«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ».[۱] خداوند حکیم در این آیات سوره‌ی مبارکه‌ی حجرات، ابتدائاً یک هشدار را به کسانی که فکر می‌کنند مؤمن هستند می‌دهد تا یک تأمّل و یک ارزیابی درست از ایمان داشته باشند که مبادا سرگرم بشوند و عمر آن‌ها تمام بشود و با خیال خام ایمان، دست خالی از دنیا بروند و ایمان را به دست نیاورده باشند. لذا ابتدا فرمود: ایمان در قلب است، شما به لقلقه‌ی زبان و شناسنامه‌ی خود پیش خدا مؤمن به حساب نمی‌آیید، «وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی‏ قُلُوبِکُمْ»[۲] هنوز درِ دل شما باز نشده است، هنوز مهر و موم است، هنوز بسته است. هر وقت دل را برای نور الهی و نزول رحمت خدا باز کردید و نور ایمان وارد فضای قلب شما شد آن وقت مؤمن می‌شوید. ایمان در عمق جان است، ایمان در دل است، ایمان در باطن است. معلوم نیست که انسان‌های خوش ظاهر، خوش باطن هم باشند. در روایتی از حضرت امیر علیه السّلام آمده است: «مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ»[۳] هر کسی خود را و باطن خود را اصلاح کند و درست کند، خدا ظاهر او را هم درست می‌کند. خیلی افراد در ظاهر انسان‌های خوبی هستند امّا در خلوت این‌طور نیستند، در معاملاتی که انجام می‌دهند این‌طور نیستند. اگر انسان در رفت و آمدهای آن‌ها دقّت کند، می‌بیند آن‌ها تنها ملاحظه‌ی بیرون را می‌کنند، در درون خود، در خلوت خود، در باطن خود حساب چندانی برای خدا باز نکرده است. آن مقدار که برای همسایه و مسئول و رئیس و دوست خود حساب باز کرده است، برای خدا در باطن خود حسابی باز نکرده است. خدا می‌گوید حیف شما است، اگر می‌خواهید مؤمن باشید، اگر تا به حال مؤمن نبوده‌اید، از حالا مؤمن باشید. یک مقدار درون و قلب و جان خود را با باورهای الهی هماهنگ کنید.

 

بعد از تذکّر به این‌که ایمان یک امر قلبی است، امر باطنی است، به ظاهرسازی نیست، چند علامت برای ایمان مطرح کرده‌اند؛ یکی این است که آدم مؤمن، مطیع است، نمی‌شود آدم کسی را قبول داشته باشد، به کسی دل داده باشد، کسی را باور کرده باشد ولی هیچ وقت به حرف‌های او گوش ندهد. اگر کسی را واقعاً باور کردید، او را به بزرگی و حکمت قبول کردید، باید هوای او را داشته باشید. این چه نوع دوستی است؟ این چه نوع رابطه‌ای بین بنده و مولا است که هر چه او می‌گوید تو گوش نمی‌کنی و به آن عمل نمی‌کنی؟ لذا اوّلین مسئله‌ای که در زندگی شما نشانه‌ی ایمان شما است این است که ببینید دغدغه‌ی اجرای دستورات خدا را دارید یا ندارید؟ «وَ إِنْ تُطیعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ»[۴] هم اطاعت واجبات و محرّمات الهی که واجبات استاندارد که خدا آن را در همه‌ی زمان‌ها و همه‌ی مکان‌ها واجب کرده است که باید این‌ها را جدّی بگیرید، باید واقعاً محرّمات را ترک کنید و هم آنچه از حوادث واقعه مربوط به رسالت است، مربوط به مدیریت دینی است، اگر آن مسائل را جدّی گرفتید و اطاعت کردید، این شاخصه‌ی ایمان شما است.


 [۱]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۵٫

[۲]– همان، آیه ۱۴٫

[۳]-‌ الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏ ۸، ص ۳۰۷٫

[۴]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۴٫