سلام علیکم؛ خداوند در آیه ۶۳ سوره نور می فرماید: «لَا تَجْعَلُوا دُعَاء الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاء بَعْضِکُم بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ». لطفا درباره این فقرات: «لا تجعلوا دعاء»، «یتسللون منکم لواذا» و «فلیحذر الذین» توضیح دهید.

پاسخ اجمالی

«دعای رسول» در آیه شریفه به این معنا است که هرگاه پیامبر اسلام(ص) مردم را براى کارى از کارها فراخواند؛ مانند دعوت به سوى ایمان، عمل صالح، مشورت در امر اجتماعى، نماز جماعت، و…، باید آن را با اهمیت تلقى کرد، و به طور جدى روى آن ایستاد، دعوت هاى او را ساده نگرفت که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است.

و کسانى را که از میان مردم با حیله و تزویر خارج می شوند، در حالى که به دیگران پناهنده مى ‏شوند – به این وسیله خود را پنهان مى ‏کنند- و هیچ اعتنایى به دعوت رسول خدا ندارند، خداوند آنان را مى ‏شناسد. در نتیجه آیه شریفه کسانى را که از امر و دعوت آن حضرت سر باز می زنند، تهدید می نماید که هرگاه امر پیامبر را مخالفت کنند، باید بترسند از این که بلا و یا عذابى دردناک دامن گیر آنان گردد.

پاسخ تفصیلی

«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً فَلْیَحْذَرِ الَّذینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصیبَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ»؛[۱]

برای روشن شدن معنای آیه و با توجه به درخواست پرسش گر که از سه موضوع سؤال نموده، آن را در سه بخش بررسی می کنیم.

 الف. «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضاً». مفسران در ارتباط با معنای این جمله، سه نظر ارائه کرده اند:

۱ – «دعای رسول» در آیه شریفه به این معنا است که هرگاه پیامبر اسلام(ص) مردم را براى کارى از کارها دعوت کرد-مانند دعوت به سوى ایمان، عمل صالح، مشورت در امر اجتماعى، نماز جماعت، و به طور کلی امری از امور دنیا و آخرت- همه اینها مانند دعا و دعوت خداست و باید آن را با اهمیت تلقى کرد، و به طور جدى روى آن ایستاد، دعوت هاى او را ساده نگرفت که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است. شاهد این معنا، جمله ذیل آیه است که مى‏فرماید: «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنْکُمْ لِواذاً»، نیز تهدیدى که دنبال آیه درباره مخالفت امر آن حضرت آمده است؛ لذا شهادت این دو فقره بر این معنا روشن است. علاوه بر این که این معنا با آیه قبلى[۲]هم مناسب تر است؛ زیرا در آن آیه کسانى که دعوت رسول خدا(ص) را اجابت مى‏کردند، و نزدش حضور مى‏یافتند، و بدون اجازه‏اش او را ترک نمى‏کردند، مورد مدح و ستایش قرار گرفتند. و این آیه کسانى را که وقتى آن حضرت دعوتشان مى‏ کند اعتنایى به دعوت آن جناب نمى کنند، مذمت مى نماید.[۳] بنابر این، معنای این دعای رسول آن است که هر آنگاه پیامبر شما را براى مسئله ‏اى فرا مى ‏خواند به یقین موضوع مهم الهى و دینى است، باید آن را با اهمیت تلقى کنید، و به طور جدى روى آن بایستید، دعوت هاى او را ساده نگیرید که فرمانش فرمان خدا و دعوتش دعوت پروردگار است.

۲ – برخی گفته‏اند: مراد از دعاى رسول، خطاب کردن او و صدا زدن او است که مردم آن حضرت را مثل سایر مردم صدا نزنند، بلکه با مردم فرق گذاشته او را محترمانه صدا بزنند؛ مثلاً، نگویند یا محمد، و یا ابن عبد اللَّه، بلکه بگویند یا رسول اللَّه.[۴]

۳ – عده ای نیز معتقدند: منظور از دعا، نفرین کردن است؛ یعنی نفرین او را مانند نفرین دیگران نپندارند که در حقیقت آیه شریفه مردم را نهى مى ‏کند از این که خود را در معرض نفرین پیامبر قرار دهند؛ یعنى او را به خشم در نیاورند، چون خدا نفرین او را بى اثر نمى ‏گذارد.[۵]

ب. «قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً». «یتسللون» از ماده «تسلل» در اصل به معناى بر کندن چیزى است. به عنوان مثال وقتی گفته مى ‏شود «سل السیف من الغمد» یعنى شمشیر را از غلاف کشید.[۶] معمولاً به کسانى که مخفیانه و به طور قاچاقى از جایى مى ‏گریزند، «متسللون» گفته مى ‏شود.

«لواذا» از «ملاوذه» به معناى «استتار» است، و «ملاوذه» آن است که انسانى به غیر خود پناهنده شده و خود را پشت سر او پنهان کند، یا در پشت دیوارى قرار  ‏گیرد، و به اصطلاح، سر دیگران را گرم کرده و فرار مى  ‏کند، این عملى بود که منافقان به هنگامى که پیامبر اسلام(ص) مردم را براى جهاد یا امر مهم دیگرى فرا مى  ‏خواند انجام مى  ‏دادند.[۷]

«یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذاً»، به معناى این است که کسى خود را از زیر بار تکلیفى به طور آرام بیرون بکشد، که دیگران نفهمند. معناى آیه این است که خداى عز و جل از میان شما آن کسانى را که از بین مردم با حیله و تزویر خارج می شوند، در حالى که به غیر خود پناهنده مى ‏شوند و به این وسیله خود را پنهان مى ‏کنند و هیچ اعتنایى به دعوت رسول خدا ندارند، مى ‏شناسد.[۸]

ج. «فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِیبَهُمْ فِتْنَهٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ». ظاهر سیاق آیه با در نظر داشتن معنایى که بیان شد؛ این است که ضمیر «عن امره» به رسول خدا(ص) بر مى گردد، و امرش همان دعوت او است، در نتیجه آیه شریفه کسانى را که از امر و دعوت آن حضرت سر باز می زنند، تهدید می نماید که هرگاه امر پیامبر را مخالفت کنند، باید بترسند از این که بلا و یا عذابى دردناک دامن گیر آنان می گردد.[۹]

البته بعضى از مفسران گفته ‏اند: ضمیر در «عن امره» به خداى سبحان بر مى‏ گردد، و در آیه شریفه هر چند که امرى از ناحیه خدا وجود ندارد تا ضمیر بدان برگردد، اما همان نهى که در آیه وجود دارد مبنی بر اینکه «دعاى رسول را چون دعاى یک نفر عادى قرار ندهید»، در حقیقت در معناى امر و به صورت نهى است؛ چون معنایش این است که دعوت او را بپذیرید، و کلمه «بپذیرید» امر است.[۱۰]

 

 

منبع:اسلام کوئست


پی نوشت:

[۱]. نور، ۶۳٫ «صدا کردن پیامبر را در میان خود، مانند صدا کردن یکدیگر قرار ندهى خداوند کسانى از شما را که پشت سر دیگران پنهان مى‏شوند، و یکى پس از دیگرى فرار مى‏کنند مى‏داند! پس آنان که فرمان او را مخالفت مى‏کنند، باید بترسند از اینکه فتنه‏اى دامنشان را بگیرد، یا عذابى دردناک به آنها برسد»!

[۲]. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ إِذا کانُوا مَعَهُ عَلى‏ أَمْرٍ جامِعٍ لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوهُ إِنَّ الَّذینَ یَسْتَأْذِنُونَکَ أُولئِکَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ فَإِذَا اسْتَأْذَنُوکَ لِبَعْضِ شَأْنِهِمْ فَأْذَنْ لِمَنْ شِئْتَ مِنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمُ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیم»؛ مؤمنان کسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند. و چون با پیامبر در کارى همگانى باشند، تا از او رخصت نطلبیده‏اند نباید بروند. آنان که از تو رخصت مى‏طلبند، کسانى هستند که به خدا و پیامبرش ایمان آورده‏اند. پس هنگامى که از تو براى پاره‏اى از کارهایشان رخصت خواستند، به هر یک از آنان که خواهى رخصت بده و برایشان از خدا آمرزش بخواه، که خدا آمرزنده و مهربان است. نور، ۶۲٫

[۳]. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج ‏۱۵، ص ۱۶۶- ۱۶۷، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ ق.

[۴]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏۷، ص ۲۴۸، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش.

[۵]. به نقل از، آلوسی، سید محمود، روح المعانى فى تفسیر القرآن العظیم، ج ۹، ص ۴۱۴، دار الکتب الاسلامیه، بیروت، ۱۴۱۵ق.

[۶]. راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص ۴۱۸، دارالعلم الدار الشامیه، دمشق، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق.

[۷]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏۱۴، ص ۵۶۶، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۴ش.

[۸]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏۱۵، ص ۱۶۷

[۹]. همان؛ بانوى اصفهانى، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج ‏۹، ص ۱۵۸، نهضت زنان مسلمان، تهران، ۱۳۶۱ ش.

[۱۰]. روح المعانى، ج ۹، ص ۴۱۶.