شیخ مفید گوید:

حسین (ع) همراه یارانش بیرون آمد و به خانه‌اش رفت. مروان به ولید گفت: به حرفم گوش نکردی. به خدا که دیگر هرگز به او دست نخواهی یافت. ولید گفت: وای بر تو ای مروان! راهی پیش پایم نهادی که تباهی دینم در آن است. دوست ندارم که در مقابل کشتنِ حسین، همه‌ی دنیا و ثروت و حکومت جهان برای من باشد. سبحان الله! همین که حسین به من گفت بیعت نمی‌کنم، او را بکشم؟ به خدا چنین معتقدم که هر کس را روز قیامت به خاطر خون حسین به محاسبه بکشند، وزنه‌ی اعمالش نزد خدا سبک خواهد بود. مروان گفت: اگر نظرت این است، آنچه کردی بجا بود (این را در حالی می‌گفت که نظر ولید را نمی‌ستود).

 

 

قال شیخ المفید:

وَ خَرَجَ [الحُسَیْنُ (ع)] یَمْشِی وَ مَعَهُ مَوَالِیهِ حَتَّى أَتَى مَنْزِلَهُ، فَقَالَ مَرْوَانُ لِلْوَلِیدِ: عَصَیْتَنِی لَا وَ اللَّهِ لَا یُمَکِّنُکَ مِثْلَهَا مِنْ نَفْسِهِ أَبَداً، فَقَالَ لَهُ الْوَلِیدُ: وَیْحَ غَیْرِکَ [وَیْحَکَ] یَا مَرْوَانُ إِنَّکَ اخْتَرْتَ لِیَ الَّتِی فِیهَا هَلَاکُ دِینِی وَ اللَّهِ مَا أُحِبُّ أَنَّ لِی مَا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ عَنْهُ مِنْ مَالِ الدُّنْیَا وَ مُلْکِهَا وَ إِنِّی قَتَلْتُ حُسَیْناً، سُبْحَانَ اللَّهِ أَقْتُلُ حُسَیْناً لَمَّا أَنْ قَالَ لَا أُبَایِعُ، وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَظُنُّ أَنَّ امْرَأً یُحَاسَبُ بِدَمِ الْحُسَیْنِ خَفِیفُ الْمِیزَانِ عِنْدَ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَهِ، فَقَالَ لَهُ مَرْوَانُ: فَإِذَا کَانَ هَذَا رَأْیَکَ فَقَدْ أَصَبْتَ فِیمَا صَنَعْتَ -یَقُولُ هَذَا وَ هُوَ غَیْرُ الْحَامِدِ لَهُ فِی رَأْیِهِ-.[۱]


[۱]– الارشاد: ۲۰۱، الفتوح لابن أعثم ۵: ۱۴، اضاف فیه بعد «یوم القیامه»: لا ینظر الیه و لا یزکیه و له عذابٌ الیمٌ، اعلام الوری ۱: ۴۳۵، مقتل الحسین (ع) للخوارزمی ۱: ۱۸۴، تسلیه المجالس و زینه المجالس ۲: ۱۵۲، البحار ۴۴: ۳۲۵٫