رسالتی که حضرت امام صادق علیه السلام ایفاء نمودند و نقشِ تاریخیِ خاصّ خودشان را به ثبت رساندند؛ اولین رسالتِ ایشان توسعهی علم و قبضه کردنِ فرهنگِ جامعه بود، امام جعفر صادق علیه السلام چهار هزار دانشمند تربیت کردند، دستگاههای خلافتی ناچار بودند که از شاگردانِ امام صادق علیه السلام در امورِ اداری استفاده کنند، خیلی از آنها هم نفوذی بودند، کسی نمیدانست که امام آن شخص را تربیت کرده است. «نجاشی» از طرفِ حکومتِ عباسیان والی خوزستان شده است، اما به حضرت امام جعفر صادق علیه السلام نامه نوشته است که من به حکومت مبتلا شدهام و نگرانِ خودم هستم، لطفا شما برای من دستورالعمل بنویسید که من منشورِ شما را در حاکمیت و ولایتِ خودم عملی کنم، حضرت هم رد نکردند، حضرت برای او نامه نوشتند و فرمودند: این خبر مرا از جهتی خشنود کرد و از جهتی هم مرا نگران کرد، خشنود هستم که مثلِ شمایی در حکومت جایگاه داشته باشد و این شیعیانِ بیپناهِ ما آنجا شما را مایهی دلگرمی و امیدِ خودشان بدانند و گرههای آنان به دستِ شما باز بشود، این مایهی خشنودی است، اما نگران هستم که یک گرفتاری بیاید و پشتِ درِ شما بماند و به تو دسترسی نداشته باشد و به او بیاعتنایی بشود و اگر کسی چنین کند بوی بهشت به مشامِ او نخواهد رسید، میترسم در ایفاء مدیریتِ اجتماعیِ خودت به نیازِ نیازمندان بیاعتناء باشی که در این صورت از ورود به بهشت محروم بمانی.
فردی دیگری بدهکار میشود، بدهکارِ مالیاتی بوده است، خود را به امام صادق علیه السلام میرساند و عرضه میدارد: آقا جان! اگر این مالیاتی که حکومتیها برای من نوشتهاند از من بگیرند من ورشکسته میشوم، ولی اینطور که به نظر میرسد این والی (والی ری) جزوِ ارادتمندانِ شماست، حضرت سلام الله علیه برای او دو جمله نوشتهاند که اینها فکر میکنند دلی با ما دارید، در ادامه حدیث نوشتند، روز قیامت همه بیپناه هستند بجز کسانی که به برادرانِ دینیِ خود کمک کند یا به او پناه بدهد، این شخص در آنجا بیپناه نیست و خدای متعال او را در پناهِ خود قرار میدهد. وقتی این نامه را از امام صادق علیه السلام گرفت و آمد، خبر رسید که کسی از مدینه از امام صادق علیه السلام برای شما نامه میآورد، این والی با پای برهنه تا دو فرسخ به استقبالِ کسی آمد که از امام صادق علیه السلام نامه آورده است. اگر ما از نظرِ علمی غنی بشویم، حضرت آقا خیلی این حدیث را میخوانند: «العِلمُ سُلطان»، علم حکومت میکند، جبّاران و بیدینهای مستبد هم محتاجِ عالمان و کاردانها هستند، اگر فردی کاردان و آشنای به مسائلِ اجتماعی و سیاسی و مدیریتی نداشته باشد نمیتواند حکومت کند، اینها خواه یا ناخواه محتاج به دانشمندان و اندیشمندان هستند.
پاسخ دهید