با سلام. مطالبی که می‌توان از آن‌ها شهادت صدیقه طاهره را به دست آورد هم بر اساس منابع شیعی است و هم بر اساس منابع اهل سنت. این مطلب در منابع شیعی به وفور به چشم می‌خورد که به عنوام مثال ‌می‌توان به این موارد اشاره نمود:
کلینی، اصول کافى، ج ۱ ، ص ۳۸۱٫ و برخی چاپ‌ها ص۴۵۸٫
سلیم بن قیس هلالی،کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ص۱۵۰، ناشر: انتشارات الهادى‏ ـ قم‏، الطبعه الأولی، ۱۴۰۵هـ.
طبرسی، احتجاج، ترجمه جعفرى،ج‏۱،ص:۱۹۵٫

 


اما در منابع اهل سنت نیز موارد متعددی دال بر شهادت صدیقه طاهره وجود دارد به عنوانه نمونه:
ابو بکر عبداللَّه بن محمد بن ابى شیبه، استاد بخارى، در کتاب المصنف، مى‏گوید : «آنگاه که بعد از رسول‏خدا (ص) براى ابوبکر بیعت مى‏گرفتند . على (ع) و زبیر براى مشورت در این امر نزد فاطمه (س) دختر پیامبر (ص) رفت و شد مى‏کردند . عمر بن خطاب با خبر گردید و بنزد فاطمه (س) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا (ص) ! به خدا در نزد ما کسى از پدرت محبوبتر نیست و پس از او محبوبترین تویى ! ! وبه خدا قسم این امر مرا مانع نمى‏شود که اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه ( س ) بیرون شد ، على (ع) و …به خانه بر گشتند . پس فاطمه (س) گفت : مى‏دانید که عمر نزد من آمد ، و به خدا قسم یاد کرده اگر شما (بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید) به خانه برگردید خانه را با شما آتش مى‏زند ؟ وبه خدا قسم که او به سوگندش عمل خواهد کرد » (کتاب المصنف ، ج ۷ ، ص ۴۳۲ ، حدیث ۳۷۰۴۵ ، کتاب الفتن ). ‏
۲) : همین مضمون را سیوطى در مسند فاطمه ، آورده است . (سیوطى ، مسند فاطمه ، ص ۳۶)


۳) : ابن عبدالبر ، در الاستیعاب ، نیز این داستان را نقل کرده است . (ابن عبدالبر ، الاستیعاب ، ج ۳ ، ص ۹۷۵). و …


۴) : بلاذری در انساب الاشراف می نویسد: … و سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود : آیا من نظاره‏گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى . چنانکه بلاذرى مى‏گوید : « ابوبکر به على ( ع ) پیام فرستاد تا با وى بیعت کند امّا على نپذیرفت . پس عمر با مشعلى آمد ، فاطمه ( س ) ناگاه عمر را با مشعل در خانه‏اش یافت ، پس فرمود : یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانه‏ام را بر من به آتش مى‏کشى ؟ ! عمر گفت : بلى، و آنچنان به این عمل مُصرّ هستم چنانکه پدرت بر دینی که آورده بود محکم بود ». ( بلاذرى ، انساب الاشراف ، ج ۱ ، ص ۵۸۶ ). ‏


۵) : ابوالفداء نیز مى‏گوید : « سپس ابوبکر، عمر بن خطاب را به سوى على و آنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه ( س ) بیرون کند، وگفت : اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ . پس عمر مقدارى آتش آورد تا خانه را آتش زند . پس فاطمه ( س ) بر سر راهش آمد وفرمود : کجا ؟ اى پسر خطاب ! آمده‏اى تا کاشانه ما را به آتش کشى ؟ ! گفت : بلى. (ابوالفداء ، تاریخ ابى الفداء ج ۱ ص ۱۵۶ . دار المعرفه ، بیروت)


۶) : احمد شهرستانی در الملل و النحل به نقل از نظام می نویسد: از جمله عقائد نظام آن بود که می گفت: عمر به خانه فاطمه حمله ور شده و فریاد می زد: خانه را با اهلش به آتش بکشید، در حالی که در خانه نبود مگر علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام. او در ادامه می نویسد: همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه در روز بیعت زد که فاطمه جنین خود (محسن) را از شکم انداخت.( الملل و النحل، ج ۱، ص ۵۷، چاپ دارالمعرفه بیروت. قابل توجه اینکه نظام معتزلی از رؤسای مذهب معتزله در زمان خود بود که در سال ۲۳۱ از دنیا رفت).


۷) : یکی از علمای بزرگ سنى شافعی به نام جوینی از همه صریحتر به این مطلب اشاره کرده و می نویسد: از پیامبر اکرم ( ص ) نقل شده که فرمود : « چون به دخترم فاطمه مى‏نگرم بیاد مى‏آورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنکه در خانه‏اش ذلّت وارد گردیده ، از وى هتک حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمى‏آورد « یا محمداه » …پس او اولین کسى از اهل‏بیتم مى‏باشد که به من ملحق مى‏گردد ، پس بر من وارد مى‏شود ، محزون ، مکروب ، مغموم ، مقتول . . . » . ( فرائد السمطین ، ج ۲ ، ص‏۳۴ ، ۳۵ طبع بیروت). ‏


۸) : ذهبی در شرح زندگانی ابن ابی دارم از قول ابن حماد کوفی می نویسد: هنگامى با مشعل آتش براى تسلیت دختر پیامبر اکرم ( ص ) آمدند که وى « به محسن » باردار بود و تهاجم به خانه و … موجب قتل محسن طفلى که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید . چنانکه ابن ابى دارم در ادامه می گوید: عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گردید.(سیر اعلام النبلاء ، ج ۱۵ ، ص ۵۷۸). ‏


۹) : ابن عبد ربّه می نویسد: پس عمر با شعله ای از آتش روانه خانه فاطمه شده تا آنجا را به آتش بکشد در این هنگام عمر با فاطمه برخورد کرده، فاطمه به وی گفت: ای پسر خطاب آیا برای آتش کشیدن خانه ما آمده ای، عمر گفت: آری، مگر آنکه با ابوبکر بیعت کنید…( العقد الفرید، ج ۵، ص ۱۳ و ۱۴، چاپ بیروت ۱۴۰۴)


۱۰) : ابن قتیبه دینورى آورده است: ابوبکر عمر را به سوى کسانى که بیعت نکردند و در خانه على تحصّن کردند، فرستاد. عمر به خانه على آمد و صدا زد ولى کسى بیرون نیامد. عمر هیزم خواست و گفت: قسم به آنکه جان عمر در دست اوست، یا باید بیرون بیایید و بیعت کنید و یا خانه را بر سر آنانکه در آن هستند آتش مى‏زنم. به او گفتند: فاطمه در آن است. عمر گفت: و لو فاطمه در آن باشد. …وقتى فاطمه صداى آنها را شنید، با صداى بلند فریاد کرد: «یا ابتاه» یا «رسول الله» پس از تو از پسر خطاب و پسر ابى قحافه چه‏ها که نکشیدیم. وقتى که گروه مهاجم گریه فاطمه را شنیدند. در حالى که گریه مى‏کردند برگشتند و دلشان به حال فاطمه سوخت ولى عمر و عده‏اى ماندند. على را بیرون آوردند و گفتند بیعت کن. على گفت: اگر بیعت نکنم چه مى‏کنید؟ گفتند: به خدا سوگند گردنت را مى‏زنیم(الامامه و السیاسه، ج ۱، ص ۳۰، تحقیق استاد على شیرى، منشورات رضى).

جهت مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر در مورد روزنگار شهادت حضرت زهرا (س) و منابع شیعه و سنی در این زمینه ر.ک:‌ دانشنامه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، چاپ دوم، ۱۳۸۶٫

 

منبع:پرسمان