حضرت «آیت الله صدیقی» با بیان این که اربعین رزمایش منتظران ظهور است، فرمودند: حضور ۲۰ میلیون نفر در اربعین نشان از انس با امام حسین علیه السلام که روز به روز عالمگیرتر می شود.
- سرمایهی عمر
- خداوند متعال؛ تنها یاری کننده انسان به صراط مستقیم
- معامله با خدا؛ تجارتی پر سود
- شناخت خدا به وسیلهی خدا
- دیدار حق تعالی و استعانت از او با نماز
- تقوای الهی
- کظم غیظ و حفظ آبروی برادر دینی
- رهروان راه کربلا
- هفتهی دفاع مقدّس و تجلیل از خون شهداء
- نقش مهمّ رهبری در هدایت کشور
- اربعین یعنی از کثرت به وحدت رسیدن
- ندای امام زمان علیه السّلام هنگام ظهور
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری* وَ یَسِّرْ لی أَمْری* وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی* یَفْقَهُوا قَوْلی»[۱]
«الْحَمْدُللهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ الصَّلَاهُ عَلَی خَاتَمِ الْمُرْسَلِینَ مَولانا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا الْحُجَّه بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی الْعَالَمِینَ عَجَّلَ اللهُ فَرَجَهُ وَ رَزَقَنا اللهُ نُصرَتهَ وَ الرِّضاهُ وَ الرَّأفَتَهُ وَ اللَّعْنُ عَلِیِّ أَعْدَائِهِمْ أَجْمَعِینَ إلَی یَومِ الدِّینِ».
ایّام محنت آل الله که ایّام اسارت گروه تبلیغی آل عصمت و طهارت با تحمّل سختترین مصیبتها و گرفتاریها و تشعشع شدیدترین انوار و بهترین حراستها و صیانتها است به امام زمان و امّت اسلامی تسلیت عرض میکنیم.
هفتهی دفاع مقدّس و تجدید خاطرهی هشت سال مقاومت، صبر و ایستادگی و عشق به شهادت و هشت سال قدرت نمایی با اتّکا به خدا را تبریک عرض میکنم.
سرمایهی عمر
امام زین العابدین علیه السّلام میفرمایند: پسر آدم در هر روز مبتلا به سه مصیبت است ولی عبرت نمیگیرد. اوّل مصیبت این است که هر روز که از عمر ما میگذرد یک روز عمر از دست میدهیم. اگر مالی را از دست میدادیم، پولی را از دست میدادیم، میزی را از دست میدادیم غصّه میخوردیم در حالی که تمام اینها ممکن است دوباره به دست ما بیاید، ولی عمری از دست میدهیم که دیگر به دست ما نمیآید و قیمتی برای عمر، حتّی ساعت و لحظهی آن مقدور نیست. عمر فوق قیمت است. ما هر روز گوهر عمر را داریم از دست میدهیم و غصّه نمیخوریم و فکر نمیکنیم این عمر قیمتی را از دست دادیم چه چیزی به دست آوردیم، عمر خود را به چه کسی دادیم، با چه کسی معامله کردیم، کجا آن را هدر دادیم و در چه قماری این عمر گرانمایه را باختیم.
دوم فرمودند: خدای منّان برای هر یک از ما روزی مقدّر کرده است و هر روز که میگذرد روزی خود را کامل دریافت میکنیم، امّا چه برای آخرت خود ذخیره میکنیم. گرفتن ما محرز است، ولی برای ادای دین خدا به ما روزی میدهد که ما توان ساختن زندگی آخرت داشته باشیم، ولی برای آخرت، برای رسیدن به بهشت و رضوان الهی غافل هستیم و کاری نمیکنیم و عبرت نمیگیریم. مصیبت سوم که از همهی اینها هشدار دهندهتر است این است که هر روز که از دست میدهیم یک قدم به مرگ خود و اجل خود نزدیکتر میشویم، اجل به سوی ما میآید و ما هم به سوی اجل میرویم و هر روز ما کم کردن از دنیا و نزدیک شدن به قبر و عالم آخرت است.
کسانی که میخواهند با تقوا زندگی کنند این سه مصیبتی که همهی انسانها با این مصیبتها مواجه هستند در نظر داشته باشند تا گرفتار غفلت و تسامح و وسوسههای شیطانی نباشند و این سرمایه را برای ابدیّت خود به کار بگیرند.
خداوند متعال؛ تنها یاری کننده انسان به صراط مستقیم
در بحث در تفسیر سورهی مبارکهی فاتحه به این آیات شریفه مفتخر بودیم و در کنار سفرهی آن نشستیم و متنعّم شدیم «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ * اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم». این استعانت که انسان موحّد در کلاس توحید نماز که برترین کلاس و سازندهترین کلاس در حرکت توحیدی انسان است «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ * اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم»… استعانت از خدا، توجّه به اینکه تنها کسی که کمک ما میتواند باشد خدا است و جز خدا هیچ کسی یار ما نیست، یاور ما نیست. کاری از کسی ساخته نیست. همه محتاج هستند، همه فقر هستند، همه فقیر هستند، همه وابسته هستند و همه گرفتار خلأ هستند. بنابراین (ذات نایافته از هستی بخش کی تواند که شود هستی بخش). آدمی که خدا را شناخت غیر از خدا برای او سودی ندارد، وجود را همه داریم، اثر را همه داریم، همه آگاهیهایی داریم، حیات داریم، قدرت و قوّت داریم، ولی برای ما نیست، خدا به ما داده است و خدا که داده است از دست او خارج نشده است، هر لحظه که بخواهد نفس ما بند میآید و حیات ما خاتمه پیدا میکند. هر لحظه که بخواهد بهانهای پیش میآید و آبروی آدم میرود. هر لحظه که بخواهد سرمایهی انسان یا گرفتار موشک میشود یا سیل میبرد یا در زلزله از بین میرود یا به بلایی مبتلا میشود و ما به خاک سیاه مینشینیم. خدا داده است و خدا هم حفظ میکند. جز او کسی کارهای نیست. قبل از آن «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» است و بعد از آن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ». در اینجا دو حدیث برای شما عرض میکنم. در حدیثی آمده است که هر گاه کار بر بندهی مؤمن تنگ شود و او به این آیهی شریفه مداومت داشته باشد خدا برای او گشایش میآورد. مداومت به کدام آیه؟ «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ».
حدیث دوم ابو طلحه نقل میکند و میگوید در یکی از جنگها در محضر رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم بودیم. کار سخت شد. آتش جنگ شعله کشید و داشت میرفت که مؤمن را خاکستر کند. میگوید دیدم وجود نازنین پیغمبر خدا سر به آسمان بلند کرد و مرتّب میگفتند: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ * إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» وقتی پیغمبر با این آیه به خدای خود التجاء کرد مشاهده میکردم سرهای معاندان و کافران جدا میشد، ولی من شمشیر زنها را نمیدیدم. بعد به پیغمبر خدا عرض کردم یا رسول الله جریان چه بود. فرمودند ملائکه به اذن الهی برای نصرت جبههی اسلام نازل شدند و شرّ اشرار را از ما دفع کردند. بنابراین هر وقت کار برای شما سخت شد توجّه کنید خدای مهربانی دارید، بگویید: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ».
معامله با خدا؛ تجارتی پر سود
چرا «إِیَّاکَ نَعْبُدُ» قبل از «إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» آمد؟ برای اینکه عبودیّت هدف خلقت است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونَ»[۲] اوّل ما به خود باید ببالیم که خدا ما را به بندگی قبول کرده است. نکتهی دوم این است که هر وقت خواستید رضای کسی را تحصیل کنید تا از امدادهای او بهرهمند شوید کاری که او دوست دارد انجام میدهید، نه کاری که شما دوست دارید. خدای متعال بندگی را دوست دارد. شما ابتدائاً در محضر پروردگار متعال ذی بندگی به خود میگیرید و بندگی خود را به خدای متعال عرضه میدارید (از همه گسستن و به خدا پیوستن). وقتی عبودیّت خود را در محضر خدا مطرح کردید حالا توجیه اینکه یک طرفه نیست، شما یک کاری برای خدا کردید و خدا هم شما را کمک میکند. «إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا»[۳] این مکتب تربیتی اسلام است. اگر از کسی چیزی میخواهید اوّل یک کاری کنید که دو طرفه باشد. لذا فرمودند وقتی حاجت دارید ابتدا صدقه بدهید، خدا را بدهکار خود کنید و بعد از خدا حاجت بخواهید «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ».
شناخت خدا به وسیلهی خدا
امّا نکتهی لطیف اینجا است، ما در مقام بندگی کسی نیستیم؛ ما کجا و بندگی او کجا! «ما للتراب و ربّ الأرباب». چرا این همه ملحد، این همه زندیق، این هم بت پرست، این همه ماتریالیست، این همه امانیست، این کسانی که غیر خدا را میپرستند، گاهی خود پرست هستند، گاهی سنگ پرست هستند، گاهی علم پرست هستند، گاهی شهرت پرست هستند، گاهی شهوت پرست هستند، گاهی گروه پرست هستند.
بعضی از این جریانات سیاسی خدا را نمیپسندند. جریان خود آنها از هر حقّی حقتر است و از هر باطلی باطلتر هستند. لذا این تعصّبات اینها را کر و کور میکند، در گزینشهای خود، در انتصابهای آنها خدا از یاد میرود و مردم از یاد میروند. شایستگیها فقط در مسئلهی اینکه این گروه من است، این باند من است مطرح میشود. اینهایی که این پرستشها را میکنند مثل ما خون دارند، بدن دارند، چشم دارند، فکر دارند، چه شده است که ما خدا پرست شدیم؟ جز این است که خدا یک نگاهی به ما کرده است و ما را به سوی خود کشانده است و به ما آشنایی داده است.
«لَوْ لَا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْت»[۴] اگر تو نبودی من که نمیدانستم تو چه کسی هستی. تو بودی که من را آفریدی. تو بودی که دل من را کانون محبّت خود قرار دادی. تو بودی که فقر من را به معرّفی کردی و من فهمیدم که وابسته هستم و یک مستقل بیشتر در عالم نیست. بنابراین «إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» میخواهد که ما به عبادت خود مغرور نشویم. عبادت شما را هم خدا داده است.
لذا این نکته خیلی مهم است. نماز برای زدودن غبار تکبّر است، خود بینی و خود خواهی است و این امکان ندارد مگر اینکه انسان یک توجّهات خاصّی به نحوهی تربیت نماز داشته باشد.
دیدار حق تعالی و استعانت از او با نماز
نکتهی دیگری از یکی از علمای بعد از مرحوم ملا محسن فیض است که البتّه اسم او مشخّص نیست، ولی در تفسیر سورهی مبارکهی فاتحه الکتاب، کتاب خیلی پر محتوا و دلنشینی دارد. در آنجا آورده است که ما نماز را شروع میکنیم و اگر از خدا کمک نخواهیم یک مانعی پیش میآید. ممکن است در وسط نماز ما نماز را قطع کنیم، ممکن است از راه خارج شویم. ممکن است مریض شویم و بیفتیم و نتوانیم نماز را تمام کنیم، ممکن است مرگ پیش بیاید.
در حالات مرحوم آیت الحق، آقا میرزا جواد ملکی تبریزی، استاد اخلاق حضرت امام رضوان الله علیهما، شاگرد ایشان نقل میکنند که من از سفر آمدم گفتند که آقا میرزا جواد آقا سراغ شما فرستاده است. رفتم، دیدم خود را شستشو کرده است و غسل کرده است و تکیه داده است. مریض حال بود. الله اکبر نماز را گفت و در متن نماز به لقاء الهی رسید.
«إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» خدایا اجازه دادی، من شروع کردم، ولی اطمینان ندارم به آخر برسانم. از شما کمک میخواهم که نماز را به پایان برسانم و یک نماز دیگری هم تقدیم محضر دوست کرده باشم. بعد از مسئلهی «إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» حالا که از خدا کمک میخواهیم این آیهی قرآن است، این زیارت نامهی خدا است. نماز زیارت حق است، نماز زیارت نامه است.
لذا خود خدا که این زیارت نامه را بر زبان ما گذاشته است میفرماید: تو که بندهی من هستی، تو که یار و پشتیبانی غیر از من نداری، اگر به خودت واگذار کنم در استعانت از من چه چیزی از من میخواهی که به نفع تو باشد؟ خیلی از خواستههای ما به ضرر ما است. «وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم»[۵] حالا خود من تو را کمک میکنم. یک چیزی بخواه که دنیا و آخرت تو را آباد کند. لذا «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم» اینطور میفهمیم که در بارگاه حق، در خزائن خدا، در سفرهی عالم گیر پروردگار متعال، در میان نعمتهای بیکران حق، در میان تحفههای متنوّع و غیر قابل شمارش ما غیر از خدا چیزی نداریم. لذا وقتی از خدا استعانت میکنیم، خود خدا میگوید حالا که از من کمک خواستی از من هدایت طلب کن.
أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الْمَعْصُومِینَ سِیَّمَا بَقِیَّهِ اللَّهِ فِی العالَمین عبادَ الله».
تقوای الهی
بهتر از این مدالی برای بشر نیست که عبدالله باشد. خدا به ما هم عنایت کند و خودش ما را به بندگی بپذیرد. عباد الله، بندگان خدا «أُوصِیکُمْ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّه»[۶] شما را و نفس ضعیف خود را دعوت به یاد خدا میکنم. خدا همه جا خدا است، خدا قدرت مطلق است، خدا علم مطلق است، خدا رحمت مطلق است. خدا کمال مطلق است، خدا زیبایی مطلق است و یک چنین کسی با شما است. یک شخصیّتی که پیش شما باشد خیلی با دقّت حرکت میکنید. خیلی مواظب هستید که حرکت شما نامرغوب نباشد. خدای عالم درون شما است و در بیرون شما است و در خلوت شما است و در جلوت شما است. بیایید برای خدا حسابی باز کنیم. همینطور که برای دیگران حساب باز کردیم برای خدا هم حساب باز کنیم. «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»[۷] اگر حقّ تقوا را ادا کردیم و در همه جا توجّه داشتیم که خدا حاضر است، خدا ناظر است، خدا مقتدر است، خدا علیم است، خدا عالم السّر و الخفیّات است، آن وقت تقوای حسابی که به عمل آوردم ما را عاقبت به خیر میکند. «وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ» إنشاءالله مسلمان میمیریم. حضرت عزرائیل به سراغ ما میآید با ملائکهی عذاب نیاید ما را ببرد، با گارد احترام بیاید و به ما خطاب کند: «سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار».[۸]
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ * وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فی دینِ اللَّهِ أَفْواجاً * فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً».[۹]
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«الْحَمْدُ لِلَّهِ کَما هُوَ أهلُهُ وَ الصَّلَاهُ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسولِ الله وَ آلِهِ أجمعینَ اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی سَیِّدِ الأَنْبِیَاءِ مُولانا أَبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَی علیٍّ سَیِّدِ الوَصیّین وَ عَلَی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ نِسَاءِ العالَمین وَ عَلَی سِبْطَیِ الرَّحْمَهِ و إمامِ الهُدی الْحَسَنِ وَ الْحُسَینِ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّه وَ عَلَی أَئِمَّهِ الْمُسْلِمینَ عَلِیِّ بنِ الْحُسَیْنِ وَ مَحَمَّدِ بْنِ علیٍّ وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ موسَی بْنِ جَعْفَرٍ وَ عَلیِّ بْنِ مُوسی الرّضا وَ مُحَمَّدِ بْنِ علیٍّ التَّقی و علیِّ بنِ مُحَمَّدٍ النَّقی وَ الْحَسَنِ الزَّکِی العَسکَری وَ الحُجَّهِ القَائِمِ حُجَجِکَ عَلَی عِبادِکَ وَ أُمَنَائِکَ فِی بِلَادِکَ بِهِم نَتوَلَّی وَ مِنْ أَعْدَائِهِمْ نَتَبَرَّءُ إِلَی الله تَبارَکَ تَعَالی».
«أُوصِیکُمْ وَ نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّه»[۱۰]
کظم غیظ و حفظ آبروی برادر دینی
شما برادران و خواهران بزرگوار خدا پرست، خدا جو، خدا دوست، حق مدار و ولایت مسیر را به تقوای الهی دعوت میکنم. بدانیم «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصاد»[۱۱] کسی که گرفتار ظلم است، به خانواده ظلم میکند، آدم بد اخلاق و کج خلق توفیق توبه پیدا نمیکند، چون مالک غضب خود نیست. به هر بهانهای زود رنج است، پرخاش میکند، تندی میکند. زبان او نیش دارد و دلها را میسوزاند. لذا از جمله نسخههای جامعی که در مسائل اخلاقی از اهمّیّت بالا برخوردار است مدیریّت خشم است. آدم با آمادگیهای قبلی سعی کند عصبی نشود و اگر عصبانی شد، بتواند خشم خود را فرو ببرد، کظم غیظ کند. «وَ الْکاظِمینَ الْغَیْظَ وَ الْعافینَ عَنِ النَّاس»[۱۲] کسی که ظلم میکند، کسی که دروغ میگوید، کسی که عیب دیگران را جستجو میکند و با کشف عیب برای او پرونده باز میکند، پیش مردم اعتبار و آبروی شخص را میبرد معاذ الله مانند این است که دارد او را میکشد. «عرض المؤمن کدمه»، «أنّ حرمه عرض المؤمن کحرمه دمه»[۱۳] آبروی مؤمن مانند خون او است و خیلی مهم است.
لذا اشخاص که اینطور کارها را میکنند خبر ندارد که خدا در کمین است. آدم نمیداند که چه کسی او را زیر نظر گرفته است و کجا گلوی او را میگیرد و او را خفه میکند. به خدا پناه ببریم و خود را در کمینگاههای خدا قرار ندهیم. خدا مقتدر است، خدا قاهر است، خدا غالب است، خدا را در نظر بگیریم. در جزئیات زندگی و در تصمیمات کلان کشوری، ادارهای، محلّهای و خانوادگی بدانیم که اگر پای خود را کج گذاشتیم در کمین گاه خدا قرار گرفتیم.
رهروان راه کربلا
در این ایّام مناسبتهایی است که باید به آن توجّه کنیم و در این تریبون مقدّس به آن بپردازیم. امروز مسئلهی محرّم و صفر -که خود آن فرصت جداگانهای را میطلبد- و نقش حضرت زین العابدین و حضرت زینب کبری و گروه تبلیغی برنامهریزی کردهی هدفدار که بنای اینها بر این بود که به کربلا بیایند و شهیدان را بگذارند و با پیام شهداء راهی مسیر شام بشوند. شامی که ۴۰ سال در این محیط علیه امیر المؤمنین سم پاشی شده است و مردم شام در ذهنیّت خود علی را مسلمان نمیدانند، علی را بینماز میدانند و همهی این رذایل در این محیط شایع شده است. اینها آنجا را هدف گرفته بودند. بروند این قصر ننگین آلوده به ظلم را پایگاه اعلان مظلومیّت امام حسین به همهی نسلها کنند. یک دختر سه سالهای را با خود آورده بودند که در شام به عنوان پرچمدار پیروزی باقی بگذارند. این درس که بعد از شهداء باید بازماندگان شهداء، رهروان راه شهداء بلد باشند این خون را هدایت کنند، مهندسی کنند و در جای جای نفوس مستعدّه این خون را برای احیاء نفوس مستعدّه در آنجا جاری کنند و نتیجهی آن انقلاب ایران شود و إنشاءالله نتیجهی انقلاب ایران ظهور امام عصر ارواحناه و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء است. امیدوار هستیم در یک فرصتی بتوانیم این موضوع را تبیین کنیم.
هفتهی دفاع مقدّس و تجلیل از خون شهداء
امّا نقداً در هفتهی دفاع مقدّس هستیم که از نعمتهای الهی بعد از جریان کربلا، هیچ حادثهای به اندازهی دوران دفاع مقدّس پر بار، پر ثمر، پر پیام، سازنده و اثر گذار در تاریخ نبوده است. یک نقطهی عطفی است که جز حادثهی کربلا «لَا یَلْحَقُهُ لَاحِقٌ…وَ لَا یَسْبِقُهُ سَابِقٌ»[۱۴] ظاهر آن گذشت. آن حجاب معاصرت نمیگذارد ما ببینیم چه بر سر ما آمد و در چه شرایطی این مملکت زیر پرچم ولیّ فقیه، با دنیا، با شرق و غرب، با قدرتهای اتمی، با همهی قارونهای منطقه، با همهی ابزار صنعتی و ابزار سیاسی و اطّلاعاتی و تجهیزات نظامی… همهی دنیا نیروهای خود را روی هم گذاشتند و یک کشور تازه انقلاب کرده که ارتش آن به هم ریخته است، سلاحهای آن به غارت رفته است و سپاه سابقهی جنگی ندارد، در چنین شرایطی که وضعیّت اقتصادی ما در بدّترین شرایط است، ما در چنین شرایطی هشت سال… یک سال جنگ کافی است که کشوری را نابود کند، ورشکسته کند، به خاک سیاه بنشاند و به تسلیم وادارد. اگر یمن پنج سال است که مقاومت میکند برای این است که قیام یمن مولود این دفاع مقدّس است.
این چه حادثهی عظیمی بود، چه معجزهای از پیغمبر اکرم و ائمّهی معصومین بود، چه جوششی از خون حضرت سالار شهیدان، ابا عبدالله الحسین بود که تاریخ تکرار شد، رهروان راه امام حسین و تربیت شدگان مکتب عاشورا، زیر پرچم کسی که پرچم عاشورا را در دست گرفت، هشت سال تمام در بدّترین شرایط با همهی قدرتها دست و پنجه نرم کردند. در ۲۰۰ سالهی گذشته هیچ وقت نبوده که ایران با کشوری، با قدرتی دربیفتد، شکست نخورد و قسمتی از کشور خود را در اختیار دشمنان قرار ندهد. ایران مرتّب آب و خاک خود را به دیگران داده است و پهلوی بدون جنگ بحرین را از ایران جدا کرد، ولی هشت سال جنگ بیامان، آتش بیامان از شرق و غرب، آتش اقتصادی، جنگ سیاسی، جنگ روانی، جنگ تبلیغاتی و جنگ نظامی. با این همه فشار از همه جوانب ما یک وجب از خاک خود را به دشمن ندادیم، همه را گرفتیم و چه شد.
نقش مهمّ رهبری در هدایت کشور
من یک آموزههایی از دفاع جانانهی عاشورایی مؤمنین، زیر پرچم حسین زمان برمیشمارم و میگذرم. اوّلین آموزه توجّه به نقش رهبری است. اوّلین حرف را رأس هرم که طرّاحی میکند، که خودش میجوشد، خودش وجود دارد، خودش حضور دارد، خودش علم دارد، خودش معرفت دارد و خودش خودش نیست و خدا در وجودش تجلّی کرده است. نقش ولایت با سایر مدیریتهای جهان همین است که ولی خودش نیست، ولی صاحب دارد، ولی عبد است، ولی عارف است، ولی عابد است.
اوّلین نکته بعد از بمباران فرودگاه تهران بود که همه نگران شده بودند که چه خواهد شد، امّا آن قدر مسئله برای ایشان کوچک بود و خدا برای او بزرگ بود فرمودند یک دزدی آمد یک سنگی انداخت و رفت! جوانهای ما جواب میگویند. اصلاً چه دمید روح خدا بود! لسان الله بود، این زبان، زبان خود او نبود. امروز هم که در جنگ نرم، جنگ صنعت، جنگ فنّاوری، پیروزیهای درخشان و معجزه آسای ما را میبینید، والله همه در گرو مدیریّتی است که این مدیریّت نفسانیّتی ندارد. از نفس خود خلاص شده است و با همهی وجود خود در اختیار خدا است و خدا قدرت و حکمت خود را در این مرکزیّتی که همهی مردم، اعضای او، عیون او، ایادی او هستند و او مرکزیّتی است که انرژی و قدرت را از خدا میگیرد و در همهی اعضای خود منتشر میکند و مجموعه یک واحد به خدا پیوسته هستند.
دوم توکّل و یقین به وعدههای خدا «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُم».[۱۵] ما موشک نداشتیم. ما برای سیم خاردار مشکل داشتیم. ولی دلها از یقین بود و وعدههای خدا را باور داشتند. سوم ابتکار عمل بود. ما سبک کلاسیکی که در دنیا سابقه دارد و در جنگها تجربه شده است را در اختیار نداشتیم. ولی شهید باقری و شهدای بزرگوار ما با الهام الهی راههای تازهای ایجاد کردند و محشری به پا کردند. در میان اعمالی که ما را اوج میدهد و ما را در پیشگاه خدا آبرومند میکند عشق به شهادت بالاترین اعمال است. عشق به شهادت را، این جنگ هشت ساله فرهنگ کرد. نه یک نفر و دو نفر، در مراحلی که برای پاک کردن نقاط مین گذاری شده پنج نفر لازم داشتند ۲۰۰ نفر داوطلب میشدند و اینها مشتاق بودند به شهادت که مقام عند ربّی است برسند. استقامت تا پیروزی شعار امام بود؛ جنگ جنگ تا پیروزی. هشت سال جنگیدند و تا پیروزی را به دست نیاوردند دست نکشیدند، اگر ۴۰ سال هم طول میکشید، این جوانهای ما، این امّت ما زیر پرچم امام ما دست از جنگ برنمیداشتند. استقامت، تحمّل طولانیترین جنگ نابرابر در تاریخ، انسجام و وحدت بیسابقه و مسابقه در خط شکنی و جانبازی، نیایش و مناجات از ویژگیهای این جنگ بود که بعد از جریان ابا عبدالله الحسین شما یک مجموعهای میبینید که همه عبد هستند، متعبّد هستند، ولایت مدار هستند، بیتردید هستند، بیشک هستند و شبها دلی با خدا دارند و روزها سلاحی بر دشمنان دارند.
صلابت و بیباکی… جنگ نرم اسیران ما یک کلاس بود، یک جبهه است، یک کانون توحید عجیبی است. خدا چه ظرفیّت و فرصتی به سیّد بزرگ آزادگان داد و اسرای ما در دوران اسارت افتخار آفریدند که بعد از حضرت زینب و آن کاروان، شما این معنویّت و این اقتدار و این متانت و حفظ ایمان و تسلیم ناپذیری را در هیچ کجای عالم سراغ ندارید. حضور تمام عیار مردم و این عزم ملّی که همهی مردم شرکت کردند و حضور داشتند، در کارهای ستادی عدس پاک میکردند، نخود پاک میکردند، لباس میدوختند و انواع خدمات را عاشقانه برای یاران دین میفرستادند. پیرمردها حضور عینی داشتند. جوانها و نوجوانها که خود اینها گاهی در شناسنامهی خود دست میبردند که سنّ خود را بالا نشان دهند تا بتوانند در عرصهی جهاد شرکت کنند. این چه روحی بود که دمیده شد! چه کشوری بود که ساخته شد! چه کشوری بود که به مظاهر دنیا خیره نشدند و چشم همه به بهشت بود! نه، بالاتر از بهشت را میدیدند، خدا را میدیدند، پیغمبر را میدیدند. آغوش باز امام حسین را میدیدند و با عشق و شور غیر قابل وصف دیوانهی لقاء امام حسین و خدای امام حسین بودند. پشتیبانی مالی کار یک دولت نبود. مردم با همهی وجود خود میآمدند.
اربعین یعنی از کثرت به وحدت رسیدن
نکتهی دیگر مسئلهی اربعین است. اربعین جزء حوادث قابل تحلیلِ ظرفیّتِ عظیمِ مانورِ انتظارِ حضورِ جانانه برای زمینه سازی به ارائهی الگو به جهان… میشود ۲۰ میلیون جمعیّت در یک فضای محدود، با قناعت که هیچ کسی از کسی دیگر طلبکار نباشد، همه به هم بدهکار باشند. این مردم عراق که مقام معظّم رهبری در دیدار موکبهای عراقی تشکّر کردند و الحق و الانصاف مردم عراق در پذیرایی زوّار امام حسین علیه السّلام مال و جان خود را در اختیار زوّار است. با نداشتن امکانات کافی همّت آنها درس آموز است. اینکه امروز میبینید در یک حرکت ۲۰ میلیونی از برادران اهل سنّت کم نیستند، از مسیحیّت حضور دارند، از ملیّتهای مختلف، از نژادهای مختلف حضور دارند. این دارد حرکت جهانی امام زمان را توجیه میکند. اینکه حضرت حجّت ارواحنا فداه کنار کعبه صدای نازنین ایشان بلند میشود: «یا اهل العالم» خود را به امام حسین معرّفی میکنند. این معرّفی امام حسین در این راهپیمایی ۲۰ میلیونی که از سراسر عالم حضور عینی دارند و دیدن این معجزه و کرامت و این مدینهی فاضله و این اجتماع عاشورایی و این انسجام و این چشمهی محبّتی که جوشیده است و همه دارند سر این چشمه سیراب میشوند و همدیگر را سیراب میکنند، امام حسین را آنچنان در عالم و در اذهان حاضر میکند و مردم عالم با امام حسین آنچنان آشنا میشوند و مأنوس میشوند که وقتی حضرت مهدی اعلان میکند: «إنّ جدّی الحسین»… امّا کدام حسین!
ندای امام زمان علیه السّلام هنگام ظهور
ایّام، ایّام عاشورا است. ایّام اسارت آل الله است. «یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین» خود را معرّفی میکند، من پسر حسین هستم. کدام حسین «الّذی قتلوه» آن حسینی که او را به قتل رساندند. امّا هر کسی که بخواهد سر گوسفندی را ببرد از قبل به او آب میدهد. معلوم میشود که مصیبت عطش خیلی جان امام زمان را آزار داد. «الّذی قَتَلوُهُ عَطْشاناً» حسینی که با لب تشنه او را شهید کردند. حسینی که سالها است این مسئلهی عطش در عالم مطرح میشود. ببینید امروز قضیّهی شش ماهه در عالم جهان گیر شده است. بیش از ۴۰ کشور همایش حضرت علی اصغر را روز شش محرّم داشتند. اینها این عطش بیسابقهی کودک را رفع نکردند و به قدری این قضیّه و مصیبت سنگین است که امام زین العابدین وقتی بدن نازنین سیّد الشّهداء را دفن کرد با انگشت مبارک خود روی قبر نوشتند «هذا قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلیِّ بْنِ ابیطالِب الّذی قَتَلوُهُ عَطْشاناً».
آنچه متوقّع است این است که هم برای حضور، هم مهمتر از کمیّت، کیفیّت است. کاری که حضرت زینب سلام الله علیها کردند را باید مرور کرد و این ۲۰ میلیون جمعیّت تربیت شدههای تبلیغی حضرت زینب هستند. مسئلهی عبودیّت حضرت سیّد الشّهداء، وارسته بودن از غیر خدا، حسّاسیّت به استکبار و حسّاسیّت به نفاق و انحرافات از مسیر اسلام ناب که باید روی اینها برنامه ریزی شود و این حرکت هدفدار پیش برود.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ»
«قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ * مَلِکِ النَّاسِ * إِلهِ النَّاسِ * مِنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ * الَّذی یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ»[۱۶]
گرفتاران کشمیر، مسلمانان غیور و فرهیخته، پیشرفته و بافرهنگ که امروز گرفتار دست ظلم و ستم هستند. شیعیان نیجریه این شیخ مظلوم و بیپناه، پدر شش شهید، پیرمرد که نابینا شده است و بیمار است و حقّ معالجه ندارد. خدا این حکومتهای دیکتاتور و ارباب آنها را لعنت کند که همه دست ساز فرهنگ غرب هستند. این حقوق بشر بیمحتوا که در خدمت ظالم هستند و مظلوم کشی میکنند و هیچ حرکتی ندارند. ظلمهایی که بر سر شیعیان مظلوم بحرین میآورند که حقّ هیچگونه تصمیمگیری در مورد خود ندارند و حقّ رأی هم ندارند. شیعیان مظلومی که در عربستان سعودی مرتّب با شمشیر گردن میزدند. جلوی دوربینهای جهانی که باید برای اینها در این کانونهایی که دعاها مستجاب است دست نیاز به بارگاه دراز کنید و إنشاءالله با امید و خوش بینی دعا کنید که امام زمان هم آمین بگویند إنشاءالله.
پایان
[۱]– سورهی طه، آیات ۲۵ تا ۲۸٫
[۲]– سورهی ذاریات، آیه ۵۶٫
[۳]– سورهی تغابن، آیه ۱۷٫
[۴]– زاد المعاد – مفتاح الجنان، ص ۹۲٫
[۵]– سورهی بقره، آیه ۲۱۶٫
[۶]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۵، ص ۳۷۰٫
[۷]– سورهی آل عمران، آیه ۱۰۲٫
[۸]– سورهی رعد، آیه ۲۴٫
[۹]– سورهی نصر، آیات ۱ تا ۳٫
[۱۰]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۵، ص ۳۷۰٫
[۱۱]– سورهی فجر، آیه ۱۴٫
[۱۲]– سورهی آل عمران، آیه ۱۳۴٫
[۱۳]– حاشیه المکاسب (للإیروانی)، ج ۱، ص ۳۵٫
[۱۴]– من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۶۱۳٫
[۱۵]– سورهی محمّد، آیه ۷٫
[۱۶]– سورهی ناس، آیات ۱ تا ۶٫
پاسخ دهید