اگر به قرآن رجوع کنید، بر اساس مفاهیم قرآنی متوجه خواهید شد که هیچ کسی جز به مشیت الهی نمی میرد و این یک سرنوشتی مقرر شده است . حال شاید به ذهنتان خطور کند که اگر مرگ و زندگی از قبل تعیین شده است و ما محکوم به زیستن یا مردن هستیم، بنابرین نبایست امثال شمر را مؤاخذه نمود؛ زیرا امام حسین علیهالسلام، حتماً باید در صحرای کربلا به دست ملعونی به شهادت برسد و قاتل به وظیفه خود عمل کرده و مستحق مجازات نیست. در این وجیزه سعی شده است تا پاسخ این سؤال برایتان آورده شود.
چند نکته شایان توجّه است:
- معنای اذن الهی:
اذن الهی در قرآن کریم به دو گونه به کار رفته، یکی اذن تشریعی که در امور اعتباری است؛ یعنی خداوند اجازه داد[۱] و دیگری اذن تکوینی است که استعمال آن در قرآن، بسیار گسترده است و درباره هر فاعلی که کاری را انجام می دهد، تعبیر اذن الهی به کار رفته است. خواه فاعل ارادی باشد مثل انسان و جن و ملک یا فاعل طبیعی مثل گیاه و خواه در امور دنیوی باشد و خواه در امور اخروی.
مثلا در مورد روییدن گیاه می فرماید: «زمین خوب، گیاه خود را به اذن پروردگارش می رویاند»[۲]. و همچنین است درباره تأثیر سحر ساحران[۳]، مرگ که پدیده ای طبیعی است که در شرایط خاصی تحقق می یابد[۴] و حتی ایمان که از افعال اختیاری انسان می باشد[۵]، و افعال انبیاء الهی[۶] و کارهای ملائکه و جنّیان[۷] و بالأخره هر حادثه ای که برای انسان روی می دهد همگی به اذن الهی منوط شده است؛ می فرماید: «هیچ مصیبتی رخ نمی دهد، مگر به اذن خدا»[۸]. بنابرین حتی شیطنت شیطان و شیاطین نیز به اذن خداست.
پس هیچ حادثه ای در عالم، نه در دنیا و نه در آخرت و نه به وسیله انسان و نه موجودات دیگر، تحقق نمی یابد مگر به اذن الهی، یعنی هیچ حادثه ای در عالم بدون استناد تکوینی به خداوند تحقق نمی یابد: زیرا هیچ موجودی از خودش هیچ نوع استقلالی در هیچ کاری ندارد و این همان توحید در افعال است که استقلال در تأثیر را منحصر به خدای متعال می داند.
۲٫ معنای «کتاباً مؤجلا»:
در آیاتی از قرآن کریم، چنین استفاده می شود که خداوند کتابی دارد که همه چیز در آن هست؛ می فرماید: او آن چه را در خشکی و دریاست می داند؛ هیچ برگی [از درختی] نمی افتد، مگر این که از آن آگاه است و نه هیچ دانه ای در تارکی های زمین و نه هیچ تر و خشکی وجود دارد، جز این که در کتابی آشکار [در کتاب علم خدا] ثبت است[۹]. اجمالا می فهمیم که «کتاب» موجودی است که خدا آن را آفریده و نمایانگر موجودات دیگر است و مرتبه ای از علم الهی است.
۳٫ بی ارتباطی علم خدا با جبر در حوادث عالم:
افعال اختیاری ما و همه حوادثی که برای بشر واقع می شود، در کتابی که همان علم الهی است، نوشته شده؛ می فرماید: «هیچ مصیبتی [نا خواسته] در زمین و نه در وجود شما روی نمی دهد، مگر این که همه آن ها قبل از آن که زمین را بیافرینیم، در لوح محفوظ ثبت است»[۱۰]. نکته مهمّ این است که صرف دانستن خداوند و نوشتن او و حتی اعلام این که فلان کس با اختیار خود در فلان وقت چنین خواهد کرد، هرگز موجب جبر نمی شود؛ چون فرض این است که خداوند از ازل می داند و نوشته است که در فلان عصر (مثلا روز عاشورا، سال ۶۱ هجری) انسان هایی با میل و اراده خود آن همه جنایات را مرکتب خواهند شد و فلان تبهکار خودش می تواند پرهیزکار شود، ولی با اراده خودش نمی شود و برعکس خدا می داند که حرّ بن یزید ریاحی، با اراده خودش در صحنه کربلا در اثر حُسن انتخاب، راه خیر را می رود و شمر ملعون با سوء اختیار خودش راه بد را انتخاب می کند.
علم خداوند، یک نوع نمایش واقعیتی است که در آینده رخ می دهد و با مجبور بودن شخص و اینکه وظیفه جانیان و مجرمان همان باشد که نوشته شده و در علم خداوند ازلی هست، ارتباطی ندارد. نظیر اینکه معلّمی از آغاز سال تحصیلی بداند که فلان دانش آموز با تلاش و کوشش و اختیار خودش به چه درجه ای نایل می شود و فلان دانش آموز که با اراده خودش درس نمی خواند مردود می شود، علم او ارتباطی با مردودی فرد ندارد[۱۱].
[۱] ن. ک: حج، ۳۹؛ یونس، ۵۹
[۲] اعراف، ۵۸
[۳] بقره ۱۰۲
[۴] آل عمران،۱۴۵
[۵] یونس،۱۰۰
[۶] رعد، ۳۸
[۷] سبأ،۱۲ و قدر،۴
[۸] . «ما اَصابَ مِن مُصیبَه اِلاّ بِاِذنِ اللّهِ…»تغابن،۱۱
[۹] انعام،۵۹
.[۱۰] «ما اَصابَ مِن مُصیبَه فِی الاَرضِ ولا فی اَنفُسِکُم اِلاّ فی کِتـب مِن قَبلِ اَن نَبرَاَها…» حدید، ۲۲
[۱۱] ر. ک: معارف قرآن، آیت الله محمدتقی مصباح یزدی، ج (۳ـ۱)، ص ۱۸۶ ـ ۱۹۹، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله) / توصیه ها، پرسش ها و پاسخ ها، آیت الله جوادی آملی، ص ۶۷، دفتر نشر معارف / بینش ها و پاسخ های برگزیده ویژه محرم، نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها، ص ۱۱۱، دفتر نشر معارف
پاسخ دهید