حال این سیاسیونِ وابستهی به أجانب که خیلی بدبخت هستند، خیلی نکبت هستند، خیلی ذلیل هستند، خیلی بیهوده و بیخاصیّت هستند، ولی باید هنرِ شما این باشد که وابستگیهای نفسانی را قطع کنید، شما از بودنِ با خدای متعال مبتهج باشید و لذّت ببرید و غیر از خدای متعال برای شما لذیذ نباشد، محبوبترین امر برای شما لحظاتِ سجدهها و نمازشبهای شما باشد، یا اینکه در این جلسات احساس کنید که به خانهی دوست آمدهاید، در حلقاتِ ذکر که «بهشت» است قدم گذاشتهاید، «إِذَا مَرَرْتُمْ فِی رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ فَارْتَعُوا»[۱]، وقتی گذرِ شما به باغهای بهشت میافتد با دستِ خالی نروید، با خودتان دستهگلها ببرید، عرض کردم ما که ریاض جنّت ندیدهایم، فرمودند: این مجالسِ ذکر همان بهشت است که شما باطنِ آن را نمیبینید، به این اجتماعاتِ الهیِ خودتان، به این اجتماعاتِ عرشیِ خودتان، به این اجتماعاتِ نبوی و ولویِ خودتان عاشق بشوید، «المؤمن فی المسجد کالسمک فی الماء»[۲] یعنی چه؟ یعنی کانونِ اورود شما خانهی خداست، «أَنَّ بُیُوتِی فِی اَلْأَرْضِ اَلْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ ثُمَّ زَارَنِی فِی بَیْتِی»[۳]، اینجا محلِ زیارتِ خدای متعال است، اینجا بارگاهِ حضرت حق سبحانه و تعالی است، و اگر اینجا سیمِ دلِ ما وصل بشود «جُعِلَتْ لِیَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً»[۴]، آن وقت حجرههای شما هم مسجد میشود، به هر کجا که قدم میگذارید آنجا سجدهگاهِ شماست، آنجا عروجِ شماست، آنجا پروازِ قلبِ شماست، و آنجا شهود و مشهدِ شماست.
برکاتِ این جبهه، ظرفیتی که این دفاع مقدّس و این انقلاب دارد بیپایان است، منتها دقّت بفرمایید، شما پژوهشگر و محقق هستید، جوانهای سنگرنشینِ علم هستید، پیامهای شهدا را بگیرید، اینها با چه رادارهایی وصل بودند؟ چه جذبههایی اینها را از این دنیا جدا کرد که از همه چیز عبور کردند؟ شهید ردّانیپور اعلی الله مقامه الشّریف یک طلبهای مانندِ شما بود، قبل از انقلاب با پای پیاده به جمکران میرفت، ایشان بودند، آن دو برادرِ میثمیها بودند، این حاج آقا مرتضی آقاطهرانی بودند، اینها یک مجموعهای بودند، اهلِ جمکران و اهلِ مجالسِ ذکر و… بودند، ولی حتّی به اندازهی یک سرِ سوزن هم علقهای به دنیا نداشت، کت و شلواری که پدر و مادرِ او برای شبِ زفاف او گرفته بودند به شخصِ دیگری داده بود، مادرِ ایشان ناراحت شده بود و گفته بود: راضی نیستم. شهید ردّانیپور رفته بود و لباس را از او عاریه گرفته بود که وقتی شب عروسی گذشت برود و به او بدهد! مسلّماً حقِ چنین شخصی «شهادت» است.
میانِ ماهِ من تا راهِ گردون تفاوت از زمین تا آسمان است
اینهایی که شهید شدند همینطور شهید نشدهاند، اینها اینجا موتِ اختیاری داشتند، اینها از همه چیز دل کندند و رفتند. شهید ردّانیپور همسرِ علویّه هم گرفتند، زنِ شهیدی که علویّه بود، گفته بود خواستم وقتی به آن دنیا رفتم با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها محرم باشم که بتوانم ایشان را نگاه کنم. بعد هم این بانو چه بانویی بوده است! امام خمینی رحمه الله تعالی علیه وقتی عقدِ شهید ردّانیپور را خوانده بودند به عیالِ علویّهی ایشان فرموده بودند که ان شاء الله خدای متعال به تو صبر بدهد، یعنی این هم به پرواز درمیآید و میرود. شهدای ما «حجّت» هستند، شهدای ما «آینه» هستند، شهدای ما «الگو» هستند، شهدای ما «سیمِ وصلِ ما با خدای متعال» هستند، با اینها مرتبط بشوید تا خدای متعال ارتباطِ شما را تعمیق و تثبیت کند.
[۱] بحار الأنوار الجامعه لدرر أخبار الأئمه الأطهار علیهم السلام، جلد ۱، صفحه ۲۰۵ (مُنْیَهُ اَلْمُرِیدِ ، قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : إِذَا مَرَرْتُمْ فِی رِیَاضِ اَلْجَنَّهِ فَارْتَعُوا قَالُوا یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ مَا رِیَاضُ اَلْجَنَّهِ قَالَ حَلَقُ اَلذِّکْرِ فَإِنَّ لِلَّهِ سَیَّارَاتٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَهِ یَطْلُبُونَ حَلَقَ اَلذِّکْرِ فَإِذَا أَتَوْا عَلَیْهِمْ حَفُّوا بِهِمْ .)
[۲] وسائل الشیعه، صفحه ۱۹۸
[۳] من لا یحضره الفقیه، جلد ۱، صفحه ۲۳۹ (وَ رُوِیَ: «أَنَّ فِی اَلتَّوْرَاهِ مَکْتُوباً أَنَّ بُیُوتِی فِی اَلْأَرْضِ اَلْمَسَاجِدُ فَطُوبَى لِعَبْدٍ تَطَهَّرَ فِی بَیْتِهِ ثُمَّ زَارَنِی فِی بَیْتِی أَلاَ إِنَّ عَلَى اَلْمَزُورِ کَرَامَهَ اَلزَّائِرِ أَلاَ بَشِّرِ اَلْمَشَّاءِینَ فِی اَلظُّلُمَاتِ إِلَى اَلْمَسَاجِدِ بِالنُّورِ اَلسَّاطِعِ یَوْمَ اَلْقِیَامَهِ » .)
[۴] من لا یحضره الفقیه، جلد ۱، صفحه ۲۴۰ (قَالَ اَلنَّبِیُّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : «أُعْطِیتُ خَمْساً لَمْ یُعْطَهَا أَحَدٌ قَبْلِی جُعِلَتْ لِیَ اَلْأَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ نُصِرْتُ بِالرُّعْبِ وَ أُحِلَّ لِیَ اَلْمَغْنَمُ وَ أُعْطِیتُ جَوَامِعَ اَلْکَلِمِ وَ أُعْطِیتُ اَلشَّفَاعَهَ» .)
پاسخ دهید