چرا حضرت موسی(ع) به همسرش گفت «امکثوا»، و نگفت «امکثی»؟

پاسخ اجمالی

هنگامی که مدت قرارداد حضرت موسی(ع) با شعیب(ع) در «مدین» پایان یافت، همسر و فرزند و همچنین گوسفندان خود را برداشت و از مدین به سوى مصر رهسپار شد؛ شبى تاریک و ظلمانى بود؛ راه را گم کرد؛ گوسفندان او در بیابان متفرق شدند؛ می ‌خواست آتشى بیفروزد تا در آن شب سرد، خود و فرزندانش گرم شوند، اما به وسیله آتش‏ ‌زنه آتش روشن نشد؛ در این بین همسر باردارش دچار درد وضع حمل شد؛ در این هنگام بود که شعله ‌‏اى از دور به چشمش خورد، به محض دیدن این شعله به خانواده‏اش گفت توقف کوتاهى کنید که من آتشى دیدم، بروم اندکى از آن براى شما بیاورم و یا راه را به وسیله آتش یا کسانى که آن ‌جا هستند پیدا کنم: «إِذْ رَأى‏ ناراً فَقالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ ناراً لَعَلِّی آتیکُمْ مِنْها بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدىً»؛[۱] آن ‌گاه که آتشى دید و به خانواده خود گفت: درنگ کنید، که من از دور آتشى می ‌بینم، شاید برایتان قبسى بیاورم یا در روشنایى آن راهى بیابم.
مفسران در علت آوردن لفظ جمع(امکثوا) می ‌گویند؛ به غیر از همسر، همراه حضرت موسی افراد دیگری (خادم و فرزند) نیز بوده ‌اند،
[۲] و به همین دلیل از واژه جمع استفاده شده است.
در نهایت حتی اگر معتقد باشیم که برای موسی(ع) همراهی جز همسرش نبوده، باز هم به کار بردن جمع در این ‌جا اشکالی ندارد؛ زیرا برای احترام به فرد، گاهی از افعال جمع استفاده می ‌شود چنان ‌که در زبان محاوره به یک فرد گفته می ‌شود شما این ‌جا بمانید.

 

 

 منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. طه، ۱۰٫

[۲]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین‏، المیزان فی تفسیر القرآن، المیزان، ج ۱۶، ص ۳۳، قم، دفتر انتشارات اسلامی‏، چاپ پنجم‏، ۱۴۱۷ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۷۳، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش؛ ابن عجیبه، احمد بن محمد، البحر المدید فى تفسیر القرآن المجید، زکی، حسن عباس، ج ۳، ص ۳۷۷، قاهره، ۱۴۱۹ق.