جان عمو! برای حرم، فکر آب کن
رفع عطش، ز عترت «ختمی‌مآب» کن

سقّای تشنگان حریم خدا تویی
از بهر تشنگان حرم، فکر آب کن

ای یادگار فاتح خیبر! عنایتی
راه شریعه بسته بُوَد، فتح باب کن

هرگز مباد از سر ما، سایه‌ی تو کم!
«
یا رب! دعای خسته‌دلان مستجاب کن»

در خیمه‌ها ز تشنگی افتاده انقلاب
خامُش ز آب، آتش این انقلاب کن

چشمم به دست توست که دست خدا بُوَد
دستم به دامنت، هله! پا در رکاب کن

اصغر فسرده‌حال، به دامان مادر است
رحمی به جان اصغر و حال رباب کن

گر لحظه‌ای دگر نرسد، آب در حرم
اصغر ز دست می‌رود، اینک شتاب کن

یا از فرات، جرعه‌ی آبی به او رسان
یا طفل شیرخواره‌ی ما را به خواب کن

بسْرود این سرود «مویّد»، به اشک و آه
او را ز بندگانِ درِ خود حساب کن 

 

شاعر: سیدرضا مویّد