امام صادق(ع) و نهضت عظیم علوی
به مناسبت ۲۵ شوال (۴ اسفند) سالگرد شهادت امام صادق(ع)
پیشوای ششم شیعیان، حضرت ابوعبدالله جعفر بن محمد صادق علیه السلام، در سپیده دم روز دوشنبه،۱۷ ربیع الاول سال ۸۳ ق در مدینه الرسول از دامان پاک – ام فروه – بانوی بزرگ از خاندانی شرافتمند، دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر از فقهای هفتگانه مدینه، پا به عرصه وجود نهاد.
معروفترین لقب آن بزرگوار «صادق » است که به علت متمایز شدن از جعفر کذاب – برادر امام حسن عسکری علیه السلام – انتخاب شده است. صدوق المحدثین ابن بابویه قمی در این باره به سند خویش از پیامبر اکرم روایت کرده است که: «هنگامی که فرزندم جعفر بن محمد بن علی بن الحسین به دنیا آمد، او را «صادق » بنامید. زیرا در نسل او همنامش به وجود خواهد آمد که بدون حق ادعای امامت خواهد کرد و او نزد خدا، جعفر کذاب است.»
امام سجاد علیه السلام پس از نقل این گفتار پیامبر گریست و فرمود:
گویا می بینم جعفر کذاب را که خلیفه بناحق زمان خویش را بر جستجوی امام پنهان و بر حق (امام مهدی علیه السلام) برانگیخته است.
مدت زندگی و امامت حضرت
امام صادق(ع) در سن ۳۱ سالگی، پس از شهادت امام باقر(۷ ذیحجه الحرام ۱۱۴ ق) از سوی خداوند به امامت امت و جانشینی پیامبر برگزیده شد و به مدت ۳۴ سال رهبریش به طول انجامید و سرانجام در سن ۶۵ سالگی به وسیله زهر منصور دوانیقی در ۲۵ شوال ۱۴۸ ق به شهادت رسید.
طبرسی در مشکوه الانوار می نویسد:
یکی از اصحاب آن حضرت در مرض وفاتش بر آن جناب وارد شد، دید آن حضرت بیش از اندازه لاغر و ضعیف شده است. پس به گریه درآمد، حضرت فرمود: برای چه گریه می کنی؟ گفت: گریه نکنم، با آنکه شما را به این حال می بینم؟
حضرت فرمود: چنین مکن، همانا مؤمن چنان است که هر چه عارض او شود خیر اوست و اگر اعضایش بریده شود یا مغرب و مشرق را مالک شود، برایش خیر است.
ابوهریره عجلی – از شعرای اهلبیت – به هنگام تشییع پیکر پاک امام صادق چنین سرود:
اتدرون ما ذا تحملون الی الثری بثیرا ثوی من راس علیاء شاهق غداه حتی الحاثون فوق ضریحه ترابا و اولی کان فوق المفارق
نقش امام در زدودن انحراف از چهره دین
پس از آنکه مسیر خلافت اسلامی از راه مستقیم خود منحرف گردید و خاندان پاک پیامبر منزوی و خانه نشین شدند، بیان احکام دین نااهلان و کژاندیشان بیافتاد و چهره نورانی اسلام را زنگار جهل و گمراهی و سیاهی انحرافات و بدعتها پوشانید و مردم به جز اندکی بدعت را به جای سنت صحیح انگاشتند. با شهادت امام مجتبی و حضرت سیدالشهدا و زین العابدین علیهم السلام می رفت تا چراغ هدایت یکسره خاموش گردد اما اختلافات سیاسی و کشمکش های بنی امیه و بنی العباس نسیم رحمتی بود که یکباره وزیدن گرفت و باقرالعلوم و پس از او امام صادق – علیهما السلام – با استفاده از موقعیت به دست آمده به ترسیم چهره روشن آیین پرداختند و با بیان اخبار و احادیث فراوان انحرافات را پیراستند و مردم را از گمراهی نجات بخشودند. به گونه ای که مسلمانان و به ویژه شیعه امامیه در فکر و عقیده بر این دو امام و خصوصا امام صادق اعتماد کرده، بخش عمده ای از دانش اهلبیت به وسیله آنان گسترش یافت. امام صادق با گسترش حوزه علمی خویش دین را زنده کرد و جانی تازه در کالبد بی رمق دین دمید.
شیخ مفید – علیه الرحمه – می نویسد:
«آنقدر مردمان از دانش حضرت نقل کرده اند که به تمام شهرها منتشر گشته و کران تا کران جهان را فرا گرفته است و از احدی از علمای اهلبیت این مقدار احادیث نقل نشده، به اندازه ای که از آن جناب نقل شده است. اصحاب حدیث، راویان آن جناب را با اختلاف آراء و مذاهبشان گردآورده و عددشان به چهار هزار تن رسیده و آنقدر نشانه های آشکار بر امامت آن حضرت ظاهر شده که دلها را روشن کرده و زبان مخالفین را از ایراد شبه لال گردانده است.
سید مؤمن شیلنجی شافعی می گوید: «مناقب آن حضرت بسیار است، تا آنجا که شمارشگر حساب ناتوان است. از آن جناب عده ای از بزرگان اهل سنت چون یحیی بن سعید، ابن جریح، مالک بن انس، سفیان ثوری، سفیان بن عینیه، ابو ایوب سجستانی نقل حدیث کرده اند.
محمد بن حسن شیبانی و ابویزید طیفور سقا و ابراهیم بن ادهم و مالک بن دینار نیز از خدمتگزاران حضرت بوده اند.
جاحظ و ابن حجر میثمی مکی به دانش اندوزی ابوحنیفه نزد امام صادق(ع) تصریح کرده اند.
و خود ابوحنیفه می گوید: من هرگز فقیه تر از جعفر بن محمد ندیده ام و او حتما داناترین امت اسلامی است حسن بن زیاد می گوید: از ابوحنیفه سؤال کردند: که را دیدی که از تمام مردم فقاهتش بیشتر باشد؟ گفت: جفعر بن محمد. روزی منصور دوانیقی به من گفت: مردم توجه زیادی به جعفر بن محمد پیدا کرده اند و سیل جمعیت به سوی او سرازیر شده است. پرسشهایی دشوار آماده کن و پاسخ هایش را از جعفر بخواه تا از چشم مسلمانان بیافتد.
من چهل مساله دشوار مهیا ساختم … هنگامی که وارد مجلس منصور شدم، دیدم امام صادق در جانب راست وی نشسته است. سلام کرده و نشستم، آنگاه منصور به من گفت: پرسشهای خویش را بر ابوعبدالله عرضه کن. من سؤالات خود را می پرسیدم و حضرت در جواب می فرمود: در مورد این مساله نظر شما چنین است و اهل مدینه چنان می گویند و فتوای خودش گاهی موافق ما بود و گاهی مخالف و یک یک را جواب داد.
سپس در اشاره به مقام علمی امام صادق گفت:
آگاه ترین مردم کسی است که به فتاوی و نظریات گوناگون دانشمندان احاطه داشته باشد.
مالک بن انس امام دیگر اهل سنت می گوید: «من بسیار نزد جعفر بن محمد می رفتم. آن حضرت اهل شوخی بود و تبسم ملایمی همواره بر لبانش نقش می بست وقتی که در حضورش نامی از پیامبر خدا برده می شد، رنگش به سبزی و سپس به زردی می گرایید آن حضرت را بیرون از سه حالت ندیدم. یا نماز می خواند و یا روزه بود و یا به خواندن قرآن می پرداخت. هرگز بدون وضو از پیامبر اکرم(ص) سخنی نقل نمی فرمود، سخنی که سودی نداشت بر زبان نمی آورد. وی از آن دسته مردم بود که ترس از خداوند سراسر وجودشان را فرا گرفته بود. حضرت کثیرالحدیث، خوش مجلس و پرفایده بود. هیچ گاه به خدمتش مشرف نشدم، جز آنکه بالش خود را برایم می گذاشت.
علمای بزرگ شیعه نیز همه از خوشه چینان خرمن فیض آن بزرگوارند.
امام صادق خود می فرماید: ابان بن تغلب سی هزار حدیث از من روایت کرده است، پس آنها را از من روایت کنید. محمد بن مسلم هم شانزده هزار حدیث از امام صادق نقل کرده است. حسن بن علی وشا می گوید: من در مسجد کوفه نهصد شیخ را دیدم که همه می گفتند: جعفر بن محمد برایم چنین گفت.
اقدامات علمی و فرهنگی امام صادق
امام صادق(ع) در جهت گسترش اسلام اصیل و روشن ساختن حقایق مذهب چند کار ویژه انجام داد:
۱ – برخورد شدید باغلات:
که در تکفیر و تکذیب عقاید ایشان و پرهیز دادن شیعیان از دوستی و هم صحبتی و مجالست با آنان رخ می نماید.
۲ – تربیت روایان حدیث که هر یک با فرا گرفتن هزاران حدیث در علومی همچون: تفسیر، فقه، تاریخ، مواعظ، اخلاق، کلام، طب و کیمیا سدی در برابر انحرافات و بدعتها بودند. کسانی مانند: زراره بن اعین، محمد بن مسلم، برید بن معابوه عجلی، ابوبصیر لیث بن بختری مرادی، ابان بن تغلب، اسحق بن عمار، هشام بن حکم، مؤمن الطاق محمد بن نعمان، هشام بن سالم، حمزه طیار، حریز بن عبدالله سجستانی، عبدالله بن ابی یعفور، حمران بن اعین، بکیر بن اعین، فضیل بن یسار نهدی و جابر بن یزید جعفی و جابر بن حیان کوفی.
۳ – تربیت مبلغان و مناظره کنندگان که اباطیل و انحرافات کلافی را پاسخ می دادند و شبهات را از چهره دین می زدودند کسانی چون: هشام بن حکم، هشام بن سالم، قیس الماصر، مؤمن الطاق محمد بن نعمان و حمران بن اعین.
مناظره ای که در پی می آید، نشانگر مهارت شاگردان آن حضرت در دانشهای گوناگون و موفقیت چشمگیر آن حضرت در حفظ کیان تشیع از هجوم مذاهب مختلف کلامی است.
هشام بن سالم گوید: در محضر امام صادق بودیم که مردی از شامیان وارد شد و به امر امام نشست. امام پرسید: چه می خواهی؟
گفت: به من خبر داده اند که شما داناترین مردم به پرسشهای آنان هستید، آمده ام با شما مباحثه کنم.
امام فرمود: در باره چه چیز؟
گفت: در قرآن، در حروف مقطعه و در سکون و رفع و نصب و جر آن.
امام فرمود: ای حمران! به این مرد پاسخ گوی.
مرد شامی گفت: من می خواهم با شما سخن گویم، نه یا حمران!
امام فرمود: اگر بر او پیروز شدی، بر من پیروز شده ای.
مرد شامی آنقدر از حمران پرسید تا خودش خسته شد و حمران پی در پی به او پاسخ می داد. امام(ع) فرمود: مرد شامی او را چگونه یافتی؟ گفت: مرد توانایی است و هر چه سؤال کردم، پاسخ داد.
امام فرمود: حمران تو هم سؤالی از او کن. حمران پرسش کرد و مرد شامی در جواب فرو ماند.
آنگاه خطاب به حضرت گفت: می خواهم با شما در علم نحو و ادبیات مناظره کنم. حضرت رو به ابان بن تغلب کرد و فرمود: با او بحث کن. ابان به سخنان او پاسخ داد و او را ناتوان ساخت.
مرد شامی گفت: می خواهم با شما در علم فقه سخن گویم. امام(ع) به زراره بن اعین فرمود: با او مناظره کن. زراره در مسائل فقهی او را عاجز کرد.
این بار گفت: پیرامون علم کلام می خواهم بحث کنم. حضرت به مؤمن الطاق فرمود: با او مناظره کن. مؤمن الطاق محمد بن نعمان احوال با او بحث کرد و مغلوبش ساخت. مرد شامی پیرامون استطاعت درخواست مناظره کرد.
امام صادق به حمزه بن محمد طیار فرمود: با او بحث کن. مرد شامی از مناظره با طیار نیز درمانده شد. و به همین ترتیب در باره توحید و مسائل مربوط به آن مغلوب هشام شد. در باره امامت هشام بن حکم پیروز شد.
امام صادق با مشاهده این وضعیت چنان خندید که دندانهای مبارکش آشکار شد.
مرد شامی به امام عرض کرد: گویا خواستی به من بفهمانی که در میان شیعیانت چنین مردمی هستند؟ حضرت فرمود: بلی.
سپس مرد شامی به امامت حضرت اعتراف کرد و در جرگه شیعیان آن حضرت درآمد.
۴ – از دیگر اقدامات امام صادق(ع)، ایستادگی در برابر مذهب قیاس و اهل رای که آن روزها دامنگیر فقهای اهل سنت، به علت فقر روایی و عدم وجود جوامع حدیثی شده بود، است:
زیرا منشا پیدایش مذهب قیاس، مرام ابوحنیفه در عراق بود و شیعیان نیز در آنجا فراوان بودند و با سنیان آمیختگی بسیار داشتند و لذا برخورد شیعیان و اصحاب رای دور از انتظار نمی بود و از همین رهگذر بود که امام(ع) با تمام قوا در صدد محو مبانی قیاس و استحسان برآمد. و گرنه معلوم نبود که این مذهب غیر مستند به کتاب و حدیث چه ضررهایی را متوجه اسلام می ساخت؟
جان کلام آنکه: امام صادق(ع) با پی افکندن انقلاب سترگ علمی، اسلام را از دستبرد منحرفان بازداشت و سیمای زیبای اسلام را در چهره تابناک مکتب تشیع جلوه گر ساخت و این مذهب از چنان ذخایر علمی برخوردار شد که تنها پاسخگوی مشکلات فکری جوامع بشری – تا چه رسد به جوامع اسلامی – تا اعصار و قرون متمادی می باشد.
احکام فقهی مذاهب اسلامی همه به وی برمی گردد.
جوامع حدیثی شیعه، آکنده از احادیث امام صادق است و هیچ تفسیری از تفاسیر امامیه از گفتار تفسیری آن حضرت خالی نیست.
احادیث اخلاقی حضرت در کتاب «الاخلاق عند الامام الصادق » و آراء فلسفی او در کتاب «فلسفه الامام الصادق » و نظرات فلکیی و هیوی ایشان در «الهیئه و الاسلام » و گفتارش در علم کیمیا در کتاب «الامام الصادق ملهم الکیمیا» و فرمایشاتش در علم طب در «طب الامام الصادق » و ادعیه در کتاب «الصحیفه الصادقیه » و ادعیه الامام الصادق و شمار علم آموختگان و اصحاب و راویان آن حضرت در کتابهای «الفائق فی اصحاب الصادق » و «اصحاب امام صادق » و معرفی کتابهایی که در باره آن بزرگوار نگاشته شده در «کتابشناسی امام صادق(ع)» گرد آمده است.
منبع:پرسمان
پاسخ دهید