یکى از مشهورترین راویان صحاح سته وکیع بن جراح است، که مزى در تهذیب الکمال در مورد او مى‌گوید:

روى له الجماعه.

همه صاحبان صحاح سته از او روایت نقل کرده‌اند

المزی، ابوالحجاج یوسف بن الزکی عبدالرحمن (متوفاى۷۴۲هـ)، تهذیب الکمال، ج۳۰ ص۴۸۴ ، تحقیق: د. بشار عواد معروف، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۰هـ – ۱۹۸۰م.

اما طبق روایات معتبر اهل سنت، او شرابخوار بوده است، و حتى بعضى از روایات به صراحت این امر را مربوط به دوران نقل روایت او مى‌دانند:

 

 

روایت اول: یعقوب بن سفیان فسوی:


یعقوب بن سفیان (متوفاى ۲۷۷) که از شاگردان بلاواسطه احمد بن حنبل (متوفاى ۲۴۱) است ـ احمد نیز شاگرد وکیع است ـ از احمد نقل مى‌کند که گفت:

وقد سئل أحمد بن حنبل: إذا اختلف وکیع وعبد الرحمن بن مهدی بقول من تأخذ؟ فقال: عبد الرحمن یوافق أکثر وخاصه سفیان کان معنیا بحدیث سفیان وعبد الرحمن یسلم علیه السلف ویجتنب شرب المسکر.

از احمد بن حنبل سوال شد که اگر وکیع و عبدالرحمن بن مهدى (در نقل روایت) با یکدیگر اختلاف داشتند، حرف کدامیک را قبول کنیم؟

پاسخ داد: در بیشتر موارد حرف عبد الرحمن درست است، و مخصوصا در نقل از سفیان، زیرا عبد الرحمن توجه خاصى به سفیان داشت ؛ همچنین سلف (بزرگان گذشته) از دست عبد الرحمن در امان بودند (به آنها دشنام نمى‌داد) و همچنین عبد الرحمن چیزى که او را مست کند، نمى‌خورد !

الفسوی، أبو یوسف یعقوب بن سفیان (متوفاى۲۷۷هـ)، المعرفه والتاریخ، ج ۱، ص۴۱۳،، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت – ۱۴۱۹هـ- ۱۹۹۹م.

مفهوم سخن احمد بن حنبل این است که وکیع بن جراح از مسکرات مى‌خورده است؛ زیرا اگر این خصوصیات، در وکیع وجود نداشت، معنا نداشت که احمد براى برترى دادن عبدالرحمن بن مهدى بر او به این خصوصیت استناد کند ! همچنین اگر این شرابخوارى مربوط به دوران قبل از نقل روایت او بود، نباید تأثیرى در صحت و یا اشتباه بودن روایات او مى‌گذاشت !

در نتیجه این روایت، هم شرابخوارى او را ثابت مى‌کند و هم اینکه نقل روایات او در دوره شرابخوارى‌اش بوده است ! سند روایت نیز به احمد صحیح است؛ چرا که فسوى مستقیما از خود احمد بن حنبل این روایت را نقل کرده است و هر دوى آن‌ها از برترین محدثان و راویان تاریخ اهل سنت هستند.

 

 

روایت دوم: خطیب بغدادی:


او در تاریخ خویش نقل مى‌کند که:

قرأت على التنوخی عن أبی الحسن أحمد بن یوسف بن یعقوب بن إسحاق بن البهلول الأنباری قال حدثنی أبی قال حدثنی جدی إسحاق بن البهلول قال قدم علینا وکیع بن الجراح فنزل فی المسجد على الفرات فکنت أصیر إلیه لاستماع الحدیث منه فطلب منی نبیذا فجئته بمخیسه لیلا فأقبلت أقرأ علیه الحدیث وهو یشرب فلما نفذ ما کنت جئته به أطفأ السراج فقلت له: ما هذا؟ فقال: لو زدتنا لزدناک.

روایت را نزد تنوخى خواندم، از ابو الحسن احمد بن یوسف بن یعقوب از پدرش، او از پدربزرگش اسحق بن بهلول که گفت:

وکیع بن جراح به نزد ما آمد و در مسجدى در کنار فرات منزل کرد ؛ من براى شنیدن روایت به نزد او مى‌رفتم ؛ روزى از من نبیذ (شراب کشمش) خواست ؛ شب‌ هنگام براى او شرابى آوردم که خوب‌ جا افتاده بود ؛ من (از روى جزوه او) روایت مى‌خواندم و او نیز شراب مى‌خورد ؛ وقتى که شرابى که آوردم تمام شد، چراغ را خاموش کرد (تا نتوانم بخوانم)! به او گفتم چرا اینچنین مى‌کنى؟ گفت اگر بیشتر آورده بودى، ما بیشتر به تو (روایت) مى‌دادیم !

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۵۰۲، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

بررسی سند روایت:
التنوخی استاد خطیب بغدادی
ذهبى در مورد او مى‌گوید:

۵۹۲۶ [ ۵۹۴۷ ] علی بن المحسن أبو القاسم التنوخی سماعاته صحیحه… قلت محله الصدق والستر.

على بن محسن تنوخى… او به درستى روایت شنیده است… او راستگو است و پرهیزکار.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج ۵، ص۱۸۴، تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۹۹۵م.

احمد بن یوسف بن یعقوب:
ابن اثیر در مورد او مى‌گوید:

وفیها توفی أحمد بن یوسف بن یعقوب بن البهلول… وکان عابدا محدثا ثقه.

در این سال، احمد بن یوسف بن یعقوب از دنیا رفت… و عابد، محدث و ثقه بود

ابن أثیر الجزری، عز الدین بن الأثیر أبی الحسن علی بن محمد (متوفاى۶۳۰هـ) الکامل فی التاریخ، ج ۷، ص۴۲۹ ، تحقیق عبد الله القاضی، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه الثانیه، ۱۴۱۵هـ.

یوسف بن یعقوب بن اسحاق بن بهلول:
خطیب بغدادى در مورد او مى‌‌گوید:

یوسف بن یعقوب بن إسحاق بن البهلول… وکان ثقه

یوسف بن یعقوب… و ثقه بود.

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج ۱۴، ص۳۲۱ ش ۷۶۴۴، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

اسحاق بن بهلول:
خطیب بغدادى در مورد او نیز مى‌گوید:

إسحاق بن البهلول… وکان ثقه… وقال عبد الرحمن بن أبى حاتم سألت أبى عن إسحاق بن بهلول الأنباری فقال صدوق.

اسحاق بن بهلول… ثقه بود، عبد الرحمن بن ابى حاتم مى‌گوید از پدرم در مورد او سوال کردم، و گفت: راستگو است

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج۶ ص۳۶۶ ش ۳۳۹۰ ، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

بنابراین سند این روایت نیز صحیح است، و نشان مى‌دهد که وکیع همزمان با نقل حدیث شراب نیز مى‌خورده است.

 

 

روایت سوم: خطیب بغدادی


خطیب بغدادى چنین روایت مى‌کند که:

أخبرنا هلال بن محمد الحفار أخبرنا إسماعیل بن محمد الصفار حدثنا جعفر بن محمد یعنی الطیالسی قال: سمعت یحیى بن معین یقول: سمعت رجلا سأل وکیعا فقال:یا أبا سفیان شربت البارحه نبیذا فرأیت فیما یرى النائم کأن رجلا یقول إنک شربت خمرا، فقال وکیع: ذاک الشیطان.

یحیى بن معین گفت: شنیدم که شخصى با وکیع سخن مى‌گفت و به او گفت: اى اباسفیان،دیشب نبیذ (شراب کشمش) خوردم، و در خواب دیدم که به من گفتند: تو مست کننده نوشیده‌اى ! وکیع گفت:‌گوینده شیطان بوده است ! (یعنى نبیذ حرام نیست)!

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۵۰۲، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

بررسی سند روایت:
هلال بن محمد حفار:
ذهبى در مورد او مى‌گوید:

الحفار الشیخ الصدوق مسند بغداد أبو الفتح هلال بن محمد.

حفار، استاد راستگو، مسند بغداد (کسى که در بغداد همه به او سند مى‌دادند) بود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۷، ص۲۹۳، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

إسماعیل بن محمد بن إسماعیل بن صالح بن عبد الرحمن:
إسماعیل بن محمد بن إسماعیل بن صالح بن عبد الرحمن الصفار الثقه الإمام النحوی المشهور حدث عن الحسن بن عرفه وأحمد بن منصور الزیادی والکبار وانتهى إلیه علو الإسناد روى عنه الدارقطنی وابن منده والحاکم ووثقوه.

اسماعیل بن محمد، مورد اعتماد، امام، و دانشمند مشهور علم نحو بود. سند‌هاى باارزش همه به او ختم مى‌شد، دارقطنى وإبن منده و حاکم از او روایت نقل و او را توثیق کرده‌اند.

العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفاى۸۵۲ هـ)، لسان المیزان، ج۱ ص۴۳۲، تحقیق: دائره المعرف النظامیه – الهند، ناشر: مؤسسه الأعلمی للمطبوعات – بیروت، الطبعه: الثالثه، ۱۴۰۶هـ – ۱۹۸۶م.

جعفر بن محمد بن عثمان الطیالسی:
جعفر بن محمد بن أبی عثمان الحافظ المجود أبو الفضل الطیالسی البغدادی.. قال أحمد بن المنادى کان مشهورا بالاتقان والحفظ والصدق قال الخطیب کان ثقه ثبتا حسن الخط صعب الأخذ مات فی رمضان سنه اثنتین وثمانین ومائتین.

جعفر بن محمد، حافظى که حفظش بسیار خوب بود، احمد بن منادى گفته: او در استوارى راستگویى و حفظ مشهور بود، خطیب گفته: او موثق، مورد اعتماد بود خط زیبا داشت.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، تذکره الحفاظ، ج۲ ص۶۲۶، رقم:۶۵۳، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت، الطبعه: الأولى.

یحیى بن معین:
یحیى بن معین. هو الامام الحافظ الجهبذ شیخ المحدثین أبو زکریا یحیى بن معین… قال عبد الرحمن بن أبی حاتم سئل أبی عن یحیى فقال امام. قال النسائی أبو زکریا أحد الائمه فی الحدیث ثقه مأمون.

یحیى بن معین، پیشوا، حافظ، جهبذ (: مَرد عارف و دانشمند، آنکه خوب را از بد تشخیص دهد. این واژه فارسى است‏) استاد محدثین بود. عبد الرحمن بن أبى حاتم گوید که از پدرم در باره او سؤال کردم، گفت: امام است. نسائى گفته: او یکى از پیشوایان در علم حدیث، مورد اعتماد و اطمینان بود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۱ ص۷۱، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

 

 

روایت چهارم: خطیب بغدادی:


أخبرنا بن الفضل أخبرنا دعلج أخبرنا أحمد بن علی الأبار حدثنا محمد بن یحیى قال: قال: نعیم بن حماد: تعشینا عند وکیع أو قال: تغدینا فقال أی شیء تریدون أجیئکم به نبیذ الشیوخ أو نبیذ الفتیان؟ قال: قلت: تتکلم بهذا قال هو عندی أحل من ماء الفرات قلت له: ماء الفرات لم یختلف فیه وقد اختلف فی هذا.

از نعیم بن حماد روایت شده است که شام یا نهار را نزد وکیع خوردیم؛ پس گفت: چه چیزى براى شما بیاورم؟ شراب پیرمردان را (شراب سبک) و یا شراب جوانان را (سنگین)!! گفتم از شراب سخن مى‌گویی؟ پاسخ داد: شراب نیز من از آب فرات گواراتر است. گفتم: کسى در حلال بودن آب فرات اختلافى ندارد؛ ولى در حلیت شراب اختلاف دارند.

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۵۰۲، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

بررسی سند روایت:
محمد بن الحسین بن الفضل:
القطان. الشیخ العالم الثقه المسند أبو الحسین محمد بن الحسین ابن محمد بن الفضل البغدادی القطان الأزرق. وحدث عنه البیهقی والخطیب ومحمد بن هبه الله اللالکائی وأبو عبد الله الثقفی وجماعه سواهم. وهو مجمع على ثقته.

القطان، استاد، دانشمند، مورد اعتماد بود. بیهقى، خطیب و… از او روایت نقل کرده‌اند، تمام علماى علم رجال بر وثاقت او اجماع دارند.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۷، ص۳۳۱ ـ ۳۳۲، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

دعلج بن أحمد:
دعلج. دعلج بن أحمد بن دعلج بن عبد الرحمن المحدث الحجه الفقیه الإمام أبو محمد السجستانی ثم البغدادی التاجر ذو الأموال العظیمه… قال أبو سعید بن یونس حدث بمصر وکان ثقه… وقال الحاکم دعلج الفقیه شیخ أهل الحدیث فی عصره

دعلج، محدث، حجت (کسى که سیصد هزار حدیث حفظ است) فقیه، و امام بود. ابوسعید بن یونس گفته: در مصر روایت نقل مى‌کرد و مورد اعتماد بود. حاکم گفته: دعلج، فقیه و استاد اهل حدیث در زمان خودش بود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۶ ص۳۱، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

أحمد بن علی الأبار:
الأبار. الحافظ المتقن الإمام الربانی أبو العباس أحمد بن علی بن مسلم الأبار من علماء الأثر ببغداد… قال الخطیب کان ثقه حافظا متقنا حسن المذهب. وقال جعفر الخلدی کان الأبار من أزهد الناس.

احمد بن على، حافظ استوار، پیشواى ربانى، از علماى علم حدیث در بغداد بود. خطیب گفته: او مورد اعتماد، حافظ، استوار بود. جعفر خلدى گفته: او از زاهد‌ترین مردمان بود.

سیر أعلام النبلاء ج ۱۳، ص۴۴۳

محمد بن یحیى:
از روات بخارى، مسلم و سایر صحاح سته:

الذهلی. محمد بن یحیى بن عبدالله بن خالد بن فارس بن ذؤیب الإمام العلامه الحافظ البارع شیخ الإسلام وعالم أهل المشرق وإمام أهل الحدیث بخراسان أبو عبدالله الذهلی مولاهم النیسابوری… وقال الخطیب کان أحد الأئمه العارفین والحفاظ المتقنین صنف حدیث الزهری وجوده وکان أحمد بن حنبل یثنی علیه وینشر فضله… قال زنجویه بن محمد کنت أسمع مشایخنا یقولون الحدیث الذی لا یعرفه محمد بن یحیى لا یعبأ به… قال ابن أبی حاتم کتب أبی عن محمد بن یحیى بالری وهو ثقه صدوق إمام من أئمه المسلمین وثقه أبی وسمعته یقول هو إمام أهل زمانه… وقال النسائی ثقه مأمون. وقال ابن أبی داود حدثنا محمد بن یحیى وکان أمیر المؤمنین فی الحدیث.

محمد بن یحیى ذهلى، پیشوا، علامه، حافظ، با تقوا، شیخ الإسلام و دانشمند مردم مشرق و پیشواى اهل حدیث در خراسان بود. خطیب گفته: یکى از پیشوایان عارف، یکى از حافظ استوار بود، احمد بن حنبل او را ستایش و فضائلش را منتشر مى‌کرد. زنجویه گفته: من از استادانم شنیدم که مى‌‌گفتند: حدیثى را که محمد بن یحیى نشناسد، ارزش توجه ندارد. إبن أبى حاتم گفته: پدرم در رى از او روایت نقل مى‌کرد، او مورد اعتماد، راستگو و پیشواى از پیشوایان مسلمانان بود، پدرم او را توثیق مى‌کرد و شنیدم که مى‌گفت: او پشواى مردم زمان خودش بود. نسائى گفته: او مورد اعتماد و امین بود. إبن أبى داود گفته: محمد بن یحیى «امیر المومنین» در علم حدیث بود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۱۲، ص۲۷۳، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

نعیم بن حماد:
از روات بخاری:

او از رواتى است که در باره دو دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ عده‌اى او را توثیق کرده‌اند و یکى از ائمه اعلام دانسته‌اند و عده‌اى نیز تضعیف کرده‌اند؛ اما شمس الدین ذهبى نام او را در کتاب «ذکر من تکلم فیه وهو موثق» آورده است:

نعیم بن حماد خ مقرونا د ت ق حافظ وثقه أحمد وجماعه واحتج به البخاری

نعیم بن حماد، حافظ بود، احمد بن حنبل و جماعتى او را توثیق کرده‌اند، بخارى به روایت او احتجاج کرده (به عنوان شاهد در صحیح بخارى از او روایت نقل کرده).

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، ذکر أسماء من تکلم فیه وهو موثق، ج۱، ص۱۸۴، تحقیق: محمد شکور أمریر المیادینی، ناشر: مکتبه المنار – الزرقاء، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۶هـ.

و سپس برخى از تضعیفات را در باره او نقل کرده است.

و در سیر أعلام النبلاء مى‌نویسد:

نعیم بن حماد بن معاویه. ابن الحارث بن همام بن سلمه بن مالک الإمام العلامه الحافظ أبو عبد الله الخزاعی المروزی الفرضی الأعور صاحب التصانیف

قال أبو بکر الخطیب یقال إن أول من جمع المسند وصنفه نعیم. یوسف بن عبد الله الخوارزمی سألت أحمد بن حنبل عن نعیم بن حماد فقال لقد کان من الثقات… إبراهیم بن عبد الله بن الجنید سمعت یحیى بن معین وسئل عن نعیم فقال ثقه… قال أبو زکریا نعیم ثقه صدوق رجل صدق أنا أعرف الناس به کان رفیقی بالبصره کتب عن روح خمسین ألف حدیث… قال أحمد العجلی نعیم بن حماد ثقه مروزی… وقال أبو حاتم محله الصدق.

نعیم بن حماد، امام، علامه و حافظ بود. خطیب بغدادى گفته: نخستین کسى که روایات مسند را جمع کرد، نعیم بن حماد بود. یوسف بن عبد الله خوارزمى گفته: از احمد در باره نعیم بن حماد سؤال کردم، گفت: به راستى که او از «ثقات» بود. ابراهیم بن عبد الله گفته از یحیى بن معین در باره نعیم شنیدم، پس گفت: ثقه است. ابوزکریا گفته: نعیم ثقه و راستگو بود، مردى که راست مى‌گفت، من از دیگران بیشتر او را مى‌شناسم، او در بصره رفیق من بود، از روح پنجاه هزار حدیث نوشته بود. احمد عجلى گفته: نعیم بن حماد ثقه بود. أبوحاتم گفته: راستگو بود.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج۱۰، ص۵۹۵، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

 

 

سایر روایات


ذهبى در کتب مختلف خویش، در مورد او شرابخوارى را مطرح کرده است و این مطلب را به نقل از دیگر علماى اهل سنت بیان کرده است:

وقد روى غیر واحد أن وکیعاً کان یترخص فی شرب النبیذ.

تعداد زیادى نقل کرده‌اند که وکیع خورد نبیذ را جایز مى‌دانست.

چندین نفر نقل کرده‌اند که وکیع، نوشیدن شراب کشمش را جایز مى دانست !

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۱۳، ص۴۴۱، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.

و در جاى دیگر مى‌نویسد که: از ابوسعید اشج نقل مى‌کند که گفت:

وقال أبو سعید الأشج کنت عند وکیع فجاءه رجل یدعوه إلى عرس فقال أثم نبیذ قال لا قال لا نحضر عرسا لیس فیه نبیذ قال فإنی آتیکم به فقام.

ابو سعید اشج گفت: من پیش وکیع بودم که شخصى را او را به عروسى دعوت کرد، سؤال کرد که آیا نبیذ هست، گفت: نه. وکیع گفت: من در عروسیى که در آن نبیذ نباشد، شرکت نمى‌کنم. گفت: براى تو مى‌آورم؛ پس وکیع بلند و رفت.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج ۹، ص۱۵۵، تحقیق: شعیب الأرناؤوط , محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسه الرساله – بیروت، الطبعه: التاسعه، ۱۴۱۳هـ.

الذهبی الشافعی، شمس الدین ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى ۷۴۸ هـ)، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام، ج ۱۳، ص۴۴۲، تحقیق د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت، الطبعه: الأولى، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م.

خطیب بغدادى، روایت دیگرى را به این صورت نقل کرده است:

حدثت عن أبی الحسن الدارقطنی قال حدثنی القاضی أبو الحسن محمد بن صالح بن علی بن أم شیبان الهاشمی قال حدثنی أبی قال حدثنا أبو عبد الرحمن سفیان بن وکیع بن الجراح قال حدثنی أبی قال کان أبی وکیع یصوم الدهر… ثم یدخل إلى منزله فیقدم إلیه إفطاره وکان یفطر على نحو عشره أرطال من الطعام ثم یقدم له قربه فیها نحو من عشره أرطال نبیذ فیشرب منها ما طاب له على طعامه ثم یجعلها بین یدیه ویقوم فیصلی ورده من اللیل وکلما صلى رکعتین أو أکثر من شفع أو وتر شرب منها حتى ینفذها ثم ینام.

از فرزند وکیع روایت شده است که پدرم روزها روزه مى‌گرفت… موقع افطار، ده رطل (هر رطل تقریبا دو و نیم کیلو است) غذا براى او مى‌آوردند و با آن افطار مى‌کرد، سپس مشکى که در آن تقریبا ده رطل شراب کشمش بود برایش مى‌‌آوردند ؛ هر مقدار که میل داشت، مى‌نوشید، و سپس آن را در کنار خود گذاشته و مى ایستاد و نماز مى‌خواند ؛ هر زمان که دو رکعت یا بیشتر مى‌خواند، دوباره از آن مى‌نوشید تا اینکه مشک خالى شود ؛ و سپس مى‌خوابید !

البغدادی، ابوبکر أحمد بن علی بن ثابت الخطیب (متوفاى۴۶۳هـ)، تاریخ بغداد، ج ۱۳، ص۵۰۱، ناشر: دار الکتب العلمیه – بیروت.

البته در باره شراب خوارى او روایات دیگرى نیز وجود دارد که ما به اختصار به همین اندازه اکتفا کردیم.

نتیجه آن که: وکیع بن الجراح، راوى صحاح سته اهل سنت، اهل شرب مسکرات بوده، خوردن مسکرات را جایز مى‌دانسته، و همزمان علماى اهل سنت از او روایت نقل مى‌کرده‌اند.

 

 

 

منبع:پرسمان