از حدیثِ « تَنَعَّمُوا بِعِبادتى فِى الدُّنْیا، فَإِنَّکُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الآْخِرَهِ. »؛(کافى، ج ۲، ص ۸۳؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ص ۸۳؛ بحار الانوار، ج ۸، ص ۱۵۵؛ ج ۶۷، ص ۲۵۳؛ مجموعه ى ورّام، ج ۲، ص ۱۶۸؛ نیز ر.ک: امالى صدوق، ص ۳۰۱؛ عدّه الداعى، ص ۲۰۸؛ مشکاه الانوار، ص ۱۱۲٫) (در دنیا به عبادت من متنعّم شوید، زیرا در آخرت به همان متنعّم خواهید بود.) بر مى آید که عبادات قابلیت تنعّم را دارد، ولى ما عبادات را به گونه اى به جا مى آوریم که گویا شلاّق بالاى سر ما است، و از ترس این که « واجب است و اگر به جا نیاوریم به جهنّم مى روى» گویا داروى تلخى را از روى ناچارى مى خوریم که بدون آن بیمارى رفع نمى شود و ناچار به خوردن آن هستیم. آقاى عربى، دواى تلخ به او مى دادند، مى خورد و با تمسخر مى گفت: عسل است! عسل است! با این که به حسب ظاهر از جمله ى « فَإِنَّکُمْ تَتَنَعَّمُونَ بِها فِى الآْخِرَهِ. » استفاده مى شود که تنعّم به عبادت در دنیا ممکن است، و همین تنعّم در دنیا انعکاسى در تنعّم آخرتى دارد، یا سبب بالایىِ تنعّمات آخرتى است، یعنى عمقا بالاتر است نه حسّا.
منبع: کتاب در محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت- جلد۱ / محمد حسین رخشاد
پاسخ دهید