الف) خلاصه ای از نظر اهل سنت

به نظر برخی از مفسران اهل سنت، لام «لِیُذهب»، لام تعلیل است؛ یعنی علّت وجوب و حرمت احکام مذکور در آیات قبل را بیان می‏کند[۱]. در نتیجه معنای آیه چنین می‏شود: ای همسران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، احکام ذکر شده بر شما زنان واجب شد برای این که خدا اراده کرده است تا شما اهلبیت (همسران، عموهای پیامبر و دختر و فرزندان دخترش) را از پلیدی پاک کند. نظیر «لام» در «یُرید لِیُطهِّرکم» که در آیه ششم سوره مائده آمده است. خداوند متعال در سوره مائده بعد از تشریع وضو، غسل و تیمم می فرماید: «علت تشریع این احکام آن است که خدا می‏خواهد شما را تطهیر کند».

ب) رد نظریه اهل سنت

 این لام نمی‏تواند لام تعلیل به آن معنایی که علمای اهل سنّت می‏گویند، باشد ؛ زیرا:

۱ـ تعلیلی بودن بدین معنا، در صورتی صحیح است که این جمله، خطاب به همسران پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله باشد، ولی روشن خواهد شد که خطاب به دیگران است.

۲ـ آنچه در آیات قبل ذکر شده، یعنی ماندن در خانه، نازک سخن نگفتن و … دستورهایی اختصاصی به همسران پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است. اساساً آشکار نکردن زینت، ماندن در خانه ها، ترک ناز در گفتار و امثال آن، چیزهایی نیست که از پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیر المؤمنین، حسنین علیهم‌السلام، سایر مردان آل علی، آل جعفر، آل عقیل، آل عباس ـ که به نظر اهل سنّت، همه این افراد جزو اهل بیت هستند ـ خواسته شده باشد. این موارد، احکام مختص زنان است که به لحاظ شخصیت حقوقی همسران پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله وضع شده و مضاعف بودن ثواب و عقاب به ملاحظه همین شخصیت حقوقی ایشان است. از این رو مخاطب این آیات نیز آنها هستند.

بدین ترتیب، آیا می‏توان گفت: زنان پیغمبر! شما در خانه هایتان بمانید، با نامحرم نازک سخن مگویید و…؛ چون خدا می‏خواهد اهل بیت (رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و همسران آن حضرت، امیر المؤمنین، فاطمه زهرا، حسنین علیهم‌السلام ، آل جعفر و …) را پاک کند؟ چنین ادعایی نامعقول است؛ زیرا آثار معنوی هر عمل به عامل آن باز می‏گردد. هر کس که روزه بگیرد به تقوا می‏رسد، هر کس که نماز را بر پا دارد از فحشا و منکر باز داشته می‏شود و … مگر ممکن است که زید روزه بگیرد و دیگری به تقوا برسد؟ بکر نماز را بر پا دارد و خالد از فحشا و منکر باز داشته شود؟

از این جهت آثار معنوی ترک تبرّج، ترک ناز در گفتار، ماندن در خانه ها و …، فقط به همسران پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله می‏رسد، نه به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیر المؤمنین، حسنین و سایر مردان آل جعفر، آل عقیل و آل عباس. آری، زنان دیگری که این دستورها را امتثال می‏کنند از آثار معنوی آن بهره مند می‏شوند، لیکن بهره وری آنان، از باب وحدت ملاک است، نه از جهت شمول خطاب به آیه.

اگر گفته شود: آثار این احکام، مخصوص مخاطب های آیه، یعنی همسران پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و سایر زنان امتثال کننده نیست، بلکه افزون بر آنها مردانی، مانند امیر المؤمنین، حسنین علیهم‌السلام، مردان آل جعفر، آل عباس، آل عقیل نیز از آن بهره مند می‏شوند؛ زیرا عمل به این احکام موجب ریشه کن شدن مفاسد اجتماعی یا کم شدن آن می‏شود، در این صورت به طور طبیعی همه افراد جامعه  از کم شدن مفاسد اجتماعی بهره معنوی خواهند برد.

اگر چنین است باید می‏فرمود: إنما یرید الله لیذهب عن المسلمین (یا عن المؤمنین) الرجس و یطهرهم تطهیراً. ذکر کلمه «أهل البیت» همراه با ضمیر «کُم» مانع احتمال تعمیم خواهد بود.

افزون بر این، اراده مطرح شده در این آیه، اراده تکوینی است، نه اراده تشریعی، در حالی که «لام» تعلیل ـ آن گونه که علمای اهل سنت معنا می‏کنند ـ مربوط به اراده تشریعی است.

نیز گفتنی است که اگر کسی بخواهد بر مرام و مسلک اهل سنت، «لام» را تعلیل برای احکام مذکور در آیات قبل بداند، این گونه باید معنی کند: ای همسران پیغمبر! گمان نکنید که خداوند اراده کرده است با این احکام برای شما عسر و حرج ایجاد کند، بی جهت بر شما سخت بگیرد و …! بلکه اراده خدا فقط به اذهاب رجس از شما و تطهیر شماست؛ لیکن طبق این تحلیل، مجموع جمله «إنما یرید …» تعلیل برای احکام گذشته است، نه «لام» به تنهایی.

بنابراین، «لام» نمی‏تواند تعلیل برای احکام مذکورـ ترک تبرّج، ترک ناز در گفتار و … ـ باشد.

آری، ممکن است گفته شود: «لام» تعلیل است، لیکن بدین معنا: ای اهل بیت! ما این احکام را بر همسران پیامبر واجب کردیم تا حیثیت و آبروی شما، حتی از ناحیه بستگان و خویشاوندان نیز لکّه دار نشود.

این معنا، حتّی اگر قابل قبول باشد، معنای دیگری است و ارتباطی با سخن علمای اهل سنت ندارد، پس نمی‏تواند دلیل تشریعی بودن اراده باشد.

ج) نظایر لام موجود در آیه

آنچه که در تحلیل «ل» دراین آیه می‏توان گفت، این است:

۱ـ جمله «إنّما یُرید الله لِیذهب …»، شبیه آیه «یریدُون لِیطفئوا نور الله…»[۲] ، است که عزم و اراده بد اندیشان و بد خواهان دین الهی را بیان می‏کند.

۲ـ اراده و تصمیم آن بد اندیشان با دو بیان در قرآن کریم آمده است: «یریُدون لِیُطفئوا نورَ الله» صف/۸، «یریُدون أَن یُطفئوا نور الله»[۳] در فرق این دو تعبیر گفته اند: در سوره توبه به اصل عمل آنان اشاره دارد و بدون اشاره به ابزار و وسیله خاصی، می‏فرماید: آنان در صدد خاموش کردن نور الهی هستند. اما در سوره صف، که با «لام» آمده، به وسیله و ابزاری که به کمک آن در صدد خاموش کردن نور الهی هستند، نیز اشاره کرده است. این وسیله همان نسبت افترا بر رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است که می‏گفتند:تو پیامبر نیستی و آنچه می‏گویی از ناحیه خدا نیست: «اَفتَری عَلی الله الکَذب»[۴].

۳_ ابوحیان اندلسی نیز در فرق دو آیه «فلا تُعْجبک أَموالهم ولا أَولادهم إِنّما یُرید الله لِیعذَبِّهم بِها…»[۵] و «ولاتُعجبک أموالهُم وأولادهُم إنّما یُرید الله أن یُعذِّبهَم بها»[۶] چنین می‏گوید:

در آیه اوّل با «لام» آورد تا اشعار به تعلیل داشته باشد. بدین ترتیب، مفعول آن محذوف بوده، تقدیر آن چنین است: «إنّما یرید الله ابتلاء هم بأموال و الأوْلاد لتعذیبهم». ودر آیه دوم با «أن» آورد تا مصبّ و متعلّق اراده را بیان کرده باشد. در این صورت مفعول «یرید» در کلام وجود دارد و تقدیر آن چنین است: «إنّما یرید الله تعذیبهم».[۷]

در آیه تطهیر نیز متعلّق و مفعول «یرید الله»، محذوف و «لیذهب عنکم …» تعلیل برای آن محذوف است. در نتیجه تقدیر آن چنین خواهد بود: «إنّما یرید الله ـ فلاناً ـ لیذهب عنکم الرجس…».

بنابراین، «لام» در آیه تطهیر برای تعلیل خواهد بود، لیکن نه تعلیل برای احکام مذکور در آیات قبل که مخصوص همسران پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است، بلکه تعلیل برای چیزی که در اینجا مراد است ولی حذف شده است.


[۱] . تفسیر روح المعانی/۱۲، جزء ۲۲، صلی‌الله‌علیه‌وآله ۱۸

[۲] . صف/۸

[۳] . توبه/۳۲

[۴] المیزان۱۹/۲۵۶

[۵] . توبه/۵۵

[۶] . توبه/۸۵

[۷] تفسیر البحر الحیط۵/۸۴