آنچه در جریان امامت ائمه اطهار علیهم السلام روشن است، مورثی بودن آنهاست. اینکه ما می بینیم، سیره الله جل جلاله بر آن بود که یکایک امامان، امامت خود را از امام دیگری به ارث برده اند، امری است که موجب خلط بین جریان امامت و امارت می شود. بنابرین عده ای سؤال می نمایند: آیا این سیره، جای تفاوت میان امامت و پادشاهی مورثی را باقی می گذارد؟ ما سعی کرده ایم که در این وجیزه، پاسخ این جواب را به رشته تحریر در آوریم.
انتخاب پیامبر و معصوم از ناحیه خداوند متعال
انتخاب پیامبر صلیاللهعلیهوآله که پیام آور وحی و تشریع است، از سوی خداوند انجام میگیرد، این انتخاب نیز بر امر خارق العادهای استوار است که از جمله آنها، ادراک باطنی غیر عادی و خارج از حواس ظاهری به وسیله پیامبر، عصمت او ومسائلی از این دست میباشد. ضمن آن که پیامبران از یک قبیله و گروه خاصی مبعوث نشدهاند.
شرایط خاص یک امام معصوم
انتخاب امام نیز با توجه به شرایط خاص موجود در او انجام گرفته، و شرایط مزبور نیز تنها در افراد خاصی یافت میشود. به برخی از این شرایط از دیدگاه قرآن، اشاره میشود:
الف: هدایت به حق و به امر خداوند: همانگونه که خداوند متعال در آیه ۷۳ سوره مبارکه اسراء بیان می دارد: «و آنان را پیشوایانی قرار د ادیم که به فرمان ما، (مردم را هدایت میکردند، و انجام کارهای نیک را به آنها وحی کردیم»[۱]. منظور از هدایت به امر الهی، به معنای تبدیل شدن امام به انسانی با یقین کامل، و مکشوف شدن اسرار عالم ملکوت؛ یعنی چهره باطنی این عالم به وسیله کلمات الهی برای اوست[۲]; وانگهی هدایت مزبور، نه تنها ارایه طریق، بلکه رساندن مردم، به امر الهی، به مطلوب است. در این باره، آیات دیگری نیز در قرآن آمده است. همچون در آیه ۲۴ سوره مبارکه سجده، که بیانگر همین مضمون است. و همچنین آیه ۳۸ سوره مبارکه غافر آمده است که مؤمن آل فرعون به قوم خود گفت: «ای قوم من از من پیروی کنید تا شما را به راه راست هدایت کنم». و نیز در آیه ۹۰ سوره مبارکه انعام، بیان شده است که پیامبران همان کسانی هستند که هدایت شده اند. و در ادامه خداوند متعال به مردم دستور می دهد که به هدایت آنها اقتدا کنند.
ب. عصمت، مخفی نبودن اعمال بندگان از علم امام، عالم بودن به همه نیازهای مردم، برتر بودن از همه انسانها در فضایل نفسانی، از جمله شرایط دیگر امام است که از در کنار یکدیگر قرار دادن آیات قرآن، به دست میآیند[۳].
ج. افزون بر شرایط مذکور، امامت مخصوص کسی است که، دارای هدایت و سعادت ذاتی باشد، نه آن که این ویژگی را از خارج کسب کرده باشد. چنانچه در آیه ۳۵سوره مبارکه یونس، بدین مطلب اشاره شده است. هدایتی که ثمره تأییدات الهی است[۴].
نتیجه
با توجه به آنچه گفته شد، نبوت، یا امامت در مجموعه افراد خاصی گذارده شده، این امر، نه به جهت مسایلی مانند بها دادن به یک قبیله یا عشیره، بلکه به دلیل آن است که حکمت الهی، چنین اراده کرده است؛ چرا که، امامت ونبوت، امری است که تعیین آن از سوی خداست. آیا اینکه خداوند در این موضوع، به ملاحظات قبیلگی ترتیب اثر دهد، مفهومی نخواهد داشت؟ از این رو، با توجه به حساسیت مسأله نبوت و امامت، و شرایط خاص احراز این سمت، خداوند اراده کرده بود که آن را در افراد خاصی قرار دهد. اراده مزبور هم به دلیل وجود شرایط یاد شده در آنان بوده است، نه ملاحظات دیگر، چرا که آن چه در اسلام درباره حاکمان معتبر است، وجود همین شرایط خاص است; خواه موروثی باشد، خواه غیرموروثی[۵].
.[۱] «وَ جَعَلْنَـَهُمْ أئمَّهً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَ أَوْحَیْنَآ إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَِ» انبیأ،۷۳
[۲] المیزان، علامه طباطبایی، ج ۱، ص ۲۷۳، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات
[۳] همان، ص ۲۷۵
[۴] . «قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکَائِکُمْ مَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ ۚ قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ ۗ أَفَمَنْ یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یَهِدِّی إِلَّا أَنْ یُهْدَى فَمَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ» ؛ (بگو: آیا از معبودان شما کسی هست که به سوی حق هدایت کند؟ بگو: فقط خداست که به سوی حق هدایت می کند؛ پس آیا کسی که به سوی حق هدایت می کند، برای پیروی شدن شایسته تر است یا کسی که هدایت نمی یابد مگر آنکه هدایتش کنند؟ شما را چه شده؟ چگونه [بدون بصیرت و دانش] داوری می کنید)؟
[۵] برای مطالعه بیشتر ر.ک: نبوت و امامت، علی الله وردی خانی، انتشارات آستان قدس رضوی
پاسخ دهید