سوال: من یک فرزند دو ساله دارم که فعالیّت او زیاد است و همه چیز را به هم می ریزد؛ وقتی که به مهمانی می رویم، باید دائم مواظب او باشم. من برای این که بتوانم کنترلش کنم، دائم او را تهدید به قهر می کنم؛ با این اوصاف می خواستم ببینم آیا او بیش فعّال است؟ آیا کار من درست است؟ کارشناس محترم برای درمان ایشان چه راه کارهایی را پیشنهاد می کنند؟
جواب:تشخیص بیش فعّالی در دو سه سال اوّل زندگی یک مقدار دشوار است؛ یعنی نیاز به این دارد که انسان دقیق و از نزدیک، شخصیت فرد را مطالعه کند تا بتواند تشخیص دهد. ولی الان ویژگی هایی که این مادر بزرگوار بیان فرمودند، حکایت از این ندارد که فرزندشان بیش فعّال است.
نگاه کنید؛ بیش فعّالی به معنای پرفعّالیّتی نیست که ما بگوییم هر بچّه ای که پر فعّالیّت است، پس بیش فعّال است؛ لذا منظور ما از بیش فعّالی، آن عدم تمرکزی است که منجر به فعّالیّت زیاد می شود. بچّه ها چون تا سنّ دو سالگی هنوز نمی توانند به صورت طبیعی تمرکزهای لازم را داشته باشند؛ یا اگر هم داشته باشند، خیلی در این سن محدود است، لذا یک مقدار تشخیص آن به این راحتی نیست.
دلیل ریخت و پاش بیش از حدّ فرزندان
الف. مناسب نبودن محیط
امّا نکته ی دوّم این است که بچّه هایی که به هم ریختگی زیادی دارند، دلیلش چیست؟ نگاه کنید، مهم ترین دلیلش این است که محیط، محیط مناسبی برای بچّه ها نیست؛ مثلاً ما یک وقت بچّه کوچکی را به مغازه ی سوپر مارکتی می بریم که در هر گوشه ای از این مغازه جنس چیده شده است؛ خصوصاً الان که دیگر اجناس را تا کف مغازه هم می چینند. شما اگر بچّه ی یک ساله ی خود را در این مغازه رها کنید، بعد از چند دقیقه می بینید که او تمام اجناسی را که در این قفسه ها چیده شده است، وسط مغازه می ریزد؛ چرا؟ چون آن محیط برای آن کودک مناسب نیست؛ در کنار بچّه نباید این قدر اشیاء یا خوراکی باشد که بتواند به هم ریختگی ایجاد کند. حالا اگر ما همین کودک را به مغازه ای ببریم که ویترین و قفسه های آن طوری چیده شده باشد که اشیاء و خوراکی درون آنها در دسترس بچّه نباشد؛ با این حال این بچّه آن ریخت و پاش ها را دارد؟ قطعا ندارد.
بعضی از خانه های ما همین طور است. پدر و مادرها دور و بر خود را بیش از اندازه شلوغ می کنند؛ از لوازم خورده ریزه ی خانه گرفته، تا لوازم پدر و بچّه آنها را به هم می ریزد. حتی اسباب بازی بچّه های ما زیاد است. کودک در سنّ دو سالگی چه قدر اسباب بازی نیاز دارد؟ ولی می بینیم که این بچّه یک قفسه پر از اسباب بازی دارد؛ برای همین فرزند آنها را به هم می ریزد؛ چراکه آنها نمی توانند وسایل خود را مرتب کنند یا تحلیل این را داشته باشند که از هر چیزی به وقت خودش استفاده کنند. بچّه ها در این سن این توانایی را ندارند. هر جا که به هم ریختگی محیط خانه زیاد شد، ما بدانیم که آن محیط، محیط مناسبی برای فرزند ما نیست.
ب. رفتار نامناسب والدین با فرزندان
گاهی اوقات امر و نهی کردن و ترساندن، بچّه را حریص تر می کند؛ یعنی چه؟ یعنی ریخت و پاش آنها بیشتر می شود. وقتی فرزند در محیطی غیر از خانه می بینند که مادر دیگر نمی تواند داد و بیداد کند، در آنجا هر کاری که دلش بخواهد، انجام می دهد. دلیلش هم همان نوع رفتار والدین است. اگر والدین با فرزند خود منطقی رفتار کنند، می بینیم که بچّه ها در محیط های دیگر، منطقی هستند.
را ه هایی برای درمان ریخت و پاش فرزندان
برای این که فرزندان در محیط های دیگر این رفتار را نداشته باشند، والدین باید به دو نکته توجّه کنند:
الف. پیش گیری
اوّلین نکته پیش گیری است. پیش گیری یعنی چه؟ یعنی ما نباید سر بچّه های خود داد بزنیم. این مادر گفتند: من او را تهدید به قهر می کنم؛ خواهر بزرگوار! فرزندی که مقابل شماست، یک فرزند دو ساله است. این فرزند چه قدر قدرت فهم و درک دارد؟! مگر او مفهوم قهر را متوجّه می شود؟! او اصلا در سنّی نیست که این ها را خوب متوجّه شود. ما با این رفتار در آنها یک حالت اضطراب و نگرانی ایجاد می کنیم و بعد فکر می کنیم که هرچه ما بگوییم، آنها متوجّه می شوند؛ نه، این طور نیست.
قهر کردن نشانه ی ناتوانی والدین است
قهر والدین از ناتوانی آنها در تربیت است. من در جلسه ای به معلّمان عرض کردم: اگر معلّمی دانش آموز خود را از کلاس بیرون کند، پشت این بیرون کردن، یک پیام نهفته است و آن پیام این است که “من از پس تو بر نمی آیم، من نمی توانم تو را اصلاح کنم“؛ یعنی دارم ناتوانی خود را با این حرکت می رسانم.
وقتی مادر با فرزند قهر می کند، با این کار پیام ناتوانی خود را به بچّه می رساند. مادری که بچّه ی خود را تنبیه بدنی می کند، با این کار می گوید: من دیگر نمی توانم با زبان درست و خوب با تو ارتباط بر قرار کنم؛ لذا دارد پیام ناتوانی خود را به فرزندانش انتقال می دهد. والدین باید خیلی در اینجا دقّت کنند؛ یعنی والدین باید یک سر و گردن از بچّه ها بالاتر باشند و همه چیز را از آن بالا رصد و کنترل و مدیریّت کنند.
اگر از این مادر سوال کنیم که آیا با قهر کردن، بچّه ی شما درست شده است؟ می گوید: نه، بدتر شده که بهتر نشده! با قهر کردن آن لحظه ممکن است که بچّه برای مدّتی دست بردارد و دیگر به آن کار ادامه ندهد؛ ولی این کار مسکّن است؛ یعنی درمان نمی شود؛ چون محیط خانه، محیط سالمی نیست. قهر کردن در اینجا، همانند این است که ما بچّه ای را در محیط آلوده ای بفرستیم و به او بگوییم: بچّه جان؛ مریض نشو و گرنه با تو قهر می کنم!
اگر ما بخواهیم فرزند در مهمانی ها به هم ریختگی نداشته باشد، پیشگیری خیلی مهم است. ما نباید بچّه ها را حریص کنیم؛ ما نباید با رفتارهای تند در محیط خانه، زمینه ی رفتار غیر منطقی فرزند را در محیط های دیگر فراهم کنیم.
ب. روش حواس پرتی
نکته ی دوّم، روش حواس پرتی است. ما وقتی بچّه ها را به مهمانی می بریم، باید یک ابزار سرگرمی در اختیار آن ها قرار بدهیم. گاهی اوقات ما در مهمانی ها نیاز به یک سرگرمی داریم؛ مثلاً وقتی ما به مهمانی می رویم و پشت ویترین بشقابی را می بینیم، دائم می خواهیم برویم و آن را برداریم و ببینیم که این بشقاب چه جنسی دارد؛ امّا چون خود کنترلی ما زیاد است، طرف آن نمی رویم؛ می نشینیم ولی حسرت می خوریم که: ای کاش می شد به این دست بزنیم! خود کنترلی بچّه ها پایین است. آن ها اگر در یک محیط قرار بگیرند و ببینند که امکاناتی در آن جا وجود دارد که برای آنها جذابیّت دارد، به سمت آن می روند و آن را برمی دارند و به هم می ریزند؛ حتی گاهی آن را خراب می کنند. پس ما باید برای این که در مهمانی ها از این مسئله پیشگیری کنیم، باید یک ابزار سرگرمی به همراه بچّه های خود ببریم.
گاهی اوقات ممکن است که نیاز به اسباب بازی هم نباشد؛ مثلاً اگر دیدیم فرزند دارد به سمت قفسه می رود تا چیزی بردارد، در آن موقع یک قصّه برای او تعریف کنیم؛ سریع به او می گوییم: محمد جان! پسر گلم! می دانی که می خواهم چه قصّه ای را برای تو بگویم؟ بیا من همان قصّه را که تو دوست داری، می خواهم برای تو بگویم؛ چون می دانیم این قصّه او را زمین گیر می کند و توجّه او را افزایش می دهد، لذا شروع می کنیم برای او قصّه گفتن.
ج. عدم مطرح ساختن اختلاف والدین، در حضورفرزندان
گاهی اوقات ممکن است پرخاشگری و تندی های بچّه ها بخاطر اختلاف خود والدین باشد. وقتی والدین خودشان با هم اختلاف دارند، این مسئله را بدانند که مطمئنا این رفتارها تاثیر نامطلوبی را روی رفتارهای فرزندشان دارد و این تاثیرات مستقیم است؛ خصوصاً در سنین پایین تر. حالا در سنین بالاتر یک مقدار خودکنترلی در بچّه ها افزایش پیدا می کند و ممکن است خودشان بتوانند رفتارهایی را کنترل کنند؛ لذا بچّه ها نیاز به یک محیط آرام دارند که پرخاش در آن نباشد، اختلاف والدین در آن نباشد، تا بستر مناسبی آماده شود که آن ها بتوانند در آن جا پرورش پیدا کنند. پس تهدید کردن فرزند کار درستی نیست.
حساب بردن فرزند، نوعی ترس است
این مادر گفتند: من او را تهدید می کنم تا از من حساب ببرد. ما در تربیت، عبارتی به معنای “حساب بردن“ نداریم. اصلا برای چه بچّه باید حساب ببرد؟ حساب بردن یک نوع ترس است و این ترس خوب نیست. همیشه ترس، آدم ها را پنهان کار می کند. بچّه هایی که از پدر و مادرهای خود حساب می برند، این ها تدریجا پنهان کار می شوند.
پاسخ دهید