یکی از حوادث جالب در مورد تاریخ قبل از اسلام در زمان پیامبر، نحوهی ولادت حضرت علی بن ابیطالب میباشد. چرا که در این ولادت، اتّفاق خارق العادهای رخ داده است و بیشتر افرادی که این حدیث را روایت کردهاند، غیر شیعه هستند بلکه در بین این راویان دشمنان امیر المؤمنین (علیه السّلام) هم به چشم میخورد. تهیه و تنظیم: علی اکبر اسدی
مشهور و معروف است که امام علی (علیه السّلام) روز جمعه سیزدهم رجب در درون خانهی کعبه به دنیا آمد و خداوند متعال این فضیلت را به او اختصاص داد، نه پیش از او کسی در داخل کعبه به دنیا آمد و نه پس از او. شمار انبوهی از دانشمندان، راویان و محدّثان بر این نکته تأکید کرده، ادیبان و شاعران دربارهی آن شعر سرودهاند. این مطلب در کتابهای شیعه و سنّی به صورت مستفیض آمده است؛ چنانکه حاکم نیشابوری و گروهی دیگر گفتهاند:
اخبار متواتر است که فاطمه بنت اسد، امیر المؤمنین علی بن ابیطالب -کرّم الله وجهه- را درون خانهی کعبه به دنیا آورد… شماری از دانشمندان و مورّخان تصریح کردهاند که احدی غیر از او در خانهی کعبه متولّد نشده است.[۱]
امّا کینهی دشمنان علی (علیه السّلام) موجب شد تا در این فضیلت هم برای او رقیبتراشی کنند و با نادیده گرفتن تصریح مورّخان و راویان حدیث، با بیپروایی تمام ضمن ثبت این فضیلت برای دیگری، در اختصاص آن به علی (علیه السّلام) تشکیک کنند. بنگرید:
حکیم بن حزام در درون خانهی کعبه به دنیا آمد. این فضیلت را برای غیر او سراغ نداریم! آنچه دربارهی علی روایت شده که در درون کعبه به دنیا آمد، ضعیف است.[۲]
ابن ابی الحدید هم میگوید:
بسیاری از علمای شیعه گمان میبرند که علی در کعبه متولّد شد، امّا محدّثان این نظر را قبول ندارند و گمان میکنند که حکیم بن حزام در کعبه به دنیا آمد.[۳]
حلبی و دیار بکری کوشیدهاند با این احتمال که هر دو در کعبه متولّد شده باشند، بین دو گروه صلح برقرار کنند![۴]
با توجّه به آنچه از تصریح مورّخان و محدّثان آوردیم، چگونه چنین جمعی قابل پذیرش است؟ مگر نه این است که حاکم نیشابوری به تواتر این خبر، تصریح کرده است؛ در حالی که اصولاً صحّت سند مربوط به تولّد حکیم بن حزام در کعبه مورد تردید است تا چه رسد که متواتر باشد؟
ثبت این فضیلت برای حکیم بن حزام بدین خاطر بود که زبیریان به او علاقهمند بودند، زیرا او پسرعموی زبیر و فرزندان او است. حکیم بن حزام بن خویلد بن اسد بن عبد العزّی؛ چنانکه نسب زبیریان هم به اسد بن عبد العزّی میرسد. حکیم در سال فتح مکّه ایمان آورد و از کسانی است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با پرداخت غنایم حنین، دل او را به دست آورد.[۵] در عهد رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) محتکر طعام بود.[۶] مطابق نقل مامقانی از طبری، حکیم شدیداً طرفدار عثمان بود و از علی (علیه السّلام) کنار کشید و در هیچ یک از جنگها با او شرکت نکرد.[۷]
بنابراین طبیعی است که مصعب بن عبدالله و زبیر بن بکار[۸] که بیتردید از هواداران زبیر بودند، بر خلاف اخبار متواتر و تصریح مورّخان و محدّثان بر ولادت علی (علیه السّلام) در درون کعبه و اینکه احدی قبل و بعد از او در آنجا متولّد نشده؛ روایت کنند که جز حکیم بن حزام احدی در درون کعبه به دنیا نیامده است!
دیوار کعبه و فاطمه بنت اسد
شاید کسی بپرسد: آیا دلیل یا دلایلی با سند صحیح بر این حادثه وجود دارد که دیوار کعبه برای فاطمه بنت اسد شکافته شد تا فرزندش امیر مؤمنان علی (علیه السّلام) را در درون کعبه به دنیا آورد؟!
پاسخ دهیم:
در این تردیدی نباشد که علی (علیه السّلام) در داخل کعبه به دنیا آمد؛ زیرا به تصریح حاکم نیشابوری و دیگران در اینباره میان مسلمانان اجماع وجود دارد. قابل توجّه است که این حدیث از طریق افرادی روایت شده که با علی (علیه السّلام) جنگیدند و تلاش کردند او را بکشند یا از آن حضرت کراهت داشته و حاضر نبودند حتّی به فضیلت علی (علیه السّلام) اقرار کنند.
داستان شکافته شدن دیوار کعبه و ورود فاطمه بنت اسد به درون خانهی خدا و تولّد فرزندش علی (علیه السّلام) در آنجا را افراد زیر روایت کردهاند:
- سفیان بن عیینه، از زهری، از عایشه؛[۹]
- ابوداود از شعبه، از قتاده، از انس بن مالک، از عبّاس بن عبد المطّلب؛[۱۰]
- فضل بن شاذان، از ابراهیم، به اسناد خود از جعفر بن محمّد الصادق (علیه السّلام)؛[۱۱]
- حسن بن محبوب از امام جعفر صادق (علیه السّلام)؛[۱۲]
- علی بن احمد دقاق، از محمّد بن ابی عبدالله کوفی از موسی بن عمران نخعی، از حسن بن یزید نوفلی، از حسن بن علی بن ابی حمزه، از پدرش، از سعید بن جبیر، از عبدالله بن عبّاس؛[۱۳]
- علی بن احمد دقاق، از محمّد بن جعفر اسدی، از موسی بن عمران، از نوفلی، از محمّد بن سنان، از مفضل بن عمر، از ثابت بن دینار، از سعید بن جبیر، از یزید بن قعنب؛[۱۴]
بیشتر افرادی که این حدیث را روایت کردهاند، غیر شیعه هستند و بلکه در میان آنان افرادی از دشمنان و کینهتوزان و بدخواهان معروف علی (علیه السّلام) نیز به چشم میخورند؛ همچنین معلوم میشود که روایت مذکور مستفیض است و چنانکه گذشت راویان حدیث این افرادند:
- عایشه دختر ابوبکر؛
- عبّاس بن عبد المطّلب؛
- عبدالله بن عبّاس؛
- یزید بن قعنب؛
- امام جعفر صادق (علیه السّلام)؛
اگر به سخن زرقانی عمل کنیم که تصریح میکند: «یکی از قواعد کلّی آن است که تعدّد طرق مفید آن باشد که حدیث را اصلی هست…»[۱۵]
و سخن خفاجی دربارهی حدیث ردّ شمس که میگوید: «عدد طرق آن، شاهد صادقی بر صحّت آن است.»[۱۶]
و اگر به این قاعده عمل شود که «فضیلت آن است که دشمنان به آن گواهی دهند.»
در این صورت چرا روایت تولّد علی (علیه السّلام) در کعبه درست نباشد؟!
عایشه هرگز دوست نداشت که از علی (علیه السّلام) به نیکی یاد کند. از سوی دیگر، هنوز جای این شکاف در دیوار کعبه حفظ شده و به رغم تلاش برخی کینهتوزان، نتوانستهاند آن را پنهان کنند.
آری با این وجود چرا نتوانیم این حدیث را هم مسلّم بگیریم که «دیوار کعبه شکافت و فاطمه بنت اسد پا به درون خانهی خدا گذاشت و فرزندش علی بن ابیطالب را آنجا به دنیا آورد»؟! حتّی راویان یک حدیث که به کذب و وضع متّهم میشوند، بدان معنی نباشد که هرگز سخن راستی نمیگویند! بلکه ممکن آن باشد که صداقت و راستی بر سخنان آنان غالب باشد. اگر اینگونه نبود نمیتوانستند آنچه را میخواهند به دروغ بیان کنند، به دیگران بقبولانند! حاصل اینکه دروغگو هم راست میگوید و جاعل و حدیثساز هم به حقیقت اعتراف میکند.
در کعبه، چرا؟!
یک پرسش میگوید: چگونه میتوان اختصاص علی (علیه السّلام) را به این کرامت تفسیر کنیم که در خانهی کعبه به دنیا آمد امّا رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آنجا پا به دنیا نگذاشت؟!
در پاسخ باید گفت:
پیش از هر چیز باید دانست که میان نبوّت و امامت و امام و پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در خصوص ترتیب احکام ظاهری بر مؤمن و منکر و آنکه یقین دارد یا شک و عشق میورزد یا خشم تفاوت وجود دارد.
کوچکترین شک و تردید یا شبههای در مورد نبوّت و نبی و رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) موجب کفر و خروج از دین است. همچنان که بغض پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در هر مرتبهای که باشد انسان را واقعاً از دایرهی اسلام خارج و به کفر ملحق میکند. در مرحلهی ظاهر نیز احکام کفر بر وی اجرا میشود. بدین ترتیب که نجس شمرده میشود و از مسلمان ارث نمیبرد و…
حکمت و رحمت الهی و محبّت خداوند به مردم و رفق و مدارای ذات خالق متعال به انسان مقتضی آن است که احکام ظاهری در مورد منکر امامت و امام یا کسی که در اینباره شک و تردیدی دارد، اجرا نشود. این موضوع مشروط به دو شرط است:
- این انکار، شک یا کوتاهی در محبّت، ناشی از شبهه باشد؛ زیرا با وجود یقین به ثبوت نص یا دلالت آن، منکر یا شک در امام، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را تکذیب و فرمان خداوند سبحان را رد کرده است. چنین فردی به یقین کافر است!
- خشم خود را به امام علنی نکند و با او به دشمنی آشکار نپردازد؛ زیرا ناصبی هم مانند کافر است و مشمول احکام او.
این مطلب اقتباسی از فصل چهارم بخش سوم ترجمهی کتاب الصحیح من سیره النبی الاعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میباشد،
[۱]. ر.ک: المستدرک علی الصحیحین، ۳/۴۸۳؛ الفصول المهمه، ۱۲؛ کفایه الطالب، ۴۰۶؛ مناقب ابن مغازلی، ۷؛ اسد الغابه، ۴/۳۱؛ سیره حلبی، ۱/۱۳۹؛ تذکره الخواص، ۱۰؛ الغدیر، ۶/۲۲-۴۸٫
[۲]. ر.ک: سیره حلبی، ۱/۱۳۹؛ اسد الغابه، ۲/۴۰؛ الاصابه، ۱/۳۴۹٫
[۳]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ۱/۱۴٫
[۴]. تاریخ الخمیس، ۱/۲۹۷؛ سیره حلبی، ۱/۱۲۹٫
[۵]. الاصابه، ۱/۳۴۹؛ الاستیعاب، ۱/۳۲۰٫
[۶]. وسائل الشیعه، کتاب التجاره، ۳۱۶٫
[۷]. قاموس الرجال، ۳/۳۸۷٫
[۸]. همان.
[۹]. امالی، طوسی، ۷۱۵-۷۱۶؛ بحار الانوار، ۳۵/۱۷-۱۸؛ ۳۵-۳۶؛ حلیه الاولیاء، ۲/۲۰؛ مدینه المعاجز، ۱/۴۵٫
[۱۰]. حلیله الاولیاء، ۲/۲۰؛ امالی، طوسی، ۷۱۵-۷۱۶؛ مدینه المعاجز، ۱/۴۵؛ بحار الانوار، ۳۵/۱۷-۱۸، ۳۵-۳۶٫
[۱۱]. امالی، طوسی، ۷۱۵-۷۱۶؛ بحار الانوار، ۳۵/۱۷-۱۸، ۳۵-۳۶؛ حلیه الاولیاء، ۲/۲۰؛ مدینه المعاجز، ۱/۴۵٫
[۱۲]. بحار الانوار، ۳۵/۱۷-۱۸؛ ۴۱/۲۷۴؛ مناقب آل ابیطالب، ۲۰/۱۲۰٫
[۱۳]. امالی، صدوق، ۹۹؛ معانی الاخبار، ۶۲؛ غایه المرام، ۱/۱۷۰٫
[۱۴]. امالی، صدوق، ۱۹۴؛ التوحید، صدوق، ۶۲؛ علل الشرایع، ۱/۱۶۴؛ الجواهر السنیه، ۲۲۹؛ معانی الاخبار، ۶۲؛ روضه الواعظین، ۷۶-۷۷؛ بحار الانوار، ۳۵/۸-۹؛ کشف الیقین، ۳۱-۳۲؛ بشاره المصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) لشیعه المرتضی (علیه السّلام)، ۲۶؛ ر.ک: الخرائج و الجرائح، ۱/۱۷۱٫
[۱۵]. شرح المواهب اللدنیه، ۶/۴۹۰؛ ر.ک: فیض القدیر، ۵/۴۶۷؛ الغدیر، ۳/۱۳۸٫
[۱۶]. نسیم الریاض، ۳/۱۱؛ ر.ک: شرح معانی الآثار، ۱/۴۶؛ الغدیر، ۳/۱۳۶؛ رسائل فی حدیث رد الشمس، ۱۹، ۳۴، ۶۴٫
پاسخ دهید