ابن تیمیه و اسلام اموی

ابن تیمیه پرورش یافته اسلام اموی است؛ و از دوران طفولیت مجد و بزرگی نسبت به معاویه؛ و حقارت و توهین نسبت به امیرالمومنین علی علیه ‌الصلاه‌ و ‌السلام در وجودش نهادینه شده است. در نتیجه در طول عمر خود کوشید مجد بنی امیه را اثبات کند، و فضائل آل الله را انکار نماید و پیروان ایشان را از دین خارج شده و احمق برشمارد.

زادگاه ابن تیمیه حراّن و دمشق بود؛ و در این دو مکان، اسلام اموی سابقه ای بس دراز داشت و پیش از ابن تیمیه نیز نادیده گرفتن احادیث فضائل اهل بیت و جعل احادیث مربوط به عظمت و منقبت امویان، امری پذیرفته شده بود. به همین دلیل، در حالی که یزید، نزد همه ی مسلمانان منفور است، ابن تیمیه کتابی می نویسد با عنوان «فضائل معاویه و فی یزید و انه لا یسب» (الوافی بالوفیات، ج۷، ص۱۸) و در آن مدعی می شود که یزید، هر چند گناهانی را مرتکب شده است، به علت انجام حسنات، گناهانش از میان رفته است.

 SanadEbneTeymiye01

SanadEbneTeymiye02

دفاع از یزید

در طول تاریخ چند صد ساله اسلام، شخصی را معلوم الحال تر از یزید نمی توان یافت! وی در سال های محدود  حکومت خود، سبط رسول خدا صلی ‌الله ‌و ‌علیه و ‌آله را به شهادت رساند؛ خانه ی خدا را به آتش کشید و ویران کرد؛ و در واقعه ی حرّه، خون، مال و ناموس مردم مدینه را به مدت سه روز برای لشکریان خود جایز شمرد. (منهاج السنۀ، ج ۴، ص۵۷۵)

SanadEbneTeymiye03

SanadEbneTeymiye04

با این وجود ابن تیمیه از صمیم قلب برای او جایگاه معنوی-ولایی قائل است و می گوید: «هرکس از تحت ولایت یزید بن معاویه خارج شود، به مرگ جاهلیه مرده است!»  (منهاج السنۀ، ج۱، ص۱۱۰ و ۱۱۱)

SanadEbneTeymiye05

SanadEbneTeymiye06

SanadEbneTeymiye07

وی در ادامه می گوید: «امیر وقت مسلمانان یزید بوده و اطاعت از او واجب است، ولو مرتکب ظلم شد و پس از قتال، واقعه حَرَّه را رقم زد و افعال منکره را مرتکب شد!» (منهاج السنۀ، ج۱، ص ۱۱۱)

SanadEbneTeymiye08

و در آخر، ابن تیمیه چنین نتیجه می گیرد که «رافضه(شیعه) به مرگ جاهلی خواهند مُرد، چرا که ایشان اعظم ناس در مخالفت با خلیفه وقت(یزید) بودند، در حالی که احدی حق خروج با شمشیر بر أمیر خود را ندارد.» (منهاج السنۀ، ج۱، ص ۱۱۱)

SanadEbneTeymiye09

ابن تیمیه هم چنین در کتاب «رأس الحسین»، به دفاع از یزید می پردازد

وی در دفاع از یزید به این مقدار بسنده نکرده و در کتاب معروف خود(منهاج السنۀ) نیز چنین می گوید: “گناه یزید نیز بیش تر از گناه بنی اسرائیل نبود؛ بنی اسرائیل پیامبران خود را می کشتند و کشتن حسین علیه السلام نیز بزرگ تر از کشتن پیامبران نبود.” (منهاج السنۀ، ج ۱، ص۵۵٫)

SanadEbneTeymiye10

 

تحریف، برای دفاع از یزید

ابن تیمیه دفاع از یزید را تا آنجا پیش می برد که برای رهایی از مسئله «جواز لعن بر یزید»، اقدام به تحریف کلام احمد بن حنبل می کند:

ابن جوزی می نویسد: قاضی ابن الفراء در کتاب «المعتمد فی الاصول» چنین نقل کرده است؛ هنگامی که از احمد درباره ی حکم لعن یزید سؤال شد، گفت: “و لم لا یلعن من لعنه الله تعالی فی کتابه؟” پرسیدند: خداوند در کجای قرآن یزید را لعن کرده است؛ در پاسخ این آیه ی شریفه را خواند: «هَلْ عَسَیْتُمْ إِن تَوَلَّیْتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَکُمْ * أُوْلَئِکَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ» محمد؛ ۲۲ و ۲۳ و گفت: آیا فسادی بدتر از قتل وجود دارد؟ (الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید-ابن جوزی؛ ص ۴۱)

 SanadEbneTeymiye11

SanadEbneTeymiye12

SanadEbneTeymiye13

و در جای دیگر از قول مهنا بن یحیی می گوید: از احمد در مورد یزید بن معاویه پرسیدم، پاسخ داد: او کسی است که با مردم مدینه چنان کرد! گفتم: چه کرد؟ گفت: آنچه کرد را نه به زبان توان گفت و نه به قلم توان نوشت!(از شدت زشتی شرم دارم بگویم!) گفتم: چه کسی او را در این راه یاری کرد؟ گفت: اهل شام. (الرد علی المتعصب العنید المانع من ذم یزید-ابن جوزی؛ ص ۴۰) 

SanadEbneTeymiye14

ابن تیمیه با وارد ساختن خدشه به صحت سند روایت فوق که از احمد نقل شد و بیانگر جواز لعن بر یزید است، روایت دیگری را ذکر می کند:

«صالح به پدرش(احمد بن حنبل) می گوید: چرا یزید را لعن نمی کنی؟ احمد در پاسخ می گوید: چه زمانی دیدی من کسی را لعن کنم؟» (منهاج السنۀ، ج۴، ص ۵۷۳)

منتهی دلالت این روایت بر «نهی لعن بر شخص معین» است، یعنی فساق را لعن کنید اما فلان فاسق معین را به اسم لعن نکنید! ظلمه را لعن کنید، اما یزید را به عنوان ظالم معین لعن نکنید. بعلاوه، منافاتی میان این دو روایت وجود ندارد و می توان بینشان جمع کرد، خصوصاً اگر روایت اول از لحاظ زمانی، پس از روایت دوم صادر شده باشد!

SanadEbneTeymiye15