ـ احزاب / ۳۳٫ 
۹۲ ـ (خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، زمخشرى در تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۱۹۳، فخر رازى در تفسیر، ج ۲، ص ۷۰، ابن اثیر در اسد الغابه، ج ۲، ص ۱۲، سبط ابن جوزى در کتاب تذکره الائمه، امام واحدى در اسباب النزول، ابن صباغ مالکى در الفصول المهمه، ص ۷، سیوطى در الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۹۸، طبرى در ذخائر العقبى، ص ۲۱، قرطبى در الجامع لاحکام القرآن، ج ۱۴، ص ۱۸۲، ابن عربى در احکام القرآن، ج ۲، ص ۱۶۶، ابن عبد البر در الاستیعاب، ج ۲، ص ۴۶۰، بیهقى در السنن الکبرى، ج ۲، ص ۱۴۹، حاکم نیشابورى در المستدرک، ج ۲، ص ۴۱۶، امام احمد حنبل در مسند، ج ۱، ص ۳۳۱، نسائى در خصائص، ص ۴، طبرى در تفسیر، ج ۲۲، ص ۵، خوارزمى در مناقب، ص ۳۵، هیثمى در مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶۶ و ابن حجر در صواعق المحرقه، ص ۸۵) به نقل از: فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، ص ۹۰٫ 
۹۳ ـ تاریخ ابن خلدون، ص ۴۳۴٫ 
۹۴ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۵٫ 
۹۵ ـ (قندوزى در ینابیع الموده، ص ۲۶۰، محمّد صالح کشفى در مناقب، امرتسوى در ارجح المطالب، حافظ ابوبکر شافعى در تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص ۳۳۱، ابن عساکر در تاریخ کبیر، ج ۱، ص ۳۱۹، حافظ سیوطى و رافعى در التدوین، طبرى در ذخائر العقبى، و صفورى در نزهه المجالس، ص ۲۲۷)، به نقل از: فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۱۲۱٫ 
۹۶ ـ ینابیع الموده، ص ۲۶۰٫ 
۹۷ ـ بحارالانوار، ج ۱۴، ص ۱۹۷؛ قصص الانبیاء، ص ۳۵۳٫ 
۹۸ ـ تحریم / ۱۲٫ 
۹۹ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۰؛ الغدیر، ج ۲، ص ۶۱٫ 
۱۰۰ ـ (حاکم در المستدرک، ج ۳، ص ۱۵۲، خطیب بغدادى در تاریخ خود، ج ۳، ص ۵۴، محب الدین طبرى در ذخایر العقبى، ص ۴۸، صدر الحفاظ کنجى شافعى در الکفایه، ص ۲۲۲، سیوطى در إحیاء المیت، ص ۲۵۷، متقى هندى در کنزالعمال، ج ۶، ص ۲۱۹ و ۱۱۲ و شبلنجى در نورالأبصار، ص ۴۵) به نقل از: الغدیر، ج ۲، ص ۶۲٫ 
۱۰۱ ـ الغدیر، ج ۳، ص ۱۷۵٫ 
۱۰۲ ـ تحریم / ۱۱٫ 
۱۰۳ ـ الغدیر، ج ۲، ص ۶۱٫ 
۱۰۴ ـ آل عمران / ۴۵٫ 
۱۰۵ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۴۸٫ 
۱۰۶ ـ همان. 
۱۰۷ ـ همان، ج ۱۴، ص ۲۰۷٫ البته درباره باردارى حضرت مریم(س) روایت معتبرى داریم که چون به وسیله نفحه روح القدس حمل برداشت نُه ساعت طول کشید هر ساعتى به اندازه یک ماه. 
۱۰۸ ـ مریم / ۳۱-۲۹٫ 
۱۰۹ ـ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۰۷٫ 
۱۱۰ ـ احقاف / ۱۵٫ 
۱۱۱ ـ اصول کافى، ج ۲، ص ۳۶۵؛ البرهان فى تفسیر القرآن، ج ۴، ص ۱۷۲٫ 
۱۱۲ ـ انعام / ۸۵-۸۴٫ 
۱۱۳ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۷٫ 
۱۱۴ ـ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۸۲٫ 
۱۱۵ ـ این روایت را خطیب بغدادى در تاریخ بغداد، ج ۱، ص ۳۱۶، خوارزمى در مناقب، ص ۲۲۹، محب الدین طبرى، حموینى، ذهبى، ابن حجر مکى، متقى هندى، زرقانى و قندوزى از اهل سنت نقل کرده اند. (بنگرید به: فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۸۳). 
۱۱۶ ـ تحریم / ۱۲٫ 
۱۱۷ ـ آل عمران / ۴۳٫ 
۱۱۸ ـ تاریخ ابن خلدون، ج ۱، ص ۱۶۰٫ 
۱۱۹ ـ علل الشرایع، ص ۱۸۲٫ 
۱۲۰ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۷۶ و ۸۴٫ 
۱۲۱ ـ فاطمه از ولادت تا شهادت، ص ۲۲۱٫ 
۱۲۲ ـ ارشاد دیلمى، ج ۱، ص ۲۷۰٫ 
۱۲۳ ـ آل عمران / ۱۹۱٫ 
۱۲۴ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۳۵٫ 
۱۲۵ ـ آل عمران / ۳۵٫ 
۱۲۶ ـ فرهنگ سخنان فاطمه، ص ۸۳٫ 
۱۲۷ ـ آل عمران / ۴۳٫ 
۱۲۸ ـ آل عمران / ۴۲٫ 
۱۲۹ ـ المیزان، ج ۳، ص ۱۸۸٫ 
۱۳۰ ـ بنگرید به: بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۲، ۲۴، ۲۶، ۳۶، ۳۷، ۴۹ و ۷۸٫ 
۱۳۱ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۴۹٫ 
۱۳۲ ـ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱۵، ص ۱۹۷٫ 
۱۳۳ ـ آل عمران / ۴۵٫ 
۱۳۴ ـ مریم / ۱۹٫ 
۱۳۵ ـ آل عمران / ۴۲٫ 
۱۳۶ ـ بنگرید به: الغدیر، ج ۵، ص ۴۹؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۷۸٫ 
۱۳۷ ـ بنگرید: به على قرآن ناطق، ص ۸۶٫ 
۱۳۸ ـ مریم / ۲۴٫ 
۱۳۹ ـ المیزان، ج ۱۴، ص ۴۳٫ 
۱۴۰ ـ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۰۹٫ 
۱۴۱ ـ اصول کافى، ج ۱، ص ۳۴۶؛ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۷۹٫ 
۱۴۲ ـ مریم / ۲۵٫ 
۱۴۳ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۹٫ 
۱۴۴ ـ همان، ج ۴۳، ص ۴۵٫ 
۱۴۵ ـ همان، ج ۴۳، ص ۳۰٫ 
۱۴۶ ـ همان، ج ۴۳، ص ۲۹٫ 
۱۴۷ ـ آل عمران / ۳۷٫ 
۱۴۸ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۲۷، ۲۹، ۳۱ و ۷۷٫ 
۱۴۹ ـ همان، ج ۳۵، ص ۲۵۱؛ فرهنگ سخنان فاطمه، ص ۲۶۱٫ 
۱۵۰ ـ آل عمران / ۳۷٫ 
۱۵۱ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۹۱٫ 
۱۵۲ ـ همان، ج ۴۳، ص ۷۴، ۶۰ و ۳۱٫ 
۱۵۳ ـ همان، ج ۴۳، ص ۴۶-۴۵٫ 
۱۵۴ ـ آل عمران / ۳۷٫ 
۱۵۵ ـ المیزان، ج ۳، ص ۱۷۴٫ 
۱۵۶ ـ شرح چهل حدیث، ص ۲۰۳٫ 
۱۵۷ ـ بحارالأنوار، ۴۳، ص ۲٫ 
۱۵۸ ـ صحیح بخارى، ج ۱ و ۵ به نقل از: سیرى در صحیحین، ص ۳۲۴٫ 
۱۵۹ ـ صحیح بخارى، ج ۱، ۴ و ۵ به نقل از: سیرى در صحیحین، ص ۳۲۵٫ 
۱۶۰ ـ مریم / ۲۸-۲۷٫ 
۱۶۱ ـ الخصال، ص ۳۶۴٫ 
۱۶۲ ـ مریم / ۲۳٫ 
۱۶۳ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۱۷۷؛ احقاق الحق، ج ۱۹، ص ۱۶؛ فرهنگ سخنان فاطمه، ص ۱۷۷٫ 
۱۶۴ ـ مریم / ۲۶٫ 
۱۶۵ ـ تاریخ طبرى، ج ۳، ص ۲۳۶؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج ۱، ص ۱۳۴ و ج ۲، ص ۱۹؛ الغدیر، ج ۷، ص ۲۲۶ و ۲۲۹؛ فرهنگ سخنان فاطمه، ص ۲۴۸٫ 
۱۶۶ ـ اصول کافى، ج ۱، ص ۴۵۹؛ علل الشرایع، ص ۱۸۴٫ 
۱۶۷ ـ الخصال، ص ۲۰۶ و ۲۳۵٫ 
۱۶۸ ـ بحارالأنوار، ج ۴۳، ص ۵۳٫ 
۱۶۹ ـ همان، ج ۴۳، ص ۵۲٫