لطفا به نمونه هایى از فواید و برکات فرزندآورى اشاره فرمایید.
اندیشه فرزندآورى و داشتن فرزند آثار و برکات زیادى در حوزه خانواده و به ویژه در رابطه با والدین دارد. در این بحث به نمونه هاى از این آثار از منظر دینى و روان شناسى مى پردازیم:
۱ – اندیشه فرزندآورى و سلامت روانى خانواده
در این قلمرو پژوهش هایى وجود دارند که اندیشه فرزندآورى را به عنوان یکى از فرآیندهاى زیربنایى در نظر گرفته اند.
ماکسول و مونت گمرى در بررسى هاى خود نشان دادند که اندیشه فرزندآورى در ایجاد آرامش و تحکیم و کارآمدى خانواده موثر است.[۱]
۲ – کسب آمادگى براى ایفاى نقش پدر و مادرى
بسیارى از پژوهش هایى که به بررسى نقش فرزند در تحکیم و بهداشت روانى خانواده پرداخته اند، افکار، هیجانات و روابط عاطفى با جنین در طول دوره باردارى را به عنوان یکى از عوامل مهم در نظر گرفته اند. نتایج پژوهش هاى متعدد نشان مى دهد که ابراز هیجان والدین[۲]در دوران باردارىبه عنوان یکى از متغیرهاى مهم، با بهداشت روانى و کیفیت روابط همسران ارتباط دارد؛ براى نمونه، یافته هاى پژوهشى برخى روان شناسان حاکى از آن است که چنانچه والدین در دوران باردارى نگرش و هیجانات مثبت در تعامل با جنین داشته باشند، میزان رضامندى زناشویى، صلاحیت اجتماعى و دل بستگى به کودک در آنها افزایش یافته، مشکلات عاطفى رفتارى بعد از تولد در آنها کاهش مى یابد.[۳]
۳ – باعث شادى و لذت والدین
از نظر زیست شناسى، زندگى از هنگام انعقاد نطفه و باردارى شروع مى شود. تولد را در واقع مى توان به عنوان یک مرحله از رشد دانست که کودک از رحم مادر به محیط بازتر (دنیاى خارج) قدم مى نهد. از زمان تولد، کودکان منبع لذت و شادى در خانواده هستند. بنابراین، فرزندان نه تنها شالوده زندگى زناشویى را استحکام مى بخشند، بلکه عامل موثرى در لذت بردن پدر و مادر بوده و با افزایش این لذت ها، سلامت و بهداشت روانى همسران نیز تأمین مى شود.
مایکل آرگیل کودکان را منبع فواید زیادى براى خانواده دانسته و مى گوید: با وجود فرزند، لذت زیادى در خانواده وجود دارد. بیشتر، والدین محرک و شادى را به عنوان یک مزیت از کودکان شان دریافت مى کنند.[۴]
فرزند، صفا و صمیمیت خاصى به خانواده مى بخشد و چون محبوب پدر و مادر است، هر دو به او دل بسته مى شوند. سیره عملى و فرمایشات و احادیث پیشوایان معصوم علیهم السلام نیز حاکى از اهمیت هم بازى شدن با کودک و شور و نشاط حاصل از آن است. پیامبر صلى الله علیه و آله، فرزندش ابراهیم، حسن، حسین و فاطمه علیهماالسلام را در کودکى بر دامان خود مى نشاند، به سینه خود مى چسباند و مى بوسید.[۵] حضرت على علیه السلام نیز دل بستگى خاصى به فرزندان خود داشت.[۶] حضرت فاطمه علیهاالسلام با خواندن شعر براى فرزندان خود، به آنان اظهار علاقه مى کرد.[۷] سیره عملى دیگر معصومان نیز نشان دهنده الگوهایى از دل بستگى سالم به فرزندان است.[۸]
۴ – باعث تداوم حیات خانواده
وقتى که به بررسى علل طلاق ها مى پردازیم، یکى از علل بارز آن را نداشتن فرزند مى یابیم، هرچند که ممکن است زوجین، خود تصمیم به نداشتن فرزند گرفته باشند، و یا به دلیل وجود مشکلات ژنیتیکى و یا بیمارى هایى که منجر به عدم بارورى شده است، توان تولید نسل را نداشته باشند. به هر حال یافته هاى تحقیقاتى و مشاهدات بالینى حکایت از آن دارد که عدم حضور فرزند در محیط خانواده، یکى از عوامل ناپایدارى در زندگى مشترک است.[۹] فرزند، مخصوصا فرزند خردسال به منزله پیوندى است بین مادر و پدر و از این رو بى فرزندى و حتى کم فرزندى باعث تزلزل خانواده مى شود. در سال هاى ۱۹۵۱و ۱۹۵۲ نیمى از خانواده هایى که در ایالت آیووا در ایالات متحده امریکا قربانى طلاق شدند، کسانى بودند که فرزند کوچک نداشتند.[۱۰]
بى فرزندى در خانواده ها یک فضاى خالى را به وجود مى آورد و باعث تضاد و بى علاقگى به زندگى مشترک مى شود. تحقیقات انجام شده در ایران نیز نشان مى هد که خانواده هاى بى فرزند بیش از هر نوع خانواده دیگر در معرض گسست قرار دارند.[۱۱]
در آموزه هاى دینى، از فرزند با تعابیرى مثل جگرگوشه والدین،[۱۲] گل خوشبوى بهشتى[۱۳] و… یاد شد. حتى در روایات شریف، بوسیدن و نوازش فرزند باعث پاداش و اجر بزرگ تلقى شده.[۱۴] وقتى والدین با چنین نگاهى به فرزند بنگرند و حتى فرزندان، این جایگاه را به خود اختصاص بدهند، قطعاً در تحکیم روابط خانوادگى و همسرى، تأثیر مثبت خواهند داشت، و کدام پدر یا مادرى حاضر مى شود به راحتى این دل بند و جگرگوشه خود را با اختلاف یا طلاق، آزرده سازد.
۵ – عامل حرمت خود و ارزشمندى والدین
در نظام آفرینش و به ویژه در دنیایى که ما زیست مى کنیم یک سلسله قوانین و تدابیرى وجود دارد. از جمله این قوانین، زایندگى و تکثیر نسل است. این پدیده در گیاهان، درختان، حیوانات و انسان ها، اتفاق مى افتد.
زن و مرد نیز انتظار دارند که پس از ازدواج صاحب فرزند شوند، و این امر در موارد قابل ملاحظه اى، خود مى تواند عاملى براى گام برداشتن به سوى ازدواج باشد. پدر و مادر عروس و داماد و خویشان و آشنایان نیز به گونه اى عمل مى کنند که بیان گر چنین انتظارى است و وجود انتظاراتى از این دست، در صورتى که به موقع رفع نشود، موجب ارزش یابى منفى دیگران و در نتیجه خود پنداره[۱۵] منفى و حرمت خود پایین[۱۶] در زوجین مى شود. در این صورت،تصویرى که آنها از خویشتن دارند، به طور ضمنى در همه واکنش هاى ارزشى آنان تجلى مى کند. درصد افرادى که در جهان از نداشتن فرزند رنج مى برند، قابل توجه است. اینها کسانى هستند که تحمل تنهایى را ندارند، دائماً احساس یک نیاز توأم با فشار براى داشتن فرزند را دارند، و اعتماد به نفس خود را در مقابل این وسوسه ذهنى که «دیگران درباره آنها چه فکر مى کنند» از دست مى دهند. گاه و بى گاه احساس غم و اندوه و ناکامى و حیرت مى کنند که دلیل محرومیت آنان از لذت داشتن فرزند چیست؟
براى آن که زوجین انتظارات خود و دیگران را برآورده کنند و به ارزش ها و هدف هایى که لازمه زندگى سعادت مند است نایل آیند، نیاز به تلاش براى داشتن فرزند دارند. یکى از نقش هاى مثبت فرزند در خانواده، برآورده ساختن انتظارات والدین و دیگران و ایجاد و تقویت حرمت خود آنهاست.
۶ – حس مفید بودن
تولد فرزندان در محیط خانه احساس مفید و نتیجه داشتن را براى والدین در پى دارد. مردان و زنان قاطع و هدف مند با توجه به توانایى هایى که دارند، براى خود هدف هایى در نظر مى گیرند و براى دست یابى به آن تلاش مى کنند. هدف از تشکیل خانواده، آرامش روانى و تولید نسل است. این هدف است که ما را به جلو مى برد و به ما انرژى مى دهد. زندگى هدف مند مستلزم پربار بودن است. باید شایستگى خود را ثابت کنیم. داشتن فرزند با احساس شایستگى و مثمر ثمر بودن در ارتباط است. به همین دلیل است که داشتن فرزند در روایات به ثمره وجود والدین تعبیر شده است.[۱۷]
امام سجاد علیه السلام مى فرماید: «باید بدانى که او از تو و ثمره وجود توست».[۱۸]
به راستى که تشبیه زیباى پیامبر شنیدنى است، آن جاکه مى فرماید: «فرزند صالح، گلى از گل هاى بهشت است».[۱۹] در این تعبیر نمادین، خانواده به گلستان و فرزندان به گل هاى زیباى آن تشبیه شده است. بدیهى است که داشتن ثمرات نیکو، عامل دل گرمى والدین و تداوم حیات مشترک آنها بوده و احساس مثمر ثمر بودن و اعتماد به نفس را در آنان به وجود مى آورد.
۷ – باعث پیوند اجتماعى
منظور از پیوند اجتماعى یا جامعه پذیرى[۲۰] فرآیندى است که طى آن فرد بهتدریج به شخصى خودآگاه، دانا و باتجربه در شیوه هاى فرهنگى تبدیل مى شود. اجتماعى شدن، نسل هاى مختلف را به هم پیوند مى دهد. تولد یک فرزند، زندگى والدین را که مسئول پرورش او هستند تغییر مى دهد و زمینه کسب تجربیات جدید را ایجاد مى کند.
هافمن تحقیقى روى خانواده هاى داراى فرزند انجام داد. وى نتیجه گرفت که فرزند بر فرآیند اجتماعى شدن و جامعه پذیرى والدین تأثیر مى گذارد. وى موارد زیر را جهت اتخاذ براى فرزنددار شدن پیشنهاد کرده است:
ـ کودکان با حضور خود، وضعیت بزرگ سالان به خصوص زنان را تأیید نموده و به آنها هویت اجتماعى مى دهند.
ـ کودکان از طریق فعالیت هاى خود در مدرسه و مراکز تفریحات سالم و محیط همسایگى، والدین خود را با جامعه پیوند مى دهند.
ـ فرزندان بر اساس شعایر مذهبى والدین شان رشد مى کنند، زیرا والدین آنها بر اساس آن مفاهیم، رفاه و آسایش دیگران را مقدم داشته و به اجتماعى شدن گروه تداوم مى بخشند.
ـ کودکان به آنها اعتبار بخشیده و آنان را از تنهایى نجات مى دهند.
ـ کودکان به زندگى خانوادگى نشاط و سرور بخشیده و آن را لذت بخش مى کنند.
ـ کودکان با توجه به اصول اجتماعى شدن، شایستگى و صلاحیت والدین را رشد داده و حتى آنان را به مرز خودکفایى مى رسانند.
چون والدین بیش از افراد بى فرزند از تأیید اجتماعى بهره مندند، کودکان علاوه بر کسب شخصیت بر اعمال نفوذ والدین نیز مى افزایند.[۲۱] این یک جنبهکلیدى اجتماعى شدن براى اکثریت مردم در هر فرهنگى است؛ اگر چه ماهیت دقیق و نتایج آن از نظر فرهنگى فرق مى کنند.
۸ – زمینه ساز رشد توان مندى هاى والدین
دانش، تجربه، گذر زمان و حتى عقد و پیمان ازدواج و شروع زندگى مشترک، وضعیت ها و نقش هاى بزرگ سالى را به وجود نمى آورند، بلکه دوره پدر و مادرى است که نقش هاى بزرگ سالى را مشخص مى سازد. هن،[۲۲]میلیسپ[۲۳] و هارتکا[۲۴] از مطالعات شخصیت خود به این نتیجه رسیدند که سازمان روانى انسان با پذیرفتن نقش پدر و مادرى به کمال مى رسد. آنها در این باره مى گویند: «معمولاً این گونه تصور مى شود که تغییرات عمده سازمان شخصیت در طول نوجوانى روى مى دهد، اما این یافته ها نشان مى دهند که تغییرات بسیار مشخص نه در طول نوجوانى بلکه در انتهاى آن رخ مى دهد؛ یعنى زمانى که اکثر مردم در نهایت، دچار تغییرات نقش ژرفى مى شوند و به اشتغال تمام وقت و ایفاى نقش والدینى مشغول مى شوند».[۲۵]
بنابراین به نظر مى رسد که تجربه پدر و مادرى در فراهم کردن امکانات به سوى تعالى و رشد شخصیت افراد داراى اهمیت ویژه باشد. وجود همین تجربه ها مجموعه کاملى از ارزش ها را به ساختار شخصیت والدین مى افزاید. شاید از این رو والدین در آموزه هاى دینى با قرار گرفتن در کنار اطاعت از خدا تقدیس شده اند.[۲۶] اینها همگى از کمال انسانى، سلامت روانى و شکوفایى فطرت انسانى به شمار مى رود. والدین بدون هیچ استثنایى سرگرم آرمانى هستند که خارج از وجود خودشان و در چیزى بیرون از آنها وجود دارد. آنها شیفته اند؛ شیفته چیزى که برایشان بسیار گران قدر است (فرزند). آنها به کارى مشغول اند که آن را تا حدودى تقدیر برایشان مقدر کرده و کارى که ضمن انجامش، به آن عشق مى ورزند (تربیت فرزند).
ازدواج و فرزندآورى زمینه بروز خلاقیت ها و موفقیت ها را در همسران افزایش داده، همچنین موجب مى شود تا فضایل اخلاقى و انسانى در آنان به فعلیت برسد. وقتى از مرد خانواده انتظار مى رود تا هنگام ضرورت براى حمایت از خانواده خویش، ایستادگى کند؛ این انتظار روحیه دفاع و جوان مردى را در او تقویت خواهد کرد. همچنین به وجود آمدن شرایط مادرى براى زنان، موجب مى شود تا با تحمل مشکلات فرزندپرورى و شوهردارى، به کمال روحى بیشترى برسند و روح خود را در اثر شکیبایى و ایثار بالنده کنند و از طریق مسئولیتى که در خانه و خانواده دارند، به تلاش بیشتر روى آورند و استعدادهاى خود را براى اداره مناسب خانواده به کار گیرند و در نتیجه، به موفقیت بیشترى نایل آیند. به عبارت لطیف تر مى توان گفت: فرزنددار شدن، سرآغاز لطیف ترین و گرمابخش ترین رابطه ها و به فعلیت رساندن همه استعدادها و قابلیت ها و بهره مندى از عالى ترین تکریم ها و ایثارگرى هاست.
۹ – عامل نشاط والدین
داشتن فرزند و نگاه به او مى تواند موجب نشاط والدین و سلامت روانى آنها شود. پژوهش ها نشان داده است که یکى از بزرگ ترین عوامل شادى آفرین براى والدین، اولین ملاقات آنها با فرزندان سالم خویش پس از تولد بوده است. هم زمان با تولد فرزند، به زن و شوهرى که صاحب فرزند شده اند، پدر و مادر خطاب مى شود و لذا آنها زندگى خود را معنادارتر از گذشته مى یابند. و بعدها نیز شنیدن الفاظ «مامان» و «بابا» از کودک براى آنها لذت بخش است. تولد فرزندان هم فى نفسه موجب نشاط والدین مى شود و هم زوجین از دیدن فعالیت هاى شیرین و دل انگیز آنها و نگاه به چهره هاى بشّاش و تبسم آفرین فرزندان احساس شادمانى مى کنند.
بنابراین، همان گونه که تولد فرزندان مى تواند موجب نشاط و سلامت روانى والدین شود، نگاه به چهره فرزند نیز مى تواند نشاطى وصف ناشدنى براى آنان به ارمغان آورد و موجب سلامت روانى شان شود.[۲۷] لذا وقتى که از امام صادق علیه السلام سوثل مى کنند که: از بهترین چیزها براى آدمى چیست؟ مى فرماید: «داشتن فرزند جوان، وقتى سوثل مى شود بدترین و تلخ ترین حالت براى انسان چیست؟ مى فرماید: از دست دادن فرزند».[۲۸]
۱۰ – توسعه اقتصادى و برکت در خانواده
وضعیت معیشتى و رفاه اقتصادى در خانواده نقش مهمى دارد. تأمین مخارج زندگى مشترک و هزینه فرزندان از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن موجب شده است که عده اى زیر بار مسئولیت زندگى زناشویى و والدینى در سنین جوانى نروند.
اسلام و قرآن تشکیل خانواده و فرزندآورى را نه تنها باعث مشکلات معیشتى در خانواده نمى داند، بلکه توسعه معیشتى را پس از ازدواج و صاحب فرزند شدن به واسطه تلاش و برکت همراه آن را، تضمین کرده است. براساس آموزه هاى دینى، فقر و بى چیزى مانعى در جهت تشکیل خانواده و اندیشه فرزندآورى نیست؛ زیرا خداوند در پرتو ازدواج و فرزند، برکت و بى نیازى را به انسان عطا مى کند.[۲۹]
یکى از آموزه هایى که در روایات بر آن تأکید شده، این است که فرزند موجب برکت در خانواده است.[۳۰] برکت عبارت است از فراوانى، رونق، فزونى، سعادت و نیک بختى.[۳۱] در این تعریف، برکت شامل مجموعه اى از هیجان ها، اندیشه ها، رفتارها و احساس هایى است که به طور وسیع با سلامت و بهداشت روانى خانواده در ارتباط هستند.
منبع:نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها / مؤلف:علی احمد پناهی/پرسش وپاسخ دانشجویی
[۱] – Maxwell J. W and Montgomery J. E. Social Pressure tward early parenthood. Family Coordinator1969 Vol;18 ;p;340-344.
[2] – parents emotional expressivity.
[3] – لپ، ایگنیاس، روان شناسى عشق ورزیدن، ترجمه کاظم سامى و محمود ریاضى، ص ۱۷۴-۱۶۹٫
[۴] – Argyle M. The Psychology of Happiness Routledge Taylor and Francis Group 2001 P: 28.
[5] – مجلسى، بحارالانوار، ج۴۳، ص۵؛ ج ۳۶، ص ۲۵۵٫
[۶] – طبرسى، مستدرک الوسایل، ج ۱۵، ص ۱۷۱٫
[۷] – مجلسى، بحارالانوار، ج ۴۲، ص ۲۸۵٫
[۸] – الحر العاملى، وسایل الشیعه، ج۲۱، ص۴۸۳٫
[۹] – محمدحسین فرجاد، آسیب شناسى اجتماعى ستیزه هاى خانواده و طلاق، ص۱۴۳٫
[۱۰] – Monahan. Is childlessness related to Family Stability. American Sociological Review August 1955 p;654-644.
[11] – « باقر ساروخانى، طلاق، پژوهشى در شناخت واقعیت و عوامل آن، ص ۶۷-۷۱٫
[۱۲] – «الولد کبد الموثن»؛ مستدرک الوسایل، ج۱۵، ص۱۱۲٫
[۱۳] – «الولد الصالح ریحانه من ریحان الجنه»؛ همان، ص۱۱۳٫
[۱۴] – «قبّلوا اَولادکُمْ فانّ لکُم بکلّ قبلَهٍ دَرَجَهً فِى الجنه»؛ طبرسى، مکارم الاخلاق، ص۲۲۰٫
[۱۵] – self concept.
[16] – law self esteem.
[17] – قال رسول اللّه: «ان لکل شجره ثمره وثمره القلب الولد»؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۴۵۷٫
[۱۸] – «فتعلم انَّه منک و مضاف الیک»؛ صحیفه سجادیه، دعاى ۲۵٫
[۱۹] – «الولد الصالح ریحان من ریاحین الجنه»؛ مجلسى، بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۳۶۸٫
[۲۰] – socialization.
[21] – Hafman L. The value of children to parent s. New York : Basic Books 1973 P: 19-76.
[22] – Haan.
[23] – Millsap.
[24] – Hartka
[25] – McCrae R and Costa P. Personanity in Adulthood. Guilford New York 20003 P: 10.
[26] – «وَقَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَبِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً»؛ «خداوند لازم کرده تا فقط او را اطاعت کنید و به والدین نیکى نمایید»، اسراء (۱۷، آیه ۲۳)؛ قال رسول اللّه: «رضى الله فى رضى الوالدین وسخطه فى سخطهما»؛ «رضایت خداوند در رضایت والدین است و غضب خداوند در غضب آنها»، مستدرک الوسایل، ج۲، ص۶۲۷٫
[۲۷] – براگا، جوزف، براگا، لورى، با کودکان خود رشد کنید، ص ۱۶-۲۵٫
[۲۸] – قال ابن ابى لیلى للصّادق: «أى شى ء أحلى ممّا خلق الله عزّ و جلّ فقال الولد الشباب فقال ایّ شیء امرُ مِمّا خلق الله عزوجلّ قال فَقْدُهُ»، ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۸۸٫
[۲۹] – در آیات و روایات، ازدواج و فرزندآورى عامل و زمینه بى نیازى و برکت در خانواده معرفى شده است: قال رسول الله: «اتخذوا الاهل فانه ارزق لکم»؛ «خانواده دار شوید که باعث رزق و روزى شما مى شود»، وسایل الشیعه، ج ۲۰، ص ۴۳؛ «الرزق مع النساء والعیال»؛ «رزق و روزى به خاطر خانواده و فرزندان است»، همان، ص ۴۴٫ در این روایت واژگان «اهل» و «عیال» شامل فرزندان نیز مى شود.
[۳۰] – قال رسول اللّه: «بیت لا صبیان لا برکه فیه»؛ «خانه اى که بچه ندارد، برکت ندارد»؛ کنزالعمال، ج۱۶، ص۲۷۴٫
[۳۱] – احمد دانشگر، فرهنگ فارسى نوین، ص ۱۲۶؛ معین، فرهنگ فارسى، ذیل واژه برکت.
پاسخ دهید