با توجه به پرسش، پاسخ را در دو بخش ارائه می‌کنیم.
الف. جدا کردن عائشه از امّ المؤمنین بودن
حدیثی به این مضمون در منابع ما گزارش شده است: سعد بن عبدالله
[۱] می‌‌گوید: خدمت امام زمان(عج) عرض کردم: آقا و آقازاده! از اجداد شما براى ما روایت کرده‏اند که پیغمبر خدا(ص) اختیار طلاق زنان خود را به دست امیر المؤمنین(ع) داده بود. حتى روایت شده است که على(ع) در جنگ جمل براى عایشه پیغام فرستاد که اسلام و پیروان آن‌را گرفتار فتنه خود نمودى و فرزندان خود را از روى نادانى به سراشیب مرگ افکندى، اگر خود برمی‌گردى چه بهتر و گرنه تو را طلاق می‌دهم؛ با این‌که مرگ پیامبر، زن‌هاى آن‌حضرت را طلاق داده بود.

امام زمان(عج) پرسید: طلاق به چه معنا است؟ عرض کردم: یعنى رها و آزاد کردن زن (که اگر بخواهد شوهر کند آزاد باشد) فرمود: اگر رحلت پیغمبر(ص) زن‌هاى او را رها کرده بود، پس چرا جایز نبود که آنها بعد از پیامبر(ص) شوهر کنند؟ عرض کردم: زیرا خداوند متعال ازدواج آنها را (بعد از پیامبر) حرام کرده بود. فرمود: پس چگونه رحلت پیامبر(ص) آنها را رها گردانید؟
عرض کردم: آقازاده عزیز! معناى طلاقى که پیامبر(ص) حکم آن‌را واگذار به امیر المؤمنین(ع) نمود چیست؟ فرمود: خداوند متعال مقام زنان پیغمبر(ص) را بزرگ داشت و آنها را به شرف مادرى مؤمنان فائز گردانید، پیامبر(ص) نیز به امیر المؤمنین(ع) فرمود: یا على! این شرافت براى آنان تا وقتى است که اطاعت می‌کنند، امّا هر کدام بعد از من نافرمانى خداوند کردند و علیه تو سر به شورش برداشتند، آنها را آزاد بگذار تا اگر بخواهند با دیگرى ازدواج کنند و از مقام امّ المؤمنینى ساقط گردند.
[۲]
لازم به ذکر است، این حدیث به دلیل وجود محمد بن‏ علی ‏بن ‏محمد بن ‏حاتم ‏نوفلی ‏کرمانی در سلسله سند این حدیث -هر چند از مشایخ شیخ صدوق است- به نظر برخی علما ضعیف شمرده شده است.

به هر حال با چشم‌پوشی از سند این حدیث، از نظر دلالت نیز نباید از چند نکته غافل شد:
۱ – با توجه به سوره تحریم، عنوان «امّهات المؤمنین» خود به تنهایی نمی‌تواند توجیه‌گر تمام کارهای همسران پیامبر اسلام(ص) باشد.
۲ – گرچه امام علی(ع) وصیّ پیامبر اسلام(ص) بوده و بپذیریم که آن‌حضرت چنین حقّی داشته، اما به دلیل معتبری دست نیافتیم که ایشان، عنوان «امّ المؤمنین» را از برخی همسران پیامبر(ص) برداشته باشند، بلکه قرائن و شواهدی وجود دارد که حضرت علی(ع)، برای احترام به پیامبر اکرم(ص)، از بسیاری از خطاهای عائشه چشم‌پوشی کردند که به عنوان نمونه به برخی موارد اشاره می‌کنیم.
۲-۱ – وقتی که علی(ع) با اصحاب جمل جنگ نمود چیزی را به غنیمت نگرفت برخی از اصحابش گفتند: اگر جنگ با اینها حلال است پس غنیمتشان نیز حلال است و اگر غنیمتشان حرام است پس جنگشان هم حرام است، بنابر این چرا با آنان جنگیدی، اما کسی از آنها را اسیر نگرفتی؟
امام(ع) فرمود: کدام یک از شما حاضر است عائشه را به عنوان سهم خود بردارد؟ برخی گفتند: عائشه از جهت رسول الله(ص) مصون و محفوظ است و او را به اسارت نمی‌گیریم، اما دیگران چنین مصونیتی ندارند، پس می‌توانیم آنان را به اسارت بگیریم… .‏
[۳]
۲-۲ –  امیر المؤمنین(ع) در مسیرشان به کوفه دستور دادند عائشه را به همراه چهل زن که عمامه و عرقچین به سر گذاشته و شمشیر حایل کرده بودند به مدینه برسانند و دستور داده بود که از چپ و راست و پشت سر از او مواظبت کنند عائشه نیز در طول سفر به علی(ع) چنین و چنان می‌گفت که مردان (نامحرمی) را با من فرستاد و حرمت پیامبر اسلام(ص) را نگه نداشت، امّا زمانی که وارد مدینه شدند و آنان را دید از سخنانش پشیمان شد و گفت خداوند به پسر ابی طالب بهترین پاداش‌ها را بدهد که حرمت پیامبر(ص) را حفظ نمود.[۴]

ب. نسبت دادن برخی اعمال زشت و شرم‌آور به عائشه پس از رحلت پیامبر(ص)
اوّلا: چنین نسبت‌هایی به مسلمانان بدون ادله‌ای که شرع تعیین نموده احکام خاص خودش را دارد که باید با گواهی چهار شاهد عادل با شرایط خاصی ثابت شود و در غیر این موارد حتی شاهد باید حدّ قذف بخورد.

ثانیاً: ادب و نزاکت اقتضا می‌کند که نسبت به زنان مسلمان بویژه زنان پیامبر اسلام(ص) با احترام خاصی رفتار کنیم و حرف بزنیم همچنان که رفتار علی(ع) نسبت به عائشه در همین راستا ارزیابی می‌شود.

ثالثاً: در گزارشی ابن عباس از طهارت تمام همسران پیامبران خبر می‌دهد. وی مى‏گوید: همسر نوح کافر بود و به مردم می‌گفت: شوهر من دیوانه است و وقتى کسى به نوح ایمان می‌آورد، او ستمکاران و جبّاران قوم نوح را خبردار می‌کرد تا آن فرد را آزار و اذیت کنند و همسر لوط کافر بود و به عمل قومش رضایت داشت و آنها را به سوى مهمان‌هاى لوط راهنمایى کرد و این عمل از طرف این دو زن خیانت محسوب می‌شود و گرنه هرگز همسر پیامبر آلوده به زنا نبوده و خیانت آنها در امر دین بوده است و سدى می‌گوید خیانت آنها همانا کافر بودن ایشان بود.[۵]

 

منبع: اسلام کوئست


[۱]. سعد بن عبد الله به همراه احمد بن اسحاق قمی در سامراء خدمت امام حسن عسکری (در حالی که امام زمان (عج) پیش پدر بود) رسیدند و امام زمان (ع) به دستور پدر پاسخ سعد را داده بود.

[۲]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج ۲، ص ۴۵۹، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، ۱۳۹۵ق.

[۳]. سید مرتضی، علم الهدی، تنزیه‏الأنبیاء(ع) ص ۱۵۵، شریف رضى، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.

[۴]. شیخ مفید، الجمل، ص ۴۱۵، انتشارات کنگره جهانى شیخ مفید، قم، ۱۴۱۳ق.

[۵]. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج ۱۲، ص ۱۴۶و ۱۴۷، مؤسسه الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ق.