پیغمبر خدا بر همه چیز احاطه داشت. اینکه وجود نازنین امیر المؤمنین تعبیر میکند: «أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ»[۱] تواضع اعجوبهی خلقت، مجذوب شدن مَظهَر العجایب و مُظهِر الغرایب در برابر نبیّ مکرّم اسلام. حضرت امیر (علیه السّلام) در محضر پیغمبر اکرم (صلوات الله علیه) مانند یک برده در برابر مولا بود. آن وقت علی کیست؟ تمام عالم مات علیّ بن ابیطالب است، امّا او در برابر پیغمبر خدا این چنین است. آیا خود امیر المؤمنین در کنار پیغمبر اکرم… پیغمبر با گفتگو به او درس میداد؟ برای او کتاب ورق میزد؟ برای او کلاس امتحان گذاشته بود که امروز درس بخواند یا فردا امتحان بدهد؟ اینطور نبود؛ «عَلَّمَنِی أَلْفَ بَابٍ مِنَ الْعِلْم»[۲] تعلیم وجودی بود، تعلیم جذبهای بود، نظر بود. آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند بود. وجود مقدّس امیر المؤمنین (علیه السّلام) نسخه برابر اصل پیامبر بود، ولی در این نسخه بودن مسئله مفاهیم نبود. این ارتباط وجودی با وجودی بود. «نُورٌ عَلى نُور»[۳] بود، «یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْه»[۴] بود. این جذبهها جزء خصایص نبیّ مکرّم اسلام است که دلها را با تصرّفات ولایی خود احیاء میکند.
[۱]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۱، ص ۹۰٫
[۲]– الخصال، ج ۲، ص ۵۷۲٫
[۳]– سورهی نور، آیه ۳۵٫
[۴]– سورهی هود، آیه ۱۷٫
پاسخ دهید