ممکن است روایت شریفه لولاک لما خلقت الافلاک را دیده باشید. روایتی که در آن خداوند متعال خطاب به رسول خودش فرموده است که اگر تو نبودی، آسمان ها را خلق نمی کردم. حال در ادامه برخی از اقوال این روایت آمده است: ای رسول من اگر علی علیهالسلام نبود، تو را نیز نمی آفریدم؛ و نیز اگر فاطمه زهرا علیهاالسلام نبود، نه تو را می آفریدم و نه علی علیهالسلام را. اولین نکته ای که پس از قرائت این حدیث به چشم می خورد، آن است که آیا مقام مقام امیرمؤمنان و صدیقه طاهره علیهما السلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، بالاتر است؟ در این وجیزه سعی شده است تا به اختصار به این سؤال جواب داده شود.
الف) اهل بیت علیهم السلام نوری واحد دارند.
براساس روایات، چهارده معصوم علیهالسلام همه «یک نور»اند[۱]؛ یعنی، آنان در مقام وحدت نوری، کثرتی ندارند تا یکی اول ودیگری دوم باشد. این که در زیارت جامعه میخوانیم: «و ان ارواحکم و طینتکم واحده»؛ اشاره به همین حقیقت دارد که چهارده معصوم علیهالسلام، «یک نور»اند و در این جهت با هم اتحاد دارند. بر اساس روایات، این اتحاد نه تنها در اول خلقت بوده؛ بلکه در نظام مادی و زندگی دنیوی، حقیقت آنان یکی بوده است و در عین تعدد صوری، ظاهری و جسمانی، آنان با همدیگر وحدت و اتحاد دارند[۲].
بر مثال موجها اعدادشان در عدد آورده باشد بادشان[۳] از این رو این که در بعضی از روایات، اولین مخلوق نور حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله و در پارهای روایات نور رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و ائمه هدا علیهالسلام مطرح شده است؛ نباید پنداشت که این روایات بر کثرت و غیریت این انوار، دلالت دارد. چنانچه امام باقر علیهالسلام، در روایتی خطاب به جابر، رسول خدا و اهل بیت پاکش را اول مخلوق خداوند قلمداد کرده و بیان می نماید آنها اشباح نوری در برابر خداوند بودند. و در ادامه نیز اشباح را بدنهای نوری بدون نور معنا می کند که مؤید به یک روح یگانه و واحد یعنی روح القدس است[۴].
این روایت، به روشنی حکایتگر این حقیقت است که روح آنها در عین این که یک حقیقت و به نقل از: انسان و خلافت الهی.موجود واحد است، حقیقت همه چهارده معصوم است؛ یعنی، هم حقیقت رسول الله صلیاللهعلیهوآله است و هم حقیقت تکتک اهل بیت آن حضرت و در عین یکی بودن، متعدد هم هستند و همه، ظهورات روح واحد و حقیقت واحد میباشند. این روایت، با صراحت کامل میفرماید: آنان ابدان نوری بودند که ارواح متعدد نداشتند؛ بلکه مؤید به یک روح بودند و آن عبارت است از «روحالقدس» و به روشنی به این نکته اشاره دارد که حقیقت روح و جان همه، یکی بود و ظهورات (که ابدان نوری و یا اشباح نوریاند) متعدد بود.
بر این اساس، روایتی که مطرح فرمودید، دلالت ندارد بر این که عدم خلق جهان، به صورت انحصاری، متوقّف بر حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها باشد؛ بلکه از آنجا که همه چهارده معصوم، «نور واحد»اند، این روایت اشاره به همان حقیقت نوری دارد که آنان در آن وحدت دارند.
به عبارت دیگر، هر چند در این حدیث، به ظاهر به نور [روحی و بدنی ] حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلاماللهعلیها اشاره شده است؛ ولی به دلیل وحدت نوری چهاردهمعصوم، گویا این حدیث میخواهد بگوید: اگر شما چهارده معصوم نبودید، جهان را خلق نمیکردیم. به بیان سوم، ظاهر این روایت خطاب به آن دو عزیز است؛ ولی به دلیل وحدت آن دو با دوازده معصوم دیگر، مقصود حقیقتی است که همه آنان در آن اتحاد داشته و هیچگونه تعدد و کثرتی ندارند تا بحث رتبه و تقدم و تأخر پیش آید.
ب)عدم وجود دو بخش پایانی حدیث در منابع متقدم
در اصطلاح به این گونه احادیث، حدیث قدسی می گویند و در کتاب های معتبر حدیثی پیشینیان، این حدیث قدسی یافت نشد؛ توضیح این که: در مجموعه های حدیثی شیعه و اهل سنّت، تنها بخش نخست این حدیث قدسی وجود دارد؛ یعنی «لولاک لما خلقت الافلاک»، اگر تو نبودی، جهان را نمی آفریدم[۵].
در برخی روایات اهل تسنن، با عبارتی دیگر، چنین آمده است: “یا محمد! و عزتی و جلالی لولاک ما خلقت أرضی و لا سمائی؛ ای محمد! به عزّت و جلالم سوگند، اگر تو نبودی، هرگز زمین و آسمانم را نمی آفریدم[۶].” و در برخی روایات آمده که اگر تو نبودی بهشت و دوزخ را نمی آفریدم[۷]. و در حدیثی می خوانیم: “ای محمد! به عزّت و جلالم سوگند، اگر تو نبودی، آدم را خلق نمی کردم. و اگر علی(علیه السلام)نبود، بهشت را نمی آفریدم، زیرا در روز رستاخیز، به سبب شما بندگان را پاداش می دهم و…[۸]“
برپایه جست و جوی انجام گرفته، حدیثی را که اشاره کرده اید، در برخی مجموعه های حدیثی آمده که عمر آن ها، از دویست سال بیش تر نیست[۹]. و در آن تصریح شده که بعضی کلام دوّم (لو لا علی لما خلقتک) و بعضی سخن سوم را (لولا فاطمه لما خلقتکما) به آن افزوده اند، براین پایه، در حدیث قدسی بودن این دو بخش افزوده شده تردید وجود دارد و از همین رو سندش ضعیف است.
ج) روایات اهل سنت بر علت آفرینش بودن پنج تن آل عبا
برپایه احادیث بسیاری از شیعه و سنّی، همان گونه که رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)سبب آفرینش هستند، امام علی و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین(علیهم السلام) نیز علّت آفرینش بیان شده اند. در حدیثی (از اهل سنّت)، ابوهریره از رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم)نقل می کند که ایشان فرمودند: «هنگامی که خدای متعال، حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او دمید، آدم(علیه السلام) به سوی راست عرش الهی نظر افکند، آنجا پنج شبح آکنده از نور را مشاهده کرد که در حال سجده و رکوع بودند؛ عرض کرد: خدایا! آیا پیش از آفریدن من، کسی را از خاک آفریده ای؟! خطاب آمد: نه، نیافریده ام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آن ها را در هیئت و صورت، همانند خود می بینم، چه کسانی هستند؟ خداوند فرمود: این پنج تن، از نسل تو هستند. (لولا هم ما خلقتک) اگر آنان نبودند، تو را هرگز نمی آفریدم، نام های آن ها را از نام های خود گرفته ام، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ، نه عرش و کرسی، نه آسمان و زمین و نه فرشتگان و انس و جن را هرگز نمی آفریدم. منم «محمود» و این «محمد» است، منم «عالی» و این «علی» است، منم «فاطر» و این «فاطمه» است، منم «احسان» و این «حسن» است و منم «محسن» و این «حسین» است…»[۱۰].
در برخی احادیث، مراد از نام هایی را که حضرت آدم علیه السلام، فرشتگان را به آن آگاه کرد، همان حقایق ائمه اطهار علیهم السلام و در رأس آن پنج تن اهل کساء بوده است[۱۱].
بی گمان آنان، هدف آفرینش می توانند باشند، زیرا خداوند متعال هدف را چنین بیان می کند: «وما خَلَقتُ الجِنَّ والاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدون»[۱۲]؛ من جن و انس را نیافریدم، جز برای این که عبادتم کنند؛ یعنی: از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند. از طرفی سر سلسله انسان های کامل و همه پیامبران الهی، حضرت محمد و ائمه اطهار علیهم السلام می باشند و همانان هستند که ما را به «صراط مستقیم» راهنمایی می کنند و بدون آنان راه، بی رهنما است.
د) توجیه دو قسمت نهایی حدیث
هر چند دو قسمت پایانی آن حدیث، از جهت سند اشکال دارد و نمی توانیم حدیث معصوم بودنش را باور کنیم، ولی اصل سخن می تواند پذیرفتنی باشد، زیرا این در صدد برتری امام علی علیه السلام بر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نیست، بلکه از نقص کار آفرینش حکایت دارد؛ یعنی رسالت بی امامت، کار را به پایان نمی رساند و در این جا، بحث روی شخص پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و یا امام علی علیه السلام نیست، بلکه نگاه به شخصیّت آنان است؛ رسول خدا به عنوان رسول خاتم و امام علی به عنوان ادامه دهنده راه رسالت و حضرت زهرا علیها السلام به عنوان مادر و کانون امامان معصوم علیهم السلام مطرح هستند.
نظیر این سخن، کلام خداوندمتعال است که می فرماید: «ای پیامبر! آن چه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، ]به مردم[ برسان و اگر نکنی رسالت او را انجام نداده ای»[۱۳].
بی گمان، زحمت ها، شکنجه ها و جنگ های آن حضرت در طول ۲۳ سال در راه انجام رسالت خداوند بود، ولی خداوند متعال، اعلان این پیام (امامت) را برابر همه رسالت آن حضرت بیان فرموده و سرپیچی از آن را بیهوده بودن رسالت دانسته است؛ بر این پایه، سخن از جایگاه و شخصیّت است نه شخص امام علی علیه السلام. به اتفاق همه دانشمندان شیعه، شخص پیامبر، بهترین و برترین خلق و امام علی علیه السلام پس از آن حضرت، بهترین خلق می باشد[۱۴].
[۱][۱] بحارالانوار، ج ۲۵، ص ۱ و ج ۳۶، ص ۲۸۰
[۲] در این باب نگا: انسان و خلافت الهی، صص ۱۳۹ – ۱۴۲
[۳] مثنوی، دفتر ۲، بیت ۱۸۵
.[۴] «یا جابر! ان الله اول ماخلق خلق محمداً و عترته الهداه المهتدین، فکانوا اشباح نور بین یدی الله، قلت و ما الاشباح؟ قال: ظل النور، ابدان نوریه بلا ارواح و کان مؤیداً بروح واحد و هی روح القدس» ؛ (امام باقر علیهالسلاممیفرماید: شای جابر! اول مخلوقی که خداوند خلق فرمود، محمد و عترت هدایت شده آن حضرت بودند. پس آنان اشباح نور در برابر خداوند بودند. جابر میگوید: به حضرت عرض کردم، اشباح چیست؟ فرمود: سایه نور، بدنهای نوری بدون روح که مؤید به یک روح یگانه و واحد بودند و آن روحالقدس بود…) حارالانوار، ج ۱، ص ۹۷؛ ج ۵۷، ص ۱۷۰؛ تفسیرالمیزان، ج ۱، ص ۱۲۱
[۵] مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب (قدس سره)، ج ۱، ص ۱۸۶، مطبعه الحیدریه، نجف / بحارالانوار، علامه مجلسی(قدس سره)، ج ۱۵، ص ۲۸، مؤسسه الوفاء، بیروت / تفسیر القمی، ابوالحسن علی بن ابراهیم قمی(قدس سره)، ج ۱، ص ۱۷، مؤسسه دارالکتاب / اعانه الطالبین، الدمیاطی، ج ۱، ص ۱۳، دارالفکر، بیروت
[۶] سبل الهدی و الرشاد، صالحی شامی، ج ۱، ص ۷۵، دارالکتب العلمیه، بیروت
[۷] کنز العمال، متقی هندی، ج ۱۱، ص ۴۳۱، ح ۳۲۰۲۵، مؤسسه الرساله، بیروت
[۸] الیقین، سیدبن طاووس، ص ۴۲۶، مؤسسه دارالکتاب، قم / بحارالانوار، همان، ج ۱۸، ص ۴۰۰
[۹] ر. ک: مجمع النورین، شیخ ابوالحسن مرندی (معاصر)، ج ۱، ص ۱۴ / مستدرک سفینه البحار، شیخ علی نمازی شاهرودی (معاصر)، ج ۸، ص ۲۴۳، جامعه مدرسین، قم
[۱۰] الغدیر، علامه امینی(قدس سره)، ج ۲، ص ۳۰۰، دارالکتاب العربی، بیروت / ر. ک: شرح الاخبار فی فضائل ائمه الاطهار(علیهم السلام)، نعمان بن محمد تمیمی، ج ۲، ص ۵۰۰، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم / بحارالانوار، همان، ج ۲۷، ص ۵ / تفسیر نورالثّقلین، ابن جمعه حویزی، ج ۱، ص ۶۰، ح ۱۱۲، اسماعیلیان
[۱۱] ر. ک: تفسیر نورالثّقلین، همان / تفسیر المیزان، علامه طباطبائی(قدس سره)، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، ج ۱، ص ۱۸۰، دفتر انتشارات اسلامی / فاطمه الزهراء، علامه امینی، انتشارات امیرکبیر
[۱۲] ذاریات، ۵۶
. [۱۳] « یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و اِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَهُ» مائده، ۶۷
[۱۴] ر. ک: تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج ۵، ص ۲، دارالکتب الاسلامیه
پاسخ دهید