روش امر به معروف و نهی از منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود. اگر میخواست بگوید که کاری را نکن، سعی میکرد غیر مستقیم باشد. مثلاً به دلایل بدی آن کار از لحاظ پزشکی، اجتماعی و… اشاره میکرد تا شخص، خودش به نتیجه لازم برسد. آنگاه از دستورات دین برای او دلیل میآورد.
یکی از رفقای ابراهیم گرفتار چشم چرانی بود. مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیراخلاقی میگشت. چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهر کردن نتوانسته بودند رفتار او را تغییر دهند.
در آن شرایط کمتر کسی آن شخص را تحویل میگرفت، اما ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود. حتی او را با خودش به زورخانه میآورد و جلوی دیگران خیلی به او احترام میگذاشت.
مدتی بعد ابراهیم با او صحبت کرد. ابتدا او را غیرتی کرد و گفت: اگر کسی به دنبال مادر و خواهر تو باشد و آنها را اذیت کند چه میکنی؟ پسر با عصبانیت گفت: چشماش رو در مییارم.
ابراهیم خیلی با آرامش گفت: خُب پسر، تو که برای ناموس خودت اینقدر غیرت داری، چرا همان کار اشتباه را انجام میدی؟! بعد ادامه داد: ببین اگر هر کسی به دنبال ناموس دیگری باشد جامعه از هم میپاشد و سنگ روی سنگ بند نمیشود.
بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد. حدیث پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله را گفت که فرمودند: «چشمان خود را از نامحرم ببندید تا عجایب را ببینید.»[۱]
بعد هم دلایل دیگر آورد. آن پسر هم تأیید میکرد. بعد گفت: تصمیم خودت را بگیر، اگه میخواهی با ما رفیق باشی باید این کارها را ترک کنی.
برخورد خوب و دلایلی که ابراهیم آورد، باعث تغییر کلی در رفتارش شد. او به یکی از بچههای خوب محل تبدیل شد و همه خلاف کاریهای گذشته را کنار گذاشت.
این پسر نمونهای از افرادی بود که ابراهیم با برخورد خوب و استدلال و صحبت کردنهای به موقع آنها را متحول کرده بود.
نام این پسر هماکنون بر روی یکی از کوچههای محله ما نقش بسته است!
منبع: کتاب «سلام بر ابراهیم؛ شهید ابراهیم هادی»- انتشارات پیام آزادی، صص ۱۷۲-۱۷۳
به نقل از: دوست شهید
[۱]– (میزان الحکمه، ج ۱۰، ص ۷۲)
پاسخ دهید