برخی می گویند: فضایلی که امروزه از زبان شیعیان مطرح می شود، به هیچ وجه قابل قبول نیست و اینها در سالیان متمادی، از سوی شیعیان به اغراضی مطرح شده است! آنها می گویند: اگر این فضایل صحت داشت، می بایست از سوی خود امیرمؤمنان علیهالسلام مطرح می شد. ما در این نگاره به این شبهه پاسخ درخوری داده ایم:
صورت های سه گانه شناخت یک شخص
راههای شناخت یک شخصیت عبارتنداز:
۱ـ قضاوت و اظهار نظر دشمنان او، و به قول معروف:
۲ـ اظهار نظر دوستان، یاران و شاگردان.
۳ـ آثار و نشانه های شخصیتی خود آن شخصیت و بررسی محتوای سخنان او.
پس از این مقدمه کوتاه در رابطه با سؤال فوق می گوئیم: بیشتر موارد یاد شده در سئوال از طریق روایات «متواتر» و شواهد قطعی و یقینی تاریخی به اثبات رسیده است و مخالفان امام علی «علیه السلام» نیز آن موارد را قبول داشته و دارند. و نیازی نیست که امام علی «علیه السلام» آنها را قبول کرده باشد؛ زیرا جزء امور بدیهی بوده است؛ مانند: رشادت و دلاوری علی بن ابی طالب در میدانهای جنگ. در بسیاری از کتب تاریخی، حدیثی و کلامی فریقین، ذکر شده است که در جنگ احد سروش غیبی با ندای خود گفت: «لاسیف الا ذوالفقار، لافتی الا علی»[۱].
همچنین مورخین و محدثین اتفاق نظر دارند، هنگامی که مسلمانان به قلعه خیبر حمله کردند، پس از سه مرحله جنگ ابوبکر و عمر شکست خوردند و فرار کردند پیامبر اسلام برای قوت قلب و روحیه اصحاب خود فرمود: «به خدا سوگند فردا پرچم را به کسی می دهم که حمله کننده بر دشمنان است و نه گریزنده، خداوند فتح و پیروزی را بر دست او نصیب مسلمانان کند، و او کسی است که خدا و پیامبر او را دوست دارند، و او هم خدا و پیامبر را دوست می دارد»[۲]. با آنکه در این حدیث شریف اسم امام علی علیهالسلام برده نشده است؛ ولی از مسلمات و قطعیات تاریخ اسلام است که مقصود پیامبر اسلام از آن شخص علی بن ابی طالب بوده است.
شهادت دادن علی علیهالسلام بر فضایل خویش
استشهاد امام علی علیهالسلام بر فضیلت و حقانیت خودبا آنکه گفتیم موارد یاد شده جزء مسلمات و امور قطعی در نزد مسلمانان بوده است، با این حال مواردی را که امام «علیه السلام» نسبت به حقانیت و فضائل خود نزد رسول خدا استناد و استشهاد نموده است را برای آگاهی بیشتر در این جا می آوریم:
۱- استشهاد به واقعه غدیر
استناد و استشهاد امام علی «علیه السلام» به واقعه غدیرامام علی علیهالسلام در ایام خلافت خود (سال ۳۵ هجری) در «رحبه» (نام یکی از محله های کوفه) به پا خواست و خطاب به جمعیتی که در آن روز جمع شده بودند فرمود: «سوگند می دهم آن مسلمانی را که مطلبی از پیامبر صلیاللهعلیهوآله در روز غدیر خم شنیده، به پا خیزد و گواهی دهد»[۳]. پس از سخنان امام علی علیهالسلام سی نفر از اصحاب رسول الله به پا خاستند که ۱۲ نفرشان از مجاهدان «بدر» بودند، همگی شهادت دادند که: پیامبر دست علی را گرفت و فرمود: الست اولی بکم من انفسکم؟ در پاسخ گفتند: آری. آنگاه پیامبر فرمود: من کنت مولاه فهذا علی مولاه.
۲- نصب از سوی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله
امیرالمؤمنین علیهالسلام در خطبه ۶۶ نهج البلاغه به شرح نزاع مهاجر و انصار می پردازند و بیان می کنند که مهاجر در جواب انصار گفتند ما از شجره رسالتیم! حضرت خطاب به آنها می فرمایند: آنها به درخت اشاره می کنند، اما میوه آن را ضایع می نمایند! و ایشان در جای دیگر می فرمایند: «نحن شجره النبوه و محط الرساله» یعنی: ما اهل بیت از شجره نبوت هستیم و از خاندانی هستیم که رسالت و پیغام الهی در آنجا فرود آمد و رفت و آمد فرشتگان در آنجا بود[۴]. و باز در خطبه ۱۴۴ نهج البلاغه می فرمایند: کجا هستند کسانی که از ما اهل بیت نبودند و به دروغ گمان می کردند که از راسخان در علم هستند! ادعای آنان دروغ و ستم بر ماست، زیرا خداوند ما را برتری داده و ایشان را از فضائلی که ما داریم محروم ساخته، به وسیله ما هدایت و راهنمائی طلب می گردد و روشنائی از گمراهی به نور و روشنائی از ما خواسته می شود. مسلم و محقق است که ائمه دین از قریش هستند که از نسل هاشم باشند.
۳- لقب امیرالمؤمنین
کافی است در این باره نگاهی به نامه های آن حضرت بیندازید که در ابتدای برخی از آنها حضرت می نویسد: من عبدالله علی امیر المؤمنین[۵].
۴- شجاعت و دلاوری
شرح دلاوری علی علیهالسلام از زبان خویش به وفور یافت می شود. به عنوان مثال یکی از نامه های حضرت به معاویه را ذکر می کنیم. حضرت در شرح دلاوری خویش در جنگ بدر به معاویه می نویسد: «منم ابوالحسن (کنیه حضرت) کشنده جد تو (عتبه بن ربیعه پدر هند جگرخوار، مادر معاویه) و دائی تو (ولید بن عَتَبَه) و برادرت (حنظله بن ابی سفیان) که همه آنها را در جنگ بدر نابودشان ساختم و اکنون نیز آن شمشیر با من است و با همان دل دشمنم را ملاقات می کنم، و دین دیگری اختیار ننموده و پیغمبر جدیدی را برنگزیده ام…»[۶].
۵- عصمت و طهارت
امیرمؤمنان در پنج مورد به آیه شریفه تطهیر استدلال نموده است که عبارتند از:
۱ـ پس از رحلت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله ابوبکر و عمر نزد آن حضرت رفتند و از او خواستند که بیعت کند و حضرت نپذیرفت. پس از رفتن آنها امام به مسجد رفت و فرمود:
«خداوند لطف هائی به اهل بیت نموده، چون که در میان آنها رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله را به پیامبری مبعوث نمود و اهل بیت کسانی هستند که خداوند آنها را از هر پلیدی و زشتی مبری ساخته و بدون عیب و پاکیزه هستند. فلان و فلان (عمر و ابابکر) نزد من آمدند و مرا به بیعت فرا خواندند. بیعت برای کسی را از من خواستند که وظیفه او آن است که با من بیعت کند. من پسر عموی رسول خدا هستم و پدر دو فرزندش و من صدیق اکبرم و من برادر رسول خدا هستم، کسی نمی تواند جز من این ادعا را بنماید، مگر آن که دروغگو باشد و اولین کسی هستم که اسلام آورده و نماز گزار ده و من وصی پیغمبر و همسر دختر او سرور زنان بهشت هستم».
در این حدیث شریف علاوه بر استشهاد امام به آیه تطهیر حضرت خود را همسر فاطمه (س) و وصی پیامبر نیز معرفی نموده است.
۶- استشهاد امام به آیه تطهیر در غصب فدک توسط ابوبکر
حضرت خطاب به ابو بکر کرد و گفت:
آیا کتاب خدا را می خوانی؟ گفت: آری. آنگاه حضرت فرمود: خبر ده مرا از آیه تطهیر، درباره چه کسانی نازل شده است؟ درباره ما نازل شده یا درباره غیر ما؟ ابو بکر گفت: درباره شما[۷]!
- استدلال امام علیهالسلام به آیه تطهیر در شورای عمر[۸].
- استشهاد امام به آیه تطهیر در مسجد پیغمبر.[۹]
- استدلال امام به آیه تطهیر قبل از شروع جنگ صفین.[۱۰]
[۱] . منابع تاریخی اهل سنت مثل تاریخ طبری، ج۲، ص۵۱۴ ؛ الکامل، ج۲، ص۱۵۴ ؛ وقعه صفین منقری، ص۴۷۸ و …
[۲] . «و الله لأعطین الرایه غداً رجلا کرّاراً غیر فرار یفتح الله علی یدیه، یحب الله و رسوله و یحبه الله و رسوله»؛ این جمله در کتب بسیاری نقل شده است. از جمله: الاستیعاب، ج۳، ص۱۰۹۹ ؛ اسدالغابه، ج۳، ص۶۰۵ ؛ الاصابه، ج۱، ص۳۸، انساب الاشراف، ج۲ ، ص۹۳٫
[۳] اسدالغابه، ج۳، ص۳۸۸ ؛ الاصابه، ج۷ ؛ ص۱۳۶ ؛ البدایه و النهایه، ج۵، ص۲۱۰ و …
[۴] . نهج البلاغه، خ۱۰۹
[۵] . به عنوان نمونه: نامه حضرت به معاویه: « مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیِ بْنِ أَبِی طَالِبٍ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى مُعَاوِیَه»؛ الغارات، ج۱، ص۱۱۵
[۶] . «فَأَنَا أَبُو الْحَسَنِ قَاتِلُ جَدِّکَ وَ خَالِکَ وَ أَخِیکَ شَدْخاً یَوْمَ بَدْرٍ وَ ذَلِکَ السَّیْفُ مَعِی» ؛ بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۰۱
[۷] . « َقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَا أَبَا بَکْرٍ تَقْرَأُ کِتَابَ اللَّهِ؟ قَالَ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً[۷] فِیمَنْ نَزَلَتْ فِینَا أَمْ فِی غَیْرِنَا؟ قَالَ بَلْ فِیکُمْ » ؛ الاحتجاج، ج۱، ص۹۲
[۸] «قَالَ نَشَدْتُکُمْ بِاللَّهِ هَلْ فِیکُمْ أَحَدٌ أَنْزَلَ اللَّهُ فِیهِ آیَهَ التَّطْهِیرِ عَلَى رَسُولِهِ ص إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً فَأَخَذَ رَسُولُ اللَّهِ ص کِسَاءً خَیْبَرِیّاً فَضَمَّنِی فِیهِ وَ فَاطِمَهَ ع وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ ثُمَّ قَالَ یَا رَبِّ هَؤُلَاءِ أَهْلُ بَیْتِی فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهِیرا»
[۹] فرائد السمطین، ج۱، ۳۱۶
[۱۰]. کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص۷۶۱
پاسخ دهید