از امام حسین علیه السّلام نقل شده است که در اعتراض به برادر گفت: «اعیذک بالله أن تکذّب علیا فی قبره و تصدّق معاویه»، به خدا پناه می‌برم از این که علی را در قبر تکذیب کرده و معاویه را تصدیق کنی![۱] از مدائنی نیز نقل شده است که حسین علیه السّلام از پذیرفتن صلح امتناع کرد، تا آن که برادرش با وی سخن گفت.[۲] در برابر این ادعا، شواهد نقلهایی وجود دارد که نشان می‌دهد امام حسین علیه السّلام نیز راهی بهتر از صلح نمی‌شناخته و مردم را به اطاعت از برادرش دعوت می‌کرده است.
الف: سیره عملی امام حسین علیه السّلام عدم اعتنا و بی‌توجهی به سخنان و اقداماتی بوده که ضمن آنها کوشیده شده تا وی را درباره موضع برادرش به مخالفت کشانده و او را به عنوان رهبر شیعیان عراق معرفی کند. او تا پایان زندگی امام حسن علیه السّلام، در کنار آن حضرت بوده و همانند او در مدینه زیست. حتی پس از شهادت برادر نیز، طی یازده سال همان موضع را داشت. این سیره نشان می‌دهد که او هیچ گونه مخالفتی با مسأله صلح نداشته است.
ب: زمانی که شیعیان افراطی از موضع صلح ناراحت شدند، به سراغ امام حسین علیه السّلام آمده و از او خواستند تا رهبری آنان را در دست گیرد. علی بن محمد بن بشیر همدانی می‌گوید: «همراه سفیان بن ابی لیلی به مدینه آمدیم و بر حسن بن علی علیه السّلام وارد شدیم در حالی که مسیب بن نجبه و عده‌ای دیگر نزد او بودند. من به او گفتم: السلام علیک یا مذل المؤمنین. امام فرمود: سلام بر تو: بنشین من مذل المؤمنین نیستم، بلکه معز المؤمنین‌ام. من از صلح چیزی جز حفظ جان شما را نمی‌خواستم …»، او می‌افزاید: ما به سراغ برادرش امام حسین علیه السّلام رفتیم و او را از آنچه حسن علیه السّلام گفته بود آگاه کردیم. امام حسین علیه السّلام فرمود: «صدق ابو محمد، فلیکن کل رجل منکم حلسا من أحلاس بیته مادام هذا الإنسان حیا فان یهلک و أنتم احیاء رجونا أن یخیّر اللّه لنا و یؤتنا رشدنا و لا یکلنا الی انفسنا» برادرم راست می‌گوید، هر یک از شما تا وقتی این شخص (معاویه) زنده است پلاس خانه خود باشد (تا ببینیم چه می‌شود). اگر او مرد و شما زنده بودید امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشد ما در آن باشد و ما را به خود وانگذارد.[۳]
امام در برابر شخص دیگری که از وی خواسته بود تا دست به قیام بزند، فرمود: «أما أنا، فلیس رأیی الیوم ذلک، فالصقوا رحمکم الله بالارض و اکمنوا البیوت و احترسوا الظنه مادام معاویه حیا»، اکنون عقیده من چنین نیست. خدای شما را رحمت کند، تا هنگامی که معاویه زنده است در خانه‌هاتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند پرهیز کنید. [۴]
اشاره امام به زنده بودن معاویه، نشانگر آن است که امام نیز به شرایطی که منجر به مسأله صلح شده واقف بوده است. معاویه در این تحلیل نقش محوری داشت. به هر روی، پس از آن که ماجرای صلح به پایان رسید، دو برادر هر دو کوفه را ترک کرده و به مدینه بازگشتند.

منبع: کتاب حیات فکری و سیاسی ائمه / رسول جعفریان


[۱] ترجمه الامام الحسن علیه السّلام، ابن عساکر، ص ۱۷۸

[۲] شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۱۶، ص ۲۳؛ و نک: البدایه و النهایه، ج ۸، ص ۲۶؛ اسد الغابه، ج ۲، ص ۲۰؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۴۷؛ تذکره الخواص، ص ۱۹۷

[۳] انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۵۰٫ اخبار الطوال، ص ۲۲۱؛ الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۱۸۷

[۴] اخبار الطوال، ص ۲۲۲