این گرایشها، این شهوات، این حبّ و ریاست، این حبّ و شهرت چه میکند؟ آدم را زندانی میکند. میفهمید، ولی درها به روی شما بسته است و نمیتوانید ببینید. مانند دکتری که عادت به شراب خوری دارد. دقیقاً میداند که با کبد و کلیّه چه میکند ولی عادت دارد. علم دارد، ولی محبوس است و نمیتواند حرکت کند. در همین چهارچوب مانده است. «إِنَّا جَعَلْنا فی أَعْناقِهِمْ أَغْلالاً»[۱] ما اینها را به زنجیر کشیدیم. گناهان، گرایشها زنجیرهایی است که پای آدم را بسته است، دست آدم را بسته است. دست بسته، پا بسته و آدم دشمن را میبیند، خطر را میبیند. درنده آمده است، ولی دست و بال من بسته است. هیچ کاری نمیتوانم بکنم. ما با اینکه علم داریم، میدانیم غیبت بدتر از زنا است. در زنا عذاب ابد جهنّم است، اینها را قرآن به ما گفته است و ما هم منکر قرآن نیستیم. دروغ بدتر از شراب است و اینها را میدانیم. پس چرا ترک نمیکنیم؟ برای اینکه زنجیری هستیم. در عمل گیر داریم، در علم که گیر نداریم. هم خوب میفهمیم و هم خوب میگوییم. میخواهم عمل کنم، ولی دست من بسته است نمیتوانم کاری کنم.
اینجا است که خدا باید آدم را آزاد کند. «أَعْتِقْ رَقَبَتِی»[۲] خدایا زنجیری هستم من را آزاد کن. خود من این کار را کردم، ولی خود من نمیتوانم خود را آزاد کنم. لذا توبه از جانب خدا است. شما از حالا به بعد اطاعت کنید، خدا شما را آزاد میکند. فعلاً که خود را زندانی کردید. هم دعای شما زندانی است. مرتّب دارید دعا میکنید و مستجاب نمیشود. دعای زندانی هم که بالا نمی رود. دعای تو در فضای الفاظ تو است، از خود فاصله نمیگیری و خود تو هم زندانی هستی. هم اغلال داری و زنجیری هستی و هم گرفتار سدّ هستی و نمیتوانی از این سد عبور کنی. این رذایل اخلاقی، این عقوق والدین، این بد اخلاقی در خانه، این غیبت و تهمت این بلا را سر آدم میآورد و انگیزه را از آدم میگیرد. خیلی از جوانهای عزیز به ما مراجعه میکنند و میگویند ارادهی من ضعیف شده است، چه کار کنم ارادهی من قوی شود؟ این اراده ضعیف نبود، شما ارادهی خود را رها کردید و شیطان آمد و زنجیرهای خود را انداخت و دیگر باز نمیکند. تو با او خوش و بش نمیکردی به این روزگار گرفتار نمیشدی. حالا هم فکر شما خوب است، فهم شما خوب است، دارید غصّه میخورید که چرا عرضه ندارید ترک گناه کنید. میگویید ارادهی من ضعیف شده است. امّا «فی الصَّیْفِ ضَیَّعْتِ اللَّبَن»[۳] خود شما این کار را کردید.
[۱]– همان، آیه ۸٫
[۲]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۴، ص ۴۰۷٫
[۳]– مجمع البحرین، ج ۵، ص ۸۳٫
پاسخ دهید