متن پیش رو کوشیده است مدیریت سلفی گری وهابیت بر تمام طیف های افراطی جهان اسلام، خصوصاً «نیروهای تندرو و افراطی متأثر از اندیشه های محمد قطب» و «سلفیون دیوبندی تندرو-افراطی» را به تصویر کشد. این متن گزیده ای از صفحه ۱۰۳ کتاب سلفی گری و وهابیت، نوشته سید مهدی موسوی، جلد یکم تبارشناسی، فصل پنجم می باشد، که توسط علی فاطمی اقتباس شده است.
بهره برداری سلفی گری وهابی از افراطی های دیوبند
محمد قطب با مطرح کردن توحید قبوری و توحید قصوری، توحیدی را که وهابی ها مطرح می کردند صرفاً جنگ با قبرها و صاحبان بی دفاع آن ها خواند. وی با طرح این پرسش که «در تخریب قبرها و جنگیدن با آن ها چه فایده ای هست؟» مفهوم توحید قصوری را مطرح کرد که در آن به جای جنگ و جدال با قبرها و مردگان، جنگ و درگیری با صاحبان کاخ ها و حاکمان ستمگر اهمیت داشت. چنین اندیشه ای جریانی را در عربستان آفرید که مخالف دولت بود؛ و موجب می شد تا دولت عربستان به شدت با نیروهای تندرو و افراطی که متأثر از اندیشه های محمد قطب بودند، درگیر باشد.
هنگامی که شوروی به خاک افغانستان دست انداخت و جنگ افغانستان آغاز شد، عربستان برای انتقال بحران به خارج از کشور، زمینه اعزام مخالفان را به جبهه ی جنگ با شوروی فراهم کرد و بحران داخلی را به خارج انتقال داد. و این آغاز ارتباط دیوبندی ها و سلفی های وهابی بود، چرا که از یک سو عربستان بخشی از نیروهای مجاهدین و هزینه های لازم برای جنگ با شوروی را فراهم می کرد و از سوی دیگر، دیوبندی های افراطی پایگاه های نظامی و سازمان دهی نیروها را بر عهده داشتند.
هم زمان با جنگ افغانستان، وهابی ها در جبهه ی دیگری نیز فعال بودند و آن، پشتیبانی مالی از گروه های دیوبندی افراطی ضدشیعی بود. گروه هایی مانند سپاه صحابه و لشکر جهنگوی که به غلط خود را به مکتب دیوبند نسبت می دادند، و ابزار دست وهابی های افراطی در مبارزه با دیگر مذاهب اسلامی بودند.
وهابی ها با وجود اختلاف های عقیدتی بسیار با این گروه ها، در راستای هدف های خود، از آنها بهره برداری ابزاری می کنند؛ و هم اکنون، میان سلفی گری وهابی و دیوبندی های تندرو افراطی – که در قالب گروه های تروریستی و خشونت طلب سازمان دهی شده اند،- پیوند محکم وجود دارد.
پاسخ دهید