وجود نازنین ائمّه‌ی خدا علیهم السّلام احاطه دارند و شما را نگاه می‌کنند.  شما این‌ها را از نظر فکری قبول دارید، ولی نظر عملی دارید مانند منکرها زندگی می‌کنید. این ایمان نیست. این ایمان با یک طوفانی از دست شما می‌رود. همین‌قدر یک چشم و ابروی زیبایی بیاید می‌لرزید و زود تسلیم می‌شوید. یک پول هنگفتی برسد رها می‌کنید. برای ریاست خود می‌توانید اشخاصی را بی‌آبرو کنید تا رئیس بمانید. این ایمان، ایمان نیست. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ»[۱] مؤمنین فقط این‌ها هستند. چه کسانی؟ «الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» آن کسی است که ایمان عینی و خارجی باشد. یعنی علاوه بر این‌که فکر او قبول کرده است دل او هم قبول کرده باشد، در او انگیزه به وجود آمده باشد، صاحب عزم است. تصمیم دارد آنچه را که فکر او یافته است و قبول کرده است در زندگی به آن التزام عملی داشته باشد. این قبول است. قبول اختیاری است. دکتر مضرّات سیگار را می‌داند، مضرّات مسکرات را می‌داند، ولی هر دکتری با این‌که می‌داند پرهیز می‌کند؟ نه. عیب دارد، اندیشه دارد ولی انگیزه ندارد. کشش‌ها او را می‌برد. بزرگان مثل که می‌زنند علم چشم است، ولی ایمان دست و پا است. چشم آدم می‌بیند که عقربی دارد به سوی او می‌آید. ولی اگر دست و پای او را بسته باشد چه کار می‌کند؟ چشم او می‌بیند که این عقرب است. بیاید نیش می‌زند، زهر هم دارد و خطرناک هم است. امّا دست و بال او بسته است. در سوره‌ی مبارکه‌ی یاسین خدای متعال چه حقیقتی را، چه پس پرده‌ای را برای ما بازگو می‌کند که خدا می‌داند گاهی من وحشت می‌کنم. فرمود: «وَ جَعَلْنا مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْناهُمْ فَهُمْ لا یُبْصِرُونَ»[۲] ما این‌ها را به غل کشیدیم و هم در «سَدًّا»، در قفس انداختیم. اصلاً نمی‌توانیم ببینیم.


[۱]– سوره‌ی حجرات، آیه ۱۵٫

[۲]– سوره‌ی یس، آیه ۹٫