در سورهی مبارکهی اعراف که هم با این بحث ما و هم با این زلزلههایی که مملکت را دارد تهدید میکند، همهی ما هم بنا نیست علاج واقع قبل از وقوع داشته باشیم. نه دولت، دولتی است که به فکر آینده باشد و برنامه داشته باشد، کفایت داشته باشد، دلسوزی داشته باشد و نه خود ما نگران وضع خودمان هستیم. ما تا مریض نشویم، فکر نمیکنیم ممکن است یک روز مریض بشویم. ورزش بکنیم، غذای سالم بخوریم، اضطراب پیدا نکنیم، اینها پیشگیری است. چرا آدم بیجهت در خانه ناراحت شود، چرا تحمّل او کم باشد، چرا کم ظرفیت باشد، چرا زود رنج باشد، چرا توقّع داشته باشد تا اگر کسی به او احترام نگذاشت یا به موقع به حرف او گوش نکرد، ناراحت شود، مگر چه کسی است؟ چرا آدم خود را بزرگ میکند که رنجش برای او پیش بیاورد. آدم خود را بندهی خدا بداند، وظیفهی خود را درست انجام بدهد، نسبت به امور دنیوی هم هر چه شد، شد؛ نشد هم نشد. خدا میداند، بدن سالم، فکر سالم میآورد. امّا بدن که ناسالم است، بیشتر از میکروبها و ویرسها، ناراحتیها است، اضطرابها است که آدم را مریض میکند. دل که افسرده است، جسم هم شادابی خود را از دست میدهد. مریضیها یکی بعد از دیگری مخصوصاً زخم معده، زخم اثنی عشر. غالب اشخاصی که اضطراب و استرس دارند، مشکلات گوارشی دارند.
آدم پیشگیری کند، آدم چرا صدقه نمیدهد، چرا صلحهی رحم نمیکند. چرا در دعاهای خود عافیت را جدّی نمیگیرد، چرا به دامن ائمّه علیهم السّلام چنگ نمیزند و از آنها بخواهد تا هستم با سلامتی باشم. چرا منتظر است وقتی بستری شد، نذر امام رضا علیه السّلام و حضرت ابوالفضل علیه السّلام کند. چرا همیشه منتظر میمانیم، بلا بیاید بعد به فکر میافتیم که بلا رفع شود.
پاسخ دهید