یکی از دلایل شیعه در بحث ضرورت وجود امام، این است که: «با توجه به اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآله، در مدت کوتاه عمر رسالتش، موفق به بیان همه احکام و معارف دین نشد، به ناچار باید از جانب خدا، جانشین یا جانشینان معصومی، پس از پیامبر صلیاللهعلیهوآله به مردم معرفی می شدند تا حقایق ناگفته دین را به مردم ابلاغ کنند. آیا این دلیل، با آیه «الیَومَ اَکمَلتُ لَکُم دینَکُم…» منافات دارد، زیرا این آیه، بر اکمال دین و اتمام نعمت هدایت الهی در آخر عمر شریف پیامبر صلیاللهعلیهوآله دلالت می کند»! ما در این نگاره سعی داریم به این شبهه پاسخ گفته و از ساحت مقدس اهلبیت رسول خدا علیهمالسلام دفاع کنیم.
معنی «اکمال» و «اتمام» و چگونگی وقوع آن دو
اکمال: یعنی یک شیئ به حدی برسد که فایده ای که از آن انتظار می رود، از آن صادر شود مانند اکمال دین.
اتمام: یعنی یک شیئ از نظر عدد و زمان و مانند این ها کامل شود مانند اتمام نعمت.[۱]
«اکمال» و «اتمام» یک چیز، می تواند از دو راه صورت بگیرد:
- آن که انسان تمام مطالب و حقایق آن چیز را بیان کند.
- آن که مقداری از آن را بیان کند و مقدار دیگری بنا به مصالحی ـ مانند آن که زمان بیان آن مقدار فرا نرسیده است ـ به منبعی ارجاع دهد که آن حقایق در آن منبع وجود دارد.
برای تقریب به ذهن به این مثال توجه کنید: اگر شرکتی، کارخانه عظیمی را در شهری بسازد و کارهای اساسی آن را انجام دهد، سپس برای تکمیل برخی اجزای دیگر آن ـ که وقت مناسب انجام آن فرا نرسیده و وجود یک شرکت عظیم هم برای انجام آن لازم نیست ـ مهندسی را بر آن کارخانه بگمارد و به مردم اعلام کند که امروز، پروژه کارخانه کامل شد و به اتمام رسید؛ با آن که هنوز برخی کارهای دیگر آن باقی مانده است مردم اعتراض نمی کنند که چطور پروژه تمام و کامل شد، در حالی که برخی کارهای آن هنوز نیمه تمام می باشد زیرا مردم چنین حساب می کنند که کارخانه ای در این حدّ، با وجود مهندسی که توانایی ادامه کارهای باقی مانده آن را دارد، به معنای کامل بودن و تمام شدن کار کارخانه، به وسیله شرکت است. بله! اگر شرکت، کارخانه را نیمه کاره رها می کرد و مهندس کاردانی را هم برای انجام باقی مانده امور نصب نمی نمود، نمی شد ادعا کرد که کارخانه از سوی شرکت، کامل و تمام شده است.
معنی اکمال دین
کامل شدن دین به این نیست که همه حقایق و مسائل، حتی آن هایی که هنوز وقت بیان و اظهار آن ها فرا نرسیده است، در غیر وقت خود ـ و زود هنگام ـ گفته شود؛ بلکه تکمیل شدن حقیقی و صحیح دین، چنین است که مسائلی که وقت آن فرا رسیده گفته شود و مسائلی هم که وقت بیان آن ها در آینده فرا می رسد، بلاتکلیف گذاشته نشود؛ بلکه منبع و مرجع صالحی معرفی گردد تا در هر زمان، مسائل متناسب آن زمان را باز گو کند.
اکمال دین با ولایت امیرمؤمنان علیهالسلام
کلیات دین اسلام مانند قرآن، اصول عقاید، احکام کلی بیان شده بود و در روز عید غدیر با برگزیدن علی علیهالسلام به امامت، کامل و تمام شد؛ زیرا در واقع، مسائل جزئی و وظایف باقی مانده، همگی در قالب «امامت» به مردم عرضه شد.
پس منافاتی بین کامل شدن دین و باقی ماندن برخی احکام و مسائل آن وجود ندارد؛ زیرا درست است که برخی احکام بیان نشده، امّا خداوند، مسأله «امامت» را بیان کرد و در واقع پیامبر صلیاللهعلیهوآله مشخص کردن راه و ارائه نقشه و معرفی راهنما، راه کمال را مشخص فرمودند.
ضرورت و لزوم امامت در بقای دین
تا اینجا هر چه گفتیم، مبتنی بر این بود که ضرورت امامت، تنها بقای احکام خلاصه شود، در حالی که چنین نیست؛ زیرا شیعه معتقد است که رسالت «امام» با بیان باقی مانده احکام به پایان نمی رسد، بلکه بر این باور است که امامت از ارکان دین و اصول آن، مانند توحید و نبّوت است و امت اسلامی ـ تا پایان دنیا ـ برای بیان اصول عقاید و تشریح فروع و احکام و حکومت و حاکمیّت، همواره به شخص معصوم علیهالسلام نیاز دارد.
امامی که از طرف خداوند متعال، برگزیده و تعیین شده است که این کار در غدیر خم از طرف خداوند متعال، به وسیله پیامبر صلیاللهعلیهوآله انجام شد و سپس «آیه اکمال» نازل گردید. نتیجه آن که آیه اکمال، زمانی نازل شد که آخرین رکن و اصل اساسی اسلام نیز بیان شد و دین به معنای واقعی آن با نصب امام، کامل گردید.[۱]
[۱] الهیات و معارف اسلامی، آیت اللّه جعفر سبحانی، ص ۳۴۵، به بعد، نشر مؤسسه امام صادق(علیه السلام)، قم
[۱] مفردات الفاظ قرآن، راغب اصفهانی، ص ۱۶۸ و ۷۲۶، نشر دارالقلم
پاسخ دهید