علی (ع) به عنوان امام مطلق و صاحب ولایت کلیّۀ الاهیه، نمونه برتر انسان کامل در جهان هستی است، و این روایات در مرحله اول نشان می دهد که انسان کامل، حقیقت و ظرف وقوع واقعۀ قیامت است؛ چرا که بنابر نظریه عرفانی، انسان و جهان در وحدت با هم هستند و قیامت جهان و انسان کامل امر واحدی است، ولی نمودهای مختلفی دارد

 

علی (ع) به عنوان امام مطلق و صاحب ولایت کلیّۀ الاهیه، نمونه برتر انسان کامل در جهان هستی است، و این روایات در مرحلۀ اول نشان می دهد که انسان کامل، حقیقت و ظرف وقوع واقعۀ قیامت است؛ چرا که بنابر نظریه عرفانی، انسان و جهان در وحدت با هم هستند، و قیامت جهان و انسان کامل امر واحدی است، ولی نمودهای مختلف دارد.

توضیح لازم در مورد وقوع قیامت به عنوان یک حقیقت مسلم؛ این است که قیامت، خود جلوه ها و مراتب مختلفی را شامل می شود که عرفا انواع و مراتب مختلفی را برای آن برشمرده اند.[۱] قیامت کبرا مربوط به کل عالم هستی است، ولی همین واقعه برای برخی افراد زودتر از زمان تفصیلی واقع می شود؛ یعنی برای برخی از افراد به دلیل خروجشان از حد زمان پرده های غیب کنار رفته و واقعه قیامت واقع می شود. این افراد پیشتازان و برپادارندگان قیامت اند. برای مثال خود واقعه ظهور در آخر الزمان هم نوعی قیامت است که توسط امام زمان(عج) برپا می شود و قائم این قیامت امام زمان (عج) است. از این رو بسیاری از آیات قرآن، طبق تفاسیر روایی، هم در مورد قیامت صدق می کنند و  هم در مورد رجعت و ظهور.[۲]

در کلامی از علی (ع) چنین آمده است: اگر پرده ها بر افتد چیزی بر یقین من افزوده نمی شود.[۳] و از طرفی طبق آیات قرآنی، بهشت و جهنم (علاوه بر بهشت و جهنم برزخی) هم اکنون وجود دارد[۴]، اما برای کسی که قیامت او برپا شده و از برزخ هم عبور کرده باشد؛ چرا که شهود بهشت و جهنمِ موعودِ قرآن بدون گذراندن واقعه قیامت امکان پذیر نیست و بعد از واقعه قیامت است که بهشت برای متقین آشکار می شود.[۵]

پس روشن شد که طبق معارف قرآنی وقوع قیامت، هم اکنون نیز برای انسان های خاصی امکان پذیر است، هرچند پیش از وقوعِ قیامتِ کبرا باشد. و علی (ع) برترین کسی است که این واقعه در او واقع شده است و خود او قیام قیامت است. پس در بسیاری از تفاسیر روایی از آن حضرت به عنوان مصداق نبأ عظیم که همان قیامت است یاد شده و خود آن حضرت هم در روایات زیادی خود را با اسامی و القابی که در مورد قیامت به کار می رود نامیده است.[۶]

گفتیم که در سخنان عرفا شاهد تقسیم های مختلفی برای قیامت هستیم؛ از جمله این تقسیم ها تقسیمی است که منطبق بر چهار عالم و چهار دور کلی در عالم است که عبارت اند از

۱ – عالم جبروت،

۲ – عالم ملکوت(عالم ارواح و عقول مفارقه)،[۷] 

۳ – عالم مثال،

۴ – عالم ملک. پس قیامتِ منطبق بر این چهار عالم هم عبارت است از: قیامت عظمی، قیامت کبرا، قیامت وسطی و قیامت صغرا؛ و چون مرتبه پنجم مرتبه انسان کامل است که جامع همه این مراتب است، پس قیامت انسانِ کامل، جامع همه این قیامت ها خواهد بود.[۸]

 

برخی دیگر از عرفا مراتب قیامت را به گونه دیگری بیان کرده اند که قیامت کبرا مربوط به مقام فنای انسان و بقای او به خداوند است:

قیامت (الساعه) به تعداد حضرات خمس بر پنج نوع است:

۱ – قیامتی که در هر آن واقع است.

۲ – موت طبیعی، همچنان که فرموده اند: «هرکس بمیرد قیامتش برپا می شود».

۳ – به ازای موت طبیعی، موت ارادی است که قیامت صغرا نام گرفته است.

۴ – قیامت موعودِ منتظر که همگان در انتظار آنند.

۵ – قیامت کبرا که به ازای قیامت موعود منتظر است و این همان قیامتی است که برای عارفان موحد حاصل می شود.[۹]

 

پس با این بیان نیز شاهدیم که انسان کامل محل ظهور قیامت کبرا است.

از این رو، می بینیم که ابن عربی از عرفای بزرگ اسلامی نبأعظیم که همان قیامت کبرا است را به حضرت علی (ع) نسبت داده است: «نبأ عظیم قیامت کبرا است و از همین روی گفته شده است که امیر المومنین علی (ع) نبأ عظیم است».[۱۰]

 

منبع: اسلام کوئست


پی نوشت ها

[۱] «عارف قیصرى …. در آخر فصل نهم آن در اقسام خمسه قیامت که از آن تعبیر به انواع خمسه ساعت نموده است تحقیق انیق دارد و قیامت‏ کبرا‏ و صغرا‏ از آن انواع است که به عدد حضرات خمس و نکاحات خمسه است و به طور خیلى خلاصه این که: اقسام القیامه خمسه: ما هو فى کل ساعه و آن، و ما هو بالموت الطبیعى، و ما هو بالموت الارادى، و ما هو موعود منتظر، و ما هو بالفناء للعارفین‏»، حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص ۲۱۲،  نشر رجاء.

[۲] «روایات بسیار زیادى از ائمه اهل بیت (ع) در تفسیر بسیارى از آیات آمده که یا فرموده‏اند: مربوط به قیامت است، و یا فرموده‏اند: مربوط به رجعت است، و یا فرموده‏اند: مربوط به ظهور مهدى (ع)، و این نیست مگر به خاطر وحدت و سنخیتى که در این سه معنا است. و مردم چون هیچ بحثى پیرامون حقیقت روز قیامت نکرده‏اند، و زحمت این تحقیق را بخود نداده، و در نتیجه نفهمیده‏اند که قرآن کریم در باره این روز عظیم چه فرموده، لذا در باره این روایات دچار اختلاف شده‏اند»، موسوى همدانى، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج ۲، ص ۱۵۹، دفتر انتشارات اسلامى، قم‏. ۱۳۷۴ش.

[۳] «لو کشف الغطاء ما ازددت یقینا»، آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، ص ۱۱۹؛ انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم ، ۱۳۶۶ش.

[۴] «عن عبدالسلام بن صالح الهروى انه قال: قلت لعلى بن موسى الرضا(ع) یابن رسول الله(ص) اخبرنى عن الجنه و النار هما الیوم مخلوقتان؟ فقال: نعم و انّ رسول الله(ص) دخل الجنّه و راى النار لما عرج به الى السماء. فقلت له: ان اقواما یقولون انهما الیوم مقدرتان غیر مخلوقتین. فقال: ما اولئک منا و لانحن منهم من انکر خلق الجنه و النار فقد کذّب النبى و کذّبنا»؛ صدوق، التوحید، ص ۱۱۷، انتشارات جامعه مدرسین، قم، ۱۳۹۸ق.

[۵] «وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقینَ غَیْرَ بَعیدٍ»، ق، ۳۱٫

[۶] «کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ یَقُولُ مَا لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ آیَهٌ هِیَ أَکْبَرُ مِنِّی وَ لَا لِلَّهِ مِنْ نَبَإٍ أَعْظَمُ مِنِّی» کلینی، الکافی، ج۱، ص ۲۰۷، دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ش. «قال حدثنی أبی عن الحسین بن خالد عن أبی الحسن الرضا (ع) فی قوله «عَمَّ یَتَساءَلُونَ… إلخ» قال قال أمیر المؤمنین (ع) ما لله نبأ أعظم منی و ما لله آیه أکبر منی، و قد عرض فضلی على الأمم الماضیه على اختلاف ألسنتها فلم تقر بفضلی» علی بن ابراهیم القمی، تفسیر القمی، ج ۲، ص ۴۰۱، دار الکتاب، قم، ۱۴۰۴ق.

«قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله لعلیّ علیه السلام یا علیّ انت حجّه اللَّه و انت باب اللَّه و انت الطریق الى اللَّه و انت النبأ العظیم و انت الصراط المستقیم و انت المثل الأعلى» صدوق، عیون اخبار الرضا،ج۲، ص ۶، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ق.

«إِنِّی النَّبَأُ الْعَظِیمُ وَ الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ وَ عَنْ قَلِیلٍ سَتَعْلَمُونَ مَا تُوعَدُون‏»، کافی، ج ۸، ص ۲۹٫

«فی روایه الأصبغ أنا النبأ العظیم أقف بین الجنه و النار و أقول هذا لی و هذا لک»، علی بن یونس، الصراط المستقیم، ج ۱، ص ۲۷۹، کتابخانه حیدریه، ۱۳۸۴ق.

[۷] این اصطلاح ملکوت غیر از اصطلاحی است که ملکوت را عالم مثال می دانند.

[۸] مراجعه شود به مقدمه کتاب: علامه محمد بن محمود دهدار شیرازى، شرح خطبه البیان امام على بن ابى طالب (ع)، به اهتمام: محمد حسین، اکبرى ساوى‏.

[۹] قیصری، داود، شرح فصوص (قیصرى)، مقدمه ‏قیصرى، ص ۱۳۱، شرکت انتشارات علمى و فرهنگی، چاپ اول – ۱۳۷۵ ش.

[۱۰] ابن عربی، محی الدین، ج ۲، ص ۴۰۰، دار احیاء التراث العربى‏، بیروت‏، ۱۴۲۲ ق.‏