چه تعدادی از مسلمانان در واقعه غدیر خم حاضر بودند؟ آیا آنچه در برخی کتابها آمده مبالغهآمیز نیست؟
محور و هسته اصلى حاضران در غدیر، اهالى مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و احتمالا قبایل شمالى نجد بودهاند. بر اساس مباحثى که درباره جمعیت مدینه در پاسخ تفصیلی آمده، معلوم میشود که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است؛ از اینرو با تمسک به روایتی در تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) که تعداد حاضرین در غدیر ده هزار نفر دانسته شده؛ و همچنین گزارش «جامع الاخبار»، به این نتیجه میرسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالى مدینه و تعدادى نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بودهاند. هرچند چنانچه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشى را بپذیریم، باید توجیهى برای پنج هزار دیگر داشته باشیم.
از نگاه شیعه، غدیر مهمترین رویداد تاریخى عصر پیامبر اکرم(ص) است که طى آن بر امامت حضرت على(ع) براى مسلمانان تأکید شد. متکلمان، محدّثان و مورّخان شیعه و سنى از زوایاى مختلفى این مسئله را بررسى کردهاند؛ زمان و مکان غدیر، علت انتخاب مکان غدیر، عبارتها و کلماتى که در سخنرانى پیامبر(ص) آمده و جریانهایى که در آن اتفاق افتاد همه به نوعى مورد کاوش قرار گرفتهاند. اما از مباحثى که کمتر به آن توجه شده و بدون بررسى و تحلیل تاریخى از آن سخن به میان آمده «تعداد جمعیت حاضر در غدیر» است.[۱]
در این پژوهش تلاش میشود ضمن توجه به اقوال مورّخان، تعداد جمعیت حوادث پیش از جریان غدیر مورد توجه قرار گرفته و با عنایت به قراینى، مانند رشد نسبى جمعیت در سیر حوادث زمان حیات رسول اکرم(ص)، تعداد حاضران در غدیر محاسبه شود. طبعاً ابتدا باید زمان و خصوصاً مکان غدیر بررسى شود که ارتباط تنگاتنگى با بحث جمعیت آن دارد. البته بدیهى است اگر با بررسى علمى، کمتر بودن جمعیت حاضر در غدیر از تعدادی که اکنون مشهور است ثابت شود هرگز این امر، تأثیرى در اعتبار و اهمیت رخداد غدیر ندارد و حجیت و اعتبار آن به قوّت خود باقى است.[۲]
زمان ماجراى غدیر
در مورد تاریخ غدیر؛ بیشتر منابع روایی این رویداد بزرگ را در هیجدهم ذیحجه سال دهم هجرت دانستهاند.[۳] و بسیارى از منابع شیعی[۴] و اهلسنت،[۵] وقوف پیامبر اکرم(ص) را در عرفه سال دهم، روز جمعه گزارش کردهاند و بر این اساس، روز غدیر که نُه روز پس از عرفه و هجدهم ذیحجه است، یکشنبه خواهد بود. در میان مورّخان، ابن کثیر به این نکته اشاره کرده است.[۶]
درباره ساعت این گردهمایى بزرگ طبرسى مینویسد: «جبرئیل زمانى که پنج ساعت از روز گذشته بود بر پیامبر نازل شد».[۷] فتال نیشابورى نیز مینویسد: «پنج ساعت از روز گذشته بود که جبرئیل پیام ابلاغ رسالت را براى پیامبر(ص) آورد».[۸]
سید بن طاووس روایتى از زبان یکى از حاضران در غدیر به این صورت نقل میکند: «ما زمانى به غدیر رسیدیم که اگر تکه گوشتى را روى زمین میانداختى از شدّت گرما پخته میشد».[۹]
نویسنده کتاب «الهدایه الکبرى» روایتى را از زبان امام على(ع) چنین نقل میکند: «و آن روز (غدیر) روزى بسیار گرم بود که طفل از شدّت گرما پیر میشد».[۱۰]
قاضى نعمان نیز روایتى را به این صورت نقل میکند: «هیچ روزى گرمتر از روز غدیر ندیده بودیم».[۱۱]
ابن اثیر به نقل یکى از شاهدان عینى غدیر، زمان این اجتماع بزرگ را بعد از نماز ظهر گزارش کرده است. طى این گزارش ابیالطفیل میگوید: «در حجه الوداع همراه پیامبر بودیم که هنگام ظهر دستور داد مکانى را براى نماز آماده کنیم و خارها را بزنیم، بعد از آن، نماز خواندیم و پیامبر بعد از نماز، دست على بن ابیطالب را گرفت و فرمود: من کنت مولاه فهذا على مولاه».[۱۲]
بر اساس این گزارشها به نظر میرسد که تجمّع هنگام ظهر که گرمترین زمان روز است، صورت گرفته است و این زمان با پنج ساعت از روز رفته، قابل جمع است.[۱۳] محاسبات نشان میدهد که غدیر به تاریخ شمسی در پایان اسفند ماه روى داده[۱۴] و با توجه به شرایط آب و هوایى شبهجزیره، این گرماى شدید کاملاً طبیعى است.
مکان غدیر[۱۵]
باید مشخص شود که غدیر در مسیر چه مناطقى قرار دارد و اهالى چه مناطق و چه شهرهایى در غدیر حضور داشتهاند، تا در بحث تعداد جمعیت حاضر در غدیر، از آن استفاده کنیم.
درباره اینکه غدیر در چه فاصلهاى از مکه و در کدام سمت از این شهر واقع شده است؛ در منابع تاریخى، بیشتر فاصله غدیر تا جُحفه[۱۶] گزارش شده است؛ به عبارتى از آنجا که جحفه مکان شناخته شدهاى بوده، سعى شده است تا غدیر با جحفه شناسانده شود. یاقوت حموى هنگام معرّفى منطقه جغرافیایى غدیر خُم میگوید: «غدیر، بین مکه و مدینه است و تا جحفه، دو مایل (هر مایل حدود ۱۶۰۰ متر است) فاصله دارد».[۱۷] طبرسى روایتى دارد که طبق آن، غدیر سه مایل قبل از جحفه واقع شده است.[۱۸] ابن جوزى فاصله غدیر تا جحفه را یک مایل گزارش کرده است.[۱۹] این در حالى است که سید بن طاووس مینویسد: «مردم در جحفه توقّف نمودند».[۲۰]
بر اساس مشاهدههاى اخیر و بازدید از مکان غدیر روشن شده است که فاصله مکه تا جحفه با جاده کنونى حدود ۱۸۰ کیلومتر است. در نقشههاى امروزى عربستان، شهر رابغ در کنار دریاى سرخ واقع شده است. این شهر فاصله کمى با محل غدیر دارد. بر اساس گزارشى مسجدى در این شهر قرار دارد که به مسجد غدیر مشهور است.
سؤال: چرا پیامبر گرامی اسلام(ص) غدیر را انتخاب نمود. در پاسخ این سؤال دو احتمال وجود دارد:
اول: پیامبر(ص) از سوى خداوند مأمور بوده که در اینجا رسالت خود را ابلاغ نمایند.[۲۱]
دوم: که به اشتباه شهرت هم پیدا کرده و در واقع، توجیهى است بر اقدام پیامبر در انتخاب این مکان، این است که غدیر، محل تقسیم راهها و به اصطلاح «مفترق الطرق» بوده و مسافران هر منطقهاى از اینجا راه خود را جدا نموده و به شهر خود میرفتند.[۲۲]
باید دانست؛ آن روز قلمرو نفوذ اسلام شبه جزیره عربستان بود و فراتر از آن نرفته بود و عملیات موته و تبوک نیز فقط یک اولتیماتوم(هشدار) سیاسى و نظامى بهشمار میآمد و هنوز مناطق عراق، شامات و مصر مسلمان نبودند. از این گذشته، با دقتنظر در وضعیت جغرافیایى غدیر چنین بهدست میآید که غدیر یا همان جحفه راه اصلی برای جدا شدن مردم مناطق بزرگ نبوده و چنین وضعیتى نداشته است.[۲۳] مسیر مردم عراق از شمال شرقى مکه، مسیر مردم طائف از جنوب شرقى مکه و مسیر مردم یمن از جنوب مکه است. مسیر شمال غربى مدینه که به غدیر منتهى میشود تنها مسیر مردم مدینه و اطراف مدینه است. اگرچه بعد از گسترش اسلام در شمال افریقا، آنها برای حج نیز از این مسیر به مکه میآیند و در جحفه مُحرم میشوند. و چون مسیرها متعدد است، محل مُحرم شدن نیز متعدد است. در محاسبه جمعیت غدیر باید این محاسبات جغرافیایى نیز در نظر گرفته شود تا تصور نشود مردم یمن (که در جنوب هستند) در غدیر حضور داشتهاند.
تعداد جمعیت حاضر در غدیر
درباره جمعیتى که در ماجراى غدیر سال دهم هجرت در محضر پیامبر حاضر بوده و نص پیامبر اکرم(ص) مبنى بر ولایت امام على(ع) را از زبان مبارک ایشان شنیدهاند، روایات مختلفى نقل شده است.
۱ – هزار و سیصد نفر؛ امام باقر(ع) میفرماید: «پیامبر(ص) در روز غدیر در حضور ۱۳۰۰ نفر، جمله “من کنت مولاه فهذا على مولاه” را مطرح نمود».[۲۴]
۲ – ده هزار نفر: در تفسیر عیاشی از امام صادق(ع) نقل شده است: «من تعجب میکنم از اینکه شخص با آوردن دو شاهد حقش را میگیرد، اما على بن ابیطالب(ع) با ده هزار شاهد حقش ضایع شد. پیامبر(ص) از مدینه خارج شد در حالىکه پنج هزار نفر از مدینه همراه وى بودند و پنج هزار نفر هم از مکه پیامبر را همراهی کردند».[۲۵] در این روایت، تصریح شده است که پنج هزار نفر از «اهل مکه» پیامبر را تا غدیر همراهی کردند. ولی پذیرفتن این تعداد از مکه بسیار مشکل است، زیرا فاصله مکه تا جحفه فاصله بسیارى است و بر فرض که مردم قصد بدرقه کردن رسول خدا را داشتهاند همراهی کردن تا حدود ۱۸۰ کیلومتر بسیار بعید است.[۲۶] بله! چنانچه این پنج هزار نفر، اهل مکه نباشند و به گونهاى با تسامح بگوییم اهالى دیگر مناطق بودند که از مکه پیامبر را همراهى نمودند پذیرفتنى است.
ابن شهرآشوب نیز در روایتى از امام صادق(ع) شاهدین غدیر را ده هزار نفر عنوان کرده است.[۲۷] شیخ حُرّ عاملى نیز در روایتى قول ده هزار نفر را آورده است. و میگوید: چه بسا این ده هزار نفر همه از مدینه بودهاند.[۲۸]
۳ – دوازده هزار نفر: در روایت دیگرى به نقل از امام صادق(ع)؛ تعداد جمعیت حاضر در غدیر دوازده هزار نفر ذکر شده است.[۲۹] که شیخ حرّ عاملی در کتاب «اثبات الهداه» دوازده هزار نفر را نیز احتمال داده است.[۳۰]
۴ – هفده هزار نفر: نویسنده کتاب «جامع الاخبار» طبق نقلى، جمعیت حاضر در غدیر را هفده هزار نفر دانسته است. وى مینویسد: «دوازده هزار نفر از یمن و پنج هزار نفر از مدینه همراه رسول اکرم(ص) بودهاند».[۳۱] نقد مربوط به آمدن مکیها تا غدیر بر این روایت نیز وارد است؛ زیرا یمنیها میبایست به طرف جنوب بروند و امرى از سوى پیامبر وجود نداشت که ملزم باشند آنحضرت را تا غدیر همراهی کنند. بنابراین، آمدن ایشان، آن هم تا فاصله ۱۸۰ کیلومترى پذیرفتنى نیست.
و نقلهای دیگری که شصت هزار نفر،[۳۲] هفتاد هزار نفر،[۳۳] هشتاد و شش هزار نفر،[۳۴] نود هزار نفر، یکصد و چهارده هزار نفر،[۳۵] و یکصد و بیست هزار نفر،[۳۶] را گزارش کردهاند که به دلایلی مانند ضعف سند، کثرتنمایی و تصحیف و تحریف قابل پذیرش نیست. نکته بسیار مهم این است که بیشترین تعداد جمعیت حاضر در غدیر، طبق روایاتى که در منابع پنج قرن اولیه آمده، هفده هزار نفر گزارش شده است. رقمهاى بالاتر مربوط به بعد از قرن پنجم است. با توجه به ضعفهایى که در مورد منابع بعد از قرن پنج وجود دارد و صرفاً نقل از خود یا نقل یک «قیل» میباشد، باید از بین چهار قول اول یکى را تأیید کنیم.
اعداد و ارقام در منابع تاریخى
اگر همه اعدادى که در منابع تاریخى، بویژه منابع کهن وجود دارند، را غیر واقعى فرض کنیم؛ دیگر چیزى براى ما نمیماند که از آن سخن بگوییم. چنین حکمى در مورد دیگر گزارشهاى تاریخى و چه بسا خود منابع تاریخى نیز صادق است؛ از اینرو ما اجمالاً آنها را میپذیریم، اما با قرار دادن آنها در کنار دیگر قراین و شواهد تلاش میکنیم به عددى نزدیک به واقع دست یابیم. روى هم رفته در خصوص اعداد و ارقام و بهخصوص تعداد جمعیتها با مشکلاتى روبهرو میشویم که در ذیل به آنها اشاره میکنیم:
یک. کثرتنمایى: یعنی عدد در موارد بسیارى نشانه کثرت و زیادی است.
دو. اختلاف نقلها: با نگاهى اجمالى به گزارشهایى که عدد و رقمى را براى حادثهاى نقل کردهاند روشن میشود که به علت کمتر اهمیت دادن راویان به مقوله تعداد جمعیت، اختلاف بیشترى در اینباره دیده میشود و احتمالاً حاکى از اهمیت کم اعداد و ارقام باشد. همانطور که طبرى هنگام بحث از جریان حدیبیه، نمونه کاملى از اختلاف روایات را بیان میکند.[۳۷]
سه. مبالغه: روایاتى وجود دارد که آگاهانه و با هدف خاصى در مورد افزایش جمعیت واقعهاى مبالغهگویى میکنند.
چهار. تصحیف و تحریف: اگرچه این امور در تاریخ، امرى طبیعى بهشمار میآید، اما بیشترین تأثیر آن در اعداد و ارقام ظاهر میشود که گاه با افزایش ناخواسته یک نقطه، چه تغییراتى صورت میگیرد.
همچنین در مواردى، ارقام با اعداد ثبت شدهاند ـ نه با حروف ـ و مشکلاتى را به بار آورده است. برای نمونه؛ در برخى منابع آمده است که صحابه پیامبر(ص) در زمان وفات ایشان دوازده هزار (۱۲۰۰۰) نفر بودهاند.[۳۸] حال چنانچه یک صفر به این عدد افزوده شود، در کتابها و گزارشهاى بعدى به ۱۲۰۰۰۰ نفر افزایش مییابد. همچنانکه این مسئله پیش آمده و برخى تعداد صحابه پیامبر را در حجه الوداع ۱۲۰ هزار نفر دانستهاند.[۳۹]
چهار. اعداد تخمینى: بیشتر اعداد به صورت تخمینى گفته شده و بعد وارد روایات شده است.[۴۰]
تحمل جمعیت
آنچه باید بدان توجه شود این است: جمعیتى که براى یک واقعه گفته میشود آیا مکان آن واقعه و یا زمان آن، تحمل آن جمعیت را داشته است یا خیر؟ یک جمعیت بسیار زیاد، نیاز بسیارى به آذوقه و آب دارد. از کجا آب و غذاى آنها تأمین میشده و چگونه سرویسدهى میشدند. در مورد جنگ تبوک گفته میشود که سى هزار نفر شرکت داشتند. سى هزار نفرى که عازم بلاد کفر و منطقه دشمن میشوند باید براى آذوقه خود چارهاى بیندیشند. نیز گفته شده که بیست روز رفتن آنها به طول انجامیده است. حتى تأکید شده که این سفر بسیار سخت بود،[۴۱]چراکه در اوج گرما انجام شد و مرکب سوارى کم داشتند، و مسافت تا تبوک، طولانى بود و از مناطق بد آب و هوا عبور میکردند. با محاسبه اجمالى به نظر میرسد که حضور این همه جمعیت بعید است. ابن خلدون نیز این گونه آمار و ارقام مبالغهآمیز را از اشتباهکاریهاى مورّخان بیدقت دانسته و آنها را با توجه به میزان گنجایش مکان حادثه و مؤلفههاى دیگر، بعید شمرده است.[۴۲]
در مورد مکان نیز همین مسئله صادق است. اگر گفته شود در فلان مسجد پنجاه هزار نفر حضور داشتند، آیا میتوان به راحتى پذیرفت؟ در مورد زمان نیز صادق است. اگر گفته شود صد هزار نفر در مدت سه روز مسیر مکه تا مدینه را پیمودند، نمیتوان پذیرفت. آرى، اگر یک نفر با اسب تیزرو بخواهد این راه را در سه روز برود امکان دارد، اما جمعیت زیاد، معطلى دارد، اُطراق کردن در یک محل براى استراحت و تجدید قوا در بین سفر، قطعاً زمان بسیار زیادى را میطلبد و چه بسا یک روز کامل نیاز باشد تا کاروانى با این همه جمعیت توقف کرده و استراحت نمایند. این در حالى است که اگر فردى تنها باشد توقف و استراحت و نماز و تغذیه وى، ممکن است یک ساعت هم نشود.
منطق شمارش جمعیت
به نظر میرسد درباره افراد حاضر در یک واقعه؛ علاوه بر تخمین، راههای دیگری نیز براى شمارش وجود داشته است؛ که برای نمونه به دو مورد اشاره میشود:
۱ – واقدى درباره غزوه اُحُد مینویسد: «قریش و کسانى که با آنها پیوسته بودند، جمعاً سه هزار نفر بودند که صد نفرشان از قبیله ثقیف بودند، ساز و برگ و سلاح فراوان و دویست اسب داشتند، هفتصد تن از ایشان زره داشتند و سه هزار شتر همراهشان بود».[۴۳] اینکه وى میگوید «هفتصد نفر زره داشتند» ما را به این نکته رهنمون میکند که نوع پوشش نظامی آنها سبب شده بود تا عدهاى متمایز باشند. در این روایت، یکى از راههاى منطق شمارش که «نزدیک به واقع بودن» باشد، رعایت شده است.[۴۴]
۲ – تفکیک جمعیت؛ طبرى در روایتى، تعداد شرکت کنندگان در فتح مکه را بیان نموده که این راه در آن به خوبى دیده میشود. وى مینویسد: «ده هزار نفر از مسلمانان در فتح مکه همراه پیامبر بودند؛ چهارصد نفر از بنیغفار، چهارصد نفر از اسلم، هزار و سه نفر از مزینه و هفتصد نفر از بنیسلیم و هزار و چهارصد نفر از جهینه و باقیمانده از قرشیان مهاجر و انصار و همعهدانشان از بنیتمیم و قیس بودند».[۴۵] این روایت، حاکى از این است که تمام جمعیت بر اساس افراد قبیله شناخته میشدند. مثلاً در یک جنگ، هر قبیله نیروهاى مشخصى را معرفى میکرده و تنها یک جمعبندى ساده میتوانست تعداد جمعیت حاضر را مشخص نماید.
این راهها براى شمارش، در گذشته وجود داشته و معقول میباشد. و روایاتى که در آنها منطق شمارش رعایت شده باشد بیشتر قابل پذیرشاند.[۴۶]
حجگزاران مدینه
اینک باید ببینیم که چه تعداد نفر میتوانستند به عنوان حجگزار، از مدینه و اطراف آن خارج شوند و پیامبر را همراهى کرده و در راه بازگشت، در غدیر سخنان آنحضرت را بشنوند؟ عواملی که نشانگر تعداد جمعیت خارج شونده از مدینه است، به شرح زیر است:
۱ – طبق گزارشى، عدهاى از اهالى مدینه نتوانستند پیامبر(ص) را در سفر حجه الوداع همراهى کنند و علت آن نیز شیوع بیمارى بود. این گزارش در کتاب «السیره الحلبیه» آمده است: «و عند خروجه صلى اللّه علیه و سلم للحج أصاب الناس بالمدینه جدری … أو حصبه، منعت کثیرا من الناس من الحج معه صلى اللّه علیه و سلم».[۴۷] در این صورت، مدینه نمیتوانست جمعیت زیادى را روانه حجه الوداع نماید.
۲ – تحمل جمعیت.
۳ – اختلاف اقوال.
۴ – تعداد سپاه اسلام در جنگ حُنین که دوازده هزار نفر گزارش شده است.[۴۸] مسلمانان هنگام خارج شدن از مدینه شش هزار نفر بودند، و در بین راه، چهار هزار نفر که مجموعاً ده هزار نفر بودند. آنگاه پس از فتح مکه دو هزار نفر از مردم مکه همراه آنها شدند؛ یعنى در واقع، جمعیتى که از مدینه خارج شد دقیقاً دوبرابر شدند. روشن است که در اینجا چهار هزار نفرى را که از مناطق دیگر آمده بودند، نمیتوانیم جزء جمعیت مدینه به حساب آوریم. اگرچه این افراد در جریان غدیر میتوانستند حضور داشته باشند، اما از جمعیت مدینه به حساب نمیآیند.
۵ – مسئله «عام الوفود» در سال نهم؛[۴۹] سالى که نمایندگان قبایل مختلف عربستان به مدینه میآمدند و تبعیت و پیروی خود را از پیامبر اسلام(ص) اعلان میکردند. این سال، افزایش جمعیت مسلمانان را در پى داشت نه افزایش جمعیت مدینه را. بنابراین، پذیرفته نیست که بدون دلیل جمعیت مدینه را اضافه کنیم.
۶ – در جریان فتح مکه و نیز غزوه تبوک احساس مسئولیت نسبت به جنگ سبب میشود جمعیت بیشترى پیامبر را همراهی نمایند، در حالىکه در سال دهم صرفاً حجگزاردن با پیامبر است که میتواند انگیزهاى براى مسلمانان باشد. بنابراین، اگر افراد زیادى نروند، هیچ توبیخى براى آنها وجود نخواهد داشت. اما به صورت طبیعى هر مسلمانى مشتاق است در این سفر معنوى پرجاذبه شرکت کند، بویژه آنکه جنبه آموزشى نیز دارد.
۷ – در جریان حدیبیّه، روایات متفاوت است و حتى هفتصد نفر هم نقل شده است.[۵۰] اما با نگاه خوشبینانه تنها ۱۴۰۰ نفر در همراهى با پیامبر اکرم(ص) حاضر شدند و به مکه رفتند.[۵۱] و در خیبر ۱۵۰۰ نفر بودند،[۵۲] در حالى که در خندق که دو سال قبل از این بود سه هزار نفر حاضر بودند. پس وجهى ندارد که در همه حوادث، همه حاضر باشند و در هر حادثهاى آمار افزایش یابد.
۸ – بر فرض که در تبوک سى هزار نفر بودند، ضرورتى نداشت که همه در حجه الوداع نیز شرکت داشته باشند. چه بسا مانند لشکر اسامه ـ در عین حالى که جنگ است و همه باید شرکت کنند ـ اما سه هزار نفر بیشتر نبودند.[۵۳]
با توجه به آنچه گذشت، میتوان گفت: حجگزاران مدینه که محور جمعیت حاضر در غدیرند چیزى حدود پنج هزار نفر بوده و بیش از این نمیتوان تصور نمود، چنانکه در نقل شعیرى در «جامع الاخبار» که حاضران در غدیر را هفده هزار نفر گزارش کرده بود نیز پنج هزار نفر را از مدینه و بقیه را از یمن میدانست. اگرچه بخشی از روایت به دلیل حضور یمنیها رد میشود، اما یک بخش آن میتواند تأییدى بر این نظریه باشد. همچنین روایت عیاشى که میگوید پنج هزار نفر از مدینه خارج شدند تأیید دیگرى است.
حاضران در مکه هنگام حجه الوداع
طبق نقل بیشتر منابع اهل سنت، جمعیت حاضر در مکه در حجه الوداع چهل هزار نفر بودهاند،[۵۴] که میتوان این نقل را پذیرفت. البته اقوال دیگرى نیز هست[۵۵] که به نظر میرسد در این اقوال، بسیار مبالغه شده است.
حاضران در غدیر
حال در بین روایاتی که در آنها به جمعیت غدیر اشاره شد؛ به نظر میرسد روایت عیاشى از امام صادق(ع) که خارجشوندگان از مدینه را پنج هزار نفر دانسته، مدرک و سندى براى رسیدن به عدد نزدیک به واقع است. البته با ذکر این نکته که براى ما مشخص نیست پنج هزار نفر دیگر اهل کجا بودند؛ زیرا آمدن مکیها تا فاصله ۱۸۰ کیلومترى، هیچ توجیهى ندارد. اهالى یمن نیز میبایست به سمت جنوب بروند. پس میتوان گفت که احتمالاً عدهاى از مناطق شمالى شبهجزیره و احیاناً اهالى جنوب عراق، پیامبر گرامی اسلام(ص) را همراهى کردهاند. شواهدى که ما را در انتخاب روایت عیّاشى کمک میکند از این قرارند:
۱ – منبع روایت: تفسیر عیاشى به عنوان منبعى کهن و پذیرفته شده نزد شیعه است. نیز در مقایسه با منابع دیگر، مانند جامع الاخبار (قرن ششم)، الاحتجاج (قرن ششم)، مناقب آل ابیطالب (قرن ششم)، تذکره الخواص (قرن ششم)، نهج الایمان (قرن هفتم) و سمط النجوم العوالى (قرن دوازدهم) از لحاظ زمانى مقدمتر است.
۲ – تأیید روایت: ابن شهرآشوب و شیخ حرّ عاملى نیز همین روایت را نقل کردهاند.
۳ – شأن نزول: عیاشى این روایت را ذیل آیه ابلاغ آورده که نزد شیعه کاملاً پذیرفته شده است.
۴ – منطق شمارش: در این روایت، پنج هزار نفر از مدینه و پنج هزار نفر از مکه دانسته شده است. اگرچه دلیلى بر حضور مکیها نیست. اما از آنجا که خارجشوندگان از مدینه پنج هزار شمرده شدهاند؛ لذا میتواند سند و مدرکى براى ما باشد.
۵ – جمعیت کل حجگزاران در مکه که چهل هزار نفر بودند. حال اگر حجگزاران اهالى مکه، یمن و طائف و قبایل مسلمان بادیهنشین را از این چهل هزار نفر کسر کنیم؛ چیزى حدود پنج هزار نفر براى مدینه و حدود پنج هزار نفر براى قبایل شمالى نجد و نیز قبایلى که حد فاصل مدینه تا جحفه بوده و احتمالاً پیامبر را همراهى کردهاند، عده قابل قبولى است.
نتیجهگیری
محور و هسته اصلى حاضران در غدیر، اهالى مدینه و بقیه از قبایل اطراف مدینه و احتمالاً قبایل شمالى نجد بودهاند. بر اساس مباحثى که درباره جمعیت مدینه گفته شد، معلوم شد که مدینه ظرفیت فرستادن حدود پنج هزار نفر را به مکه داشته است. از اینرو؛ با تمسک به روایت عیاشى که پنج هزار نفر از حاضران در غدیر را مدنى میداند و همچنین گزارش «جامع الاخبار»، به این نتیجه میرسیم که حدود پنج هزار نفر از اهالى مدینه و تعدادى نیز از قبایل اطراف در غدیر حاضر بودهاند. هرچند چنانچه بخواهیم روایت ده هزار نفر عیاشى را بپذیریم، باید توجیهى برای پنج هزار دیگر داشته باشیم.
منبع: اسلام کوئست
پی نوشت ها
[۱]. ر.ک: یوسفى غروى، محمدهادى، موسوعه التاریخ الاسلامى، ج ۳، ص ۶۲۶ – ۶۲۷، قم، مجمع اندیشه اسلامى، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
[۲]. ر.ک: «مدارک حدیث غدیر»، سؤال ۱۹۵۳؛ «اهل سنت و آیه تبلیغ»، سؤال ۱۴۱.
[۳]. شیخ صدوق، الأمالی، ص ۲، تهران، کتابچی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ش؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبیطالب(ع)، ج ۳، ص ۲۷، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۸، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۷ق؛ ابن خلکان برمکی إربلی، وفیات الأعیان و أنباء أبناء الزمان، ج ۱، ص ۱۸۰، بیروت، دار صادر، ۱۹۰۰م.
[۴]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۲۹۰، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛ عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، ج ۱، ص ۲۹۳، تهران، المطبعه العلمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الأئمه، ج ۱، ص ۲۰، تبریز، نشر بنی هاشمی، چاپ اول، ۱۳۸۱ق؛ فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، ص ۱۲۰، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
[۵]. بیهقی، ابو بکر احمد بن حسین، دلائل النبوه، ج ۵، ص ۴۴۶، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۰۵ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج ۲، ص ۷۰۸، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق؛ ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمرو، تفسیر القرآن العظیم، ج ۳، ص ۲۵، بیروت، دار الکتب العلمیه، منشورات محمدعلی بیضون، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
[۶]. «فخطب خطبه عظیمه فی الیوم الثامن عشر من ذی الحجه عامئذ و کان یوم الأحد بغدیر خم تحت شجره هناک، فبین فیها أشیاء. و ذکر من فضل علیّ و أمانته و عدله…»؛ البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۲۰۸.
[۷]. طبرسی، احمد بن علی، الإحتجاج علی أهل اللجاج، ج ۱، ص ۵۷، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
[۸]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج ۱، ص ۹۰، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
[۹]. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۴۵۶، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
[۱۰]. خصیبی، حسین بن حمدان، الهدایه الکبری، ص ۱۰۳، بیروت، البلاغ، ۱۴۱۹ق.
[۱۱]. مغربی، قاضی نعمان، شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار(ع)، ج ۱، ص ۹۹، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۱۲]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، أسد الغابه فی معرفه الصحابه، ج ۵، ص ۲۵۲، بیروت، دار الفکر، ۱۴۰۹ق.
[۱۳]. امام، سید جلال، بررسى تعداد جمعیت حاضر در غدیر، فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۸، سال چهارم، شماره ۴، زمستان ۱۳۸۶ش.
[۱۴]. اکنون برنامههاى رایانهاى این کار را به راحتى انجام میدهند. برای نمونه به نرمافزار «سیره معصومان» تولید مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی نور میتوان اشاره نمود.
[۱۵]. درباره معنای غدیر خم ر.ک: «معنای غدیر خم»، سؤال ۳۰۵۵۷.
[۱۶]. «جُحفَه»، روستاى بزرگى بوده که در مسیر مدینه به مکه واقع است و فاصله آن از مکه چهار منزل است. جحفه محل میقات اهل مصر و شام است اگر به مدینه نروند. فاصله جحفه تا مدینه شش منزل، و فاصله جحفه تا غدیر دو مایل است. یاقوت حموی، ابو عبد الله، معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۸۸، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، ۱۹۹۵م.
[۱۷]. معجم البلدان، ج ۴، ص ۱۸۸.
[۱۸]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج ۱، ص ۵۷.
[۱۹]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، ج ۱، ص ۱۴۶، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
[۲۰]. إقبال الأعمال، ج ۱، ص ۴۵۵.
[۲۱]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، ج ۱، ص ۱۷۵، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
[۲۲]. فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۱۱.
[۲۳]. همان.
[۲۴]. مناقب آل أبیطالب(ع)، ج ۳، ص ۲۶؛ و نیز ر.ک: تفسیر فرات الکوفی، ص ۵۱۵ – ۵۱۶.
[۲۵]. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۳۲.
[۲۶]. فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۱۴ – ۱۵.
[۲۷]. مناقب آل أبیطالب(u)، ج ۳، ص ۲۶.
[۲۸]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۷، ص ۲۳۸، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
[۲۹]. تفسیر عیاشی، ج ۱، ص ۳۲۹.
[۳۰]. شیخ حر عاملی، اثبات الهداه بالنصوص و المعجزات، ج ۳، ص ۱۴۲، اعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۵ق.
[۳۱]. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۱۰، نجف، مطبعه حیدریه، چاپ اول، بیتا.
[۳۲]. ابن جبر، على بن یوسف، نهج الایمان، ص ۱۲۲، مشهد، مجتمع امام هادى(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۳۳]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج ۱، ص ۵۶.
[۳۴]. نهج الایمان، ص ۱۲۲.
[۳۵]. عصامی مکی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل و التوالی، ج ۲، ص ۳۰۵، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
[۳۶]. سبط بن جوزی، تذکره الخواص من الأمه فی ذکر خصائص الأئمه، ص ۳۷، قم، منشورات الشریف الرضی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
[۳۷]. ر.ک: طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج ۲، ص ۶۲۰ – ۶۲۱، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
[۳۸]. عربی معافری، محمد بن عبد الله أبو بکر، العواصم من القواصم فی تحقیق مواقف الصحابه بعد وفاه النبی(ص)، ص ۲۵۵، بیروت، دار الجیل، چاپ دوم، ۱۴۰۷ق.
[۳۹]. حلبی این قول را با «قیل» نقل کرده است؛ حلبی، ابوالفرج، السیره الحلبیه، ج ۳، ص ۳۶۱، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۲۶ق.
[۴۰]. فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۱۹ – ۲۲.
[۴۱]. به دلیل شدت سختی از آن به «جیش العسره» یاد میشود؛ بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج ۲، ص ۹۵، بیروت، دار الفکر، بچاپ اول، ۱۴۱۷ق.
[۴۲]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فى تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوى الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون)، ج ۱، ص ۱۳ – ۱۴، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
[۴۳]. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج ۱، ص ۲۰۳، بیروت، اعلمى، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.
[۴۴]. فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۲۵.
[۴۵]. تاریخ طبری، ج ۳، ص ۶۴ – ۶۵.
[۴۶]. فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۲۶.
[۴۷]. السیره الحلبیه، ج ۳، ص ۳۶۰ – ۳۶۱.
[۴۸]. إعلام الورى بأعلام الهدی، ج ۱، ص ۲۲۸.
[۴۹]. البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۴۰؛ السیره الحلبیه، ج ۳، ص ۲۹۷.
[۵۰]. طبری، حسن بن على، مناقب الطاهرین، ج ۱، ص ۱۶۰، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
[۵۱]. دلائل النبوه، ج ۴، ص ۱۴۲؛ السیره النبویه، ج ۲، ص ۳۲۲؛ المغازی، ج ۲، ص ۵۷۴.
[۵۲]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج ۲، ص ۸۰، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۸ق.
[۵۳]. فصلنامه علمی – تخصصی تاریخ در آیینه پژوهش، ص ۳۳ – ۳۵.
[۵۴]. البدایه و النهایه، ج ۵، ص ۱۳۷؛ شافعی مصری، أبو حفص عمر، المقنع فی علوم الحدیث، ج ۲، ص ۴۹۷، السعودیه، دار فواز للنشر، چاپ اول، ۱۴۱۳ق؛ حضرمى، محمد بن بحر، حدائق الأنوار و مطالع الأسرار فی سیره النبی المختار، ص ۷۷، جده، دار المنهاج، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
[۵۵]. ر.ک: السیره الحلبیه، ج ۳، ص ۳۶۱؛ عظیم آبادی، محمد أشرف بن أمیر، عون المعبود شرح سنن أبی داود، ج ۵، ص ۲۵۳، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.
پاسخ دهید