دینوری گوید:

گفته‌اند ابن زیاد، علیّ بن الحسین (ع) و اهل بیت همراه او را همراه زحر بن قیس و محقن بن ثعلبه و شمر، پیش یزید فرستاد. آمدند تا به شام رسیدند و در شهر دمشق بر یزید وارد شدند. سر امام حسین (ع) را نیز با آنان وارد کرده جلو یزید افکندند. شمر چنین سخن گفت: ای امیر مؤمنان! صاحب این سر همراه ۱۸ مرد از خاندانش و ۶۰ نفر از پیروان بر ما وارد شدند، نزد آنان رفتیم و خواستیم تا به فرمان امیر عبیدالله بن یزد فرود آیند یا آماده‌ی جنگ باشند. صبحگاهان از هر سو آنان را محاصره کردیم، شمشیرها به میان آمد و آنان به یکدیگر پنا می‌بردند، همچون کبوترانی که از باز شکاری می‌گریزند، چیزی طول نکشید که همه را کشتیم. اینک اجساد آنان عریان و جامه‌ها خونین و صورت‌ها خاک آلود، در معرض وزش بادهایند و جز عقاب‌ها و کرکس‌ها زائری ندارند.

 

 

قال الدّینوریّ:

قالوا: ثمّ إنّ ابن زیاد جهّز علىّ بن الحسین و من کان معه من الحرم، و وجّه بهم إلى یزید بن معاویه مع زحر بن قیس و محقن بن ثعلبه، وشمر بن ذی الجوشن.

فساروا حتّى قدّموا الشّام، و دخلوا على یزید بن معاویه بمدینه دمشق، و إدخل معهم رأس الحسین، فرُمى بین یدیه.

ثمّ تکلّم شمر بن ذی الجوشن، فقال: «یا امیر المؤمنین، ورد علینا هذا فی ثمانیه عشر رجلاً من أهل بیته، و ستّین رجلاً من شیعته، فصرنا إلیهم فسألناهم النّزول على حکم أمیرنا عبید الله بن زیاد، أو القتال، فغدونا علیهم عند شروق الشّمس، فأحطنا بهم من کلّ جانب، فلمّا أخذت السّیوف منهم مأخذها جعلوا یلوذون الى غیر وزر لوذان الحمام من الصّقور، فما کان إلّا مقدار جزر جزوز، أو نوم قائل حتّى أتینا على آخرهم، فهاتیک اجسادهم مجرّده، و ثیابهم مرمّله، و خدودهم معفّره، تسفى علیهم الرّیاح، زوّارهم العقبان، ووفودهم الرّخَم.[۱]


[۱]– الخبار الطّوال: ۲۶۰٫