معناى اتمام حجت در صحنه کربلا و امثال آن یعنى چه؟
در نهضت عاشورا، امام حسین (علیهالسلام) یک سرى شیوهها و تاکتیکهاى تبلیغى داشت تا بدین وسیله مردم را از حقیقت آگاه سازد. این روشهاى تبلیغى هم مایه ماندگارى نهضت و مصونیت چهره آن از انحرافات و کژاندیشىها بود و هم عاملى روحیه بخش در یاران و ایجاد تزلزل در انگیزه سپاه کوفه بود. و هم موجب رسوایى یا خنثى شدن تبلیغات دشمن شد. یکى از این روشها «اتمام حجت»بود. امام حسین (علیهالسلام) با این روش، راه هر گونه عذر، بهانه، توجیه و تأویل را بر روى دشمنان بسته و زمینه را براى پیوستن افراد به جبهه حق فراهم مىساخت و انسانهاى ناآگاه را از دشمنى با آن حضرت بر حذر مىداشت.
«اتمام حجت» شیوهاى براى احیا و ترویج فرهنگ گفت و گو تلقى مىشد؛ روشى که حضرت ابا عبدالله (علیهالسلام) از سنت نبوى و علوى الهام گرفته بود. آن حضرت به وضوح مشاهده مىکرد که فرهنگ دعوت، تبلیغ و ارشاد، فراموش و خشونت، زور و ارعاب جایگزین منطق، مشورت و مناظره شده است. از این رو همواره کوشش مىکرد تا با احتجاجها و اتمام حجتهاى خویش، اهمیت و پایبندى به اصل مذاکره را به عنوان یک سنت حسنه به مردم خاطر نشان سازد.
آن حضرت در یکى از اتمام حجتهاى خود مىفرماید:
«آیا من پسر دختر پیامبر شما، فرزند پسر عموى او که نخستین مسلمان بود نیستم؟ آیا حمزه سیدالشهداء و جعفر طیار عموهاى من نیستند؟ آیا سخن پیامبر خدا به شما نرسیده که فرمود: این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند؟ اگر شما مرا دروغ گو مىپندارید از کسانى چون جابر بن عبدالله انصارى، ابا سعید خدرى، سهل بن سعد ساعدى، زید بن ارقم وانس بن مالک بپرسید!
آیا من کسى از شما را کشتهام که به خونخواهى برخاستهاید؟ یا مالى از شما نابود کردهام که تقاص مىکنید یا زخمى بر کسى زدهام که قصاص مىنمایید؟
آنها هیچ نگفتند: آن گاه امام فریاد زد: «اى شبث بن ربعى! اى حجار بن ابجر! اى قیس بن اشعث! اى یزید بن حارث! آیا شما ننوشتید که میوههاى اینجا رسیده، باغها سرسبز شده و اینک بشتاب که به سوى لشکرى آماده مىآیى؟ نه به خدا هرگز مانند مردمان دون و پست، دست بیعت نمىسپارم و مانند بردگان فرار نمىکنم.»[۱]
امام (علیهالسلام) با چنین جملاتى، به عدم تنافى منطق گفتمان با اصول گرایى و ذلتناپذیرى تأکید مىورزد البته این سیرت از سوى پیروان وى نیز پیگیرى مىشد؛ چنان که عباس بن على، زهیر بن قین و حبیب بن مظاهر در مواضع گوناگون، با دشمن خونخوار به گفت و گو پرداخته و اتمام حجت مىکردند.[۲]
نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها
نویسنده:گروه مؤلفان
[۱] – نگا: تاریخ طبرى، ج ۵، ص ۴۲۷ـ۴۲۴٫
[۲] – همان، ص ۴۱۷٫
پاسخ دهید