ممکن است شنیده و یا در جایی دیده باشید که امیرمؤمنان در یکی از جنگ ها به شدت مجروح می شوند و به پای مبارکشان تیری تیری اصابت می کند. وقتی اطبا جراحت را می نگرند، اذعان می کنند که در حالت عادی نمی توان این تیر را بیرون کشید؛ آخر کار بدانجا رسید، وقتی علی علیهالسلام، قامت بست، دست به کار شدند تا اینکه علی علیهالسلام در سجده بود که توانستند تیر را بیرون کشند. سپس امیرمؤمنان علیهالسلام، وقتی از نماز خویش فارغ گردید متوجه خروج تیر شد. حال سؤال برخی اینجاست که آیا واقعا چنین کاری ممکن است؟ آیا تعادل امیرمؤمنان در هنگام نماز بر هم نمی خورد؟ اصلا اگر اینقدر غرق در طاعت خداوند هستند که چیزی حس نمی کنند، پس چه طور در حین نماز ناله یک فقیر را می شنود و بعد انگشتر خویش را به او می بخشد؟ در این وجیزه سعی شده است تا به این استبعاد پاسخ داده شود.
پاسخ:
الف) بررسی منبع حدیث
این ماجرا در بسیاری از منابع (هرچند منابع دست دوم) آمده است منابعی مثل: ارشاد القلوب دیلمی، الانوار النعمانیه، المناقب المرتضویه، حلیه الابرار، منتهی الآمال، محجه البیضاء، و همچنین کتاب های فقهی نیز مثل عروه الوثقی، این ماجرل را شرح داده اند[۱]. مؤلفان این کتب و ناقلان این داستان از علمای معروف و شناخته شده هستند.
ب) توجیهات وقوعی
محتوای این داستان بر خلاف عقل و نقل نیست، بلکه عقل و نقل امکان وقوع چنین حادثه را تأیید می کنند؛ بنابراین، براساس معیار های علمی نقل و بیان این داستان اشکالی ندارد.
در توجیه عقلایی این مسئله دو دلیل می توان ذکر کرد:
۱- از ویژگیهای مهم علی بن ابی طالب علیهالسلام، عشق به عبادت است. تا جایی که ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه مینویسد: «حضرت علی علیهالسلام در عبادت، عابدترین مردم بود؛ نماز و روزهاش از همگان بیشتر بود و مردم نماز شب و ملازمت بر اذکار و مستحبات را از او آموختند»[۲].
آن حضرت چنان خاشعانه به عبادت میپرداختند و با تمام وجود به خدا توجّه داشتند که برای خارج کردن تیری که در جنگ صفین به پای حضرت اصابت کرده بود و نمیتوانستند آن را از پایش در آورند، در نماز در حال سجده از پای او خارج کردند. و چون حضرت از نماز فارغ شدند، متوجّه خارج شدن تیر گردیدند. و قسم یاد کردند که اصلاً خارج کردن تیر را احساس نکردند[۳].
این بدان خاطر است که نماز عمود دین و ستون خیمه معراج و مناجات است. نمازگزار نیز در عروج به سوی معبود و در نجوای با او می باشد. بنابراین، چشم و گوش و دست و پا در اختیار معبود است؛ نه در اختیار خود نمازگزار.
از طرفی ایمان علی بن ابی طالب علیهالسلام بر اساس شناخت حقیقی بود. او عبادت خدا را به عنوان زیارت او می دانست و نماز را شهود الهی و زیارت معبود تلقی می کرد. امیرمؤمنان خدا را زیبای مطلق می بیند؛ هرگز خود را نمی بیند؛ آزادانه خدا را می پرستد و از هرچه رنگ تعلق دارد، آزاد است[۴].
پس او در نمار غرق در معبود خویش است؛ مثل همان ماجرایی که قرآن ذکر می کند. چنانچه وقتی یوسف به مجلس زلیخاه راه می افتد، زنان بدون توجه به کارد در دستانشان دستان خود را می برند. آنها آنقدر جذب یوسف شده بودند که حواس ظاهری خود را درک نمی کردند. این مقایسه آسیبی به مقام شامخ امیرمؤمنان نمی زند؛ زیرا همان طور که زنان مصر از دیدن جمال حضرت یوسف علیهالسلام، دیگر خود را ندیدند و در اختیار خود نبودند و به جای ترنج انگشتان خود را بریدند، حضرت علی علیهالسلام هم، چون فقط زیبای مطلق را می بیند و تمام اعضای بدن در اختیار خدای متعال و معبود و معشوق حقیقی است، دیگر خود را نمی بیند و به مظاهر مادی توجهی ندارد و پیکان تیر را از پای آن حضرت در سجده نماز بیرون آوردند و آن حضرت عنایتی نداشتند.
۲- حالات پیامبران، امامان و اولیای خداوند در نماز همیشه به یک حال و به یک منوال نیست. گاهی با حفظ حضور قلب، به عالم کثرت و مظاهر مادی هم توجّه دارند و از آنها غافل نیستند و اگر مسئله ای پیش آید، در صورت لزوم واکنش نشان می دهند و گاهی هم غرق در عالم ملکوت می شوند و به جز ذات پاک کبریایی، چیزی نمی بینند و به آنچه در اطرافشان رخ می دهد، هیچ توجهی ندارند؛ حتی از بدن خود غافل می شوند انگار که دستگاه حواس ظاهری آنان در هنگام جذبه عشق و عرفان ربانی، از فعالیت خویش باز می ماند و آنچه را مربوط به بدن هایشان می شود، احساس نمی کنند. بیرون کشیدن تیر از پای امام علی علیهالسلام در هنگام نماز در حال سجده از این قبیل است[۵].
[۱] ارشاد القلوب دیلمی، ج ۲، ص ۲۱۷ (انتشارات شریف رضی)؛ الانوار النعمانیه، جزایری، سید نعمت الله، ج ۲، ص ۳۷۱، چاپ شرکت چاپ تبریز؛ المناقب المرتضویه، کشفی حنفی ،محمد صالح، ص ۳۶۴؛ حلیه الابرار، بحرانی، سید هاشم، ج ۲، ص۱۸۰؛ منتهی الآمال، قمی، شیخ عباس، ص ۱۸۱، چاپخانه احمدی، چاپ نهم، ۱۳۷۷؛ محجه البیضاء، فیض کاشانی ج۱، ص ۳۹۷و ۳۹۸، بیروت؛ انوار النعمانیه، ص۳۴۲؛ و همچنین کتاب های فقهی مثل عروه الوثقی، محمد کاظم یزدی، بحث عبادات، باب صلوه
[۲] عبد الحمیدابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج ۱، ص ۲۷، دار احیاء الکتب العربیه
[۳] حبیب الله، خویی، شرح نهج البلاغه، ج ۸، ص ۱۵۲؛ جوادی آملی، عبدالله، حیات عارفانه امام علی (ع)، ص ۶۳و ۶۴٫ مرکز نشر اسراء، چاپ چهارم، ۱۳۸۵؛ و کتب مذکور در پاورقی شماره۱
[۴] جوادی آملی، عبدالله، حیات عارفانه امام علی (ع)، ص ۶۲ تا ۶۴، با تغییر و تلخیص
[۵] با استفاده از حیات عارفانه امام علی (ع)، از ص۶۲تا ۶۴؛ مطهری، مرتضی، امامت و رهبری، قم: صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۶۵، با استفاده از ص۱۸۰ تا۱۸۱
پاسخ دهید