«إِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ».[۱]
عالم مخلوق است، چیزی در عالم باشد، آفریدهی خدا نباشد وجود ندارد؛ ولی خدای متعال در این آیه ما را توجّه میدهد به اینکه تو خود نیامدی، ما تو را آوردیم، «إِنَّا خَلَقْناکُمْ» ما تو را آفریدیم. آفریدهای، صنع خدا هستی، اثر خدا هستی. وقتی هم که خدای متعال اساس آفرینش بشر را مطرح فرموده است، به یک حکمت دیگری هم ما را توجّه میدهد و آن تفاوت است.
حدیثی از وجود مبارک امام نهم خود حضرت امام محمّد تقی (علیه الصّلاه و السّلام) است که اگر بشر از نظر امور مختلف با هم مساوی بودند «لَهَلَکوا» نابود میشدند. بنا باشد همه رئیس باشند پس چه کسی میخواهد کارگری کند؟ بنا باشد همه کارگر باشند پس چه کسی میتواند مدیریت بکند؟ بنا باشد همه زن باشند پس چه کسی میتواند پدر باشد؟ بنا باشد همه استعداد واحدی داشته باشند، امتحان الهی چطور محقّق میشود؟ در این امتحانات هر کسی ظرفیت خود را بروز میدهد.
اجمالاً حکمت خدای متعال بر این تعلّق گرفته است که نژادهای مختلف، استعدادهای متفاوت، ذوق و سلیقههای گوناگون و هنرهای متنّوع عالم را پر جاذبه کند، همه را به هم محتاج کند، هر کسی از عهدهی یک کاری برمیآید، کارهای دیگر را باید دیگران انجام بدهند و این در اثر تفاوت در خلقت است که همه مجبور میشوند دست هم را بگیرند، جامعه تشکیل بدهند، هر کسی گوشهای از نیازهای جامعه را برطرف کند.
[۱]– سورهی حجرات، آیه ۱۳٫
پاسخ دهید