سؤال: خانواده‌ی همسرم غیر مذهبی هستند و زیاد به واجبات و محرمات پای‌بند نیستند؛ دختر سه ساله ای دارم که می ترسم از آن‌ها تاثیر بپذیرد. لطفاً من را راهنمایی بفرماید.

جواب:

اهمّیت کفویت در ازدواج

توصیه همیشگی ما به جوان‌ها این است که در ازدواج باید کفویت رعایت شود. یکی از موارد کفویّت این است که خانواده ها از لحاظ فرهنگی و مذهبی نزدیک به یک دیگر باشند. شاید جوانی بگوید: کفویت چه لزومی دارد مهم این است که زن خوب باشد! ما در جواب می گوییم: ازدواج یک فرایند بلند مدّت است. الان اگر شما با دختری ازداوج کنید که پدرش معتاد است و در آینده بچّه‌دار شوید، قطعاً این پدر بزرگ روی تربیت فرزندتان تاثیر می‌گذارد.

لذا ازدواج یک فرایند بلند مدّت است؛ به این معنی که خوب بودن دختر یا پسر دلیل بر خوب بودن زندگی آینده نمی‌شود.

 معصومین این دختران را به حسناء تشبیه کرده‌اند و فرموده‌اند که از آن‌ها بپرهیزید؛ چراکه آن‌ها مانند گل سرخی می‌مانند که در مزبله روییده‌اند! دختران و پسران عزیز باید توجّه کنند که ممکن است با یک فرد خوشبخت شوند؛ امّا در آینده نمی‌توانند به فرزند خود بگویند که به خانه‌ی مادربزرگ یا پدر بزرگت نرو.

راهکارهای بالا بردن محبوبیت

بچّه‌ها از کسانی الگو می‌گیرند که محبوبیّت داشته باشند؛ لذا پدر و مادر باید تلاش کنند که محبوبیّت خود را در نگاه فرزندشان بالا ببرند.

الف. توجّه به نیازهای عاطفی

اوّلین راه‌کار برای بالا بردن محبوبیت این است که والدین به نیازهای عاطفی فرزند خود توجّه داشته باشند. اگر پدر و مادر بر اساس نیاز بچّه به او محبّت ‌کنند، محبوب می‌شوند. برخی از والدین بچّه‌های خود را خیلی دوست دارند، ولی وقتی او‌ نیاز به محبّت دارد، به او محبّت نمی‌کنند. به عنوان مثال وقتی مادر در آشپزخانه مشغول کار است، بچّه به او ابراز احساسات می‌کند ولی مادر او را پس می‌زند؛ لذا وقتی بچّه از سمت مادر طرد شود، محبوبیّت او تلویزیون می‌شود؛ امّا اگر مادر دست از کار بکشد و فرزند خود را در آغوش بگیرد، او بعد از چند لحظه به دنبال کار خود می‌رود.

ب. ایجاد محیط امن و آرام

راه‌کار دوّم این است که والدین محیط خانه را برای کودکان محیط امن قرار دهند. پدر و مادری که دائم سر بچّه‌ها فریاد می‌کشند، بچّه‌ها را تنبیه می‌کنند، نمی‌توانند نزد بچّه‌های خود محبوب باشند؛ چراکه وقتی کودک به خانه‌ی پدربز رگ و مادر بزرگ می‌رود و می‌بیند که آن‌ها با هم خوب هستند و به او محبّت دارند، از آن‌ها الگو می‌گیرد.

پس دومین نیاز بچّه‌ها این است که در محیط آرامش بخش قرار بگیرند.

ج. توجّه به نیازهای تفریحی

سوّمین راه‌کار این است که پدر و مادر به برخی از نیازهای تفریحی بچّه‌ها توجّه کنند. گاهی اوقات والدین آن‌قدر غرق در کارهای روزمرّه‌ی خود هستند که متوجّه نیازهای فرزندشان نمی‌شوند؛ با توجّه به این موضوع اگر بچّه به خانه‌ی پدر بزرگ برود و او نیازهایش را برطرف کند، بین آن‌ها محبّت ایجاد می‌شود و کودک از او الگو می‌گیرد.

د. فراهم کردن زمینه فعّالیت

چهارمین راه‌کار این است که والدین بستری را فراهم کنند که کودک به کارهای مورد علاقه‌ی خود بپردازد؛ به عنوان مثال اگر کودک می‌خواهد بازی کند پدر و مادر مدام به او نگویند که بازی نکن یا اگر می‌خواهد کار درستی درست کند، مدام به او نگویند که ریخت و پاش نکن! آن‌ها باید بستری فراهم کنند که بچّه بتواند به فعّالیّت‌های مورد علاقه‌ی خود بپردازد.

رفتار والدین در ارتباط با محیط‌های آسیب زا

سؤال دیگری که ممکن است پیش بیاید این است که اگر والدین بچّه را به خانه‌ی اقوامی بردند که زیاد به مسائل مذهبی پایبند نیستند، در آنجا باید چگونه رفتار کنند؟

 

الف. عدم ایجاد حساسیّت

اوّلین نکته این است که پدر و مادر برای فرزندان خود حساسیّت ایجاد نکنند؛ مثلاً نباید به بچّه بگویند که اگر به آنجا رفتیم با فرزند آن‌ها بازی نکن! زیرا باعث می‌شود که او حریص تر شود. بلکه باید زمینه‌ای را فراهم کنند که فرزندشان با آن کودک بازی مناسب انجام دهد و آن‌ها فقط نظاره گر باشند؛ مثلاً چند ورق کاغذ سفید را همراه خود به مهمانی ببرند تا بچّه ها با یکدیگر نقّاشی بکشند. 

ب. از بین بردن آسیب‌ها

نکته‌ی بعدی این است که اگر در آن مجلس آسیب‌هایی وجود دارد، والدین به صاحب خانه تذکر دهند که تا آخر مهمانی آن آسیب‌ها‌ را از بین ببرند؛ مثلاً اگر می دانیم امشب در آن مهمانی قرار است ماهواره روشن شود، به صاحب خانه زنگ بزنیم و از او بخواهیم که در موقع مهمانی ماهواره را خاموش کند؛ اگر قبول کرد که هیچ، امّا اگر قبول نکرد فرزند خود را به آن مهمانی نمی‌بریم یا خود ما نیز به آن‌جا نمی‌رویم.

 همانطور که می‌دانید یکی از مأموریّت‌های بزرگ پدر و مادرها تربیت بچّه‌ است؛ لذا باید مراقب باشند که محیط‌های آلوده به فرزندانشان آسیب نرساند.

قطع رحم ممنوع!

البته منظور ما این نیست که والدین با اقوام و فامیل خود قطع رحم کنند؛ آن‌ها می‌توانند به شکل‌های دیگر با نزدیکان خود ارتباط برقرار کنند؛ مثلاً تلفن بزنند یا پیامک بدهند.

شاید برخی از افراد بگویند که چگونه این کار را انجام دهیم، اطرافیان از ما انتظار دارند؟! بنده در جواب می‌گویم: اگر شما بدانید که تمام اقوام و فامیل در آن مجلس آنفولانزا گرفته‌اند، آیا فرزند خود را به آن‌جا می‌برید؟! در بیماری‌های فرهنگی نیز همین‌طور است؛ اگر ما بدانیم که محیطی آسیب فرهنگی دارد، نباید فرزند خود را به  آن‌جا ببریم. حال اگر اطرافیان از ما ناراحت شدند، دلیل این رفتار را به آن‌ها می‌گوییم؛ مثلاً می‌گوییم: ما دوست داریم به منزل شما بیاییم، امّا وقتی می‌آییم که این آسیب‌های فرهنگی را به طور موقّت حذف کنید.

بیان دلسوزانه

بیان ما در رابطه با خود فرد نیز باید دلسوزانه باشد؛ چراکه خود او نیز از این وسیله آسیب می‌بینند؛ به عنوان مثال فرض کنید که قسمتی از بدن مادر یا پدر شما سوخته باشد؛ چه حسّی به شما دست می دهد؟! گناهان نیز مانند آتش هستند که در روز قیامت گریبان افراد را می‌گیرد و آن‌ها را می سوزاند.

ضجّه زدن یک عالم!

یکی از علماء کنار مادرشان نشسته بودند که مادر شروع به غیب یکی از نزدیکان کرد. ایشان سریع به مادر گفتند: مادرجان تو را به خدا قسم می‌دهم ادامه نده؛ مادر گفت: من حقیقت را می‌گویم! ایشان گفت: بله غیبت یک حقیقت است ولی حقیقتی است که نباید گفت؛ عیبی است که نباید آشکار کرد؛ امّا مادر قبول نکرد و صحبت خود را ادامه داد؛، فرزند رو به مادر کرد و گفت: مادرجان کافی است اگر تمام نکنی سر خود را روی زانوی تو می‌گذارم و آن‌قدر گریه می‌کنم که روی زانوی تو جان دهم! مادر به حرف پسرش اعتنا نکرد و دوباره ادامه داد؛ ایشان سر خود را روی زانوی مادر گذاشت و شروع به گریه کرد؛ وقتی مادر این صحنه را دید دلش به رحم آمد و از فرزند خود عذر خواهی کرد.

اطرافیان از این عالم بزرگوار پرسیدند که چه شد این گونه رفتار کردی؟! ایشان گفتند: وقتی دیدم که مادرم را داخل آتش می‌بردند، ضجّه زدم که او دست از کار خود بردارد.

اگر فرزند می بیند که در خانه‌ی مادرش آسیب‌هایی وجود دارد این وظیفه‌ی او است که دلسوزانه و مشفقانه از مادر بخواهد که آن‌ها را حذف کند؛ یا حتّی به او التماس کند یا او را قسم بدهد که آن‌ها را جمع کند.