چرا اذان شیعه با اهلسنت تفاوت دارد؟ زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه بوده است؟
در ابتدا باید دانست اذان از سوی جبرئیل به حضرت محمد(صلی الله علیه و آله و سلم) تعلیم داده شده است. اذانی که در عصر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) برای نماز قرائت می شد به این صورت بوده است: «الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، اشهد ان لا اله الا الله، اشهد ان لااله الا الله. اشهد ان محمداً رسول الله، اشهد ان محمداً رسول الله. حی علی الصلوه، حی علی الصلوه، حی علی الفلاح، حی علی الفلاح، حی علی خیرالعمل، حی علی خیرالعمل، الله اکبر، الله اکبر، لا اله الا الله، لا اله الا الله».[۱]
متقی هندی در کنزالعمال از معجم طبرانی نقل می کند: «کان بلال یؤذن بالصبح فیقول: حَیّ عَلی خیر العمل»؛[۲] «بلال در اذان صبح «حیّ عَلی خیرالعمل» می گفت».
امّا وقتی عمر زمام خلافت را به دست گرفت، گفت: «دَعوا حیَّ عَلی خیرِالعَمل لِئلا یشتغل الناس عن الجهاد فکان أوّل من ترکها»؛[۳] «گفتن حیّ علی خیرالعمل را ترک کنید تا مردم به بهانه این که نماز بهترین عمل است، جهاد را ترک نکنند. او (عمر) نخستین فردی بود که این فصل از اذان را ترک کرد».
محقق شهیر، سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد، و متکلم معروف اشعری به نام علاءالدین قوشجی (متوفای ۸۷۹) می گویند: عمربن خطاب نسبت به سه چیز هشدار داد و گفت: «سه چیز در عهد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) رسمیت داشت و من از آنها بازمی دارم، و انجام دهنده آن را مؤاخذه می نمایم:
۱ – متعه زنان،
۲ – متعه حج،
۳ – گفتن حَیّ عَلی خَیرِ العمل».[۴]
ازاینرو اهلسنت، به دلیل حذف «حی علی خیرالعمل» در اذان و اضافه کردن «الصلاه خیر من النوم» در اذان نماز صبح، مورد نقد قرار دارند.
و اما درباره شهادت بر ولایت امام علی(علیه السلام) در اذان شیعه، باید توجه داشت عبارتی از اذان کاسته نشده و بنابر نظر علمای شیعه نباید کسی این شهادت را به نیت اذان بگوید.
محقق قمی (متوفی ۱۲۳۱هـ.) می نویسد: «اگر شهادت به ولایت به قصد استحباب باشد نه به قصد جزئیّت اشکالی ندارد، زیرا در اخبار مطلقه وارد است که هرگاه یادی از محمّد(صلی الله علیه و آله و سلم) نمودید، خدا را یاد کنید و هرگاه یادی از رسالت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نمودید، «علیّ ولیّ الله» بگویید.[۵]
رهبر معظم انقلاب نیز معتقد است: «گفتن اشهد ان علیاً ولی الله به عنوان شعار تشیع خوب و مهم است و باید به قصد قربت مطلقه گفته شود، ولی جزو اذان و اقامه نیست».[۶]
ممکن است کسی بپرسد: اصلاً چرا این جمله مطرح شد؟ در جواب باید گفت: بنی امیه تمام تلاش خود را به کار بردند تا نام و آثار حضرت علی(علیه السلام) محو شود. شیعه برای زنده نگه داشتن نام علی و ولایت آن حضرت در طول تاریخ با همه تلاش، با ذکر جمله ی «اشهد ان علیاً ولی الله» و امثال آن، مانع موفقیت دشمن شده است.
فخر رازی در تفسیر سوره فاتحه، در مسأله فقهی جهر به «بسم الله» می گوید: «علی(علیه السلام) بسم الله الرحمن الرحیم را در نمازها بلند می گفت و بر بلند گفتن تأکید داشت. وقتی که حکومت و دولت به بنی امیه رسید، آنان از بلند گفتن «بسم الله الرحمن الرحیم» ممانعت کردند و در این ممانعت بسیار تأکید داشتند و علت اصلی ممانعت آنها این بود که آنان سعی داشتند آثار علی(علیه السلام) را از بین ببرند. بعد می گوید: دلایل عقلی موافق نظر ما است و عمل حضرت علی هم کمک ما است و هر کس علی را امام دین خود کند، در دین و جان خود به ریسمان ناگسستنی چنگ زده است».[۷]
البته برخی از متون حدیثی گواه بر این نکته است که گویا از دوران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، برخی از اصحاب در اذان بر شهادت امیرمؤمنان(علیه السلام) اصرار داشتند.
شیخ عبدالله مراغی مصری نقل می کند: «سلمان فارسی در اذان و اقامه شهادت به ولایت علی(علیه السلام) را بعد از شهادت به رسالت در زمان حیات پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می گفت».
شخصی بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و عرض کرد: «ای رسول خدا! چیزی شنیدم که تاکنون نشنیده بودم. پیامبر فرمود: چه شنیده ای؟ عرض کرد: سلمان در اذان بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولایت علی(علیه السلام) می دهد؟ حضرت فرمود: خیر شنیدی».
همو روایت کرده است: «شخصی بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) وارد شد و عرض کرد: ای رسول خدا! ابوذر در اذان بعد از شهادت به رسالت، شهادت به ولایت علی(علیه السلام) داده و می گوید: «اشهد انّ علیاً ولیّ الله؟». حضرت فرمود: «همین طور است، آیا فراموش کرده اید گفتار روز غدیر را «من کنت مولاه فعلیّ مولاه؟» هر کس عهد بشکند بر خود ضرر کرده است».[۸]
پی نوشت ها
[۱] – وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۶۴۴، ح ۹٫
[۲] – کنزالعمال:۳۴۲، ح۲۳۱۷۴٫
[۳] – الأذان بحی علی خیر العمل: ۲۹٫
[۴] – شرح مقاصد: ۲۸۳۵، شرح تجرید قوشجی: بحث امامت.
[۵] – الغنائم، ج ۲، ص ۴۲۳٫
[۶] – اجوبه الاستفتاآت.
[۷] – مستمسک العروه الوثقی، ج۵، ص ۵۴۵؛ تفسیر کبیر، ج ۱، ص ۱۶۰، چاپ استانبول.
[۸] – رضوانی، شیعه شناسی، ج ۲، ص۳۹۳٫
پاسخ دهید