آیا خطبههای «بیان»، «افتخاریه» و «تطنجیه» که در «مشارق الأنوار» حافظ بُرسی وجود دارند، معتبراند؟
خطبه افتخاریه
حافظ رجب برسى در کتاب «مشارق الأنوار»[۱] از أصبغ بن نباته؛ خطبه نسبتاً مفصلى را به نام «خطبه الإفتخار» از امام علی(ع) نقل کرده است. در آن خطبه امام علی(ع) با این جملات خود را معرّفی میفرماید: «من برادر پیامبر و وارث علم و دانش، و معدن حکمت و صاحب راز رسول خدا هستم. خدای عالَم هیچ حرفى از حروف کتابهاى آسمانى خود را نازل نفرمود جز اینکه آنها به من رسیده و دانشم را نسبت به حوادث گذشته و آینده جهان تا روز قیامت افزون فرموده است».[۲] سپس آنحضرت به حوادثی از آینده و نشانههای ظهور اشاره میکنند.[۳] اگر اجمالاً به متن این خطبه دقت شود موارد زیادی از این عبارات و محتوا در روایات دیگر نیز آمده است، و مورد تأیید میباشد.
خطبه «البیان»
در خطبه «البیان»؛ اوصافی از امیرالمؤمنین(ع) ذکر شده و در ادامه، مباحثی درباره مهدویت مطرح میشود. عمده مطالب مهدوی این خطبه به اوضاع آخرالزمان و نشانههای ظهور پرداخته است. این خطبه، ضمن بحث از علائم ظهور، به موضوع سید حسنی پرداخته و درباره حرکت او، برخوردش با امام مهدی(عج) و تسلیم شدن او و سپاهش برابر امام، صحبت میکند. درباره سند این روایت و میزان اعتبار آن، در کلمات علما مطالب فراوانی به چشم میخورد که برخی مؤید و برخی مخالف هستند. برای آگاهی بیشتر درباره این خطبه، نمایه «خطبه البیان»، سؤال ۱۹۴۶۸مطالعه شود.
خطبه «تُطُنجیه»
این خطبه را مرحوم حافظ رجب بُرسى در کتاب «مشارق الأنوار الیقین» نقل کرده است.[۴] از آنجا که امام على(ع) در قسمتى از این خطبه میفرماید: «اَنَا الْواقِفُ عَلَى التُّطُنْجَیْنِ»[۵] ـ من بر تطنجین ایستادهام ـ این خطبه را تطنجیه گویند. که به معناى دو خلیج از آب است و یا به معناى دنیا و آخرت است. آغاز خطبه با بخش «خلق عالم» با خطبه نخست نهج البلاغه قرابت بسیاری دارد؛ بیشتر تعبیرات با جملهبندی دیگری، کاملاً متأثر از آیات قرآنی است و بر باورهای رسمی تکیه دارد. مضمون اصلی خطبه، گستره دانش حضرت علی(ع) است، بویژه به دانایی برتر آنحضرت نسبت به کائنات و نسبت به رخدادهای گذشته و آینده تکیه دارد، به همین مناسبت، مضامین گستردهای در کیهانشناسی، اخبار گذشتگان و وقایع مربوط به آخرالزمان آمده است. این خطبه، سیر حمد و ستایش خدای تعالی را در طول تاریخ انبیا و ولایت تکوینی و علم ائمه اطهار(ع) را بیان میکند. به دیگر سخن؛ انسان کامل را معرّفی میکند. سخن از خلق اوّل و صادر اوّل میباشد که در لسان حدیث به صورت «اَوَّلُ ما خَلَقَ اللّهُ الْعَقْلُ»[۶] بیان میشود و این مقام عقل در ابعاد مختلف داراى مظاهر مختلفى است. این مقام عقل اوّل، همان «حقیقت محمّدیه» است.[۷]
خطبه «تطنجیه» در نهج البلاغه نیامده است، ولى در «المجموع الرائق من ازهار الحدائق» سید هبه اللّه ابی محمد موسوى(متوفّای ۷۰۳ق)،[۸] درج شده و برخی از متأخّرین مانند «إلزام الناصب» علی یزدى حایرى(متوفّای ۱۳۲۳ق)،[۹] نیز نقل کردهاند. در پایان این خطبه از اقالیم چهارگانه یاد شده، و شیخ آقا بزرگ تهرانى احتمال داده است که این خطبه با «خطبه الأقالیم» که ابن شهرآشوب در «المناقب» از آن یاد کرده متحد باشد.[۱۰] این خطبه نیز بارها به صورت مستقل و ضمن کتابهاى دیگر به چاپ رسیده است. نسخههاى خطّى متعددى از آنرا در کتابخانههاى دانشگاه تهران، مجلس، وزیرى یزد و مسجد اعظم قم سراغ دادهاند.[۱۱] چند شرح بر خطبه مذکور نگاشته شده[۱۲]که مشهورترین آنها «ارشاد المسترشدین» تألیف سید کاظم رشتى (متوفّای ۱۲۵۹ق) است که هفده نسخه خطى از آن در کتابخانههاى ایران موجود است.[۱۳]
این خطبه از جهت سندی قابل خدشه است و نمیتوان سند آنرا پذیرفت، ولى مدلول و محتوای آن اگر از حضرت امام علی(ع) هم نباشد، قابل پذیرش است، با توجه به اینکه روایات دیگرى داریم که داراى مضامین بلندتر و کاملتر از مدلول این روایت میباشند، و به کمک آن میآید. از اینرو؛ جمعى از بزرگان، مضامین خطبه تطنجیه را صحیح میدانند. آنها بر این اعتقادند که با مراجعه به مجموع اخبار وارد شده در فضایل و مناقب امیرالمؤمنین علی(ع)، رفع شبهه میشود؛ البته آنها متذکر میگردند که اخبار هم مانند آیات، محکم و متشابه، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مفصل و تنزیل و تأویل دارد. پس بر شخص منصف است که به مجرّد دیدن حدیث یا خبرى که ظاهر آن در نظر او با اصول و قواعد همسویى ندارد، فوراً به انکارش اقدام ننماید، بلکه در آن تأمل و تدبر نماید و آنرا با کلمات دیگرى که از معصومان(ع) رسیده و مفسر این اخبار است مقایسه نماید؛ چرا که کلمات آنان مانند آیات قرآن، برخى برخى دیگر را تفسیر و تبیین میکند.[۱۴] برای نمونه؛ در کتاب «الکافى» کلینى(ره) درباره انسان کامل احادیثی است که هیچ منافاتی با آموزههای اسلامی ندارد؛ مانند اینکه امام علی(ع) فرمود: «أَنَا عَیْنُ اللَّهِ وَ أَنَا یَدُ اللَّهِ وَ أَنَا جَنْبُ اللَّهِ- وَ أَنَا بَابُ اللَّهِ».[۱۵] از اینرو؛ میتوان گفت روایات در این باب، تا حدودی محتوای خطبه تطنجیه را تأیید میکند.
منبع: اسلام کوئست
[۱]. ر.ک: «شخصیت شیخ حافظ رجب برسی و آثار او»، سؤال ۳۱۱۱۹.
[۲]. حافظ برسى، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق و مصحح: عاشور، على، ص ۲۶۰، أعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
[۳]. ر.ک: همان، ص ۲۶۰ – ۲۶۲٫
[۴]. همان، ص ۲۶۳٫
[۵]. همان.
[۶]. شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، الجواهر السنیه فی الأحادیث القدسیه (کلیات حدیث قدسى)، ص ۶۴۷، انتشارات دهقان، تهران، چاپ سوم، ۱۳۸۰ش؛ ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغه، محقق و مصحح: ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج ۱۸، ص ۱۸۵، مکتبه آیه الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
[۷]. ر.ک: «اولین مخلوق الهى»، سؤال ۱۵۵؛ «چگونگی خلقت پیامبر اکرم و نسبت وجود ایشان با سایر موجودات»، سؤال ۱۲۳۷۲.
[۸]. موسوى، سید هبه اللّه ابی محمد، المجموع الرائق من ازهار الحدائق، ج ۱، ص ۴۵۲، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۵ش.
[۹]. یزدى حایرى، على، إلزام الناصب فی إثبات الحجه الغائب (عج)، محقق و مصحح: عاشور، على، ج ۲، ص ۱۹۹، مؤسسه الأعلمى، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
[۱۰]. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه إلى تصانیف الشیعه، ج ۷، ص ۱۹۹ و ۲۰۱، اسماعیلیان، قم، ۱۴۰۸ق؛ ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج ۲، ص ۲۷۴، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
[۱۱]. ر.ک: فهرست کتابخانه دانشگاه تهران، ج ۱۳، ص ۳۳۸۰ و ج ۶، ص ۳۶۵؛ فهرست کتابخانه مجلس، ج ۳۸، ص ۴۹۷ ؛ فهرست کتابخانه وزیرى یزد، ج ۱، ص ۲۱؛ فهرست کتابخانه مسجد اعظم قم، ۶۰۶.
[۱۲]. محمد کریم خان بن ابراهیم کرمانى(متوفای ۱۲۸۸ق) شرحى بر خطبه تطنجیه نگاشته که نسخه خطى آن در کتابخانه سپهسالار نگهدارى میشود. شرحى ناشناخته بر خطبه تطنجیه در فهرست کتابخانه دانشگاه تهران (ج ۲، ص ۷۰۳، شماره ۱۰۶۷) معرّفى شده است. ر.ک: علی صدرایی، خویی، با همکاری: ابوالفضل؛ سلیمانی، مهدی؛ آشتیانی، احسان، فهرستگان نسخههای خطی (حدیث و علوم حدیث شیعه) ج ۴، ص ۳۷۷ – ۳۷۸، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
[۱۳]. ر.ک: فهرستگان نسخههای خطی (حدیث و علوم حدیث شیعه)، ج ۴، ص ۳۷۵ – ۳۷۷٫
[۱۴]. ر.ک: علامه حسن زاده آملى، حسن، خیر الأثر در رد جبر و قدر و دو رساله دیگر، ص ۹۸، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ چهارم، ۱۳۷۹ش.
[۱۵]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۱۴۵، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق؛
پاسخ دهید