چرا بنی اسرائیل، با وجود پیامبر در میان خود، درخواست پادشاه کردند؟
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکا…» بقره ۲۴۷٫ در تقاسیر چنین آمده است که بنی اسرائیل از پیامبرشان که گفته شده شمعون یا صموئیل بوده است، در خواست کردند که از خداوند بخواهد تا ملکی را برای آنان بفرستد تا در رکاب او به جنگ دشمنان روند. در آیه دیگر می فرماید: «فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاء» بقره ۲۵۱٫ چرا در حالی که نبی و فرستاده خداوند موجود بود، آنان در خواست کردند که ملکی برایشان فرستاده شود؟ و چرا با این که در همان لشکر حضرت داوود نیز حضور داشتند، در این آیات اشاره می کند که در آن جنگ سه تن از اولیای خداوند؛ یعنی صموئیل یا شمعون، داوود و طالوت حضور داشتند؟
پاسخ اجمالی
خداوند در جایی از قرآن کریم می فرماید: «و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند، (طالوت) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است. گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند، با این که ما از او شایسته تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، می بخشد و احسان خداوند، وسیع است و (از لیاقت افراد براى منصب ها) آگاه است».[۱] این آیه شریفه مربوط به داستانی از بنی اسرائیل و بعد از پیامبری حضرت موسی(ع) است. وقتی این پیامبر (اُشمُوئیل)[۲] به بنی اسرائیل خبر داد که طالوت به عنوان فرمانده آنها انتخاب شده، مخالفت کردند و گفتند: ما برای این منصب شایسته تر هستیم، به ویژه این که او نه از نسل لاوی است و نه از نسل یوسف، بلکه فقیر هم است و مال و سرمایه ای ندارد. پیامبرشان فرمود: خداوند او را بر شما برگزیده و به او قدرت بدنی و علم و دانش فرماندهی و رهبری عطا کرده و به هرکسی که بخواهد سمت فرمانروایی عطا می کند.[۳]
اما این که چرا خود آن پیامبر فرماندهی را برعهده نگرفت؛ به این دلیل بود که این دو منصب (پیامبری و حکمرانی) از یکدیگر جدا بوده و توسط دو نفر اداره می شد؛ یعنی یک نفر به عنوان پیامبر، دستورات را از جانب خداوند دریافت می کرد، و شخص دیگری به عنوان فرمانده و ملِک وظیفه فرماندهی جنگ و حکمرانی را برعهده داشت.[۴]
حضرت داوود نبیّ نیز در آن زمان کم سن و سال بود و دوران نوجوانی خود را می گذراند. به گونه ای که گفته اند او برای جنگیدن در جبهه حضور پیدا نکرده بود، بلکه برای رساندن آذوقه به برادرانش که در سپاه طالوت شرکت داشتند در میدان جنگ حضور پیدا کرد.[۵] اما اراده ی الهی بر این بود که جالوت به دست این نوجوان کشته شود، همان طور که در قرآن آمده است: «سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند. و «داوود» (نوجوان نیرومند و شجاعى که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت و خداوند، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می خواست به او تعلیم داد…».[۶]
منبع:اسلام کوئست
پی نوشت:
[۱]. بقره، ۲۴۷٫
[۲]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ۱۸، ص ۱۱۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش.
[۳]. تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۳۰٫
[۴]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج ۱، ص ۱۳۲، المطبعه العلمیه، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
[۵]. تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۳۴٫
[۶]. بقره، ۲۵۱٫
پاسخ دهید