در این‌باره گفتنی است؛ این‌که طلاق یا انحلال نکاح همیشه به دست مرد است حرف درست و دقیقی نیست. امّا این‌که در بعضی انواع طلاق اختیار کامل طلاق به دست مرد قرار داده شده است؟ به جهت حکمت‌هایی است که برخی از آن‌ها اشاره می‌شود:

۱ – اصولاً طلاق برای برون رفت از موقعیت عدم امکان توافق بین زن و شوهر و آخرین راه خروج از بن‌بست زندگی مشترک پیش‌بینی شده است. طلاق یعنی این‌که دیگر تحت هیچ شرایطی امکان توافق بر ادامه‌ی زندگی وجود ندارد. اگر خروج از بن‌بست زناشویی نیازمند توافق طرفینی زن و شوهر باشد در بسیاری از موارد با هدف طلاق ناسازگار است و باعث به وجود آمدن بن‌بست دیگری برای زن و شوهر خواهد بود. از این رو، در صورت عدم امکان توافق طرفین بر طلاق، لازم است تصمیم‌گیری یکی از زن و مرد پایان‌بخش منازعات و درگیری‌ها باشد.

۲ – طلاق دارای پیامدهای حقوقی و اقتصادی فراوانی نسبت به اعضاء خانواده است که مردم ملزم به رعایت آن است. تعهّداتی مانند لزوم حضانت از فرزندان، ادای مهریه و نفقه‌ی زن در دوران عدّه، پرداخت نفقه‌ی فرزندان و ادای اجرت المثل کارهای انجام شده توسّط زن از جمله مواردی است که بر دوش مرد است. این موارد مقتضی است که حق طلاق در موارد خاص، در مقابل این تکالیف برای مرد صورت گیرد. ضمن این‌که این وظایف و تکالیف حقوقی و اقتصادی در حکم بازدارنده مناسبی برای بسیاری از مردان تلقّی می‌شود در حالی که چنین ابزار بازدارنده‌ای برای زنان وجود ندارد.

 

منبع: پرسشها و پاسخهای دانشجویی حقوق خانوادگی زن؛ دفتر نشر معارف – مؤلف: سید ابراهیم حسینی